بخش بيست و نهم ائمه نعمت خدايند و ولايت داشتن شكر اين نعمت است و آنها فضل و رحمت اويند و نعيم همان ولايت است نعمت بزرگ خدا بر مردم بوسيله آنها است‏

آيات: سوره ابراهيم أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ،  جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ.

تكاثر: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ.پ تفسير: مرحوم طبرسى در آيه: بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ ممكن است منظور اين باشد كه آيا توجه نميكنى باين كفار كه نعمت خدا را به محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم شناختند يعنى حضرت محمّد را با نبوت شناختند بعد كافر باو شدند بهمين جهت تبديل نمودند بجاى سپاس و شكر بكفر.

از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: بخدا قسم ما نعمت خدا هستيم كه بر بندگان ارزانى داشته هر كه رستگار شود بوسيله ما رستگار شده.

ممكن است منظور تمام نعمت‏هاى خدا باشد بطور عموم كه ببدترين وجه آن را تبديل كرده‏اند. اختلاف كرده‏اند در اينكه آيه مربوط بچه اشخاصى‏

 

است. از امير المؤمنين و ابن عباس و ابن جبير و ديگران نقل شده كه آنها كفار قريش بوده‏اند پيامبرشان را تكذيب كردند و آغاز جنگ و دشمنى با او نمودند.

مردى از امير المؤمنين عليه السّلام راجع باين آيه پرسيد فرمود: منظور دو گروه تبهكار قريشند بنى اميه و بنى مغيره اما بنى اميه كه تا مدتى خواهند بود ولي بنى مغيره در جنگ بدر كارشان ساخته شد.

وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ يعنى قوم خود را بورطه هلاك كشاندند كه آنها را بجنگ بدر كشاندند بعضى هلاكت را بمعنى آتش جهنم گرفته‏اند بواسطه اينكه آنها را دعوت بكفر كردند.

و در باره آيه: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ بعضى گفته‏اند منظور از نعمت‏ها خوراكى و آشاميدنى و چيزهاى ديگر از احتياجات است بعضى گفته‏اند امنيت و صحت اين معنى از حضرت باقر و صادق عليه السّلام روايت شده.پ عياشى: باسناد خود در حديث طويلى گفته است: ابو حنيفه از حضرت صادق عليه السّلام راجع بهمين آيه پرسيد امام فرمود: بنظر تو نعمت چيست.

ابو حنيفه گفت: خوراكى و آب سرد. فرمود: اگر خدا ترا در روز قيامت نگه دارد و از هر خوراك و آشاميدنى كه مصرف كرده‏اى يك يك سؤال كند بايد مدت زيادى آنجا توقف كنى عرضكرد: پس نعيم در آيه چه معنى دارد؟

فرمود: ما اهل بيت آن نعمتى هستيم كه خدا بر مردم ارزانى داشته بوسيله ما با يك ديگر الفت گرفتند با اينكه قبلا با هم اختلاف داشتند و بوسيله ما دلهاى آنها را بهم نزديك نمود و با هم برادر شدند با اينكه قبلا دشمن يك ديگر بودند و بوسيله ما آنها را باسلام هدايت كرد اينست نعمت پايدار، خداوند از آنها خواهد پرسيد راجع باين نعمت كه بآنها داده و آن پيامبر و عترت اوست.

 

پ‏زمخشرى: در تفسير خود راجع بآيه: بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً يعنى سپاس نعمت خدا را كفر نمودند زيرا شكرى كه بر آنها واجب بود بجاى آن كفر قرار دادند يا منظور اينست كه خود نعمت را كفر كردند يعنى از بين بردند باين معنى كه وقتى كفران آن نعمت نمودند از بين برده‏اند و بدون نعمت شدند بواسطه كفر خود بعد خبرى كه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شد راجع بدو گروه تبهكار بنى اميه و بنى مغيره عينا نقل كرده از عمر جز اينكه بنى مغيره را بر بنى اميه در تفصيل مقدم داشته، ميگويد لفظ جهنم دار البوار را توضيح ميدهد.پ عيون اخبار الرضا: محمّد بن يحيى صولى از ابن ذكوان قاسم بن اسماعيل او از ابراهيم بن عباس صولى كه گفت روزى در خدمت علي بن موسى الرضا عليه السّلام بوديم آن جناب فرمود: در دنيا نعمت حقيقى وجود ندارد بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند چگونه خداوند ميفرمايد: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ اما اين نعيم در دنيا آب سرد است حضرت رضا عليه السّلام با صداى بلند فرمود: شما اين طور آيه را تفسير ميكنيد و چند قسم نعمت را ميشماريد بعضى ميگويند:

آب سرد. ديگرى غذاى خوب ميداند و گروهى خواب خوش ميشمارد.

پدرم از پدر خود حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد در موقعى كه اقوال مختلف شما در مورد نعمت خدمتش عرض شد راجع بآيه: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ آن جناب غضبناك شده فرمود: هرگز خدا از بندگان خود در مورد چيزى كه بآنها تفضل نموده نميپرسد و منت بر آنها نميگذارد منتگذاردن براى نعمت از مردم زشت است چگونه ميتوان چيزى را بخدا نسبت داد كه انجام آن از مردم صحيح نيست، اما نعيم حب ما خانواده و موالات ما است كه خدا بعد از توحيد و نبوت از آن سؤال ميكند زيرا وقتى بنده حق اين نعمت را بجا آورد او را بجانب بهشت جاويد مى‏برد.

پدرم از پدر خود از محمّد بن علي و ايشان از پدرش علي بن الحسين و آن جناب از پدرش حسين بن علي و آن جناب از پدرش علي نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود: يا على‏

 

اول چيزى كه بعد از مرگ از شخص مى‏پرسند شهادت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ و مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و اينكه تو ولى مؤمنينى بواسطه مقامى كه خدا و من بتو داده‏ايم هر كه چنين اعترافى داشته باشد و زندگى خود را بر آن ادامه دهد به بهشت رهسپار مى‏شود نعمتى كه زوال ندارد.

ابن ذكوان پيش از اينكه من چيزى بگويم گفت: من اين حديث را بچند جهت براى تو گفتم: يكى- اينكه از بصره پيش من آمده‏اى. دوم- اينكه پسر عمويت اين حديث را بمن ارزانى داشته. سوم- اينكه من پيوسته اشتغال بعلم لغت و اشعار داشتم و اعتنائى بچيز ديگر نميگذاشتم در خواب پيامبر اكرم را ديدم مردم بايشان سلام ميكردند جواب ميداد وقتى من سلام كردم جواب نداد.

عرضكردم: مگر من از امت شما نيستم؟ فرمود: چرا، ولى چرا حديث نعيم كه از ابراهيم شنيده‏اى براى مردم نميگوئى. صولى گفت: اين حديث را مردم از پيامبر اكرم نقل كرده‏اند جز اينكه لفظ نعيم و آيه و تفسير آن نيست.

روايت كرده‏اند: اول چيزى كه از بنده سؤال ميكنند روز قيامت شهادت بتوحيد و نبوت است و موالات با على بن ابى طالب عليه السّلام.پ تفسير قمى: يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها فرمود: نعمت اللَّه ائمه عليهم السّلام هستند و دليل بر اين مطلب آيه: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بخدا قسم ما هستيم نعمت خدا كه بر بندگان ارزانى داشته بوسيله ما رستگار شده هر كس رستگار گرديده.پ مناقب: حضرت صادق و باقر عليهما السّلام در باره آيه: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً فرمودند: نعمت خدا پيامبر است زيرا امت خود را متوجه ائمه عليهم السّلام ميكند كه سبب ارشاد آنها ميشوند: وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ اين معنى فرمايش پيامبر اكرم است كه فرمود: مبادا بعد از من كافر شويد و بجان يك ديگر بيفتيد.

دين بنا شده بر پيروى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي‏

 

و پيروى از كتاب خدا بدليل اين آيه: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ و پيروى از ائمه عليهم السّلام از اولاد پيامبر بدليل: وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ.

پيروى از پيامبر موجب محبت مى‏شود: يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ و پيروى از قرآن موجب سعادت: فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏ پيروى از ائمه سبب بهشت مى‏شود.پ امالى: عمر بن راشد از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه در باره ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ فرمود: ما نعيم هستيم و در باره آيه: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً فرمود: ما حبل و ريسمان پيوسته بخدائيم.پ تفسير قمى: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ يعنى از ولايت دليل بر اين مطلب آيه: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ يعنى از ولايت بازخواست مى‏شود.

احمد بن ادريس از احمد بن محمّد از مسلمة بن عطا از جميل از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه من از آيه: لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ پرسيدم فرمود: اين امت بازخواست خواهند شد از آنچه بايشان ارزانى شده بوسيله پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم و سپس اهل بيت آن جناب.پ تفسير قمى: جابر گفت: مردى خدمت حضرت باقر عليه السّلام اين آيه را خواند:

وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً فرمود: اما نعمت ظاهرى پيامبر اكرم و آنچه براى مردم از معرفت خدا و توحيد آورده اما نعمت باطني ولايت ما خانواده و پيوند محبت با ما است و گروهى اعتقاد به نعمت ظاهر و باطن هر دو داشتند و گروهى نعمت ظاهرى را معتقد بودند اما به نعمت باطنى اعتقاد نداشتند خداوند اين آيه را نازل كرد: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ پيامبر ما مبادا اندوهگين شوى از كسانى كه بسرعت جانب كفر را از پيش ميگيرند از كسانى كه بزبان ايمان دارند ولى در دل ايمان ندارند.

پيامبر اكرم از نزول اين آيه شادمان گرديد زيرا خداوند بزرگ ايمان آنها

 

را نپذيرفت مگر با پيمان ولايت و محبت اهل بيت.پ اكمال الدين: محمّد بن زياد ازدى گفت: از مولايم موسى بن جعفر عليه السّلام راجع بآيه: وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً پرسيدم فرمود: نعمت ظاهرى امام ظاهر و نعمت باطنى امام غائب است.پ محاسن برقى: عمرو بن ابى نصر گفت: مردى از بصريها نقل كرد حسين بن علي عليه السّلام و عبد اللَّه بن عمر را ديدم طواف خانه كعبه ميكردند از پسر عمر پرسيدم وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ معنى آن چيست.

گفت: خداوند دستور ميدهد كه هر نعمتى بتو داديم بازگو كن بمردم بعد همين سؤال را از حسين بن على عليه السّلام كردم فرمود امر كرده كه نعمت‏هاى دينى خود را بديگران بازگو كند.پ محاسن برقى: ابو حمزه گفت: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم با چند نفر دستور داد غذا آوردند تاكنون چنان غذائى از نظر طعم و خوشبوئى نديده بودم خورديم تا سير شديم بعد بر ايمان خرما آوردند از صفا و زيبائى خرما بيكديگر تماشا ميكرديم مردى گفت: فرداى قيامت از شما بازخواست خواهد شد نسبت باين نعمتى كه استفاده كرديد در خدمت فرزند پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خدا بزرگتر و كريم‏تر از آن است كه نعمتى به شما عنايت نمايد و او گوارايتان گردد آنگاه بازخواست نمايد ولى بازخواست خواهد كرد از نعمتى كه ارزانى داشته بر شما بوسيله محمّد و آل محمّد صلوات اللَّه عليهم.پ تفسير عياشى: على بن محمد بن ميثم از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود: مژده باد شما را ببزرگترين نعمت خدا بر شما اين آيه: وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها بر كنار گودالى از آتش بوديد خداوند از آن شما را نجات داد.

اين نجات بخشى از آتش لطفى است از جانب خدا و هرگز خداوند همه و بخشش خود را بازپس نميگيرد.

 

پ‏تفسير عياشى: ابن هارون گفت: هر وقت حضرت صادق عليه السّلام نام پيامبر را ميبرد ميفرمود: پدر و مادر و خويشاوندان و فاميلم فدايش باد در شگفتم از عرب چگونه ما را بر دوش خود بر نميدارند با اينكه خداوند در اين آيه ميفرمايد:

وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها بخدا سوگند بواسطه وجود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نجات يافتند.پ مناقب: حضرت باقر در باره آيه: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ فرمود:

يعنى امنيت و سلامتى و ولايت على بن ابي طالب عليه السّلام.

در روايت بعد از كتاب تنوير نقل ميكند كه حضرت باقر و صادق عليهما السّلام فرمودند:

 «نعيم» ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است.

دو روايت در باره: وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً يكى نعمت ظاهرى را به پيامبر و نعمت باطنى را بائمه عليهم السّلام و ديگرى نعمت ظاهر را بامام ظاهر و نعمت باطن را بامام غايب تفسير نموده و دو روايت در مورد: بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً ذكر شده تبديل‏كنندگان نعمت بكفر بنى اميه و بنى مخزوم و در يكى تمام قريش تعيين شده.

و چهار روايت در تفسير: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ است كه در يك روايت فرموده: نعيم ما هستيم و ميوه تلخ كافر است كه از جهت رفع تكرار ترجمه نشده.پ تفسير عياشى: عمرو بن سعيد گفت: از حضرت صادق عليه السّلام راجع باين آيه پرسيدم: الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ فرمود: شما در باره تفسير آن چه ميگوئيد؟

گفتم: منظور دو گروه تبهكار از قريش هستند بنى اميه و بنى مخزوم فرمود صحيح است آنها تمام قريشند خداوند به پيامبر خود خطاب كرد كه من قريش و ابر ساير عرب برترى دادم و نعمت خود را بآنها ارزانى داشتم و پيامبر را بجانب ايشان ارسال نمودم نعمت مرا تبديل كردند و پيامبرم را تكذيب نمودند.

 

پ‏كنز جامع الفوائد: ابو خالد كابلى گفت خدمت حضرت باقر عليه السّلام رسيدم برايم غذائى آورد كه خوشبوتر از آن نخورده بودم فرمود غذاى ما چگونه بود؟

عرضكردم: فدايت شوم چقدر خوشبو و لذيذ بود جز اينكه در انديشه يك آيه از قرآن شدم گوارايم نشد فرمود كدام آيه گفتم: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ.

فرمود: بخدا قسم از اين غذا بازخواست نخواهيد شد امام عليه السّلام چنان خنديد كه دندان‏هاى مباركش آشكار شد فرمود ميدانى نعيم چيست؟

گفتم: نه.

فرمود ما آن نعيمى هستيم كه از شما راجع به آن بازخواست خواهند نمود.پ تفسير فرات: ابو حفص صائغ گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم در مورد آيه: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ فرمود ما نعيم هستيم كه در قرآن ذكر شده آنگاه اين آيه را قرائت كرد: وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ موقعى كه گفتى به آن كس كه خدا به او نعمت داده و تو نيز به او نعمت داده‏اى.پ تفسير فرات: حنان بن سدير گفت: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم غذا آوردند خوردم اما تا آن وقت غذائى بدين مطبوعى نخورده بودم فرمود سدير غذاى ما چگونه بود؟.

عرضكردم پدر و مادرم فدايت يا ابن رسول اللَّه مانند اين غذا تاكنون نخورده بودم و خيال نميكنم بعد از اين هم نصيبم گردد در اين موقع اشك اطراف چشمم را فرا گرفت و شروع بگريه كردم فرمود چرا گريه ميكنى.

عرضكردم بياد يك آيه از قرآن افتادم فرمود كدام آيه گفتم: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ترسيدم كه خداوند از همين غذا مرا بازخواست كند چنان‏

 

امام خنديد كه دندانهايش آشكار شد. آنگاه فرمود سدير هرگز از غذاى خوب و لباس نرم و بوى خوش از شما بازخواست نخواهند كرد اينها براى ما خلق شده است و ما براى استفاده از آنها مأموريم كه با استفاده از اين نعمتها فرمان بردار خدا باشيم.

عرضكردم: پدر و مادرم فدايت، پس نعيم چيست؟

فرمود: حب امير المؤمنين علي بن ابى طالب و خاندانش خداوند روز قيامت بازخواست خواهد كرد چگونه سپاس نعمتى كه بر شما ارزانى داشتم از حب على و عترتش بجا آورديد.پ كنز الفوائد: محمّد بن سائب كلينى گفت وقتى حضرت صادق عليه السّلام بعراق آمد در حميره منزل كرد ابو حنيفه خدمت امام عليه السّلام رسيد و چند سؤال كرد از آن جمله پرسيد فدايت شوم امر بمعروف چيست؟

فرمود: ابو حنيفه! معروف آن كسى كه معروف در ميان اهل آسمان و معروف در ميان اهل زمين است و او امير المؤمنين على بن ابى طالب است عرضكردم:

فدايت شوم منكر چيست؟.

فرمود آن دو نفر كه باو ستم روا داشتند در مورد حقش و مقام او را گرفتند و مردم را بر دوش او سوار كردند.

ابو حنيفه گفت: مگر منكر اين نيست كه شخصى را ببينى مشغول معصيت خدا است او را بازدارى امام صادق عليه السّلام فرمود اين امر بمعروف و نهى از منكر نيست اين كار خوبى است كه انجام داده.

ابو حنيفه: گفت تفسير اين آيه را برايم بفرمائيد: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ.

فرمود بنظر تو چيست؟ ابو حنيفه پاسخ داد امنيت راه و صحت بدن و خوراك حاضر فرمود: يا ابا حنيفه! اگر خدا ترا در روز قيامت نگه دارد و از هر خوراكى كه خورده‏اى و هر آبى كه آشاميده‏اى بپرسند خيلى بايد آنجا بايستى عرضكرد

 

پس نعيم چيست؟

فرمود نعيم ما هستيم كه خداوند بواسطه ما مردم را از گمراهى نجات بخشيد و از كورى بينا كرد و از نادانى خارج نمود عرضكرد فدايت شوم چگونه قرآن پيوسته تازه است.

فرمود زيرا براى يك زمان مخصوص قرار داده نشده كه موجب كهنگى آن شود اگر چنين بود قرآن از ميان مى‏رفت قبل از فناى عالم.پ كنز الفوائد: داود رقى از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ نقل كرد كه فرمود يعنى كدام دو نعمت مرا تكذيب مى‏كنيد شما دو نفر؟ نعمت محمّد و يا على به واسطه آن دو، نعمت بر بندگان ارزانى داشته‏ام.پ كافى: ابو يوسف بزاز گفت حضرت صادق عليه السّلام اين آيه را تلاوت نمود:

فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ فرمود ميدانى آلاء خدا چيست؟ عرضكردم نه فرمود آنها بزرگترين نعمت‏هاى خدايند بر خلق و آن ولايت ما است.پ توضيح: سيد بزرگوار محمّد بن حسن حسينى در روايت صحيفه كامله باسناد خود از متوكل بن هارون از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرده كه خداوند به پيامبر اطلاع داد كه اهل بيت و دوستان آنها و شيعيان چه از بنى اميه خواهند ديد در موقع حكومت ايشان و اين آيه را در باره آنها نازل كرد: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ،  جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ نعمت خدا محمّد و اهل بيت او هستند حب و دوستى آنها ايمان است و موجب بهشت مى‏شود و كينه و نفاق با آنها كفر است كه موجب آتش مى‏گردد.

شايد تفسيرى كه امام عليه السّلام مى‏فرمايد منظورش اينست كه نعمت محمّد و اهل بيت او هستند صلوات اللَّه عليهم و حب و دوستى با آنها شكر اين نعمت است و كينه با آنها كفران نعمت پس آنها نعمت را تبديل بكفر كردند.

و شايد فرمايش امام كه فرمود حب و دوستى با آنها ايمان است،

 

توضيح همين مطلب باشد كه آل محمّد نعمت هستند و نعمت در آيه بآنها اطلاق شده معنى آيه چنين مى‏شود كه آنها بجاى نعمتى كه (محمّد و آل او هستند) دشمنانشان را قرار دادند كه ريشه كفر و بيدينى بودند راضى شدند اينها خليفه باشند از آنها بكفر تعبير شد بواسطه مبالغه‏اى كه در كفر داشتند.پ محاسن: يكى از اصحاب در باره آيه: وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ گفت: شكر معرفت است و در اين آيه وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ گفت كفر در اين آيه (خلاف ائمه رفتار كردن است) و شكر ولايت و معرفت امام است.پ عياشى: حمران از حضرت صادق عليه السّلام نقل مى‏كند در باره آيه وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فرمود فضل خدا پيامبر است و رحمت او ولايت ائمه عليهم السلام.

بزودى در بخش‏هاى آيات نازله در باره امير المؤمنين اخبار زيادى در اين مورد خواهد آمد.پ كافى: محمّد بن فضيل از حضرت رضا عليه السّلام نقل كرد كه گفتم: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ در تفسير آن فرمود بولايت محمّد و آل او شاد باشيد كه اين بهتر از ثروتى است كه دشمنان آن‏ها جمع مى‏كنند.پ عياشى: ابن نباته گفت امير المؤمنين عليه السّلام در باره آيه: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا فرمود شيعيان ما بايد بواسطه ما شادى كنند اين نعمت بهتر است از طلا و نقره‏اى كه دشمنان ما گرد هم آورده‏اند.پ مناقب: گفته‏اند فضل و عنايت بر سه قسم است:

1- فضل خدا بدليل اين آيه: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ.

2- فضل پيامبر بدليل اين آيه قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ ابن عباس گفته منظور از فضل در اين آيه پيامبر است و رحمت امير المؤمنين عليه السّلام.

 

3- فضل اوصياء و ائمه حضرت باقر عليه السّلام أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ يا رشك مى‏برند بر مردم به واسطه آنچه كه خدا به ايشان داده از فضل خويش.

امام فرمود مردم در اين آيه ما هستيم كه مورد رشك ديگرانيم و آيه در باره ما نازل شده.

ابو الورد از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد در باره آيه: وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ فرمود ولايت آل محمّد است.

كنز: حماد بن عثمان از حضرت رضا عليه السّلام از پدر از جد بزرگوارش از جعفر بن محمّد عليه السّلام در باره آيه اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ اختصاص ميدهد رحمت خود را بهر كس بخواهد فرمود كسانى كه رحمت خدا بآنها اختصاص دارد پيامبر اكرم و وصى اوست صلوات اللَّه عليهما خداوند هزار رحمت آفريده نود و نه قسمت آن براى حضرت محمّد و علي و عترت آنها ذخيره است و يك رحمت را براى ساير مردم گشوده.پ مناقب: حضرت باقر و صادق عليهما السّلام در باره آيه: ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ اين فضل خدا است بهر كس بخواهد مى‏دهد و آيه: وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ هرگز تمناى فضلى كه خداوند اختصاص به گروهى داده نكنيد فرمودند اين دو آيه در باره ائمه عليهم السّلام نازل شده.پ تفسير عياشى: از حضرت صادق و زراره از حضرت باقر نقل مى‏كند:

لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فرمودند فضل اللَّه پيامبر و رحمت ولايت ائمه عليهم السلام است.پ تفسير امام حسن عسكرى عليه السّلام: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ بنى اسرائيل! بياد آريد نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتم موسى و هارون را براى اجداد شما به پيامبرى مبعوث نمودم آنها را هدايت به نبوت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و جانشينى علي و امامت عترت پاكش كردند.

 

در اين مورد از شما پيمان‏هاى محكم گرفتم كه اگر بآن پيمان عمل كرديد فرمانروايان بهشت باشيد و شايسته كرامت و خشنودى خدا شويد وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ و شما را بر جهانيان در آن وقت برترى دادم يعنى اين كار را نسبت باجداد شما كردم از نظر دين و دنيا برترى دادم.

اما برترى دينى بواسطه پذيرفتن نبوت حضرت محمّد و ولايت على و خاندانش و اما در دنيا باين طور كه بر سر شما سايه ميافكند و برايتان شير خشت و مرغ بريان فرستادم و از يك سنگ آب گوارا براى آشاميدن شما خارج كردم و دريا را شكافتم آنها را نجات بخشيدم و دشمنانشان را غرق كردم فرعون و همدستانش را، آنها را با اين كار برترى بخشيدم بر مردم زمان خود كه مخالف ايشان و مانع پيشرفت آنها بودند.

سپس خداوند ميفرمايد:

وقتى نسبت باجداد شما چنين كنم بواسطه قبول ولايت محمّد و آلش شايسته است كه به شما افزون بدهم زيرا شما به پيمان و عهدى كه داشتيد وفا كرديد.پ كافى: احمد بن عيسى از جعفر بن محمّد از پدر بزرگوار و از جدش در باره آيه: يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها نقل كرد كه وقتى اين آيه نازل شد إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ.

گروهى از اصحاب پيامبر در مسجد مدينه جمع شده گفتند در باره اين آيه چه مى‏گوئيد.

بعضى از آنها گفتند اگر كافر باين آيه شويم كافر بهمه آيات هستيم اگر ايمان آوريم اين خود يك خوارى و ذلت است كه علي بن ابى طالب بر ما مسلط شود. گفتند ما ميدانيم هر چه محمّد مى‏گويد راست است ما او را دوست مى‏داريم ولى از علي اطاعت نمى‏كنيم در مورد دستورى كه بما داده بعد اين آيه نازل شد: يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها يعنى ولايت علي عليه السّلام را مى‏دانستند.

 

وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ بيشتر آنها بولايت علي كافر بودند.

توضيح: اكثر مفسرين مى‏گويند: معنى آيه اينست كه مشركين نعمت‏هاى خدا را براى آنها احصا نموده و غير آن را مى‏دانستند و اعتراف داشتند كه از جانب خدا است بعد منكر آن نعمت‏ها شدند چون غير خدا را پرستيدند و مى‏گفتند اين نعمت‏ها بواسطه شفاعت خدايان ما است.

سدى مى‏گويد يعنى محمّد را ميشناختند كه يكى از نعمت‏هاى خدا است بعد تكذيبش نمودند: وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ يعنى بيشتر آنها از روى عناد منكر شده‏اند اينكه فرمود اكثر آنها يا بواسطه آن است كه بعضى بواسطه نقصان عقل عارف بحق نبودند و يا دعوت بآنها نرسيده بعضى گفته‏اند اكثر آنها يعنى امت و گفته شده اكثر آنها كافر بنبوت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم بوده‏اند ولى خبرى كه ذكر شد مساعد اين معنى نيست و تفسير او نزديك بقول سدى است و شكى نيست كه ولايت از بزرگترين نعمت‏هاى خدا بر بندگان است زيرا بوسيله ولايت امور دنيا و آخرت آنها تنظيم مى‏شود.

اگر گفته شود: آيه اول از سوره نحل است كه مكى است و آيه دوم از سوره مائده است كه مدنى است با اينكه خبر دليل است بر اينكه آيه اول بعد از دومى نازل شده در جواب گفته مى‏شود كه مرحوم طبرسى نقل كرده كه چهل آيه از اول سوره مكى است و بقيه از آيه: وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا تا آخر سوره مدنى است.

پس اين آيه هم مدنى خواهد بود با اينكه اعتمادى بر ضبط آنها در اين مورد نيست.پ كنز جامع الفوائد: محمّد بن فيض بن مختار از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود روزى پيامبر اكرم از منزل سواره خارج شد.

علي عليه السّلام نيز بهمراه ايشان پياده راه ميرفت پيامبر اكرم فرمود يا على سوار شو موقعى كه من سوارم و پياده باش وقتى من پياده‏ام و بنشين وقتى من نشسته‏ام‏

 

مگر در بعضى از مأموريتهاى خدائى كه چاره‏اى از قيام و قعود در آن ندارى خداوند هر فضيلت و امتيازى بمن داده بتو نيز مانند آن را داده است مرا ممتاز بنبوت و رسالت نموده ترا ولى و جانشين من در اين امر كرده كه بايد قيام باين كار كنى و اين مأموريت دشوار را بانجام رسانى.

قسم بآن خدائى كه مرا بنبوت مبعوث نموده ايمان بمن نياورده كسى كه منكر تو باشد و اقرار به نبوتم ندارد كسى كه مخالف تو باشد و بخدا نيز ايمان ندارد كافر بتو، فضل تو از فضل من و فضل من از فضل خدا است.

اين آيه شاهد همين مطلب است قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ.

فضل خدا نبوت پيامبر شما است و رحمتش ولايت علي بن ابي طالب عليه السّلام «فَبِذلِكَ» يعنى به نبوت و ولايت «فَلْيَفْرَحُوا» شيعه بايد شاد باشد/ هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ اين اعتقاد بهتر است از قبيله و عشيره و مال و فرزندى كه مخالفين علي در دنيا بر هم انباشته مى‏كنند.

 «و اللَّه يا علي ما خلقت الا ليعبد بك و لتعرف بك معالم الدين و يصلح بك دارس السبيل».

بخدا سوگند يا علي آفريده نشده‏اى مگر براى راهنمائى مردم به پرستش خدا و آشنائى آنها بمسائل مذهبى و هموار نمودن راه فرسوده و نابسامان زندگى مردم گمراه هر كه تو را برهبرى نپذيرفته راه بخدا نخواهد يافت هر كه تو راهنمايش نباشى و بولايت تو اقرار نداشته باشد اين آيه شاهد همين معنى است: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏» يعنى من مى‏آمرزم كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد و اقرار بولايت تو داشته باشد.

خداوند مرا مأمور كرده كه آن حقى كه براى خودم واجب است براى تو نيز واجب بگردانم حق تو لازم است بر هر كس ايمان بمن آورده باشد

 

اگر تو نبودى دشمن خدا شناخته نمى‏شد هر كه خدا را بدون ولايت تو ملاقات كند با دست خالى به پيشگاه او رفته خداوند اين آيه را بر من نازل كرد:

يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ يعنى برسان آن دستورى كه بتو داده‏ايم در مورد ولايت علي: وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ اگر تبليغ آن دستور را در مورد ولايت تو نمى‏رساندم عملم از ميان ميرفت و هر كس خدا را بدون ولايت تو ملاقات كند عملش از ميان رفته و عملش موجب فاصله او از خدا مى‏شود من آن چه مى‏گويم از جانب خدا است و آنچه ميگويم خدا در باره تو نازل كرده.

از آن جمله فرمايش حضرت عسكرى است در تفسير خود امام عليه السّلام بيان كرد پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود خداوند برترى بخشيده بعلم چون توفيق براى موالات محمّد و آل پاكش و دشمنى با دشمنان اين خاندان را پيدا كرده چطور اين مقام بالاتر نباشد از آنچه دشمنانشان جمع كرده‏اند زيرا اين عرفان بهاى بهشت است و عارف بمقام علي و اولادش شايسته شرفيابى بخدمت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و آلش مى‏شود كه اين مقام بهتر است بهشت است زيرا محمّد و آلش بهترين آرايش بهشت هستند.پ كنز جامع الفوائد: مرازم از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها هر رحمتى را كه خداى براى مردم بگشايد هرگز كسى جلو آن را نمى‏تواند بگيرد.

فرمود اين رحمت مطالبى است كه بر زبان امام عليه السّلام جارى مى‏شود.

كنز: عمر بن جبير از جعفر بن محمّد عليه السّلام در باره آيه: وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ هر كه را بخواهد خدا در رحمت خويش داخل ميكند.

نقل كرد كه امام عليه السلام فرمود رحمت ولايت على بن ابى طالب است.پ كنز جامع الفوائد: در تأويل باطن از اهل بيت عليهم السّلام در حديث احمد بن ابراهيم راجع بآيه: وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ نقل شده يعنى شكر شما نسبت بنعمتى‏

 

كه روزى شما شده و منتى كه خدا بر شما نهاده بواسطه محمّد و آل محمّد أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ شما تكذيب ميكنيد وصى و جانشين پيامبر را فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ،  وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ.

 

وقتى جان شما بگلو رسيد آن وقت خواهيد ديد علي بن ابي طالب دوستانش را بشارت و مژده ميدهد به بهشت و دشمنانش را وعده جهنم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ ما به امير المؤمنين عليه السّلام از شما نزديكتريم وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ شما نمى‏بينيد.