بخش شصت و هفتم جوامع تأويل آنچه در باره ائمه عليهم السّلام نازل شده

پ‏كنز جامع الفوائد: ابن عباس گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود قرآن بچهار قسمت نازل شده يك چهارم در باره ما است و يك چهارم در باره دشمنان ما، يك چهارم سنت‏ها و امثال است و يك چهارم فرائض و احكام عالى‏ترين قسمت قرآن بما اختصاص دارد.پ تفسير قمى: از جانب حضرت ابو الحسن اين نامه رسيد: خداوند دلهاى ائمه را محل اراده خويش قرار داده هر گاه خداوند چيزى را بخواهد آنها خواهند خواست اينست تفسير آيه: وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ نخواهيد خواست مگر آنچه را پروردگار جهانيان بخواهد.

توضيح: اين توجيه بهترين تفسير است در مورد اين آيات كه اختصاص بائمه عليهم السّلام داشته باشد بدو صورت:

1- در راه تسليم و رضا چنان خدائى شده‏اند كه از اراده و خواست خود صرف نظر نموده‏اند هرگز چيزى را نميخواهند مگر اينكه مى‏دانند خدا خواستار آن است.

 

2- وجه دوم دقيق‏تر و عالى‏تر از اولى است باين معنى كه وقتى ائمه عليهم السّلام باين مرتبه از خداشناسى رسيدند ديگر خداوند براى آنها انتخاب مى‏كند و اراده مى‏نمايد كارى را انجام نمى‏دهند مگر اينكه خداوند بر آنها مشيت و اراده آن را الهام و افاضه نمايد اين يكى از معانى فرموده خدا است‏

 «كنت سمعه و بصره و يده و لسانه»

كه من گوش و چشم و دست و زبان بنده‏ام هستم.پ تفسير قمى: هاشم بن عمار در مورد آيه: وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ.

از امام عليه السّلام نقل كرد كه فرموده پيشينيان پيامبران خود را تكذيب كردند ما بپيامبران آنها باندازه يكدهم از آنچه به محمّد و آل محمّد صلوات اللَّه عليهم داده‏ايم بآن پيامبران نداده بوديم.

توضيح: ظاهر اينست كه آيه در باره آنها نازل شده ممكن است تأويل آيه باشد ببرگشت ضمير به رسل.

بيضاوى گفته است: يعنى اينها باندازه يك دهم نيرو و طول عمر و كثرت اموال آنها داده نشده است يا معنى آنست كه يك دهم از دلائل و بينات و هدايت آنها را ندارند.پ تفسير عياشى: از جابر از حضرت باقر عليه السّلام در تفسير اين آيه: وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ فرمود: تفسير اين آيه در باطن آن است كه هر قرنى اين امت را رسولى از آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است كه مأموريت دارد براى همان قرن و آنها اولياء و رسل نيستند اما اين قسمت آيه فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ معنى آن اينست كه پيامبران قضاوت بعدل و دادگرى ميكنند و ستم روا نمى‏دارند.

توضيح: شايد منظور از تأويل باطن كه رسل را بائمه تأويل مى‏كند معنى لغوى رسول است كه شامل امام نيز مى‏شود يا منظور اينست كه ائمه بمنزله‏

 

انبياء گذشته هستند در هر قرنى بوسيله آنها حجت تمام مى‏شود چنانچه در خبر آمده: «علماء امتي كانبياء بنى اسرائيل» دانشمندان امت من مانند انبياى بنى اسرائيل هستند و منظور ائمه است.

اما تفسيرى كه در باره: وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ كرد وجه نيكوئى است كه مفسران ذكر نكرده‏اند آنها ميگويند: پس از تكذيب كردن امت پيامبران را خداوند بين مردم و پيامبران حكم بعدل ميكند.پ تفسير عياشى: جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل ميكند كه در باره آيه:

أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُكُمُ تا يَعْمَلُونَ فرمود اين مثل بموسى و پيامبران بعد از او و عيسى صلوات اللَّه عليه است كه براى امت محمّد زده شده خداوند به آنها ميفرمايد: اگر محمّد چيزى را آورده كه مخالف ميل شما بود از موالات علي عليه السّلام تكبر ورزيديد گروهى از آل محمّد را تكذيب كرديد و گروهى را كشتيد اين تفسير باطن آيه است.

توضيح: بنا بر اين تأويل خطاب متوجه كافران و تكذيب‏كنندگان پيامبران است بطور كلى در ابتداى آيه اما اين قسمت آيه: فَفَرِيقاً مربوط باين امت است يعنى شما اى امت محمّد گروهى از آل او را تكذيب كرديد ممكن است خطاب بر تمام آيه عموميت داشته باشد در اين صورت تحقق اين معنى در باره امت پيامبر اسلام يا به تعميم معنى رسل است مجازا و يا باسناد دادن قتل است بطور مجازى به پيامبر اكرم زيرا كشته شدن اهل بيت آن جناب كشته شدن خود اوست اين معنى استبعاد دارد و ممكن است خطاب مربوط به يهود باشد چنانچه ظاهر آيه شاهد است چون هر چه در امتهاى گذشته انجام شده در اين امت نيز انجام مى‏شود قتل در اين امت همان كشتن اهل بيت پيامبر است چنانچه روايت رسيده كه فرموده‏اند خداوند كشته شدن را از پيامبر اكرم برطرف نموده و متوجه ما كرده.پ تفسير عياشى: حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ

 

فرمود: وقتى پيامبر اكرم ميان آنها بود كور و كر شدند تا وقتى از دنيا رفت سپس خداوند بر آنها ترحم نمود هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام قيام نمود فرمود باز كور و كر شدند تا هنگام قيام قائم (يا تا روز قيامت).پ تفسير عياشى: محمّد بن حمران گفت خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم مردى خدمت ايشان رسيده گفت شما تعجب نمى‏كنيد از عيسى بن زيد بن علي كه مدعى است حضرت علي عهده‏دار مقام خلافت نبود مگر همان مدتى كه در ظاهر خلافت داشت او نميداند شايد جز خداى يكتا هفتاد خدا بپرستد فرمود: من چه كنم خداوند ميفرمايد: فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ اگر آنها كافر باين مقام شوند گروهى را قرار داده‏ايم كه كافر به آن نيستند.

امام عليه السّلام با دست خود اشاره بجانب ما نموده، عرضكردم ما اعتراف باين مقام داريم.پ توضيح: مرحوم طبرسى مى‏نويسد: فَإِنْ يَكْفُرْ بِها يعنى اگر كافر بكتاب و نبوت و حكم شوند اينها كه منظور كفارى هستند كه نسبت به نبوت حضرت محمّد كافر شدند فَقَدْ وَكَّلْنا بِها گروهى را قرار داده‏ايم كه مراعات مقام نبوت را ميكنند و احترام دارند و از هدايت پيامبران استفاده ميكنند قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ يعنى انبيا و پيامبرانى كه نام برده شدند ايمان آورده‏اند بآنچه پيامبر اكرم آورده قبل از بعثت او بعضى گفته‏اند يعنى ملائكه و بعضى مؤمنين بعد از بعثت را نام برده‏اند.

مجلسى ميگويد قوم در آيه منظور شيعه هستند يا فرزندان عجم چنانچه در خبر ديگرى رسيده اما سخن عيسى بن زيد كه گفت شايد او هفتاد خدا بپرستد منظورش امير المؤمنين است كه ميگويد: ما از باطن او اطلاع نداريم كه مشرك است يا مؤمن ما بظاهر او را دوست ميداريم.

راوى در آخر ميگويد ما در باطن او را مؤمن ميدانيم چون خدا و پيامبر بايمان او گواهى داده‏اند.پ تفسير عياشى: جابر از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه: كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً

 

لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ هر وقت آتشى براى جنگ افزودند خدا خاموش ميكند.

فرمود: هر يك از ستمگران كه بخواهد بكشتار آل محمّد دست بزند خدا او را نابود مى‏كند.پ كنز الفوائد: محمّد بن سليمان گفت: بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم معنى اين آيه چيست؟ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ فرمود يعنى واى بر كسانى كه جلوگيرى از حق آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم كردند و بر آنها خورده گرفته مقامى كه متعلق بآنها بود صاحب شدند.پ كنز جامع الفوائد: محمّد بن نعمان گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود: خداوند ما را بخودمان وانگذاشته اگر ما را بخود واميگذاشت مانند ساير مردم بوديم ولى ما كسانى هستيم كه خداوند در باره آنها فرموده: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ مرا بخوانيد دعاى شما را مستجاب مى‏كنم.پ تفسير فرات: عبيد بن كثير باسناد خود از حضرت صادق در باره آيه:

لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ فرمود: يعنى اهل بيت پيامبر را نكشيد.

توضيح: امام عليه السّلام خودكشى را تأويل بكشتن اهل بيت نموده زيرا آنها سبب حيات جسمى و روحى هستند در اين صورت بمنزله جان مردمند يا بجهت اينكه كشتن آنها موجب هلاكت ظاهرى و معنوى است پس گويا خودكشى كرده‏اند.پ كافى: محمّد بن سليمان از پدر خود نقل كرد كه گفت: اين آيه را براى حضرت صادق عليه السّلام خواندم: هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ آيا داستان غاشيه را شنيده‏اى. فرمود: حضرت قائم با شمشير آنها را فرا ميگيرد گفتم: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ فرمود: آرى گروهى خاضع و خوارند كه قدرت امتناع ندارند گفتم: عامِلَةٌ چيست؟ فرمود: عمل بغير دستور خدا كرده‏اند گفتم معنى ناصِبَةٌ چيست؟ فرمود: غير از فرمانروايان تعيين شده از جانب خدا را بمنصب فرمانروائى قرار دادند گفتم: تَصْلى‏ ناراً حامِيَةً فرمود در زمان قائم گرفتار آتش جنگ مى‏شوند و در آخرت بآتش جهنم.

 

پ‏كافى: ابو حمزه گفت بحضرت باقر عليه السّلام گفتم: بعضى از دوستان ما به مخالفين افترا ميزنند و به آنها نسبت بد ميدهند فرمود خوددارى از چنين كارها بهتر است سپس فرمود بخدا قسم ابو حمزه تمام مردم زنازاده هستند بجز شيعيان ما، عرضكردم چگونه اين مطلب را مى‏توانم بديگران اثبات كنم فرمود: قرآن خدا بر اين مطلب شاهد است زيرا خداوند از تمام في‏ء «1» سه سهم براى ما قرار داده سپس در اين آيه ميفرمايد: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ ما صاحب خمس و في‏ء هستيم و آن را بر تمام مردم حرام كرديم مگر شيعيانمان.

ابو حمزه! بخدا قسم هر زمينى كه فتح شود و هر مالى كه خمس آن پرداخت مى‏شود نصيب هر كس بشود حرام است چه بصورت زن و همسر در آيد و يا بصورت مال و ثروت اگر دولت حق ظاهر شود امام و يا قائم مقام امام هر كس از چنين اموالى بوجود آيد در معرض فروش قرار ميدهد (چون برده است) و كسى بخريد آن راغب نيست بواسطه بى‏ارزشى بطورى كه شخص حاضر است تمام ثروت خود را بدهد و از اين گرفتارى نجات يابد برايش مقدور نيست.

اينها جلو حق ما و شيعيانمان را گرفتند بدون عذر و بهانه و دليلى گفتم معنى اين آيه چيست: هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ آيا براى ما جز دو فرجام نيكو انتظار داريد.

فرمود: يعنى يا مرگ در راه بندگى خدا شهادت و يا درك ظهور امام ولى ما براى آنها با شدت گرفتارى كه داريم از طرف آنها منتظريم كه خداوند ايشان را گرفتار عذاب كند.

فرمود: آن يا مسخ است و يا بدست ما گرفتار ميشوند كه كشته شدن است خداوند به پيامبرش ميفرمايد: فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ تربص يعنى‏

 

انتظار بلاء و گرفتارى براى دشمنان.پ كافى: حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ.  إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ بگو من بر اين كار مزد و پاداشى نميخواهم و من تحميلى ندارم او ذكر است براى جهانيان فرمود يعنى امير المؤمنين عليه السّلام وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ در آينده خواهيد فهميد اين مطلب را فرمود:

در موقع ظهور حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه و در باره آيه: وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ فرمود اختلاف كردند همان طورى كه اين امت در باره كتاب خدا اختلاف نمودند و در آينده اختلاف خواهند نمود در باره كتابى كه با حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه است بطورى كه گروهى منكر آن مى‏شوند آنها را پيش ميكشد و گردن ميزند.

اما اين آيه: وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فرمود اگر تصميمى كه خداوند در باره آنها گرفته نبود «1» حضرت قائم عجل اللَّه فرجه يك نفر باقى نميگذاشت و در باره آيه: وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ كسانى تصديق ميكنند يوم الدين را فرمود يعنى خروج قائم و آيه:

وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ پروردگارا ما مشرك نيستيم يعنى راجع بولايت علي عليه السلام و آيه: وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ بگو حق آمد و باطل از ميان رفت فرمود: وقتى قائم قيام كند دولت باطل از ميان ميرود.

توضيح: ظهور حضرت قائم بيوم الدين تعبير شده باين جهت است كه بعضى از مشركين و منافقين و مخالفين را بر ميگرداند و جزاى بعضى از اعمال آنها را ميدهد منظور از يوم مقدارى از زمان است نه يك روز.پ كافى: فضيل گفت خدمت حضرت باقر عليه السّلام بودم وارد مسجد الحرام شد در حالى كه بمن تكيه نموده بود ما در جلو درب بنى شيبه بوديم امام نگاهى بمردم نموده‏

 

فرمود فضيل در جاهليت نيز همين طور طواف ميكردند نه عارف بحق بودند و نه پيرو دينى، فضيل نگاه كن چگونه برو افتاده‏اند خدا لعنت كند اين گروه مسخره را سپس اين آيه را تلاوت فرمود: أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى‏ وَجْهِهِ أَهْدى‏ أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ آيا كسى كه در موقع راه رفتن روى زمين افتاده راه ميرود قابل رهبرى است يا كسى كه درست راه ميرود و در راه مستقيم در حركت است فرمود بخدا قسم منظور علي بن ابى طالب و اوصيا هستند بعد اين آيه را خواند: فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ وقتى او (امير المؤمنين) را مى‏بينند كه داراى مقام و موقعيتى عالى در نزد خدا است ناراحت ميشوند كافران، ملائكه بآنها ميگويند اينست آن كسى كه نسبت بمقام او ادعا ميكرديد و خود را بلقب شخصى او ميناميديد (امير المؤمنين).

فرمود فضيل! نام امير المؤمنين را هر كس بر خود بگذارد جز علي عليه السّلام افترا بسته و بدروغ ادعا نموده تا روز قيامت. فضيل! بخدا قسم اعمال حج از غير شما پذيرفته نيست و گناه غير شما بخشيده نمى‏شود و عملى از غير شما نمى‏پذيرند اين آيه در باره شما است: إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً اگر از گناهان كبيره بپرهيزيد از گناهان شما چشم پوشى ميكنيم و شما را وارد جايگاهى عالى مى‏نمائيم.

فضيل مگر راضى نيستيد كه نماز بپا داريد زكات بدهيد و جلو زبان خود را نگهداريد و وارد بهشت شويد بعد اين آيه را خواند: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ «1» بخدا قسم شما اهل اين آيه هستيد.

توضيح: يعنى شما بابتداى آيه عمل نموده‏ايد نه انتهاى آن. يا اينكه اين دستور متوجه شما است ابتداى آيه را عمل كنيد و از انتهاى آن‏

 

بپرهيزيد.پ اعتقاد صدوق: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هيچ آيه‏اى در قرآن نيست كه اول آن: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا باشد جز اينكه علي بن ابى طالب عليه السّلام امير و پيشوا و شريف و اولين مؤمن در آن آيه است و هر آيه‏اى كه راهنمائى بسوى بهشت است در باره پيامبر و اهل بيت آن جناب و شيعيان و پيروان آنها است.

و هر آيه‏اى كه سخن از جهنم است در باره دشمنان ايشان و مخالفين آنها است اگر چه آيه در باره پيشينيان باشد هر آيه كه مربوط به نيكوكاران است در باره نيكان اين امت نيز جارى است و هر آيه كه در باره شرى است در باره اهل شر جارى است.پ مناقب: محمّد بن حنفيه از حسن بن علي عليه السّلام در باره آيه: فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ بهر صورت كه بخواهد ترا تركيب ميكند.

فرمود: خداوند علي بن ابى طالب را در نهاد ابو طالب پدرش بصورت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم تركيب نمود بهمين جهت آن جناب از همه بيشتر شباهت بپيامبر داشت و حضرت حسين عليه السّلام از همه شبيه‏تر بفاطمه عليها السّلام بود و من از همه شبيه‏تر بخديجه كبرى هستم.

گفته ندا از جانب خدا سه نوع است: يك ندا از خدا بخلق است مانند:

ناداهُما رَبُّهُما. وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ.

دوم نداى خلق است بخدا مانند: وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ.

فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ. وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ.

وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ.

سوم نداى مخلوق يك ديگر راست مانند: فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ فَناداها مِنْ تَحْتِها. يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ.

وَ نادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ. وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ وَ نادَوْا يا مالِكُ و نداى پيامبر اكرم ذريه خود راست: رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ.پ كنز جامع الفوائد: در باره آيه: أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ‏

 

يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ آيا تبهكاران خيال ميكنند از دست ما نجات مى‏يابند.

ابن عباس گفت: اين آيه در باره عتبه و شيبه و وليد بن عتبه كه با علي بن ابى طالب و حمزه و عبيده مبارزه كردند در باره آنها اين آيه نازل شده: مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.  وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ در باره علي عليه السّلام و دو دو يارانش نازل شده.پ كنز جامع الفوائد: ابو الجارود از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: و ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ خدا دو قلب در نهاد يك فرد قرار نداده از علي بن ابى طالب عليه السّلام نقل كرد كه فرمود هر بنده‏اى را كه خدا آزمايش كند قلبش را براى ايمان محبت ما را در قلب خود مى‏يابد ما را دوست ميدارد و هر بنده‏اى را كه مورد خشم خدا باشد دشمنى با ما را در قلب خود مى‏يابد و با ما دشمنى ميورزد ما بدوستى دوستان شاديم و دشمنى دشمنان را متوجه هستيم دوست ما برحمت خدا مى‏نگرد درهاى رحمت خدا بروى او باز است و دشمن ما در پرتگاهى از آتش قرار گرفته كه در حال سقوط در آتش جهنم است گوارا باد اهل رحمت را رحمت پروردگار مرگ بر جهنميان جايگاه آنان جهنم است خداوند ميفرمايد: فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ.

و هرگز كسى كوتاهى در راه محبت ما ندارد بواسطه خير و خوبى كه خدا در او قرار داده باشد زيرا دوست و دشمن ما با يك ديگر مساوى نيستند و هر محبت و دشمنى ما در قلب يكنفر جاى نميگيرد زيرا براى يكفرد خدا دو قلب قرار نداده كه با يكى دوست بدارد و با ديگرى دشمن دوست ما محبتش خالص است همان طور كه طلا را آتش پاك و خالص ميكند و دشمن ما نيز همان طور است مائيم نجبا و فرزندان ما فرزندان پيامبرند و من وصى اوصيايم و گروه ستم پيشه از طرفداران شيطانند و شيطان از آنها است هر كه ميخواهد بداند ما را دوست دارد يا نه‏

 

بقلب خود نگاه كند اگر در محبت ما دشمن ما را شريك قرار ميدهد از ما نيست و ما نيز با او ارتباطى نداريم. خداوند، جبرئيل و ميكائيل با او دشمنند خدا دشمن كافران است.پ كنز جامع الفوائد: ابو بصير و كنانى گفتند بحضرت صادق عليه السّلام گفتيم فدايت شويم منظور از روح در اين آيه چيست: وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ.

فرمود روح مخلوقى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل كه پيوسته با پيامبر اكرم بود اطلاع ميداد و محافظ آن جناب بود او نيز در خدمت ائمه عليهم السّلام هست اطلاع ميدهد و محافظ آنها است.پ كنز جامع: عمرو بن شمر گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود پيامبر اكرم به ابا بكر و عمر و علي عليه السّلام فرمود بروند بجانب غار اصحاب كهف.

ابتدا ابا بكر وضو بگيرد و بپا ايستد و دو ركعت نماز بخواند سپس سه مرتبه صدا بزند اگر جواب ندادند عمر اين كار را بكند اگر جواب ندادند علي بن ابى طالب عليه السّلام اين كار را بكند بجانب غار رفتند و آنچه پيامبر دستور داده بود انجام دادند اما جواب ابا بكر و عمر را ندادند. علي عليه السّلام از جاى حركت نموده دستور را انجام داد جواب آن جناب را دادند و صداى لبيك لبيك را تا سه مرتبه شنيدند فرمود چرا بصداى اولى و دومى جواب نداديد و جواب شخص سوم را داديد گفتند بما دستور داده‏اند كه فقط جواب پيامبران و اوصياى آنها را بدهيم.

هر سه بجانب پيامبر اكرم بازگشتند و جريان را عرض كردند پيامبر اكرم صفحه‏اى قرمز بيرون آورد و فرمود گواهى خود را با خط خويش بنويسيد راجع به آنچه مشاهده كرديد و شنيديد خداوند اين آيه را فرستاد: سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ يوم القيامة.

 

پ‏كنز: ابو بصير گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود پيمان نامه‏اى كه در كعبه نوشتند و آن را امضا نمودند خداوند قبل از نوشتن اين پيمان نامه به پيامبر اطلاع داد و در اين مورد آيه‏اى فرستاد پرسيدم آيه نازل فرمود جواب داد آرى مگر اين آيه را نشنيده‏اى: سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ.پ كافى: يعقوب بن جعفر بن ابراهيم گفت خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام بودم كه مردى نصرانى آمد و چند سؤال كرد از آن جمله پرسيد:

حم،  وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ،  إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ،  فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ تفسير اين آيه چيست فرمود: حم حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است در كتاب حضرت هود كه بر او نازل شده.

بعضى از حروف آن حذف شده اما كتاب مبين حضرت امير المؤمنين است اما ليله فاطمه عليها السلام است اما اين قسمت آيه: فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ از نژاد او خير زيادى بوجود مى‏آيد پياپى مردى حكيم يكى پس از ديگرى از نژاد او خواهند بود ...پ تفسير قمى: ابن عباس در باره آيه: و مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ منظور مؤمنين هستند: وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها منظور منافقان و مشركان هستند: ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ بسوى او بازگشت ميكنيد.پ كنز: ابو مريم از حضرت صادق و حضرت باقر عليه السّلام نقل مى‏كند كه فرمودند وقتى اين آيه بر پيامبر اكرم نازل شد: قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ يعنى در جنگ‏ها قريش گفتند چگونه پيروى اين پيامبر را بكنيم با اينكه نميداند چه خواهند كرد با او و با ما خداوند اين آيه را بر پيامبر نازل فرمود: إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً.

در باره آيه: (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‏ إِلَيَّ في علي) جز آنچه بمن وحى شده در باره علي پيروى نمى‏كنم. حضرت باقر و صادق فرمودند آيه اين طور نازل شده.

 

پ‏كنز جامع: حماد حلبي گفت حضرت صادق عليه السّلام اين آيه را خواند:

فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ ميخواهيد در صورتى كه بسلطنت و فرمانروائى رسيديد تبهكارى كنيد و قطع رابطه خويشاوندى نمائيد.

فرمود اين آيه در باره پسر عموهاى ما بنى عباس و بنى اميه نازل شده سپس اين قسمت را خواند: أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ خدا آنها را لعنت كرد و از شنيدن مطالب دينى كر و ناشنوا كرده: وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ و از ديدن وحى آنها را كور نموده بود خواند: إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ كسانى كه بعقب برگردند.

پس ولايت علي عليه السّلام: مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ پس از آنكه براى آنها هدايت آشكار شد شيطان گمراهشان نمود و ايشان را منحرف كرد.

بعد خواند: وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا كسانى كه هدايت بولايت علي يافتند زادَهُمْ هُدىً هدايت آنها را افزون نمود بشناسائى امامان بعد از علي و قائم آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم: وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ: و به آنها پاداش تقواشان را داد كه از جهنم آسوده باشند.

در باره آيه: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ منظور از مؤمنين علي و ياران او هستند: وَ الْمُؤْمِناتِ خديجه و دوستانش معنى آيه:

وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ في علي وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند.

سپس ايمان به آنچه بر پيامبر نازل شده در باره على آوردند كه همين واقعيت بود از جانب خدا گناهان ايشان را آمرزيد و خاطرشان را آسوده كرد.

 

پ‏فرمود: وَ الَّذِينَ كَفَرُوا كسانى كه بولايت على كافر شدند يَتَمَتَّعُونَ از دنياى خود بهره مى‏برند: وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ مثل چهارپايان ميخورند جهنم جايگاه آنها است.

سپس فرمود: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ مثل بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده كه آنها محمّد و پيروان ايشانند حضرت باقر فرمود اين قسمت آيه: فِيها أَنْهارٌ منظور از انهار مردهائى هستند و اين قسمت آيه: ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ منظور علي عليه السّلام است.

وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ منظور امام است.

اما اين قسمت آيه: وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ منظور ولايت امير المؤمنين است اما اين آيه: كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ يعنى آيا پرهيزگاران مانند كساني هستند كه پيوسته در ولايت دشمن آل محمّدند كه همان آتشى است كه هر كس داخل شد داخل در جهنم شده آن وقت خداوند ميفرمايد چه خواهند ديد: وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ آبى گداخته ميچشند كه امعاء آنها از هم ميپاشد جابر گفت سپس حضرت باقر عليه السّلام فرمود اين آيه را جبرئيل براى پيامبر اكرم چنين آورد:

ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ في علي فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ اين بواسطه آن است كه دوست نداشتند آنچه را خداوند بر پيامبر نازل نمود در باره علي عليه السّلام بهمين جهت اعمال آنها از ميان رفت.

جابر گفت: از حضرت باقر راجع باين آيه پرسيدم: أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ حضرت باقر عليه السّلام آيه را خواند: وَ الَّذِينَ كَفَرُوا تا رسيد به:

أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فرمود ميخواهى معرفى كنم بتو شخصى را كه قدرت داشت در يك روز ترا از مشرق بمغرب برساند گفتم چنين كسى كيست؟

فرمود امير المؤمنين مگر فرمايش پيامبر اكرم را نشنيده‏اى: لتبلغن‏

 

الاسباب و اللَّه لتركبن السحاب و اللَّه لتؤتن عصا موسى و اللَّه لتعطن خاتم سليمان.

خطاب بامير المؤمنين باسباب خواهيد رسيد بخدا سوار ابر ميشويد و بخدا سوگند عصاى موسى و انگشتر سليمان را بشما خواهند داد بخدا قسم اين فرموده پيامبر است.پ كنز: ابن عباس در باره آيه: كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ مانند كشتى كه سبزه نو رسته آن سر بر آورده و محكم شده بطورى كه استقامت دارد بر روى ساق خود بايستد موجب شگفت كشاورزان است تا كافران در خشم شوند.

ابن عباس گفت اصل كشت و زرع عبد المطلب است و سبزه نو رسته كه از آن سر بر آورده محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است منظور از كشاورزان علي بن ابى طالب است.

توضيح: مفسران گفته‏اند اين آيه مثلى است براى صحابه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه در ابتداى اسلام كم بودند سپس زياد شدند و نيرو يافتند بطورى ترقى كردند كه مردم در شگفت شدند اما بنا بر تفسير ابن عباس مثال است براى پيامبر اكرم و اهل بيت آن جناب كه ابتداى توليد آنها از عبد المطلب بود و نيرو و قدرتشان بوسيله علي عليه السّلام شد.پ كنز جامع: غياث بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود من بهترين فرد مردم فخر نميكنم و علي بن ابى طالب بهترين فرد مؤمنين است بى‏آنكه فخر كند خدايا دوست بدار دوستش را و دشمن بدار دشمنش را.

مردى از قريش گفت پيوسته پسر عموى خود را بالا مى‏برد و ميستايد خداوند اين آيه را نازل فرمود: وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏،  ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏،  وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ كه منظور اينست اين حرفى كه در باره پسر عمويش ميگويد از روى هواى نفس نيست: إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏ جز وحى پروردگار نيست.

 

پ‏كنز جامع: فضل بن عبد الملك از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود وقتى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم على بن ابى طالب را در روز غدير خم بلند نمود مردم سه دسته شدند گروهى گفتند محمّد گمراه شده و بعضى مدعى شدند بباطل گرائيده و دسته ديگر گفتند اين از روي خواست دل خود اوست در باره خويشاوندانش، خداوند اين آيه را نازل نمود: وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏.پ كنز جامع: محمّد بن عبد اللَّه از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود شبى كه بمعراج رفتم رسيدم بسدرة المنتهى جبرئيل گفت جلو برو باندازه يك ميدان ديد جلو رفتم نورى درخشان چشم مرا خيره كرد بسجده افتادم براى خدا خطاب رسيد يا محمّد چه كس را در زمين بجاى خود گماشته‏اى عرضكردم عادلترين و راستگوترين و نيكوكارترين مردم علي بن ابى طالب را وصى و وارث و جانشين خود قرار داده‏ام.

خداوند فرمود سلام مرا باو برسان و باو بگو خشمش عزت و سرافرازى دين است و خشنوديش از كسى نشانه ايمان آن شخص است يا محمّد من پروردگارى هستم كه جز من خدائى نيست علي اعلايم يكى از نامهاى خود را ببرادر تو بخشيدم و او را علي ناميدم.

يا محمّد من خدائى هستم كه جز من خدائى نيست فاطر آسمانها و زمينم يك نام خود را بدخترت بخشيدم او را فاطمه ناميدم من بوجود آورنده هر چيزم يا محمّد جز من خدائى نيست و من حسن البلا هستم (خوب آزمايش مى‏كنم) بدو فرزندت دو نام از نامهاى خود را بخشيدم و آنها را حسن و حسين ناميدم.

وقتى پيامبر اكرم اين حديث را براى قريش نقل كرد گروهى گفتند خداوند چيزى به محمّد وحى نكرده اين حرفها را از خود مى‏زند خداوند اين آيات را براى رد گفته آنها نازل نمود: وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏  ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏.پ كنز جامع: شعيب از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد در باره آيه: سَنَفْرُغُ لَكُمْ‏

 

أَيُّهَ الثَّقَلانِ كه فرمود ثقلان ما و قرآن هستيم.

توضيح: مشهور بين مفسران اينست كه ثقلين يعنى جن و انس و معنى آيه اينست كه ما خود را آماده ميكنيم از براى حساب و جزاى شما دو گروه در قيامت اما بنا بر تأويل امام عليه السّلام يعنى آيه اينست كه ما آماده مى‏كنيم خود را براى باز خواست از مردم و انتقام از كسانى كه حق شما را رعايت نكرده‏اند.پ كنز جامع: سلام بن مستنير از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها نقل كرد فرمود منظور از مردن زمين كفر اهل آن است، كافر مرده است.

خداوند او را بوسيله قائم عجل اللَّه فرجه زنده مى‏كند در روى زمين عدالت مى‏كند زمين زنده مى‏شود و اهل زمين نيز پس از كفر زنده ميشوند.پ كنز جامع: زبير بن بكار نقل از يكى از اصحاب نمود كه مردى بامام حسن عليه السّلام گفت در شما مقدارى كبر وجود دارد فرمود هرگز، كبرياء اختصاص بخداى يكتا دارد ولى در من عزت نفس است كه خداوند در قرآن مى‏فرمايد وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ.پ كنز جامع: جابر از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه: ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً نقل كرد كه منظور از اين آيه شيطان است كه او را تنها آفريد بدون پدر و مادر وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً منظور همان قدرت او است كه تا مدتى معين ادامه دارد تا وقتى قائم آل محمّد قيام كند وَ بَنِينَ شُهُوداً تا كَلَّا إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً كه او دشمن ائمه عليهم السّلام است و مردم را از راه آنها باز ميدارد كه آنها آيات خدا هستند اين قسمت آيه: سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً حضرت صادق فرمود صعود كوهى است در جهنم از مس كه ابا بكر را وادار مى‏كنند بر آن بالا رود وقتى دستش را بر روى كوه ميگذارد كوه ذوب مى‏شود بطورى كه دستهايش بزانو مى‏رسد باز تا دست بر مى‏دارد و كوه بحالت اول بر ميگردد همين طور هست‏

 

تا وقتى خدا بخواهد.

اين قسمت آيه: إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ،  فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ تا إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ منظور تدبير و فكر و انديشه او است و تكبرش كه مقامى را مدعى شد كه شايسته آن نبود.

بعد خداوند ميفرمايد: سَأُصْلِيهِ سَقَرَ تا لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ يعنى او را اهل شرق و غرب مشاهده مى‏كنند آن موقعى كه در جهنم است و حال او براى مردم آشكار مى‏شود منظور از تمام اين آيات ابا بكر است.

عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ يعنى نوزده نفر از مردم هستند كه همه در شرق و غربند.

اين آيه: وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً منظور از نار حضرت قائم است كه نور او ميدرخشد و قيامش شرق و غرب را ميگيرد و ملائكه كسانى هستند كه علم آل محمّد را دارند.

اين آيه: وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا منظور گروه مرجئه هستند و اين آيه لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ يعنى شيعيان كه اهل كتابند و آنهايند كه بايشان كتاب و نبوت و حكمت ارزانى شده وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ يعنى شيعيان شك در چيزى از كار حضرت مهدى ندارند.

وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ منظور ضعفاى شيعه هستند وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كه ميگويند خدا از اين چه منظورى دارد خداوند ميفرمايد بآنها كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ اين چنين خداوند گمراه ميكند كسى را كه ميخواهد و هدايت مينمايد آن كس را كه بخواهد مؤمن تسليم مى‏شود و كافر شك ميكند وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ منظور از جنود و سپاه خدا شيعيان هستند كه تعداد آنها را فقط خدا ميداند و آنها گواهان روى زمينند وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ.

 

لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ يعنى در اين ايام پيش از ظهور حضرت مهدى هر كه مايل است حق را بپذيرد و بجانب حق رود هر كه ميخواهد از حق كناره‏گيرى كند كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ  إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ هر كس در گرو اعمال خويش است مگر اصحاب يمين كه آنها اطفال مؤمنين هستند كه خداوند ميفرمايد وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ كه منظور اينست آنها در روز ميثاق ايمان آورده‏اند وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ما روز پاداش را تكذيب ميكرديم منظور روز قيام حضرت قائم است فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ چه شد كه آنها از تذكرة رو برگردانيدند منظور از تذكره و آيه امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه است.

كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ  فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ يعنى آنها مانند الاغهاى وحشى هستند (گوره‏خر) كه از ديدن شير فرار كنند دشمنان آل محمّد همين طورند وقتى يكى از فضايل آل محمّد را ميشنوند از حق فرار ميكنند.

بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً هر يك از مخالفين مايلند براى آنها كتابى از آسمان نازل شود كَلَّا بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ نه هرگز آنها از آخرت باك ندارند منظور دولت حضرت قائم است.

آنگاه خداوند پس از معرفى تذكره كه منظور همان ولايت آل محمّد است ميفرمايد: كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ  فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ  وَ ما يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تقوى در اين آيه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم و مغفرت امير المؤمنين عليه السّلام است.پ كنز جامع: حلبى گفت از حضرت صادق شنيدم اين آيه را ميخواند: بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ اراده دارد انسان تكذيب كند امام خود را بعضى اصحاب از ائمه نقل كرده‏اند كه منظور تعميم دارد در باره امير- المؤمنين عليه السّلام حيله و مكرى بكار برد.

 

توضيح: شايد بنا بر اين تفسير، امام بكسر همزه است.پ كنز جامع: عمان خزاز گفت از ابو سعيد مدائنى شنيدم ميگفت كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ  وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ.  كِتابٌ مَرْقُومٌ يعنى كتابى كه رقم به نيكى زده شده رقم بحب محمّد و آل محمّد شده است.پ تفسير فرات: جابر گفت از حضرت باقر عليه السّلام راجع بآيه فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ- تا رَبِّ الْعالَمِينَ فرمود معنى فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا يعنى وقتى رها كردند ولايت امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام را با اينكه باين عقيده مأمور بودند.پ تفسير فرات: خثيمه گفت از حضرت باقر در باره آيه يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها تا آخر آيه پرسيدم فرمود منظور دوست و يارى ما خانواده است گفتم بمقدارى كه خداوند مرا توفيق دهد با زبان و دست و قلب در راه شما كوشش ميكنم.

فرمود خثيمه! يارى با زبان مانند يارى با شمشير است و يارى با دو دست بهتر است. قرآن بسه قسمت تقسيم شده يك سوم آن در باره ما خانواده است و يك سوم در باره دشمنان ما و يك سوم دستور و احكام است اگر آيه‏اى در باره گروهى نازل شده باشد كه آنها از دنيا رفته‏اند در صورتى كه منظور و مفاد آيه نيز از بين برود ديگر از قرآن چيزى باقى نمى‏ماند تمام قرآن قابل انطباق است تا وقتى آسمان و زمين پايدار باشد هر گروهى آيه‏اى دارند كه ميخوانند آن را.

يا خثيمه! اسلام ابتدايش غريب بود و در آينده نيز غريب خواهد شد خوشا بحال غريبان.

خثيمه! روزى بر مردم خواهد آمد كه خدا و توحيد را نشناسند تا ظهور دجال و تا موقعى كه عيسى بن مريم از آسمان فرود آيد و خداوند دجال را بدست او بكشد و يكى از ما خانواده بر آنها امامت كند و نماز بخواند، نمى‏بينى‏

 

عيسى پشت سر ما نماز ميخواند با اينكه پيامبر است ما از او برتر و بالاتريم.پ تفسير فرات: زيد بن علي عليه السّلام در باره آيه: فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ تا آخر آيه فرمود گروهى از ما خانواده قيام خواهد كرد كسانى كه پيش از ما زندگى ميكردند آنها نيز مانند ما بودند.

بعضى كشته ميشوند و گروهى باقى ميمانند تا اين امر را بالاخره روزى زنده كنند.پ تفسير عياشى: حضرت صادق عليه السّلام فرمود خداوند ميفرمايد: لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ فرمود خطاب بما است عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ اين هم در باره ما است حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ در باره ما است بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ در اين قسمت چهارم مؤمنين با ما شريك شده‏اند آن سه قسمت اول اختصاص بما دارد.

در روايت بعد تفسير مؤمنين را بشيعيان ميفرمايد و اضافه ميكند كه سه قسمت مال ما است و يك چهارم شيعيان ما.

توضيح: اين تأويل امام عليه السّلام انطباق با آيه بسيار بيشتر است از تفسيرى كه مفسران نموده‏اند در مورد مِنْ أَنْفُسِكُمْ يعنى از ميان شما خانواده، بدليل اينكه در مورد ساير مردم اسلوب را تغيير داده ميفرمايد: بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ.پ تفسير عياشى: خطاب بن سلمه گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود خداوند هيچ پيامبرى را بر نيانگيخت مگر با ولايت ما و بيزارى از دشمنانمان اين آيه اشاره بهمان است: وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ آنها كه گمراه شدند بواسطه تكذيب آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم بود بعد ميفرمايد: فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ.پ كنز جامع: نوفلى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود من آن تجارت سود بخشى هستم كه موجب نجات از عذاب دردناكم كه‏

 

در اين آيه ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ.پ كنز جامع: سليم بن قيس از علي عليه السّلام نقل كرد كه فرمود ما هستيم آن خانواده‏اى كه خداوند پيامبرش را در ميان ما فرستاد كه آياتش را بر ما بخواند و ما را تزكيه كند و كتاب و حكمت بياموزد.پ تفسير قمى: ابو الصامت گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود شب و روز دوازده ساعت است علي بن ابى طالب عليه السّلام بهترين ساعت از اين دوازده ساعت است و اين آيه اشاره بهمان است بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً.پ تفسير قمى: حضرت باقر در باره آيه إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ.  نَذِيراً لِلْبَشَرِ فرمود يعنى فاطمه عليها السّلام.

توضيح: آيات قبل از اين آيه ضميرهايش بجهنم و شراره آن برميگردد گفته‏اند در اين آيه: وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ ضمير يا بجهنم برميگردد يا به تعداد خازنان جهنم و يا بسوره با احتمال برگشت ضمير بسوره ممكن است بصاحب سوره برگردد و امكان نيز دارد كه تمام اين تهديدها بعذاب در باره كسى باشد كه ظلم بآن حضرت نموده و حقش را غصب كرده.پ كافى: سالم حناط گفت: بحضرت باقر عرض كردم منظور از اين آيه را بفرمائيد: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ  عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ  بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ فرمود منظور ولايت امير المؤمنين است.پ كافى: فضيل از حضرت ابو الحسن عليه السّلام در باره آيه: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ نقل كرد كه فرمود وفا ميكنند به پيمانى كه از آنها در مورد ولايت ما گرفته شده.

توضيح: نذر عبارت است از وعده‏اى كه مشروط بشرطى باشد اين تفسيرى كه امام عليه السّلام ميفرمايد كه وفاى بنذر عبارت از وفا به ولايت پيامبر و ائمه عليهم السّلام‏

 

در ميثاق است يكى از بطون آيه است و اين منافات ندارد كه ظاهر آيه دلالت كند بر وفا بنذرها و پيمان‏هاى شرعي و هم با آنچه خواهد آمد در باره نزول سوره هل اتى كه مربوط بنذر اهل بيت است كه روزه بگيرند براى شفاى امام حسين عليه السّلام. اين مسلم است كه سبب نزول، موجب اختصاص حكم و مفاد آيه نميشود اينجا فقط امام از ولايت نام برد چون يك فرد از پيمان است كه بيشتر مخفى شده و اين مطلب را تأييد ميكند كه آيات سابق مربوط به نيكان است بطور كلى، گرچه مقصود اصلى ائمه اطهار باشند.پ كافى: ابو حمزه از حضرت صادق در باره آيه: وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا فرمود حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم قريش را دعوت بولايت ما كرد آنها با تنفر منكر شدند كفار از قريش گفتند بآنها كه اقرار بولايت امير المؤمنين و ائمه داشتند كدام يك از ما دو گروه بهتر و خوش‏بزم‏تريم.

خداوند در مقام رد آنها فرمود: وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ چقدر هلاك كرده‏ايم پيش از آنها از امت‏هاى گذشته: هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً كه آنها داراى لوازم خانه‏اى بهتر و ظاهرى آراسته‏تر بودند.

عرضكردم اين آيه را بفرمائيد: مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا فرمود همه آنها در ضلالت بودند و ايمان بولايت امير المؤمنين و ما نداشتند گمراه و گمراه‏كننده بودند.

خداوند گمراهى و سركشى آنها را گسترش داد تا بميرند و منتقل به بدترين جايگاه شوند و بدون يار و ياور گفتم اين آيه: حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً.

فرمود اما اين قسمت آيه: حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ تا ببينند آنچه وعده داده شده‏اند منظور خروج قائم عليه السّلام است و همين معنى ساعت است، آن روز

 

خواهند فهميد كه از جانب خدا چه بر سر آنها نازل شده بوسيله حضرت مهدى اينست معنى آيه: مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً يعنى كسى كه از همه بدتر و بى‏ياورتر است در نزد حضرت مهدي.پ گفتم اين آيه: وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً فرمود يعنى در آن روز بر هدايت يافتگان خداوند مى‏افزايد به واسطه پيروى از قائم كه منكر او نشده‏اند.

گفتم: لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً فرمود يعنى مالك شفاعت نيستند مگر كسانى كه ولايت امير المؤمنين و ائمه را پذيرفته‏اند و همين معنى پذيرش پيمان خدا است در آيه.

گفتم: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا كساني كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام ميدهند يعنى ائمه عليهم السّلام خدا براى آنها (ود) قرار ميدهد فرمود ولايت امير المؤمنين همان ورد و محبتى است كه خدا در اين آيه فرموده كه محبت آنها را بر مؤمنين واجب نموده.

گفتم: فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا فرمود اين را بر زبانش جارى كرد خداوند موقعى كه امير المؤمنين را بجانشينى خود تعيين نمود مؤمنين را بشارت داد و كافران را تهديد نمود كافران همان كسانى هستند كه در اين آيه (لدا) نام برده شده‏اند يعنى بسيار ستيزه‏جو.

از اين آيه سؤال كردم: لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ فرمود يعنى بترسانى گروهى را كه در ميان آنها هستى چنانچه پدران آنها نيز مورد انذار قرار گرفتند آنها غافل از خدا و پيامبر و تهديد اويند: لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَكْثَرِهِمْ اين مطلب ثابت شده براى بيشترى آنهائى كه اقرار بولايت امير المؤمنين و ائمه ندارند (كه در دنيا كشته ميشوند بدست قائم و در آخرت عذاب ميشوند در جهنم) چون اقرار و ايمان بولايت ائمه و امير المؤمنين ندارند عذاب‏

 

و كيفر ايشان در اين آيه توضيح داده شده إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ سپس فرمود در دنيا چنين گرفتار ميشوند كه اين آيه ميفرمايد وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ آنها را در پرده‏اى از جهل و نادانى از پيش و پس قرار ميدهيم و چشمهايشان را از ديدن حق كور ميكنيم تا ديگر حقيقت را نيابند اين مربوط بدنيا است اما در آخرت در جهنم چنان گردن‏هايشان بزنجير كشيده مى‏شود كه نميتوانند سر بجنبانند چون منكر ولايت شده‏اند.

سپس ميفرمايد: وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ اى محمّد! ديگر چه آنها را بترسانى و چه نترساني ايمان بولايت علي و ائمه نخواهند آورد آنگاه ميفرمايد: إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ تو انذار ميكنى كسى را كه پيروى از علي (و ائمه) نموده وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ و از خدا در پنهانى ترسناك بوده او را اى محمّد! بشارت ده بآمرزش و پاداشى نيكو.پ كافى: محمّد بن فضيل از حضرت موسى بن جعفر نقل ميكند كه اين آيه را از ايشان پرسيدم: يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ فرمود يعنى ميخواهند نور ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را با زبانهاى خود خاموش كنند.

گفتم معنى: وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ فرمود يعنى خداوند امامت را تكميل ميكند بوجود حضرت مهدى منظور از نور امامت است بدليل اين آيه: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا كسانى كه ايمان بخدا و پيامبرش آورده‏اند و نورى كم فرستاده‏ايم يعنى امامت.

گفتم: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ فرمود يعنى اوست كه امر كرده پيامبرش را بولايت وصيش ولايت همان دين حق است گفتم: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ تا پيروز كند او را بر تمام دينها در هنگام قيام قائم.

 

پ‏آنگاه امام عليه السّلام فرمود وَ اللَّهُ مُتِمُّ ولاية القائم وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ بولاية علي» خدا امامت را تكميل ميكند بولايت حضرت مهدى گرچه مورد پسند مخالفين علي نباشد.

عرضكردم آيه همين طور نازل شده فرمود اصل اين مطلب تنزيل و از جانب خدا است (كه بوسيله حضرت مهدى امامت تكميل مى‏شود) اما الفاظ ديگرى كه زائد بر (مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ) است تأويل آيه است «1».

عرضكردم تفسير اين آيه ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فرمود خداوند كسانى را كه پيروى از پيامبر نكنند در مورد وصى و جانشينش منافق ناميده و هر كس منكر وصى او شود مانند كسى است كه منكر نبوت شده باشد و در اين مورد آيه نازل نمود:

إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ زمانى كه منافقين يعنى منكرين ولايت علي پيش تو آمدند قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ ميگويند ما گواهى ميدهيم كه تو پيامبر خدائى خداوند ميداند تو پيامبر اويى ولى گواهى ميدهد كه منكرين ولايت علي در اين شهادت كه برسالت تو ميدهند دروغ ميگويند اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ايمان خود را سپر قرار داده‏اند و

 

از راه خدا كه مراد وصى پيامبر است مانع ميشوند إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ  ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا اينها بدكارى ميكنند چون ايمان برسالت تو مى‏آورند ولى نسبت بولايت وصى و جانشينت كافرند فَطُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ خدا مهر بر دلهاى آنها زده است درك نمى‏كنند.

عرضكردم معنى لا يَفْقَهُونَ چيست فرمود نبوت را درك نميكنند.پ گفتم: وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ فرمود يعنى وقتى بآنها گفته مى‏شود برگرديد بولايت علي تا پيامبر اكرم طلب آمرزش گناهان شما را بنمايد: لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ سرباز ميزنند و مى‏بيني كه مانع از ولايت علي ميشوند و بر او كبر ميورزند.

آنگاه خداوند سخن را باين مطلب ميكشاند كه اينها چگونه اشخاصى هستند سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ چه براى آنها استغفار نمائى و چه ننمائى خدا هرگز ايشان را نمى‏آمرزد خدا تبهكاران كسانى كه ظلم بوصى تو كرده‏اند نخواهد آمرزيد.

عرضكردم أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى‏ وَجْهِهِ أَهْدى‏ أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ فرمود خداوند مثال زده كسى كه مخالفت با ولايت على نموده بشخصى كه روى زمين افتاده و نميداند بكجا برود و هر كس پيرو على شد مانند كسى است راست و درست در راه مستقيم براه خود ادامه دهد كه راه مستقيم همان ولايت علي بن ابى طالب است.

عرضكردم اين آيه إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ فرمود يعنى جبرئيل از جانب خدا در مورد ولايت علي گفتم: وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ فرمود قريش ميگفتند محمّد دروغ بر خدا مى‏بندد چنين دستورى خدا باو نداده در مورد على خداوند آيه بر آن جناب نازل كرد كه ولايت علي عليه السّلام تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ  وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ  لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ.  ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ از جانب‏

 

پروردگار جهانيان دستور داده شده اگر محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم بر ما دروغ ببندد دست راست او را ميگيريم و رگ گردنش را قطع ميكنيم.پ باز سخن را بولايت برمى‏گرداند: إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ  وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ  وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ  وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ  فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ.

ولايت علي سبب راهنمائى معتقدين بولايت است ما ميدانيم بعضى از شما نخواهيد پذيرفت علي عليه السّلام حسرت و اندوهى است براى كافرين، ولايت او يك حقيقت واقعى است خداى بزرگ را تسبيح كن اى محمّد يعنى پروردگارت را سپاسگزارى كن كه بتو اين نعمت را عنايت كرده.

گفتم: لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ فرمود: هدايت در آيه ولايت است يعنى ايمان آورديم بمولايمان هر كس ايمان بمولاى خود آورد از نقصان و طغيان بيم نخواهد داشت. گفتم اين طور نازل شده فرمود: نه اين تأويل آيه است.

عرضكردم: إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً فرمود پيامبر اكرم مردم را دعوت بولايت علي عليه السّلام كرد قريش اجتماع نموده گفتند يا محمّد ما را از اين تكليف معذور دار فرمود اين بستگى بدستور خدا دارد از طرف من نيست به پيامبر تهمت زدند و خارج شدند.

خداوند اين آيه را نازل كرد: قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً  قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً،  إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ.

بگو اختيار سود و زيان شما بدست من نيست در صورتى كه مخالفت دستور خدا را نمايم كسى نميتواند مرا از دست خدا رهائى دهد و جز او پناهى ندارم و جز تبليغ فرمان او در مورد علي راهى ندارم عرضكردم آيه همين طور نازل شده است.

فرمود: آرى. بعد فرمود از جهت تأكيد و اثبات مطلب ميفرمايد: وَ مَنْ‏

 

يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً هر كس با خدا و پيامبرش مخالفت كند براى هميشه در جهنم خواهد بود.پ گفتم تفسير آيه: حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً.

فرمود منظور حضرت قائم و ياران اوست كه وقتى او را ديدند متوجه ميشوند چه كس ضعيف‏تر و چه كس تعداد ياورانش كمتر است.

گفتم: وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ صبر كن راجع بآنچه در باره تو ميگويند:

وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا از آنها فاصله بگير بنحو نيكوئى: ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا/ رها كن مرا و تكذيب‏كنندگان وصيت را صاحبان نعمت آنها را كمى مهلت ده گفتم اين طور نازل شده فرمود: آرى.

گفتم: لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ فرمود يقين پيدا مى‏كنند كه خدا و پيامبر و وصى او حق است.

گفتم: وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً فرمود بواسطه اعتقاد بولايت على ايمانشان افزوده مى‏شود.

گفتم: وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ در شك نخواهند افتاد كسانى كه بآنها كتاب داده شده و مؤمنين، در باره ولايت علي پرسيدم اين شك و شبهه چيست فرمود منظور اينست كه اهل كتاب و مؤمنين در باره ولايت بشك نخواهند افتاد.

از اين آيه پرسيدم: وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ اين نيست مگر بيدارى براى بشر. فرمود: آرى همان ولايت علي است.

گفتم: إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ اين يكى از بزرگترين چيزها است فرمود ولايت است.

گفتم: لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ فرمود يعنى هر كس بسوى ولايت ما سبقت جويد از جهنم دور شده و هر كه از ولايت كناره‏گيرى كند

 

بجهنم نزديك شده: إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ بجز اصحاب يمين فرمود بخدا قسم آن‏ها شيعيان مايند.پ گفتم معنى: لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ فرمود يعنى ما علاقه‏اى بوصى محمّد و جانشينان او نداشتيم و بر آنها صلوات نمى‏فرستاديم.

گفتم: فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ فرمود يعنى چه شده كه آنها از ولايت اعراض دارند.

گفتم: كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ فرمود منظور ولايت است گفتم معنى: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ فرمود وفا به پيمانى ميكنند كه خداوند در زمان ميثاق از آنها گرفته راجع بولايت ما.

گفتم: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا قال بولاية على فرمود معنى اينست كه قرآن را همدوش با ولايت علي بر تو فرستاديم پرسيدم آيا (بولاية على) جزء آيه است؟ فرمود: نه اين تأويل آيه است.

گفتم: إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فرمود يعنى ولايت گفتم: يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ هر كه را بخواهد در رحمت خود داخل مى‏كند فرمود يعنى در ولايت ما فرمود:

وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً براى ستمگران باولياء خدا آتشى دردناك آماده شده است مگر اين آيه را دقت نكرده‏اى: وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ بما ستم نكرده‏اند بخود ستم نموده‏اند خداوند منزه است از اينكه ستم كند يا باو ستم روا شود اما در اين آيات كه مى‏فرمايد بما ستم روا نداشته‏اند ما را با نفس خود قرين و همراه قرار داده بهمين جهت ظلم بما را ظلم بخود نسبت داده و ولايت ما را ولايت خود محسوب نموده سپس در اين مورد آيه نازل كرده:

وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ يعنى اولياء خدا پيامبران و ائمه ستم بآنها روا نداشته‏اند ايشان بخود ستم كرده‏اند كه پيروى از اولياى خدا نكرده‏اند. گفتم آيه همين طور نازل شده فرمود: آرى.

گفتم: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ فرمود يعنى واى بر تكذيب‏كنندگان‏

 

نسبت بآنچه بر تو وحى نمودم در مورد ولايت علي: أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ،  ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ مگر ما پيشينيان (كسانى كه تكذيب پيامبران را در اطاعت اوصياء نمودند) هلاك نكرديم: كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ يعنى همين كار را نسبت به كسانى كه خيانت در مورد آل محمّد روا داشتند و نسبت بوحى او آن كارها را نمودند انجام خواهيم داد.پ گفتم: إِنَّ الْمُتَّقِينَ»

 فرمود منظور از متقين بخدا قسم ما و شيعيانمان هستيم كه پيرو ملت و روش ابراهيم جز ما كس ديگرى نيست ديگران از پيروى ابراهيم فاصله دارند.

گفتم: يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ فرمود بخدا سوگند بما روز قيامت اجازه داده مى‏شود و ما بصواب سخن مى‏گوئيم كه در آيه ذكر شده عرضكردم چه مى‏گوئيد فرمود پروردگارمان را تمجيد مى‏كنيم و صلوات بر پيامبر اكرم مى‏فرستيم آنگاه شفاعت براى شيعيان خود مى‏نمائيم خداوند درخواست ما را رد نخواهد كرد.

گفتم: كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ فرمود آنها كسانى هستند كه جنايت در حق ائمه روا داشتند و بآنها ستم كردند.

گفتم پس از آن گفته مى‏شود: هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ فرمود يعنى اين امير المؤمنين همان كسى است كه مقامش را تكذيب مى‏كرديد گفتم آيه همين طور نازل شده؟ فرمود: آرى.پ كافى: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً هر كه از ياد من رو برگرداند دچار زندگى سختى خواهد شد فرمود منظور از ذكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است.

گفتم: وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ فرمود يعنى در آخرت با چشم نابينا

 

خواهد آمد در دنيا كور دل بود از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود او سرگردان است در روز قيامت مى‏گويد: رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً  قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها.

خدايا چرا مرا كور محشور نمودى با اينكه بينا بودم خطاب ميرسد از آن جهت كه آيات (ائمه) ما را ديدى ولى آنها را نديده گرفتى.

فرمود آيات ائمه عليهم السّلام هستند: وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‏ يعنى دست از ائمه كشيدى امروز نيز ما ترا در آتش رها مى‏كنيم چنانچه اطاعت امر و فرمان آنها را نكردى و دستور ايشان را نشنيدى.

گفتم: وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏ فرمود منظور كسى است كه در ولايت علي ديگرى را شريك كند و ايمان به آيات پروردگار نياورد و از روى دشمنى ائمه را ترك كند و آنها را دوست نداشته باشد.

گفتم: اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ فرمود منظور از رزق در آيه ولايت امير المؤمنين است.

گفتم: مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ فرمود كشت آخرت معرفت امير- المؤمنين و ائمه است نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ فرمود در معرفتش مى‏افزائيم تا بهره كامل از دولت ائمه ببرد.

گفتم: وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ فرمود او را در دولت حق با حضرت قائم نصيب و بهره‏اى نيست.پ تفسير قمى: وَ الشَّفْعِ مينويسد يعنى دو ركعت: وَ الْوَتْرِ يك ركعت. در حديث ديگرى است كه شفع حسن و حسين هستند و وتر امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه.پ تفسير قمى: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد در مورد آيه:

 

يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ كه فرمود منظور حسين بن علي عليه السّلام است.پ كنز: يونس بن يعقوب از حضرت صادق نقل كرد شفع پيامبر اكرم و علي است و وتر خداى يكتاى بيهمتا است.پ كافى: زرارة از حضرت باقر در باره آيه: لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ نقل كرد كه فرمود: زراره! مگر اين امت پس از پيامبر اكرم مطابق كردار امت‏هاى گذشته عمل نكردند در مورد خلافت فلان و فلان و فلان.

توضيح: يعنى گمراهى آنها پس از پيامبر اكرم مانند كارهائى بود كه امت گذشته كردند از قبيل رها كردن جانشين پيغمبر خود و پيروى از گوساله و سامى و نظاير آن.

چنانچه علي بن ابراهيم در تفسير همين آيه مينويسد: طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ يعنى حالى بعد از حال ديگر مى‏فرمايد رفتار پيشينيان را بطورى از پيش مى‏گيريد شما امت اسلام بى‏آنكه كمترين اختلافى با آنها داشته باشيد قدم جاى قدم ايشان و كاملا در راه هدف آنها بدون تفاوتى حتى در يك وجب يا نيم متر بطورى كه اگر يكى از پيشينيان داخل سوراخ سوسمارى شده باشد شما هم داخل مى‏شويد عرضكردند يا رسول اللَّه منظور شما يهود و نصارى است فرمود پس چه كس را ميگويم دستاويز و پايه‏هاى اسلام را ميشكنيد و از بين مى‏بريد يكى پس از ديگرى اول چيزى كه از بين مى‏بريد امانت دارى و آخرين چيزها نماز است.پ كافى: جابر از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً فرمود يعنى در باره محمّد و جانشينان بعد از او از آدم پيمان گرفتيم فراموش كرد ترك آن نمود و عزم عقيده‏اى در اينكه آنها داراى اين مقامند نداشت.

پيامبران اولو العزم را باين لقب اختصاص داده‏اند زيرا خداوند با آنها عهد بست راجع بحضرت محمّد و ائمه عليهم السّلام و حضرت مهدى عليه السّلام و روش آنها، اين پيمبران پذيرفتند و معتقد شدند كه آنها همين طورند و اقرار نمودند بمقامشان.

 

پ‏كنز: حضرت باقر در باره آيه: وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فرمود سؤال ميكنند از تو آيا على وصى تو است بگو آرى بخدا قسم او وصى من است.

توضيح: مشهور بين مفسران اينست كه آيا حقيقت دارد آن يعنى عذاب يا آنچه ادعا ميكند پيامبر اكرم و يا منظور قرآن است.پ تفسير قمى: جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود: الم و هر حرفى از حروف مقطعه قرآن اسم اعظم خدا است كه امام عليه السّلام آنها را با يك ديگر تأليف ميكند و دعا مينمايد دعايش مستجاب مى‏شود عرضكردم معنى ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ چيست؟ فرمود يعنى امير المؤمنين عليه السّلام شكى در امامت او نيست هُدىً لِلْمُتَّقِينَ اين دو آيه مربوط بشيعيان ما است كه متقين آنهايند كه ايمان بغيب دارند و غيب عبارت از قيامت و حشر و نشر و قيام قائم و رجعت وَ/ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ يعنى آنچه بآنها از قرآن آموخته‏ايم تلاوت ميكنند.پ كنز: فرج بن ابى شيبه گفت شنيدم از حضرت صادق پس از تلاوت اين آيه وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ يعنى ايمان به پيمبر اكرم بياوريد وَ لَتَنْصُرُنَّهُ يعنى وصى و جانشينش امير المؤمنين را يارى كنيد فرمود خداوند هيچ پيامبر و رسولى را مبعوث نكرد مگر اينكه از او پيمان گرفت برسالت حضرت محمّد و امامت حضرت علي عليه السّلام.پ كافى: عبد اللَّه بن كثير از حضرت صادق در باره آيه: عَمَّ يَتَساءَلُونَ  عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ از چه سؤال ميكنند از خبر بزرگ. فرمود نبأ عظيم ولايت است از اين آيه: هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ سؤال كردم فرمود ولايت امير المؤمنين است.پ كافى: ابراهيم همدانى از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فرمود ترازوهاى دادگرى روز قيامت انبياء و اوصياء هستند.

 

پ‏كافى: ابو عبيدة حذاء گفت از حضرت باقر عليه السّلام سؤال كردم راجع باينكه مردم در افعال خود اختيار دارند يا مجبورند و اشاره كردم كه عقيده مردم در اين مورد مختلف است امام عليه السّلام پس از خواندن اين آيه: وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ.  إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ فرمود در ادعاى خود راجع باين مسأله اختلاف دارند همه آنها در اشتباهند و هلاك شده‏اند عرضكردم در آيه استثناء شده إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ فرمود آرى آنها شيعيان ما هستند كه براى پيروى و اطاعت امام آفريده شده‏اند كه در اين آيه ميفرمايد: وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ كه اين اطاعت همان رحمتى است كه در اين آيه ميفرمايد: وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يعنى علم امام كه از علم خدا است همه چيز را فرا گرفته منظور شيعيان هستند «1».

آنگاه فرمود: فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ يعنى بزودى مينويسم براى كسانى كه خوددارى كردند از فرمانبردارى و پيروى پيشوايان جور و ستم كه از جانب خدا تعيين نشده‏اند.

باز فرمود: يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يعنى مييابند پيامبر اكرم و وصى او و حضرت قائم را در تورات و انجيل يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ كه وقتى حضرت قائم قيام كند آنها را امر بمعروف مينمايد وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ و از كار زشت باز ميدارد و منكر اين است كه مقام امام را انكار كند و از پيروى او امتناع ورزد.

وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ يعنى گرفتن علم را از اهلش وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ يعنى گرفتن و پيروى از عقيده مخالفين را ممنوع ميكند وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ گناهانى كه قبل از معرفت امام مرتكب شده‏اند از آنها برميدارد وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ اغلال در آيه عبارت است از اعتقادهائى كه داشته‏اند راجع بفاصله‏

 

گرفتن از امام و ترك اعتقاد بمقام امام وقتى اعتراف بمقام امام پيدا كردند گناه از آنها برداشته مى‏شودپ آنگاه خداوند در آيه شروع بتوصيف شيعيان و مقام آنها مينمايد:

فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

يعنى كسانى كه از اطاعت جبت و طاغوت و پرستش آنها پرهيز مى‏كنند، جبت و طاغوت فلان و فلان و فلان است و عبادت عبارت است از اطاعت آنها. سپس اين آيه را قرائت نمود: وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ متوجه خدا باشيد و پيروى از پيشوايان كنيد.

بعد خداوند پاداش و جزاى ايشان را بيان مى‏كند:هُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ

 يعنى امام آنها را بشارت ميدهد بقيام قائم و ظهور آن جناب و كشتن دشمنان و نجات در آخرت و رسيدن بخدمت حضرت محمّد و ائمه عليهم السّلام در حوض كوثر.

توضيح: آيات فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ در سوره اعراف است و آيات أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ در سوره زمر است و آيه: الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ  لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ در سوره يونس است.

امام عليه السّلام ميفرمايد مؤمنين كه در آيات قبل خداوند اشاره نموده و تفسير به شيعيان فرمود همان‏ها هستند كه در اين آيات نيز مشخصات و پاداش آنها ذكر شده.پ كافى: سلام گفت از حضرت باقر عليه السّلام اين آيه را پرسيدم: الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً كسانى كه بر روى زمين بآرامى راه ميروند، فرمود آنها اوصياء و ائمه هستند كه از ترس دشمن خود چنين حركت ميكنند.پ كافى: عمار اسدى از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ پذيرفته درگاه خدا مى‏شود سخنان پسنديده (كلمه‏

 

اخلاص و تمام ذكرها) و عمل صالح (ولايت) موجب قبولى اعمال است فرمود عمل صالح ولايت ما خانواده است اشاره بسينه خود نمود هر كه ما را دوست نداشته باشد عملى از او پذيرفته نمى‏شود.

از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه فرمود: (كلم طيب) لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، علي ولى اللَّه و خليفه واقعى پيامبر است جانشينان علي نيز خلفاى خدايند و عمل صالح دليل اين گفتار مى‏شود.

پس عمل صالح همان اعتقاد او است كه در قلب معتقد است آنچه با زبان گفتم واقعيت دارد و صحيح است.پ كافى: سماعه از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي بعهد من وفا كنيد، نقل كرد كه فرمود يعنى بولايت امير المؤمنين عليه السّلام أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وفا به بهشت ميكنم بشما.پ كنز: ابو الورد از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه در باره آيه:

أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ فرمود عباد صالح در اين آيه آل محمّد صلوات اللَّه عليهم هستند.پ كنز: ابو صادق گفت از حضرت باقر راجع باين آيه پرسيدم: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ فرمود ما همان خاندانيم گفتم: إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ فرمود آنها شيعيان مايند.

در روايت ديگر مينويسد عباد صالحون در اين آيه آل محمّدند و هر كه پيرو ايشان باشد مانند آنها است زمين كه در آيه ذكر شده زمين بهشت است.پ كنز: حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه روزى پيامبر اكرم فرمود خدا بمن وعده نصرت داد كه با ملائكه مرا مدد كند بعد بوسيله ملائكه و تنها بوسيله علي از بين خويشاوندان مرا نصرت فرمود.

اين سخن پيامبر اكرم بر قريش گران آمد و خشمگين شدند كه نصرت‏

 

را اختصاص به علي عليه السّلام داد.

خداوند اين آيه را نازل كرد: مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ محمّدا بعلى فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ.

فرمود يعنى هر كس خيال ميكند خداوند پيامبر را بوسيله علي نصرت نداده در دنيا و آخرت ريسمانى از سقف خانه خود بياويزد و خود را بآن ريسمان حلق آويز كند آنگاه توجه كند اين ريسمان موجب از بين رفتن خشمش مى‏شود؟پ كنز: با همين سند از حضرت باقر در باره آيه: وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ فرمود منظورش آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است.پ كنز: با همين سند از آن جناب در باره آيه: وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً فرمود آنها ائمه عليهم السّلام هستند آنهايند برگزيدگان اگر صبر و انتظار فرج از جانب خدا را نداشتند مردم همه كشته ميشدند خداوند مى‏فرمايد: وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ.پ توضيح: منظور اينست كه اگر ائمه عليهم السّلام كه مأمور بصبر و ترك خروج بودند خروج مى‏كردند كشته مى‏شدند با بيشتر از مردم در نتيجه معابد تمام اهل كتاب تعطيل ميشد و شرايع از ميان ميرفت پس بواسطه آنها و صبرشان خداوند شر كفار و مخالفين را از مؤمنين دفع نمود.

كلينى باسناد خود از عبد اللَّه بن سنان از ذريح نقل ميكند كه بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم خداوند در قرآن بمن دستورى داده ميخواهم بدانم منظورش از آن دستور چيست، فرمود: كدام آيه.

گفتم آيه: ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ فرمود: لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ يعنى ديدار امام وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ انجام همين اعمال حج است.

 

عبد اللَّه بن سنان راوى خبر مى‏گويد پس از شنيدن اين خبر توسط ذريح خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم گفتم فدايت شوم معنى اين آيه چيست:

ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ فرمود يعنى ناخن گرفتن و كوتاه كردن شارب و تميزى‏هايى از اين قبيل (ستردن مو).

عرضكردم آقا شما بذريح فرموده‏ايد: لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ يعنى ديدار امام وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ عبارت از اين مناسك است فرمود ذريح راست مى‏گويد من نيز درست ميگويم قرآن داراى ظاهر و باطن است چه كس توان ذريح را دارد (كه پرده از بعضى حقايق برايش برداشته شود).

توضيح: لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ يعنى گرفتن ناخن و موى شارب و امثال آن ولى تعبير بلقاى امام شده كه بدترين كثافات و نجس‏ترين پليديها جهل و نادانى و اخلاق ناپسند است كه با ديدن امام و بهره‏مندى از خدمتش برطرف مى‏شود به همين جهت بديدار امام تأويل شده.پ كنز: حمران از حضرت باقر نقل كرد كه سؤال كردم از آيه: وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ.

فرمود گروهى صالح كناره‏گيرى مى‏كردند از اشخاص بد تا مبادا موجب فساد و تباهى دين ايشان شود خداوند بوسيله همان مردم شرور از صالحين دفاع ميكند اما آن بدكاران كه موجب حفظ صالحين ميشوند پاداشى نخواهند داشت (چون آنها سرگرم سلطنت خود و دنياى خويشند و براى حفظ فرمانروائى خود با كفار بجنگ مى‏پردازند در نتيجه صالحين از شر كفار آسوده‏اند) اين جريان در مورد ما ائمه نيز جارى است.پ كنز: داود نجار از موسى بن جعفر و آن جناب از پدر خود نقل كرد كه فرمود اين آيه: وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا تا إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ در باره امير المؤمنين نازل شده فرمود از پدرم حضرت باقر پيوسته ميشنيدم‏

 

اين آيه را تكرار ميكرد: وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ «1» عرضكردم پدر جان فدايت شوم گمانم اينست كه اين آيه فقط در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده.

با همين سند از حضرت موسى بن جعفر از پدر بزرگوارش نقل شده كه وقتى اين آيه نازل شد: لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ پيامبر اكرم مردم را جمع نموده فرمود مهاجرين انصار! خداوند مى‏فرمايد: لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ منسك همان امام است كه براى هر امتى پس از پيامبرشان تا آمدن پيامبر ديگر هست بايد توجه داشته باشيد كه اطاعت از امام و پيروى از او اين است و منسك همان است آن امام علي بن ابى طالب است.

بعد از من بشما دستور مى‏دهم از راهنمائى او استفاده كنيد كه او رهبرى درست و در راه مستقيم است.

مردم از شنيدن سخنان پيامبر در شگفت شدند و از جاى حركت كرده مى‏گفتند بخدا قسم با او پيكار مى‏كنم هرگز بفرمانروائى او تن در نمى‏دهم.

خداوند اين آيه را نازل كرد: ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى‏ هُدىً مُسْتَقِيمٍ،  وَ إِنْ جادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ،  اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ، أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ ذلِكَ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ‏

 

عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «1».پ و با همين سند امام كاظم عليه السّلام از پدر خود نقل ميكند در مورد آيه: وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا فرمود هر وقت آيه‏اى در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل ميشد كه در آن آيه اطاعت او را واجب نموده بود يا متضمن فضيلتى براى آن جناب يا خانواده‏اش بود در خشم مى‏شدند و ناراحت بودند بطورى كه گاهي تصميم‏هاى بد ميگرفتند در باره خود پيغمبر نيز در ليلة العقبه شدت خشم و كينه و حسادت خود را بكار بردند تا اين آيه نازل شد.

در باره اين آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا خداوند دستور ركوع و سجده و عبادتش را داده و بر مردم واجب نموده، اما كار نيك اطاعت امام است، امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام بعد از پيامبر.

وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ اى پيروان آل محمّد وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ قال: من ضيق- در راه خدا پيكار واقعى كنيد او شما را انتخاب كرد اى پيروان آل محمّد و در دين براى شما مضيقه و سختى قرار نداده مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ تا پيامبر گواه بر شما آل محمّد باشد كه مسلمانان را بشما سپرده و اطاعت شما را بر آنها واجب نموده وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ و شما گواه بر مردم باشيد در مورد قطع رابطه‏اى كه با شما نموده‏اند و حقوقى كه از شما نابود كرده‏اند و بى‏احترامى كه بكتاب خدا نموده‏اند و حكم و دستور شما را با ديگران برابر قرار داده‏اند پايدار باشيد فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ نماز بپاي داريد و زكات بدهيد و پناه بخدا بريد اى آل محمّد هُوَ مَوْلاكُمْ او مولاى شما و شيعيان شما است فَنِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ.

 

پ‏كنز: ابن عباس گفت وقتى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم وارد مدينه شد بعلى عليه السّلام و عثمان زمينى داد كه قسمت بالاى آن متعلق بعثمان بود و پائين متعلق بعلى عليه السّلام.

حضرت علي عليه السّلام بعثمان فرمود زمين من براى كارهاى كشاورزى خوب نيست مگر بضميمه زمين تو يا از من بخر و يا زمينت را بفروش. عثمان گفت ميفروشم.

علي عليه السّلام از او خريد. دوستانش گفتند چكار كردى زمين خود را باو فروختى كه اگر از آب جلوگيرى ميكردى يك گياه در زمين او نميروئيد مجبور بود بهر قيمت تو بگوئى زمين خود را بفروشد. عثمان پيش علي عليه السّلام آمده گفت من معامله را قبول ندارم.

علي عليه السّلام در جواب او فرمود معامله تمام شده و با رضايت فروختى ديگر نميتوانى برگردي.

عثمان گفت يك نفر را تعيين كن بين ما قضاوت كند فرمود پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم، عثمان گفت او پسر عموى تست شخص ديگرى را معنى كن فرمود من در اختلاف خود با تو بغير پيغمبر مراجعه نخواهم كرد او گواه بر ما است، عثمان نپذيرفت خداوند اين آيه را نازل كرد وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ  وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ تا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

روايت ديگرى نيز در همين مورد از كنز جامع نقل شده كه ميگويد عثمان پيشنهاد كرد برويم پيش ابا بكر قضاوت كند علي عليه السّلام راضى نشد.پ كافى: محمّد كناسى با واسطه از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند در مورد آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ هر كه از خدا بپرهيزد خدا براى او راه خروجى قرار ميدهد و از جايى كه گمان ندارد باو روزى ميدهد.

فرمود اينها گروهى از شيعيان ضعيف مايند كه قدرت مالى ندارند سفر بسوى ما كنند و روايت ما را ميشنوند و از انوار علم ما بهره ميگيرند اما گروهى‏

 

كه توانائى دارند اين سفر را طى ميكنند و مخارجى را متحمل ميشوند احاديث ما را ميشنوند و برميگردند براى آنها نقل ميكنند اين دوستان احاديث ما را حفظ ميكنند اما آنها ضايع مينمايند اينها كسانى هستند كه خداوند براى آنها راهى قرار داده و از جايى كه گمان ندارند روزى داده ميشوند و در باره آيه هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ فرمود كسانى كه خدمت امام ميرسند اما ولايت ندارند تا اين قسمت آيه لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ فرمود اين رفت و آمد با امام موجب سودى براى آنها نميشود و نه رفتن پيش امام و نه برگشتن هيچ كدام براى آنها فايده‏اى ندارد.

توضيح: شايد منظور زمان حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه است كه در خانه باشند يا پيش امام بيايند از دل ايشان خبر دارد.پ كافى: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ «1» فرمود اين آيه در باره فلان و فلان و ابو عبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابي حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده چون اينها پيمانى نوشتند و قرار گذاشتند كه وقتى محمّد از دنيا رفت نبايد خلافت و نبوت هر دو در بنى هاشم باشد. خداوند اين آيه را در باره آنها نازل نمود.

گفتم أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ  أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ.

اين دو آيه در همين روز نازل شد آيا تو روزي را شبيه اين روز ميدانى جز روز شهادت حضرت حسين عليه السّلام در علم خدا نيز همين طور بوده كه به پيامبر اطلاع داده كه اين قرارداد موجب از بين رفتن ملك از بنى هاشم شد و كشته شدن‏

 

حضرت حسين عليه السّلام اينها همه اتفاق افتاد.پ گفتم: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ.

فرمود تأويل اين آيه در جنگ جمل جريان بصره بوقوع پيوست آنهائى كه بر علي عليه السّلام شوريدند واجب بود كه با آنها جنگ كند و بكشد ايشان را تا برگردند بفرمان خدا اگر برنگشتند طبق آيه شريفه و دستور خدا بايد شمشير از آنها برندارد تا برگردند و از عقيده خود دست بكشند چون آنها بميل خود بيعت كرده بودند اينهايند شورشگران چنانچه خداوند مى‏فرمايد.

بر علي عليه السّلام لازم بود وقتى بر آنها پيروز شد عدالت بورزد چنانچه پيامبر اكرم نسبت باهل مكه روا داشت كاملا شبيه همان.

عرضكردم: وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى‏ فرمود آنها اهل بصره هستند آنجا محلى است كه زيرورو شده.

گفتم: وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فرمود آنها قوم لوط بودند كه سرزمين ايشان بر آنها زيرورو شد.

توضيح: زيرورو شدن بصره يا واقعى است مانند قوم لوط و يا مجازى است از قبيل غرق و بلاهائى كه بر آنها نازل شده، دليل اينكه واقعى است اين روايت است كه علي بن ابراهيم مى‏گويد: دو مرتبه بصره بر سر اهلش فرو ريخته اينك با خدا است كه مرتبه سوم كى خواهد شد سومين مرتبه در رجعت است.پ تفسير فرات: محمّد بن علي ابن حنفيه اين آيه را خواند: إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ گفت سوگند بآن كسى كه جانم در اختيار اوست اگر شخصى بين ركن و مقام آنقدر خدا را پرستش كند كه استخوانهاى سينه‏اش بهم بچسبد خداوند او را محشور

 

خواهد كرد با كسى كه دوستش دارد.

توضيح: مرحوم طبرسى در تفسير آيه مينويسد هر كسى قرين و همنشين كسى خواهد شد كه شبيه خود اوست از اهل جهنم باشد يا اهل بهشت. بعضى گفته‏اند منظور برگشت ارواح است به بدنها كه در نتيجه زنده مى‏شوند بعضى گفته‏اند گمراه شده ملحق مى‏شود بكسى كه او را گمراه كرده چه انسان باشد و چه شيطان اين تفسير نيز شده كه اشخاص نيكوكار و صالح همنشين حوران بهشتى مى‏شوند و بدكاران با شياطين.پ كافى: جابر از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه شريفه: وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً نقل كرد كه فرمود هر كس دوست بدارد اوصياء آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم را و از ايشان پيروى كند.

دوستى و ولايت پيامبران و مؤمنين گذشته تا آدم نصيب او مى‏شود و بر ولايت آل محمّد كه دارد اضافه مى‏گردد اين است تفسير آيه: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها كه موجب وارد شدن بهشت ميگردد و اين آيه اشاره بهمان است: قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ ميفرمايد اجر دوستى و محبتى كه نسبت بخويشاوندان خود جز آن نخواستم برگشت بخود شما دارد بوسيله آن هدايت مى‏شويد و از عذاب قيامت نجات مى‏يابيد.

اما بكسانى كه دشمن خدا و پيرو شيطانند كه تكذيب و انكار دارند مى‏فرمايد: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ.

يعنى هرگز چيزى را كه شايسته آن نيستيد از شما با مشقت تقاضا نميكنم در مورد پاداش رسالت.

گروهى از منافقين بيكديگر گفتند بس نبود محمّد را كه بيست سال بر دوش ما سوار شد حالا تصميم دارد كه بستگان خود را بر ما تحميل كند چنين دستورى را خدا باو نداده از خودش مى‏سازد مى‏خواهند خويشاوندان خود را بر ما مزيت دهد اگر كشته شود يا بميرد اين فرمانروائى را از خاندان او خواهيم‏

 

گرفت ديگر نخواهم گذاشت بر ما حكومت كنند.پ خداوند خواست به پيامبر خود اطلاع دهد كه آنها چه گفته‏اند و چه تصميمى دارند در اين آيه فرمود: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‏ قَلْبِكَ مى‏فرمايد اگر بخواهم وحى را از تو قطع مى‏كنم تا در مورد فضائل خاندان خود سخن نگوئى و مردم را بمحبت آنها وادار نكنى: يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ ولى خداوند واقعيت را مى‏گويد كه ولايت اختصاص باهل بيت تو دارد.

إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ او دانا است نسبت بهمه چيز و آن كينه‏هائى كه در دل از اهل بيت پيامبر پنهان كرده‏اند اين آيه اشاره بهمان است:

وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «1».

و در آيه: وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ سوگند بقبر محمّد وقتى از دنيا رود: ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏ گمراه نشده و بنادانى سخن نمى‏گويد در باره فضيلت خاندان خود: وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ از روى خواسته نفس خود صحبت نمى‏كند: إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏ هر چه ميگويد جز وحى پروردگار نيست «2».پ كنز جامع: ابو محمّد حناط گفت به ابو جعفر عليه السّلام گفتم منظور از اين آيه چيست: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ،  عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ،  بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ،  وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ روح الامين بقلب تو نازل كرد تا قوم خود را در اين مورد بترسانى بزبان عربى آشكار و اين مطلب (ولايت علي عليه السّلام) در كتاب‏هاى‏

 

پيامبران پيشين نيز هست.

فرمود: يعنى ولايت علي عليه السّلام.پ كنز: علي بن خنيس از حضرت صادق عليه السّلام در باره اين آيه نقل كرد:

أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ،  ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ فرمود منظور خروج قائم است.

ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ فرمود اينها بنى اميه هستند كه از نظر دنيا بهره‏مند شدند.پ كنز: ابو الجارود از حضرت باقر نقل كرد كه در باره آيه: تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ حال بحال گرديدنت را در سجده‏كنندگان فرمود در باره علي و فاطمه و حسن و حسين و اهل بيت خود.

كنز: از طريق اهل سنت ابن عباس گفت در باره آيه: وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِيرُ كور و بينا برابر نيستند، كور ابو جهل و بينا امير المؤمنين عليه السّلام است وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ ظلمات ابو جهل و نور امير المؤمنين عليه السّلام وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ سايه منظور سايه امير المؤمنين است در بهشت و حرور يعنى جهنم كه براى ابى جهل است، بعد بصورت جمع فرموده: وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْواتُ احياء علي و حمزه و جعفر و حسن و حسين و فاطمه و خديجه است و اموات كفار مكه هستند.پ كنز: ابو صالح از ابن عباس نقل كرد كه گفت: حم يكى از اسماء خدا است عسق علم و دانش علي عليه السّلام نسبت به فسق و فجور هر گروه و نفاق و دشمنى هر دسته.

با حذف سند از ابن جمهور از سكوني از حضرت باقر نقل مى‏كند كه حم حتم است و عين عذاب و سين سالهائى مانند سالهاى يوسف قاف غرق شدن و فرو رفتن و تغيير شكل دادن (مسخ) است كه در آخر الزمان با سفيانى و ياران انجام مى‏شود و گروهى از قبيله كلب (كليب) يك ميليون نفر با

 

او قيام مى‏كنند همان موقعى كه حضرت قائم در مكه خروج مى‏نمايد او مهدى اين امت است.پ كنز: عيسى بن داود نجار گفت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود كه روزى خدمت پدرم نشسته بودم مردى وارد شد و ايستاد گفت در ميان شما باقر العلم و زينت بخش دانش محمّد بن علي هست؟

يك نفر باو گفت آرى. مدتى نشست بعد از جاى حركت كرده گفت يا ابن رسول اللَّه اين آيه را براى من توضيح بفرمائيد در داستان زكريا: وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً منظور از موالى پسر عموها هستند.

خداوند خواست باو از نژاد و صلبش فرزند عنايت كند، و چون زكريا اطلاع داشت از مقام و منزلت حضرت محمّد گفت خدايا با اين مقام و شرافتى كه به محمّد عنايت كرده‏اى و نام او را قرين و رديف نام خود قرار داده‏اى چه شد كه باو فرزندى از نهاد و صلب خودش ندادى كه نبوت باو برسد.

فرمود يا زكريا! چنين كارى نيز در باره محمّد انجام داده‏ام پس از او پيامبرى نيست، او آخرين پيامبر است ولى امامت متعلق به پسر عمو و برادرش علي بن ابي طالب است بعد از او نژاد از صلب علي برحم فاطمه دختر محمّد قرار دادم و آنها را بيكديگر پيوستم و از همين نژاد امام‏ها و حجت‏هاي خود را برگزيدم ميخواهم از صلب تو نيز فرزندى خارج كنم كه وارث تو و آل يعقوب باشد، خداوند باو يحيى را عنايت فرمود.پ كنز: داود نجار از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام نقل كرد كه از اين آيه پرسيدم: أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ فرمود ما ذريه ابراهيم هستيم و كسانى هستيم كه با نوح حمل شديم و برگزيده خدائيم اما اين قسمت آيه: وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا بخدا قسم آنها شيعيان مايند كه خداوند آنها را بمحبت ما هدايت نموده و براى دين ما برگزيده‏

 

كه بر اين اعتقاد زنده‏اند و بر همان مى‏ميرند خداوند آنها را بعبادت و خشوع و رقت قلب ستوده در اين آيه فرموده: إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا.

خداوند ميفرمايد: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا گروهى پس از آنها آمدند كه نماز را از بين بردند و پيرو شهوت‏هاى خود شدند بزودى در كوهى از قلع در وسط جهنم خواهند افتاد سپس ميفرمايد: إِلَّا مَنْ تابَ مگر كسى كه از خيانت بآل محمّد توبه كند:

وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً تا مَنْ كانَ تَقِيًّا.پ تفسير قمى: ابو الطفيل از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود مردى خدمت علي بن الحسين عليه السّلام آمده گفت ابن عباس چنين خيال مى‏كند كه هر آيه در قرآن هست ميداند در چه روز نازل شده و در باره كيست.

پدرم فرمود از او بپرس در باره چه اين آيه نازل شده: وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا و اين آيه: وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ و اين آيه در باره چه كس: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا.

آن مرد پيش ابن عباس آمد سؤال كرد ابن عباس گفت مايل بودم كسى كه بتو اين مأموريت را داده با خودم روبرو شود از او بپرسم عرش را خدا از چه آفريده و كى آفريده و چقدر است و چگونه است.

آن مرد برگشت خدمت پدرم ايشان پرسيدند جواب آيات را داد عرض كرد نه فرمود ولى من بعلم و بينش بى‏آنكه ادعائى بكنم مى‏گويم اما آيه: وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا در باره او و پدرش نازل شده اما آيه: وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ در باره پدرش نازل شده و اما آيه: ديگر در باره فرزندان او و ما نازل شده اين آن رباط و مرزدارى نيست كه‏

 

بآن مأمور هستيم ولى در آينده گروهى از فرزندان ما و فرزندان آنها انتظار بدست آوردن فرمانروائى هستند (زمان بنى اميه).

راجع بعرش كه پرسيده بود خدا از چه آن را آفريده، عرش چهارمين چيزى است كه آفريده قبل از آن هوا و قلم و نور را آفريده بود سپس عرش را از نورهاى رنگارنگ آفريد از آن جمله نور سبز كه سبزى از آن شده و نور زرد كه زرديها از اوست و نور قرمز كه قرمزيها از اوست و نور سفيد كه آن نور نورها است و از همان، روشنى روز است بعد آن را هفتاد هزار طبقه قرار داد كه كلفتى هر طبقه‏اى باندازه فاصله عرش تا اسفل السافلين است هر طبقه با صداهاى گوناگون كه با يك ديگر اشتباه نميشوند تقديس و تسبيح او را ميكنند اگر يكى از آن صداها آشكار شود تمام كوهها و شهرها و ديوارها خراب مى‏شود و درياها ميشكافد و هر چه هست هلاك ميگردد.

عرش داراى هشت ركن است كه هر ركن را گروهى از ملائكه حمل ميكنند كه جز خدا كسى عدد آنها را نميداند كه در شب و روز بدون خستگى تسبيح خدا را ميكنند اگر يكى از صداها كه بالاى عرش است حس شود يك لحظه دوام نمى‏آورد اما بين آن صداها و حواس حجاب جبروت و كبريا و عظمت و قدس و رحمت و علم فاصله است.

فرمود بيچاره سرگردان چه طمعى دارد كه اسرار را بداند در نهاد او فرزندانى است كه براى جهنم ساخته شده‏اند گروهى را از دين خدا خارج ميكنند و بزودى زمين آشفته بخون جوجه‏هاى آل محمّد خواهد شد كه آنها در غير موقع قيام ميكنند و چيزى كه بآن نخواهند رسيد ميجويند اما ما ائمه ايمان داريم و صابر و شكيبائيم تا خداوند اجازه قيام دهد و بين ما و آنها حكومت كند.پ تفسير قمى: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ فرمود يعنى من مثل شما هستم از جهت خلق و آفرينش يُوحى‏ إِلَيَ‏

 

أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً فرمود با ولايت آل محمّد ولايت ديگرى را نپذيريد ولايت اين خاندان عمل صالح است هر كس شريك براى عبادت خدا بگيرد شريك براى ولايت ما گرفته و كافر آن شده و منكر حق امير المؤمنين و ولايت اوست.

گفتم: الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي فرمود منظور از ذكر ولايت علي است گفتم لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً فرمود وقتى سخن از علي پيش آنها ميشد تاب شنيدن آن را نداشتند بواسطه شدت كينه و دشمنى با او و خاندانش.

گفتم: أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا.

فرمود منظور از آيه آن دو نفر و پيروان آنها است كه ايشان را در مقابل خدا رهبر خويش گرفته‏اند و گمان ميكنند كه دوست داشتن آن دو سبب نجاتشان مى‏شود.

گفتم إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا ما جهنم را منزل كافران قرار داديم يعنى آن دو و پيروانشان. پرسيدم (نزلا) يعنى چه فرمود منزل و مأوى.

تفسير امام حسن عسگرى عليه السّلام: يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ.  إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ.

فرمود خداوند ميفرمايد مردم بخوريد از آنچه در زمين است انواع ميوها و غذاها حلال و پاك است براى شما وقتى اطاعت كنيد خدا را در مورد احترام بكسى كه بايد او را احترام كرد و سبك شمردن كسانى را كه خدا كوچك شمرده و خوار كرده و از شيطان پيروى نكنيد در راهى كه شما را مى‏برد راه مخالفت با بهترين انبيا و يا بهترين اوصياء كه پيامبر او را وصى قرار داده و ساير خلفاى پيامبر. شيطان دشمنى آشكار است براى شما و شما را وادار بمخالفت با پيامبر و وصى او ميكند او شما را باعتقاد و مذهب زشتى در مورد بهترين آفريده خدا حضرت محمّد

 

و انكار ولايت بهترين اوليا پس از پيامبر اكرم وادار ميكند و شما را تشويق ميكند بامامت كسى كه خداوند براى او بهره‏اى در امامت قرار نداده و از بدترين دشمنان خدا هستند و از همه بيشتر كفر ميورزند.پ حضرت علي بن الحسين نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود من از تمام مردم ممتازترم و بر تمام انبيا برترى دارم و قرآن را بمن اختصاص داده‏اند و مرا گرامى داشته‏اند بولايت و جانشينى علي بهترين اوصياء و مرا مفتخر نموده‏اند به بهترين پيروان كه از پيروان تمام پيمبران و اوصياء بهترند بمن گفت يا محمّد! در مقابل اين نعمتهاى من شكر و سپاسى بگزار كه موجب افزايش نعمت شود عرض كردم خدايا چه شكرى بهترين شكر تو است.

فرمود يا محمّد! بهترين شكر انتشار فضل علي است و وادار نمودن پيروانت را باحترام او و شيعيانش و دستور دهى كه محبت و علاقه بيكديگر را فقط در راه خدا قرار دهند همچنين بغض و دشمنى را نه دوست بدارند و نه دشمن بدارند مگر در راه من و آماده جنگ با شيطان و پيروان او كه دعوت بمخالفت با من مينمايند باشند و سپر خويش را در اين مبارزه دشمنى با دشمنان محمّد و على قرار دهند و بهترين اسلحه در راه مبارزه با شيطان و سپاهش برترى دادن محمّد است بر تمام پيمبران و برترى دادن علي را بر ساير امت و اعتقاد باينكه پيامبر هرگز دروغ نميگويد و بردبارى است كه نادانى او را فرا نمى‏گيرد و پيوسته كارهاى او تمام صحيح است و غفلت ندارد و او كسى است كه محبتش موجب سنگينى ترازوى مؤمنين مى‏شود و مخالفتش باعث سبكى ترازوى دشمنان ميگردد وقتى چنين كارى را ميكنند شيطان پيروان و او از همه خوارتر و ذليل‏تر ميشوند.پ تفسير امام حسن عسكرى عليه السّلام: وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ.

فرمود خداوند مشخصات پيروان شيطان را در اين آيه بيان كرده وقتى بآنها

 

ميگوئى بيائيد تا توضيح دهيم براى شما آنچه خداوند در كتاب خود بيان نموده از صفات حضرت محمّد و آراستگى علي و فضائل و مناقب او و گوش فرا دهى بآنچه پيامبر دستور ميدهد ميگويند ما بروشى كه پدرانمان بر ايمان گذاشته‏اند كفايت ميكنيم پيرو دين و مذهب پدران خويش ميشوند در مخالفت پيامبر اكرم و دشمنى با علي ولى اللَّه خداوند ميفرمايد اگر چه پدران آنها علمى و اطلاعى نداشته باشند و راهى را بسوى رستگارى نيابند.

حضرت علي بن الحسين نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود مردم پيرو برادر و وصى من علي بن ابى طالب باشيد طبق دستور خدا و مانند آنها كه جز خدا ديگران را ارباب خويش دانستند نباشيد كه تقليد از پدران نادان و كافر خود كردند كسى كه پيروى از شخصى مينمايد كه اطلاع دينى ندارد و مستوجب خشم خدا قرار ميگيرد و در بند شيطان واقع شده.

بدانيد كه خداوند برادرم علي را برجسته‏ترين افراد عترت من قرار داده، فرمود هر كه او را دوست بدارد و دوستانش را نيز دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد او را بهترين زينت بهشت و شريفترين دوستان خود و بندگان مخلص خويش قرار ميدهم. هر كه در دوستى و محبت ما خانواده پايدار باشد خداوند هشت درب بهشت را برايش ميگشايد كه از هر كدام مايل است وارد شود و تمام درب‏ها او را باين طور صدا ميزنند اى دوست خدا از ما وارد نميشوى اين امتياز را بما ارزانى نميدارى؟! توضيح: آيه‏اى كه در ابتداى روايت است مطابق با سوره بقره است اما آنچه در تفسير ذكر نموده با آيه سوره مائده تطبيق ميكند وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا: حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ شايد راويان چنين كرده‏اند و يا امام عليه السّلام خواسته بفهماند كه مضمون دو آيه يكى است.پ تفسير امام: لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ

 

مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.

امام عليه السّلام فرمود: حضرت علي بن الحسين در مورد اين آيه نقل كرد كه پيامبر اكرم وقتى علي بن ابى طالب را گرامى داشت و مقام او را در نزد خدا بيان كرد و مقام شيعيان و ياران او را توضيح داد و يهودان و نصرانيان را سرزنش كرد كه كفر ورزيدند و كتمان كردند فضل و شخصيت محمّد و علي را كه در كتابهاى آن‏ها ذكر شده.

نصرانيان و يهودان از روى افتخار اعتراض نمودند يهودان گفتند ما سالها است بر اين قبله نماز مى‏خوانيم بعضى از ما جانب همين قبله شب‏زنده‏داريها نموده‏اند اين همان قبله است كه موسى بما دستور داده، نصرانيان نيز همين ادعا را نمودند كه ما سالها بر اين قبله نماز خوانده‏ايم و بعضى از ما شب‏زنده‏داريها بجانب همين قبله نموده‏اند اين قبله را عيسى براى ما معين كرده شما خيال ميكنيد خداوند اين همه اعمال و شب‏زنده‏داريهاى ما را نخواهد پذيرفت چون پيروى از محمّد نكرده‏ايم و خواسته او را نپذيرفتيم و هم در باره برادرش خداوند اين آيه را نازل نمود كه بگو نيكى كه موجب بهشت شود و آمرزش و خشنودى خدا را باعث گردد اين نيست كه صورت خود را در نماز بجانب مشرق كنيد (نصرانيان) و بطرف مغرب (يهودان) شما مخالفت با فرمان خدا كرده‏ايد و كينه ولى خدا را در دل داريد ولى نيكوكار كسى است كه ايمان به يكتايى خدا آورد كه بى‏نياز است خدائى كه هر كس را بخواهد عزيز و گرامى ميدارد و هر كه را بخواهد خوار و ذليل مى‏كند هرگز كسى را ياراى تغيير دادن فرمان او و تأخير انداختن حكمش نيست و ايمان بروز قيامت آورد آن قيامتى كه بهترين فرد در آن روز محمّد سرور انبيا و بعد از او برادرش سرور اوصيا است آن قيامتى كه هر

 

كدام از شيعيان محمّد وارد آن شوند نور از چهره آنها ميدرخشد و رهسپار بهشت برين ميشوند با برادران و همسران و فرزندان و كسانى كه باو نيكى كرده‏اند و هم اشخاصى كه از او دفاع نموده‏اند.پ و هر كس از دشمنان محمّد در آن روز بيايد در تاريكى‏ها قرار ميگيرد و بجانب عذابى دردناك با شريك‏هاى خود در دين و مذهب و كسانى كه با آنها بى‏آنكه تقيه‏اى موجب باشد نزديك ميشدند رهسپار مى‏شود.

آن قيامتى كه در آن روز بهشت فرياد ميزند دوستان محمّد و علي و پيروان آن دو بيائيد بجانب ما، از ما فاصله بگيريد اى دشمنان محمّد و على و مخالفين آنها و جهنم فرياد مى‏زند دور شويد و از ما فاصله بگيريد اى دوستان محمّد و على و شيعيان آنها و بسوى ما بيائيد اى دشمنان محمّد و على.

بهشت فرياد ميزند: اى محمّد و علي! خداوند بما دستور داده از شما اطاعت كنيم و اجازه داده كه وارد ما شويد هر كه را شما داخل كنيد اينك ما را پر كنيد از پيروان خود آفرين بر آنها خوش آمدند باصفا.

جهنم ميگويد يا محمّد و علي! خداوند مرا دستور داده مطيع شما باشم و اينكه بسوزانم هر كس را شما دستور سوختش را بدهيد مرا پر از دشمنان خود كنيد.

وَ الْمَلائِكَةِ و هر كس ايمان بملائكه آورد كه آنها بندگان معصوم هستند و گناهى نمى‏كنند و پيرو دستور خدايند بهترين مأموريت آن‏ها در هر مرتبه‏اى كه هستند از زمين تا عرش خدا اينست كه صلوات بر محمّد و آل پاكش بفرستند و تقاضاى رحمت و مغفرت براى شيعيان پرهيزگار آنها نمايند و لعنت بر پيروان دشمنان آنها كسانى كه آشكار پيرو آنها بودند و منافقين كنند.

وَ الْكِتابِ ايمان بكتابى آورد كه مشتمل بر فضل محمّد سيد المرسلين و علي كه امتيازهايى دارد كه احدى از جهانيان ندارد و مشتمل بر فضل پيروان او از مؤمنين و بغض مخالفين آنها از دشمنان و منافقان است.

وَ النَّبِيِّينَ و ايمان به پيامبران آورد كه بهترين خلق خدايند و اينكه‏

 

تمام آنها بفضيلت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم ارشاد نموده‏اند و اعتراف بفضل علي بر ساير اوصياء و برترى شيعيان آنها بر ساير مؤمنان ديگر پيغمبران كرده‏اند و امتيازات آنها را قبول دارند.پ خداوند مقامى به محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم عنايت كرده كه هر يك از پيغمبران توقع چنين مقامى را نموده مورد نهى و زجر قرار گرفته و باو امر كرده‏اند تسليم شود در مقابل فضل و مقام محمّد و علي و خاندان آنها.

و اينكه خداوند فضيلت بخشيد به پيامبر اكرم بعنايت كردن سوره حمد را بآن جناب كه بهيچ يك از پيمبران پيشين نداده مگر سليمان بن داود كه فقط بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را از اين سوره دارد اين آيه را از تمام سلطنت و قدرتى كه خدا باو عنايت كرده برتر ميشمرد ميگفت خدايا چه كلماتى عالى و با ارزش است من اين كلمات را از تمام مملكتى كه عنايت كرده‏اى با ارزشتر ميدانم خداوند باو خطاب كرد چگونه با ارزشتر نباشد و حال اينكه هر بنده‏ى من از زن و مرد مرا با اين كلمات بخواند ثوابى باو عنايت مى‏كنم هزار برابر بيشتر از كسى كه تمام مملكت ترا صدقه بدهد اين يك هفتم از تمام آن سوره‏ايست كه به محمّد سرور انبياء داده‏ام (سوره فاتحة الكتاب).

سليمان گفت اجازه مى‏فرمائى درخواست كنم همه آن سوره را خداوند فرمود بآنچه داده‏ام قانع باش تو بمقام محمّد نميرسى از درخواست مقام او خوددارى كن كه اين مقام را از تو مى‏گيرم.

چنانچه آدم را از بهشت خارج كردم چون درخواست مقام محمّد و علي را كرد در مورد درختى كه باو دستور داده بودم نزديك آن نشود مايل بود مقام آن دو را داشته باشد آن درختى بود كه ريشه‏اش محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است و بزرگترين شاخه آن علي است و ساير شاخه‏هايش آل محمّدند بترتيب مقام و موقعيتشان‏

 

هيچ كس داراى درجات و مقام محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم نيست.پ سليمان گفت خدايا مرا قانع فرما بآنچه عنايت كرده‏اى خداوند او را قانع نمود عرض كرد تسليم شدم و راضيم و قانعم و اعتراف ميكنم كه احدى درجات محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم را ندارد.

وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ مى‏بخشد بمؤمنين و مستحقين مال را با علاقه‏اى كه بآن دارد و شدت احتياجش چون آرزوى زندگى دارد و از فقر و تنگدستى مى‏ترسد چون سالم است و آزمند ذَوِي الْقُرْبى‏ بخويشاوندان پيامبر كه فقير هستند بعنوان هديه و نيكوكارى نه بعنوان صدقه بخشش ميكند.

زيرا خداوند مقام آنها را گرامى داشته است از گرفتن صدقه و بخويشاوندان خود بهر نوع چه صدقه و چه نيكوكارى مى‏بخشد.

وَ الْيَتامى‏ به يتيمان بنى هاشم كه فقيرند بعنوان نيكوكارى نه صدقه و به ساير يتيمان بعنوان صدقه و سرپرستى مى‏دهد.

وَ الْمَساكِينَ مردم فقير و مستمند وَ ابْنَ السَّبِيلِ كسى كه از وطن دور است و احتياج پيدا كرده.

وَ السَّائِلِينَ كسانى كه از روى احتياج تقاضاى كمك مى‏كنند و درخواست صدقه دارند.

وَ فِي الرِّقابِ بنده‏هاى زرخريد كه با صاحب خود قرار دارند مبلغى به پردازند تا آزاد شوند بآنها كمك مالى مى‏كند تا از قيد بندگى رها شوند.

فرمود اگر مال و ثروتى نداشته باشد كه مواسات و برابرى را از پيش گيرد پيوسته اقرار بوحدانيت خدا و نبوت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم ميكند و آشكارا ما را بر ديگران فضيلت مى‏دهد و اعتراف مى‏نمايد بحقوق واجب ما خانواده و برترى ما از ساير پيامبران و برترى حضرت محمّد بر ساير پيامبران و دوستى با دوستان ما و دشمنى با دشمنان ما و بيزارى از آنها هر كه باشند پدر و مادر و خويشاوند يا دوست او زيرا بولايت خدا نمى‏توان رسيد مگر با ولايت اولياى خدا و دشمنى‏

 

با دشمنان خدا.پ وَ أَقامَ الصَّلاةَ نيكو كار كسى است كه نماز را با حدود و شرايط آن انجام دهد و بداند كه مهمترين شرط نماز شروع و تمام كردن آن است با اعتراف بفضل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم بر تمام انبياء و دوستى على سرور اوصياء و بهترين اتقيا سرور خوبان و رهبر نيكان و بهترين ساكنان بهشت بعد از پيامبر اكرم.

وَ آتَى الزَّكاةَ و زكات واجب را بدهد به برادران مؤمن خود در صورتى كه مالى نداشته باشد كه زكاتش را بدهد زكات خود و عقل و دانش خويش را بدهد باين طور كه آشكار كند فضل علي و اولاد پاكش را هر وقت قدرت داشت و تقيه را بكار رد در گرفتاريها هر وقت گسترش پيدا كرد و مبتلا برنج و ناراحتى شد و زمانى كه دشمنان ما چيره شدند يا معاشرت كند با بندگان خدا بطورى كه ضرر بدين و حيثيت او نخورد و دين و دنيايش سالم بماند اين است كار بردن تقيه كه جان خويش را در راه اطاعت مولا حفظ كند كه خداوند در اختيار او قرار داده براى پايدارى دين و آبرو و جانش و لعنت كند كسانى را كه مورد خشم خدايند و داراى زشت‏ترين صفات و بدترين عاداتند چون مانع از رسيدن حق بصاحبان آن مى‏شوند حكومت و فرماندارى‏ها را مى‏سپارند به كسانى كه شايسته آن نيستند.

بعد فرمود: وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا فرمود از بزرگترين پيمانها كه بايد بآن وفا كنند آن است كه پنهان نكنند مقام كسانى را كه خداوند آنها را برترى بخشيده و فضيلت عنايت كرده و اسم‏هاى شريف آنها را (از قبيل امير المؤمنين خليفه پيغمبر اولى الامر و امام) نگذارند بر روى اشخاصى كه شايسته نيستند از قبيل ستمكاران و افسار گسيختگان گمراه كه منحرف شده‏اند از راه ائمه و پيشوايانى كه خداوند آنها را معرفى نموده و امتيازها بايشان بخشيده و آنها را بصفاتى كه زيبنده‏ى ايشان نيست متصف كرده‏اند و منكر مقام و شخصيت‏

 

ايشان شده‏اند و نام‏هاى آنها را بر كسانى گذاشته‏اند كه شباهتى با ايشان ندارند از قبيل ستمكاران و متمردين.پ آنگاه فرمود: وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ يعنى شكيبايان در پيكار با دشمنان و دشمنى بالاتر از شيطان و پيروان او نيست كه پيوسته آنها را دفع ميكند و از خويش دور مينمايد با درود و صلوات بر محمّد و آل پاكش عليهم السّلام وَ الضَّرَّاءِ فقر و تنگدستى. فقرى بالاتر از اين نيست كه مؤمن وادار شود بتقاضا كردن از دشمنان آل محمّد و بر اين گرفتارى صبر كند و عقيده‏اش اينست كه هر چه از اموال آنها استفاده مينمايد، غنيمتى است كه بكمك آن مال ايشان را لعنت ميكند و با آن قدرت پيدا ميكند بر ترويج بمقام ولايت ائمه طاهرين عليهم السّلام.

وَ حِينَ الْبَأْسِ هنگام شدت جنگ خدا را بياد مى‏آورد و صلوات بر محمّد و علي ولي خدا ميفرستد و او با دل و زبان دوستان خدا را دوست ميدارد و دشمن است با دشمنان خدا خداوند ميفرمايد أُولئِكَ كسانى كه داراى اين صفات هستند الَّذِينَ صَدَقُوا ايمان واقعى دارند و گفتار خود را با كردار ثابت كرده‏اند وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ اينهايند كه پرهيز نموده‏اند از آتش جهنم و از شر دشمنان آل محمّد و كفار.پ بصائر الدرجات: فضيل از حضرت باقر در باره آيه: يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ اى يهودان و نصرانيان موقعيتى نخواهيد داشت مگر اينكه بتورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارتان نازل شده عمل كنيد فرمود يعنى ولايت آل محمّد و اين آيه همان را معين ميكند: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ فرمود اين دستور همان ولايت است.پ بصائر: محمّد بن مسلم از حضرت باقر نقل كرد در باره آيه وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ فرمود منظور ولايت است.

توضيح: شايد منظور اينست كه ولايت مهمترين چيز است كه بر آنها

 

نازل شده.پ محاسن: سليمان بن خالد گفت درون محملى مشغول خواندن قرآن بودم و آيات آخر سوره تبارك را ميخواندم كه حضرت صادق عليه السّلام مرا صدا زد و فرمود سليمان ادامه بده اين آيات را ميخواندم: وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً  يُضاعَفْ فرمود اين آيات در باره ما است بخدا قسم ما را پند ميدهد و گر نه ميداند كه ما زنا نميكنيم ادامه بده سليمان، خواندم تا رسيدم باين آيه: إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ فرمود صبر كن اين قسمت در باره شما است فرمود مؤمن گنه‏كار را روز قيامت به پيشگاه پروردگار مى‏آورند او خود عهده‏دار حساب مؤمن مى‏شود بر يك يك اعمال زشتش او را واقف ميكند در فلان روز و فلان ساعت چنين كردى ميگويد ميدانم خدايا تا تمام گناهانش را ذكر ميكند و او اعتراف مينمايد خداوند ميفرمايد در دنيا اين گناهان را بر تو پوشاندم و امروز آنها را ميبخشم گناهان اين بنده ما را تبديل بثواب كنيد.

نامه‏ى عملى براى مردم بلند مى‏شود تعجب نموده ميگويند سبحان اللَّه اين شخص يك گناه نداشته اين آيه همان مطلب است فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ باز خواندم تا باين آيه رسيدم: الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً فرمود اين آيه در باره ما است باز خواندم: وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً فرمود اين در باره شما است وقتى فضائل ما را يادآورى ميكنيد شك در آن نمى‏نمائيد باز خواندم وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ تا آخر سوره فرمود اينها در باره ما است.پ تفسير امام: إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ.  الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ‏

 

بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ.پ حضرت باقر عليه السّلام فرمود وقتى خداوند: فرمود يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ مردم مثلى زده شده و اسم مگس را برد در اين آيه: إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً كسانى را كه پرستش ميكنيد غير از خدا نمى‏توانند مگسى بيافرينند و فرمود مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ مثل كسانى كه جز خدا را دوست خود ميگيرند مانند عنكبوت است كه براى خود خانه ساخته سست‏ترين خانه‏ها خانه عنكبوت است اگر بفهمند و در اين سوره مثل زد بكسى كه آتشى افروزد و يا ببارانى كه از آسمان فرو ريزد ناصبيان و كفار گفتند اين چه مثل‏هائى است بدين وسيله بر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم خورده ميگرفتند خداوند فرمود يا محمّد: إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي خداوند از خجالت رها نميكند أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مثال زدن را جهت توضيح حق براى مؤمنين چه مثل به پشه باشد يا بالاتر از پشه (مگس) اين مثلها را ميزند وقتى صلاح و نفع بندگان در آن باشد فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا اما كسانى كه ايمان بخدا و ولايت محمّد و على و آل پاك او دارند و تسليم پيامبر و ائمه و احكام و اخبار و احوال آنهايند زبان باعتراض نميگشايند و كنجكاوى در رموز و اسرار آنها نميكنند و آنها را فاش نمينمايند مگر با اجازه ايشان فَيَعْلَمُونَ آنها ميدانند أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كه اين مثل براى توضيح يك واقعيت است.

وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا كسانى كه كافر بمحمدند و اعتراض ميكنند باو در مورد علي عليه السّلام كه چرا و چگونه باو اين مقام داده شده و پيروى نمى‏كنند از آنچه بايد پيروى كنند فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً ميگويند با اين مثل خدا گروهى را گمراه و گروهى را هدايت ميكند پس اين مثل فايده‏اى ندارد زيرا اگر چه كسى كه هدايت مى‏يابد نفع مى‏برد ولى كسى‏

 

كه گمراه مى‏شود زيان مى‏بيند خداوند سخن آنها را رد ميكند و مى‏فرمايد:

وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ با اين مثل جز تبهكاران كس ديگرى گمراه نميشود جنايت‏كارانى كه دقت نميكنند و از آن بر خلاف استفاده مينمايند.

آنگاه شروع بتوضيح مشخصات آنها مى‏كند: الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ كسانى كه پيمان خدا را كه از ايشان بربوبيت و رسالت محمّد و امامت علي و محبت و مقام شيعيان آن دو گرفته ميشكنند مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ با اينكه بسيار پيمانى شديد و محكم بود.پ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ و قطع رابطه خويشاوندى كه بايد توجه به آن داشته باشند و حقوقشان را ادا كنند مينمايند، مهمترين خويشاوند و لازمترين حق خويشاوندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم هستند زيرا حق آنها به واسطه حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است.

چنانچه حق خويشاوندان بواسطه پدر و مادر لازم مى‏شود و حق محمّد گرامى‏تر از حق پدر و مادر شخص است همين طور حق خويشاوندانش و قطع آن بدتر و نارواتر است.

حضرت باقر فرمود: وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ در زمين تبهكارى ميكنند با دشمنى نسبت بكسانى كه امامت آنها از جانب خدا تعيين شده و اعتقاد بامامت كسانى كه خداوند مخالفت با آنها را لازم شمرده: أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ چنين اشخاصى زيان كرده‏اند چون رهسپار جهنم ميشوند و از بهشت محرومند واى چه زيانى كه براى هميشه انسان را در عذاب قرار دهد و براى هميشه از نعمت محروم نمايد.

حضرت باقر فرمود: بدانيد هر كس در مورد چيزهائى كه وارد نيست و از ما باو ميرسد تسليم مى‏شود بهمين اعتماد كه ما بر حق هستيم و هرگز او را جز براه حق و حقيقت نمى‏بريم خداوند در مقابل باو از قصرهاى بهشتى آنقدر عنايت ميكند كه نميتواند اندازه و ارزش آن را بفهمد و جز خدا كه بخشنده آن‏

 

قصرها است كسى مقدارش را نمى‏داند.پ و در ضمن كسانى كه رها كنند بحث و مجادله را و تسليم ما شوند و دست از آزار بردارند موقعى كه بر صراط مى‏آيند ملائكه با آنها در باره اعمال و رفتارشان به بحث و مجادله مى‏پردازند در اين موقع ندائى ميرسد از جانب خدا كه اى ملائكه من، اين بنده‏ى من مجادله نكرد و تسليم ائمه خود شد شما نيز با او مجادله نكنيد و او را به بهشت برين خدمت ائمه و پيشوايانش ببريد تا از همنشينى آنها بهره‏مند گردد چنانچه در دنيا تسليم ايشان بود.

اما كسانى كه اعتراض كنند كه چرا و چگونه و پيوسته پرس‏وجو نمايند ملائكه در صراط به آنها ميگويند بايد ترا نگه داريم و با تو در مورد اعمالت مجادله كنيم چنانچه مجادله ميكردى در دنيا با پيشوايان خود. ندائى بملائكه مى‏شود: راست ميگوئيد با او همان معامله‏اى بكنيد كه ميكرده او را نگه ميدارند ميايستد و بسيار طولانى مى‏شود حسابش و راجع باين محاسبه عذابى شديد ميبيند چقدر آنجا پشيمان مى‏شود و حسرت ميخورد هيچ چيز نمى‏تواند او را نجات بخشد مگر رحمت خدا در صورتى كه دين خود را از دست نداده باشد و گر نه براى هميشه در جهنم خواهد بود.

حضرت باقر عليه السّلام فرمود براى كسى كه وفا بعهد و پيمان و قسم‏ها و وعده‏هاى خود نموده بملائكه ميگويند اين بنده در دنيا بعهد و پيمان خود وفادار بوده اينك وفا كنيد بوعده‏اى كه باو داده‏ايم و با او بمسامحه رفتار كنيد و اشكال‏تراشى نكنيد ملائكه او را بجانب بهشت مى‏برند.

اما كسى كه قطع رحم نموده اگر پيوند خويشاوندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم را رعايت كرده باشد اولاد پيامبر براى او شفاعت مى‏كنند و بخويشاوندانش ميگويند هر چه مايليد از حسنات و كردار نيك ما برداريد و فلان كس را ببخشيد هر چه‏

 

بخواهد ميدهند و او را مى‏بخشند خداوند بخويشاوندان پيامبر كه چنين شفاعتى را نموده‏اند عوض ميدهد و از اعمال نيك آنها كم نمى‏كند اما اگر مراعات خويشاوندان خود را نموده ولى حقوق خويشاوندان پيامبر را مراعات نكرده كه منكر آنها شده و يا حق واجب ايشان را پايمال نموده و يا ديگران را بلقب و اسم‏هاى اختصاصى ايشان ناميده و مخالفين خود را از همشهريان بلقب‏هاى ناشايست ملقب نموده باو مى‏گويند بنده‏ى خدا دشمنى آل پاك پيامبر و ائمه خود را خريدى بواسطه اينكه خيال كردى دشمنان آنها راست ميگويند اينك از آنها كمك بخواه تا از اين بدبختى نجاتت بخشند هيچ يار و ياورى پيدا نمى‏كند و رهسپار عذاب دردناك و بيچاره‏كننده مى‏شود.پ حضرت باقر فرمود اما كسى كه ما را بنامها و لقب‏هاى خودمان بنامد و دشمنان ما را باين نامها و لقب نخواند مگر در موارد ضرورى كه در اين موارد ما نيز خودمان آنها را بهمين نامها و لقب‏ها مى‏ناميديم خداوند كريم در روز قيامت بما ميفرمايد اينك براى اين دوستان خود هر چه مايليد درخواست كنيد كه بى‏نياز شود. ما براى آنها از خدا درخواست مى‏كنيم چيزهائى را كه ارزش دنيا در مقابل ارزش آنها باندازه يك دانه خردل است در مقابل آسمانها و زمين خداوند به آنها عطا مى‏كند و چندين چند برابر بايشان ميدهد.

عرض كردند بعضى از كسانى كه ادعاى دوستى شما را دارند بدگمان ميكنند كه منظور از پشه علي عليه السّلام و منظور از فَما فَوْقَها كه مگس است پيامبر اكرم است.

حضرت باقر در جواب او فرمود اينها حرفى را شنيده‏اند ولى آن طور كه بايد در جاى خود پياده نكرده‏اند.

روزى پيامبر اكرم با علي عليه السّلام نشسته بود شنيد يك نفر مى‏گويد:

 (ما شاء اللَّه و شاء محمّد) آنچه خدا و محمّد بخواهد، ديگرى ميگفت: (ما شاء اللَّه و شاء علي) آنچه خدا و علي بخواهد.

 

حضرت رسول فرمود: محمّد و علي را با خدا قرين و همطراز قرار ندهيد ولى بگوئيد آنچه خدا بخواهد محمّد و علي نيز همان را ميخواهند مشيت و خواست خدا از همه بالاتر است و كسى را قدرت برابرى و مقابله و نزديك شدن به آن نيست.

محمّد پيامبر خدا در مقابل دين خدا و قدرتش مانند يك مگسى است در اين دنياى وسيع پرواز مى‏كند و علي نيز در مقابل دين و قدرت خدا چون پشه‏ايست در مقابل اين دنياى وسيع با اينكه لطف و فضل خدا بر محمّد و علي بيشتر است از فضل و عنايتى كه بر تمام مردم نموده از ابتداى پيدايش جهان تاكنون.

اينست فرمايش پيامبر اكرم در مورد مگس و پشه در اين مورد پس مربوط نيست به آيه: إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً.پ تفسير امام: وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ امام عليه السّلام فرمود كه خداوند به يهودان ميفرمايد: آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ ايمان آوريد به آنچه نازل كرده‏ام به محمّد كه عبارت است از نبوت او و امامت برادرش علي و عترت پاكش مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ اين مطلب در كتاب خود شما نيز هست كه محمّد پيامبر خدا سرور جهانيان از گذشته و آينده است و او تقويت مى‏شود به بهترين اوصياء و جانشين خدا مشكل‏گشاى اين امت و درب شهر علم و جانشين پيامبر خداى رحيم.

وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي معامله نكنيد آياتى را كه در باره نبوت محمّد و امامت علي نازل كرده‏ام: ثَمَناً قَلِيلًا بابهاى بى‏ارزشى كه منكر نبوت پيامبر و امامت علي شويد و با مبلغى بى‏ارزش از مال دنيا مبادله كنيد گرچه آن مال زياد هم باشد فانى و زودگذر و نابودشونده است.

بعد مى‏فرمايد: وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ از من بهراسيد در مورد كتمان امر محمّد و وصى او اگر پرهيز نكنيد هرگز شما را رها نخواهيم نمود راجع به نبوت پيامبر و امامت علي زيرا حجت و دليل بر شما لازم و ثابت شد و بسيار واضح و آشكار

 

است كه ديگر جاى بهانه و عذرى باقى نمى‏گذارد.

يهودان مدينه منكر نبوت حضرت محمّد شدند و باو خيانت كردند گفتند ما مى‏دانيم محمّد پيامبر است و علي وصى اوست ولى تو آن محمّد و علي اين شخص نيست.

خداوند لباس و كفشهاى آنها را كه در تن داشتند بسخن در آورد كه با صاحب خود گفتند دروغ مى‏گوئى دشمن خدا! آن محمّد كه پيامبر است همين شخص است و علي كه وصى اوست نيز همين مرد است اگر بما اجازه دهند شما را چنان بهم ميماليم و فشار مى‏دهيم تا كشته شويد.

پيامبر اكرم فرمود: خداوند آنها را مهلت داده چون مى‏داند از صلب ايشان فرزندانى پاك و مؤمن بوجود خواهد آمد اگر جدا شده بودند از اين فرزندان خداوند آنها را عذابى دردناك ميكرد كسى عجله در كيفر ميكند كه از فوت و از دست رفتن مجرم بترسد.پ تفسير امام: وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ فرمود يعنى بپا داريد نمازهاى واجبى را كه محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم آورده است و نيز بپا داريد صلوات بر محمّد و آل پاكش را كه علي سرور و بهترين آنها است.

وَ آتُوا الزَّكاةَ زكات اموال خود را وقتى واجب شد بدهيد و زكات بدن را نيز در موقع لزوم بپردازيد و هر گاه از شما كمك درخواست شد بكنيد.

وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ با فروتنان فروتنى كنيد براى عظمت خدا و پيروى از اولياى او محمّد مصطفى و علي ولى اللَّه و بعد از آن دو ائمه عليهم السّلام كه سرور اصفيا هستند.پ تفسير امام: خداوند به يهودان و كافران و مشركين فرمود: وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ بوسيله صبر و خوددارى از حرام كمك بگيريد براى باز دادن امانت‏ها و با خوددارى از رياست‏هاى باطل كمك بگيريد براى اعتراف به نبوت‏

 

حضرت محمّد و وصايت حضرت علي و با صبر كمك بگيريد براى خدمت كردن به پيامبر و علي و كسانى كه اين دو دستور خدمت بآنها را مى‏دهند تا شايسته بهشت و آمرزش و نعمت‏هاى جاويد در پناه خدا و رفاقت مؤمنين شويد با بهره‏مندى از تماشا بعترت محمّد سرور جهانيان و علي سرور نيكان برگزيده.

اين تماشا بيشتر موجب خوشحالى شما و روشنى چشمتان ميگردد و كاملتر ميكند هدايت شما را از ساير نعمت‏هاى بهشت و كمك بگيريد بوسيله نمازهاى پنجگانه و نيز صلوات فرستادن بر محمّد و آل پاكش براى رسيدن به بهشت برين.

وَ إِنَّها اين نمازهاى پنجگانه و صلوات بر محمّد و آلش با مطيع بودن نسبت بدستورات آنها و ايمان به آشكار و پنهان ايشان و ترك اعتراض و بهانه‏جوئى كه چرا و چگونه.

لَكَبِيرَةٌ بسيار بزرگ است إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ مگر براى آنها كه از خدا مى‏ترسند در باره مخالفت دستورش راجع به مهمترين فرايض.پ اختصاص و بصائر: هشام بن سالم از سعد از حضرت باقر نقل كرد كه ما هشت نفر در خدمت آن جناب بوديم صحبت رمضان شد فرمود نگوئيد اين رمضان است و نه رمضان رفت و نه رمضان آمد.

زيرا رمضان يكى از نامهاى خدا است و نميتوان نسبت رفتن و آمدن به ذاتش داد رفتن و آمدن مربوط باشياء زائل است ولى بگوئيد ماه رمضان ماه را اضافه كنيد برمضان، نام نام خدا است ماه رمضان ماهى است كه قرآن در آن نازل شده خداوند آن را مثل براى اهل بيت و عيد براى مؤمنين قرار داد بدانيد هر كس در ماه رمضان از خانه خود خارج شود و رهسپار راه خدا گردد ما همان راه خدا هستيم كه هر كس وارد اين راه شد بدور دژى محكم ميگردد و دژ محكم امام است.

 

و با ديدن امام تكبير بگويد در كفه حسنات او سنگى نهاده مى‏شود سنگين‏تر از آسمان‏ها و زمين‏هاى هفت‏گانه و آنچه در آنها و بين آنها و زير آنها است.

عرضكردم: آقا ميزان چيست؟

فرمود: تو نيرو و نظر بيشترى پيدا كردى سنگ پيامبر اكرم و ما ميزان هستيم اشاره بهمين مطلب است فرموده خدا در اين آيه: لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ «1» فرمود هر كس در مقابل امام تكبير بگويد و بگويد: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وحده لا شريك له.

خداوند رضوان اكبرش را براى او لازم مى‏شمارد و هر كس مشمول رضوان اكبر خدا شود در خدمت ابراهيم و محمّد و پيمبران در دار الجلال خواهد بود.

عرضكردم: دار الجلال چيست؟

فرمود ما دار هستيم و اين آيه همان است: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ما عاقبت در اين آيه هستيم اى سعد اما مودت و دوستى ما متعلق بمتقين است.

خداوند ميفرمايد: تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ ما جلال اللَّه و كرامت او هستيم كه بوسيله اطاعت از ما بندگانش را گرامى داشته.پ تفسير عياشى: محمّد حلبى گفت از حضرت صادق عليه السّلام راجع باين تكه آيه پرسيدم: يا بَنِي إِسْرائِيلَ فرمود آنها فقط ما هستيم.پ تفسير عياشى: ابو داود از كسى كه از پيامبر اكرم شنيده است نقل مى كند كه‏

 

فرمود من عبد اللَّه نامم احمد و من عبد اللَّه هستم اسمم اسرائيل هر چه باو امر كند بمن امر كرده و هر چه باو نسبت دهد بمن نسبت داده شده.

توضيح: شايد منظور اين باشد يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ كه معنى باطن آيه مربوط بآل محمّد است زيرا اسرائيل يعنى عبد اللَّه ميفرمايد منهم عبد اللَّه هستم بدليل اين آيه: سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ هر خطاب خوبى كه به بنى اسرائيل مى‏شود در ظاهر، باطن آن متوجه من و اهل بيت من است.پ كنز جامع: جابر از حضرت صادق در باره آيه وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏ فرمود دوست ابليس تا روز قيامت است كه آن روز قيام قائم است وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى و آن روز درخشان حضرت قائم است وقتى قيام كند فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ هر كس در مورد خود حق را رعايت كند و از باطل بپرهيزد فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏ او را بهشتى خواهم نمود.

وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‏ و هر كه در باره خود از حق مضايقه كند و بباطل گرايد وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‏ و ولايت علي بن ابى طالب و أئمه را تكذيب كند فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏ او را بجانب جهنم مى‏بريم و إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏ يعنى علي همان هدايت است وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‏  فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى فرمود منظور حضرت قائم است كه وقتى با خشم قيام كند از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را ميكشد لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى فرمود باين آتش دشمن آل محمّد گرفتار مى‏شود وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى و از آن فاصله دارد امير المؤمنين و شيعه او.پ فيض بن مختار: از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه ايشان آيه را چنين قرائت نمود ان عليا للهدى و ان له الآخرة و الاولى چون از امام راجع بقرآن پرسيده بودند فرمود در آن عجائبى است در قرآن است كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ بعلى.

اين خبر را تأييد مى‏كند روايتى كه يونس بن ظبيان از حضرت صادق نقل كرده‏

 

كه فرمود: وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏.  وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى. اللَّه خالق الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏. و لعلى الآخرة و الاولى.

دو روايت ديگر در همين مورد هست و اين خبر را تأييد ميكند آنچه در دعا وارد شده باين عبارت:

 «سبحان من خلق الدنيا و الآخرة و ما سكن فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لمحمّد و آل محمّد»

پ‏علامه در كشف الحق در باره آيه لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً از ابن عباس نقل كرده يعنى نكشيد اهل بيت پيامبرتان را «1».

توضيح: يعنى اهل بيت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم بمنزله جان شما هستند بايد همان طور كه بجان خود علاقه داريد بآنها نيز احترام نمائيد بلكه آنها از جان شما بايد در نظرتان بالاتر باشند.پ اختصاص: جابر جعفى گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود چرا جمعه را باين نام ناميده‏اند گفتم فدايت شوم علت آن را نمى‏فرمائيد فرمود برايت تأويل و تفسير اعظم آن را نگويم؟! عرضكردم چرا يا ابن رسول اللَّه بفرمائيد.

فرمود: جابر! اين روز را جمعه ناميده‏اند چون در اين روز خدا جمع كرد تمام جهانيان را از اولين و آخرين و هر چه آفريده از جن و انس و تمام مخلوقات آسمانها و زمين و درياها و بهشت و جهنم و هر چه بوجود آورده در ميثاق (محل پيمان نامه).

از تمام آنها پيمان گرفت بربوبيت و براى محمّد به نبوت و براى على بولايت در همين روز خداوند بآسمانها و زمين فرمود ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً. قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ اين روز را جمعه ناميد چون همه جهانيان را جمع كرد بعد ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وقتى دعوت بنماز ميشويد

 

در روز جمعه همين روزى كه جمع نمود شما را در آن منظور از صلاة امير المؤمنين است يعنى ولايت و آن ولايت كبرى است در همين روز انبياء و رسل و ملائكه و هر چه آفريده و جن و انس، آسمانها و زمينها و مؤمنين لبيك گويان آمدند فامضوا الى ذكر اللَّه «1» بجانب ذكر خدا برويد ذكر خدا امير المؤمنين است.

وَ ذَرُوا الْبَيْعَ واگذاريد بيع را يعنى اولى ذلِكُمْ يعنى بيعت امير المؤمنين و ولايت او خَيْرٌ لَكُمْ بهتر است از بيعت اولى و ولايتش إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ  فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ يعني وقتي تمام شد بيعت امير المؤمنين فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ منظور از ارض اوصياء است كه خدا امر باطاعت و ولايت آنها مى‏كند چنان كه دستور اطاعت پيامبر و على را داده بجاى نام آنها كنايه آورده و (ارض) فرمود: وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ.

جابر گفت عرضكردم: وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ است فرمود: تغيير داده شده چنين نازل شده است و ابتغوا فضل اللَّه على الاوصياء وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ از اين جا خداوند خطاب بحضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم مينمايد فرمود: يا محمّد إِذا رَأَوْا وقتى شكاكان و منكران ببينند تِجارَةً يعنى اولى را أَوْ لَهْواً دومى انصرفوا اليها گفتم انْفَضُّوا إِلَيْها است فرمود تحريف است! اين طور نازل شده.

وَ تَرَكُوكَ ترا واميگذارند يا على قائِماً قُلْ يا محمّد ما عِنْدَ اللَّهِ بگو اى محمّد آنچه نزد خداست از ولايت على و اوصياء بهتر است از لهو و تجارت يعنى بيعت اولى و دومى لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عرضكردم اين قسمت در قرآن نيست فرمود چرا اين طور نازل شده و پرهيزگاران شما هستيد وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «2».پ تفسير قمى: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها حضرت صادق فرمود امير المؤمنين على ابن ابى طالب است كه پيامبر اكرم او را تزكيه نمود.

 

توضيح: «بنا بر اين تأويل، مراد از نفس در آيه نفس امير المؤمنين است كه خدا باو خير و شر را الهام نموده و منظور از مَنْ دَسَّاها كسى است كه فضل و مقام او را پنهان كرده.پ كافى: هشام بن حكم از حضرت صادق در باره آيه لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً فرمود منظور اقرار بانبياء و اوصياء و بامير المؤمنين مخصوصا ميباشد فرمود سود نميدهد ايمانش چون از او گرفته شده.

توضيح: شايد كسب خير را تفسير نموده باقرار نسبت بانبياء و اوصياء در دنيا وقتى اين كار را نكردند ايمان و ميثاق آنها سودى نخواهد داشت چون از دست داده‏اند.پ كافى: ابو حمزه از حضرت باقر يا صادق عليهما السّلام نقل كرده در باره آيه بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فرمود وقتى امامت امير المؤمنين را انكار كنند فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ.پ كنز جامع: ابو الورد از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كسى كه ميداند آنچه بر تو از پروردگارت نازل شده حق است فرمود يعنى امير المؤمنين على بن ابى طالب و اعمى و كور در آيه دشمن اوست و اولو الالباب (خردمندان) شيعيان على هستند كه چنين توصيف شده‏اند الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ كسانى كه بعهد و پيمان خدا وفا دارند و ميثاقى كه در عالم ذر از آنها گرفته شده و در روز غدير راجع بولايت على نميشكنند.پ كنز: عيسى بن داود گفت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود از پدرم راجع باين آيه پرسيدم: وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ بشارت ده فروتنان را فرمود در باره ما فقط نازل شده.

 

پ‏كافى: حفص از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرده در باره آيه وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ فرمود: چه آوردند؟ بخدا قسم اطاعت خدا با محبت و ولايت را آوردند با تمام اينها بيمناكند نه اينكه ترس آنها ترس شك و ترديد باشد و لكنهم خافوا ان يكونوا مقصرين في طاعتنا و ولايتنا ميترسند كه مبادا كوتاهى در اطاعت و ولايت ما كرده باشند.

 

خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ آرى بخدا چنين است يا بن رسول اللَّه از كوتاهى و تقصير خود زياد بيمناكيم. موسى خسروى‏