بخش دوازدهم كسانى را كه خداوند برگزيده و كتاب خويش را باو سپرده ائمه هستند و آل ابراهيم و اهل دعوت حقند

آيات‏

پ‏آل عمران: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ،  ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.

فاطر: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ.

تفسير: مرحوم طبرسى ميگويد (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏) خدا انتخاب كرد و برگزيد (منظور از آل ابراهيم اولاد اوست اما منظور از آل عمران بعضى گفته‏اند همان آل ابراهيم هستند كه موسى و هارون دو فرزند عمرانند بعضى نيز ميگويند آل عمران منظور مريم و عيسى است، زيرا مريم دختر عمران است.

در قرائت اهل بيت عليهم السّلام آمده (و آل محمّد على العالمين) و گفته‏اند نيز كه منظور از آل ابراهيم همان آل محمّد است كسانى كه از خانواده او محسوب مى‏شوند.

 

بايد كسانى را كه خدا برمى‏گزيند طاهر و پاك و معصوم و منزه از كار زشت باشند.

زيرا خداوند جز چنين اشخاصى را بر نميگزيند كه ظاهرش مانند باطنش از نظر عصمت و طهارت باشد.

بنا بر اين اصطفا و گزينش اختصاص مى‏يابد بكسانى كه معصوم باشند از آل ابراهيم و آل عمران چه پيامبر باشد و چه امام.

گفته شده كه انتخاب دو نوع است:

يك نوع براى خود كسى را برگزيند كه اختصاص بخود او داشته باشد.پ دوم اينكه از ميان ديگران انتخاب كند و آن منتخب را برترى بخشد بر ديگران بهمين وجه دوم معنى آيه توجه دارد (ذرية) يعنى اولاد و اعقاب «بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» بعضى گفته منظور در كمك كردن در راه دين است بعضى نيز ميگويد در توليد و تناسل است.

زيرا ائمه عليهم السّلام ذريه آدم سپس نوح و پس از آن ابراهيمندپ همين نظر از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده زيرا فرمود كسانى را كه خدا برگزيده بعضى از نسل و نژاد بعضى ديگرند، جبائى هم اين نظر را پذيرفته.

مرحوم طبرسى در اين قسمت آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ يعنى قرآن يا تورات يا تمام كتب آسمانى داده‏ايم به كسانى كه برگزيده‏ايم.

گفته‏اند انبيايندپ حضرت باقر و صادق فرموده‏اند اين آيه اختصاص بما دارد و ما را منظور نموده اين نزديك‏ترين نظريه است بواقع.

فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ در بازگشت ضمير (منهم) اختلاف نموده‏اند بعضى ميگويد يعنى بندگان كه اين نظر را سيد مرتضى پذيرفته بعضى ديگر ميگويند منظور همان برگزيده‏ها است از آن گذشته اختلاف دارند در مورد حال اين سه فرقه كه در آيه تشريح شده بعضى مى‏گويند همه اين سه فرقه نجات مى‏يابندپ اين نظر را روايت ابو الدرداء تأييد مى‏كند كه ميگويد از پيامبر اكرم شنيدم‏

 

ميفرمود آنها كه در آيه سابق بالخيرات ياد شده به بهشت مى‏روند بدون حساب مقتصد مورد حساب مختصرى قرار ميگيرد اما كسى كه ظالم بخود است ابتدا حبس مى‏شود بعد وارد بهشت خواهد شد اينها همان اشخاصى هستند كه از قول ايشان خداوند در اين آيه مى‏گويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ.

 [ترجمه روايات‏]

پ‏اصحاب ما از ميسر بن عبد العزيز نقل كرده‏اند كه حضرت صادق فرمود ظالم از ما خانواده كسى است عارف بحق امام نباشد و مقتصد كسى از ما خانواده است كه عارف بامام باشد و سابق بخيرات خود امام است و تمام اين سه دسته آمرزيده خواهند شد.پ زياد بن منذر از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود (ظالِمٌ لِنَفْسِهِ) كسى از ما خانواده است كه هم گناه مى‏كند و هم صواب اما مقتصد كسى است عبادت پيشه و كوشا باشد سابق بخيرات عبارتند از علي و حسن و حسين عليهم السّلام و كسى كه از آل محمّد شهيد شود.

قول ديگر اينست كه فرقه ظالم نجات نمى‏يابد قتاده مى‏گويد. ظالم از اصحاب مشأمه است و مقتصد از اصحاب ميمنه و سابق همان سابقون مقربند «بِإِذْنِ اللَّهِ» يعنى بامر و توفيق و لطف خدا.پ تفسير قمى: پس از ذكر آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم گفته است ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا آنها عبارت از ائمه هستند ظالِمٌ لِنَفْسِهِ از آل محمّد آنها غير از ائمه هستند كه منكر امام باشند وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ كسى است كه اقرار بامام دارد وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ كه همان امام است.پ معانى الاخبار: عبد اللَّه علوى باسناد متصل نقل كرد كه شخصى از حضرت صادق عليه السّلام تفسير آيه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا، فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فرمود ظالم كسى است كه فكرش در اطراف نفس دور ميزند و مقتصد كسى است كه با دل سر و كار دارد و سابق كسى است كه با خداى خود پيوسته.

 

پ‏توضيح: اولى كسى است پيرو شهوات نفس است و دومى كسى است كه عقايد قلبى خود را تصحيح نموده و سومى كسى است كه جر رضا و خشنودى خدا چيزى را نميخواهد يا دوم كسى هست كه در راه اصلاح خويش است يا آن كسى كه از عبادت منظورش سود و پاداش خودش هست ولى سومى از عبادت نظر نفع شخصى ندارد كه اين درجه مقربين است.پ معانى الاخبار: حضرت باقر در باره آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا ... فرمود ظالم از ما خانواده كسى است كه حق امام را نشناسد و مقتصد عارف بحق امام است و سابق در خيرات باذن خدا خود امام است جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها بهشت برين كه داخل آن ميشوند سابق و مقتصداند.پ معانى الاخبار: ثمالى گفت در مسجد الحرام خدمت حضرت باقر عليه السّلام نشسته بودم دو نفر از اهالي بصره پيش آمدند، عرضكردند ما سؤالى داريم اجازه ميفرمائيد بپرسيم. فرمود هر چه مايليد بپرسيد گفتند تفسير اين آيه را ميخواهيم ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا ...

فرمود اين آيات در باره ما خانواده پيغمبر نازل شده. ابو حمزه گفت عرض كردم فدايت شوم پس ظالم از شما خانواده كيست؟ فرمود كسى كه حسنات و گناهانش برابر باشد او بخود ظلم نموده. مقتصد كسى است كه خدا را در هر دو حالت (سختى و سستى) ميپرسند تا مرگ گريبانش را بگيرد عرض كردم پس سابق بخيرات كيست؟ فرمود بخدا قسم كسى كه دعوت براه حق كند و امر بمعروف و نهى از منكر نمايد و پشتيبان گمراهان نباشد و دشمن تبهكاران باشد و هرگز تن بحكم تبهكاران ندهد مگر از جان خويش يا دين خويش باك داشته باشد و ياورى پيدا نكند.پ احتجاج: ص 204- ابو بصير گفت از حضرت صادق عليه السّلام راجع باين آيه پرسيدم ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فرمود تو چه ميگوئى.

عرضكردم من ميگويم اختصاص بفرزندان فاطمه عليها السّلام دارد فرمود كسى كه شمشير

 

بكشد و مردم را بامامت خويش دعوت كند و گمراه نمايد چه از فرزندان فاطمه و يا ديگرى باشد در اين آيه داخل نخواهد بود.

عرضكردم پس آيه شامل چه كسانى است؟ فرمود ظالم بخود كسى است كه مردم را دعوت بخير و شر نكند مقتصد كسى است كه عارف بحق امام باشد و سابق بخيرات خود امام است.پ بصائر الدرجات: ص 14 سورة بن كليب از حضرت ابو جعفر عليه السّلام نقل كرد كه در باره اين آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فرمود سابق بخيرات امام است بهمين جهت اين آيه در باره فرزندان فاطمه زهرا عليهما السّلام است «1».پ بصائر: عبد المؤمن انصارى از سالم اشل نقل كرد. سالم هر وقت بمدينه ميرفت تا حضرت باقر عليه السّلام را زيارت نميكرد خارج نميشد از مدينه بكوفه آمد باو گفتيم سالم چه تحفه آورده‏اى؟ گفت بهترين تحفه دنيا و آخرت را آورده‏ام از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردم راجع بآيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا ... فرمود سابق بخيرات ائمه عليهم السّلام هستند.پ كشف الغمه: ص 306- داود بن قاسم جعفرى گفت از حضرت امام حسن عسكرى راجع باين آيه پرسيدم ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فرمود همه آنها از آل محمّدند. ظالم كسى كه اقرار بامام ندارد گفت اشگهايم جارى شد و شروع بفكر نمودم در مقام عظيم و لطف زيادى كه خداوند بآل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم نموده در اين موقع امام عليه السّلام بمن توجه نموده فرمود امر بزرگتر از آن مقداريست كه در دل خيال كردى در موردشان و بمقام آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم. خدا را سپاسگزار باش كه ترا متمسك‏

 

بحبل ولايت اين خاندان قرار داده. روز قيامت كه هر گروهى را با پيشواى خود پيش ميخوانند تو با ائمه اهل بيت عليهم السّلام خواهى بود ترا مژده ميدهم اى ابا هاشم عاقبت بخيرى.پ توضيح: سيد بن طاوس در كتاب سعد السعود از تفسير محمّد بن عباس بن مروان نقل ميكند كه ابراهيم بن محمّد از سبيعى نقل كرد كه گفت بعنوان حج خارج شدم حضرت محمّد بن على عليه السّلام را ملاقات كردم از اين آيه پرسيدم ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ ....

فرمود اهل كوفه در تفسير آيه چه ميگويند. گفتم ميگويند آيه در باره آنها است.

فرمود پس از چه ميترسند وقتى اهل بهشت باشند.

عرضكردم نظر شما چيست؟ فرمود آيه اختصاص بما دارد، سابق بخيرات علي بن ابى طالب و حسن و حسين و شهيد از ما خانواده است اما مقتصد روزها روزه‏دار و شبها شب زنده‏دار است.

اما ظالم بنفس خود جزء تائبين خواهد بود او را مى‏آمرزند ابا اسحاق! بوسيله ما خدا عيب و ننگ را از شما برطرف نمود و بواسطه ما رشته خوارى و ذلت را از گردن شما برداشته و بوسيله ما خدا گناهانتان را ميبخشد بما ميگشايد و بما ختم ميكند نه بوسيله شما ما پناهگاه شما هستيم هم چون غار اصحاب و كهف و كشتى نجات شمائيم مانند كشتى نوح و درب حطه شما هستيم مانند باب حطه بنى اسرائيل.پ سيد بن طاوس: گفت تأويل اين آيه از بيست طريق نقل شده كه در روايات مختصرى زياد و كم مشاهده ميگردد.پ كنز الفوائد: نقل ميكند از محمّد بن عباس همين روايت نقل شده جز اين كه در آن بجاى شهيد از ما امام از ما است و در آن روايت مينويسد ظالم بنفس در باره او همان قضاوتى مى‏شود كه در باره مردم مى‏شود و او آمرزيده است.

 

پ‏كنز الفوائد: سورة بن كليب گفت از حضرت ابى جعفر پرسيدم معنى اين آيه چيست؟

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ ... فرمود ظالم بنفس كسى است كه امام را نشناسد پرسيدم مقتصد كيست؟ فرمود: كسى كه امام را ميشناسد، گفتم پس سابق به خيرات كيست؟

فرمود امام است، عرضكردم پس براى شيعيان شما چه خواهد بود فرمود از گناهان آنها چشم پوشى مى‏شود و ديون آنها پرداخت ميگردد و ما درب حطه آنهائيم و بوسيله ما بخشيده ميشوند.پ سيد بن طاوس: در سعد السعود مينويسد اخبار زيادى در اين مورد ديده‏ام كه بعضى از آنها را در كتاب بهجه نقل كرده‏ام اين اخبار شاهدند بر اينكه آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا شامل تمام اولاد پيغمبر است ظالم بخود كسى است كه جاهل بامام زمان خود باشد و مقتصد عارف بامام و سابق بخيرات همان امام وقت است.

از كسانى كه اين روايت را نقل نموده‏ايم عبارتند از شيخ ابو جعفر محمّد بن بابويه از كتاب فرق باسناد خود از حضرت صادق و از كتاب واحدة ابن جمهور كه حضرت از امام حسن عسكرى نقل ميكند و از كتاب دلائل عبد اللَّه بن جعفر حميرى از حضرت عسكرى و از كتاب محمّد بن علي بن رباح باسناد خود از حضرت صادق و روايت كرده از كتاب محمّد بن مسعود بن عياش در تفسير قرآن و از جامع صغير يونس بن عبد الرحمن و از كتاب عبد اللَّه بن حماد انصارى و از كتاب ابراهيم خراز و سايرين كه اكنون اسم آنها در خاطرم نيست.پ كنز الفوائد: ابو الجارود از ابو جعفر عليه السّلام در باره آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فرمود آنها آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم هستند كه برگزيده خدايند فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ او هلاك شده است وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ آنها صالحين هستند وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ‏

 

بِإِذْنِ اللَّهِ على بن ابى طالب است خداوند ميفرمايد: ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ابن فضل بزرگى است يعنى قرآن جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يعنى آل محمّد وارد قصرهاى بهشت ميشوند كه هر قصر از يك مرواريد است كه در آن مرواريد نه شكاف و نه بند و اتصالى وجود دارد كه اگر تمام اهل اسلام در آن قصر جمع شوند.

گنجايش دارد، داراى قبله‏هائى از زبرجد است هر قبه‏اى داراى دو مصراع است (يك لنگه درب مصراع ناميده مى‏شود) هر مصراعى دوازده ميل طول دارد خداوند ميفرمايد يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ  وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ.

حزن كه در اين آيه ذكر شد منظور وحشت و ناراحتى است كه در دنيا مبتلا بآن شدند.پ توضيح: از اين اخبار چنين استفاده مى‏شود كه آيه مربوط بائمه عليهم السّلام و ساير اولاد پيغمبر است ظالم فاسق از اين خانواده و مقتصد صالح از آنها است و سابق بخيرات امام است در اين آيه داخل نميشود كسى كه عقيده او در امامت صحيح نيست يا خودش مدعى امامت شده بدون استحقاق يا مراد از ظالم كسى است عقيده صحيح ندارد و مقتصد كسى كه عقيده‏اش صحيح است و كارى نكرده كه موجب خارج‏شدنش از درجه ايمان گردد.

بنا بر اين توجيه اين قسمت آيه جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها بهشت برين كه داخل ميشوند.

يعنى مقتصد و سابق نه ظالم بنا بر هر دو وجه منظور از گزينش و انتخاب اينست كه خداوند اين نژاد را برگزيده كه در ميان آنها اوصياء و ائمه را قرار داده نه اينكه همه آنها را برگزيده و منظور از واگذارى كتاب يعنى واگذار به بعضى نموده اين يك شرافت است براى همه اولاد پيغمبر اگر موجب تضييع آن نشوند.

 

پ‏كنز الفوائد: يونس بن خباب از حضرت باقر عليه السّلام نقل ميكند كه حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود چه مى‏شود گروهى را وقتى ياد از آل ابراهيم و آل عمران ميكنند شادند، اما وقتى ياد از آل محمّد ميكنند متنفر ميشوند.

قسم بآن كسى كه جان محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم در دست او است اگر يكى از او آنها در روز قيامت بمقدار عمل هفتاد پيغمبر كار نيك كرده باشد خدا از او نمى‏پذيرد مگر اينكه ولايت من و علي بن ابى طالب را بآنها ضميمه كند.پ كنز الفوائد: ابن عباس گفت خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيدم. گفتم آقا مرا مطلع فرما از وصايايى كه پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم بتو نموده فرمود بسيار خوب مى‏گويم.

خداوند براى شما دين را خواست و امتياز بر آن بخشيد و نعمت خود را بر شما تمام كرد شما شايسته‏تر بآن بوديد.

خداوند وحى كرد به پيامبرش كه بمن وصيت كند.

حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود يا علي وصيت مرا حفظ كن تعهدات مرا بپرداز و بعهدها و پيمان‏هاى من وفا كن و وعده‏هاى مرا عملى ساز و قرضم را پرداخت كن روش و سنت مرا زنده بدار و مردم را بملت من دعوت كن.

زيرا خداوند مرا انتخاب نموده و برگزيد يادم آمد از دعاى برادرم موسى گفتم خدايا برايم وزيرى از خانواده‏ام قرار ده چنانچه هارون را وزير موسى گردانيدى.

خداوند بمن وحى كرد كه علي وزير و ناصر و جانشين بعد از تو است يا علي تو از پيشوايان هدايت و اولاد من از تو خواهند بود و شما رهنماى هدايت و پرهيزگارى هستيد و درختى بشما ميرويد كه ريشه آن منم و شما شاخه‏هاى آن هر كه بآن شاخه چنگ زند نجات مى‏يابد و هر كه تخلف ورزد هلاك و نابود مى‏شود خداوند ولايت و محبت شما را واجب نموده و شما كسانى هستيد كه خداوند در كتاب خود از شما ياد نموده و براى بندگان توصيف كرده و فرموده است إِنَّ اللَّهَ‏

 

اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ  ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ شما برگزيده از آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران هستيد شما خانواده اسماعيل و عترت هاديه از محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم هستيد.پ تفسير قمى: امام عليه السّلام فرمود اين چنين نازل شد وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ و آل محمّد على العالمين آل محمّد را از قرآن حذف كرده‏اند «1».پ تفسير قمى: در مورد آيه الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‏ عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‏ فرمود آنها آل محمّدند.پ ابان بن صلت گفت مأمون از دانشمندان معنى آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ را پرسيد گفتند منظور تمام امت است رو بحضرت رضا عليه السّلام نموده گفت شما چه ميفرمائيد فرمود من مى‏گويم منظور عترت طاهره پيغمبر است نه ديگران.پ حضرت باقر فرمود اين اختصاص بآل محمّد و شيعيان آنها دارد.پ حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه‏اى كه از قول ابراهيم نقل مى‏شود رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ فرمود ما باقيمانده نژاد ابراهيم هستيم دعاى ابراهيم اختصاص بما دارد.پ كنز الفوائد: داود نجار از موسى بن جعفر عليه السّلام نقل كرد كه عرضكردم تفسير اين آيه چيست أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا فرمود ما ذريه ابراهيم هستيم مائيم كه با نوح حمل شديم و ما برگزيده خدائيم اما اين قسمت آيه وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا از كسانى كه هدايت كرديم و برگزيديم.

بخدا قسم آنها شيعيان ما هستند كه خدا ايشان را بمحبت ما هدايت نمود و براى دين ما برگزيد بر اين روش زنده‏اند و بر همان مى‏ميرند خداوند ايشان را

 

بعبادت و خشوع و رقت قلب ستوده ميفرمايد إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا بعد ميفرمايد: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا.

بعد گروهى جانشين آنها شدند كه نماز را از بين بردند و پيرو شهوات گشتند بزودى روبرو باغى ميشوند و آن كوهى از مس گداخته كه در وسط جهنم ميچرخد.پ تفسير فرات: ابن عباس در مورد آيه فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ گفت پيامبر اكرم فرمود منظور دلهاى شيعيان ما است شيفته محبت ما ميگردد.پ تفسير فرات: احمد بن قاسم باسناد خود از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه‏اى كه خداوند از قول ابراهيم نقل ميكند رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ....

فرمود خداوند نفرموده دلهاى مردم را متوجه بآن كن (يعنى خانه خدا) فرموده است دلهاى مردم را شيفته آنها بگردان شما خيال ميكنيد خداوند بزرگداشت و آمدن كنار اين سنگ‏ها و خويشتن ماليدن به آن‏ها را واجب كرده اما آمدن در خانه ما و پرسيدن از ما و محبت ما را واجب نكرده؟ به خدا سوگند جز اين را واجب ننموده.پ كافى: عبد اللَّه بن عجلان از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه شريفه إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا شايسته‏ترين مردم نسبت به ابراهيم كسانى هستند كه پيرو او باشند و اين پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‏اند.

فرمود آنها ائمه و پيروان ايشانند.پ توضيح: مرحوم طبرسى در مجمع البيان از عمر بن يزيد نقل ميكند كه حضرت صادق عليه السّلام بمن فرمود شما بخدا قسم از آل محمّديد گفتم آقا از خود آنها هستيم.

 

فرمود آرى بخدا قسم از خود آنها محسوب ميشويد سه مرتبه تكرار نمود سپس نگاهى بمن نمود و من بآن جناب نگاه كردم فرمود عمر! خداوند در اين آيه ميفرمايد: إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ.پ تفسير عياشى: حنان بن سدير از پدر خود نقل نمود كه حضرت باقر فرمود إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ  ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ.

ما از آنها هستيم و ما يادگار آن نژاد هستيم.پ تفسير عياشى: ابو حمزه از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود هنگامى كه مدت نبوت حضرت رسول باتمام رسيد و برنامه‏اش تكميل شد خداوند باو وحى كرد يا محمّد وظيفه نبوت خود را انجام دادى و مدت تو بپايان رسيد دانشى كه در اختيار تو است مربوط بايمان و اسم بزرگ و علمهاى وراثتى و آثار علم نبوت را در اختيار جانشين خود از نژاد خويش قرار ده زيرا من علم و ايمان و اسم اكبر و ميراث علم و آثار نبوت را از نژاد تو قطع نمى نمايم چنانچه از خانواده‏هاى انبيا قطع نكردم تمام پيامبرانى كه در فاصله تو و پدرت آدم قرار گرفته‏اند اين آيه اشاره بهمين مطلب است:

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ  ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.

خداوند عزيز دانش و علم را پوشيده نداشته و كار خود را بهيچ يك از مردم وانگذارده نه بملك مقرب و نه نبى مرسل ولى سفيرانى از ملائكه فرستاد. باو دستور داد كه چنين و چنان بگويد واجبات و محرمات را باو گفت مسائل مردم را بآن سفير گوشزد كرد آن سفير هم بانبياء و برگزيدگان ايشان و ياوران آنها و نژادى كه گروهى بگروه ديگر پيوسته هستند.

 

اين آيه اشاره بهمين مطلب است:

فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً بخاندان ابراهيم كتاب و حكمت و قدرت عظيمى داديم.

كتاب همان نبوت است و حكمت همان پيغمبران برگزيده هستند و اما قدرت عظيم عبارت از ائمه هدى هستند و تمام آنها از همان نژاد پيوسته بيكديگرى است كه در ميان آنها بقيه و عاقبت و حفظ ميثاق تا انقراض دنيا اما دانشمندان و فرمانروايان ميتوانند علم و هدايت را استنباط نمايند.پ تفسير عياشى: ابى كلدة از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود روح و راحت رحمت و نصرت فراخى و توانائى خشنودى و رضوان و رهائى و رستگارى و قرب و محبت از جانب خدا و پيامبر اختصاص دارد بكسى كه علي عليه السّلام را دوست داشته باشد و پيرو جانشينان بعد از او باشد بر من لازم است كه آنها را داخل در شفاعت خود نمايم و بر خدا لازم است كه خواسته مرا در باره آنها بپذيرد.

زيرا آنها پيروان منند و هر كس پيرو من باشد از من محسوب مى‏شود.

شبيه ابراهيم در من نيز جارى است چون او از من و من از اويم دينش دين من و دين من دين او، سنت او سنت من و از من سنت اوست، فضل من فضل او است ولي من از او برترم و برترى من براى او يك نوع برترى و فضل است و اين تفسير قول خداست:

ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.پ تفسير عياشى: ابى عمرو زبيرى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه به آن جناب گفتم چه دليل از قرآن داريد كه آل محمّد اهل بيت او هستند.

فرمود اين آيه إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ و آل محمّد چنين نازل شده عَلَى الْعالَمِينَ،  ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ و ذريه آنها جز نسل ايشان از صلب آنها نيست.

 

 

و فرموده اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ و آل عمران و آل محمّد.پ كنز الفوائد: از فضيل نقل ميكند كه حضرت باقر در باره آيه وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى‏ عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ فرمود منظور اينست كه ائمه و پيشوايان از مؤمنين را بر ديگران برترى داده‏ايم.پ توضيح: ابن بطريق در كتاب عمده ص 47- از تفسير ثعلبى باسناد خود از اعمش روايت ميكند و او از ابى وائل كه گفت من در قرآن عبد اللَّه بن مسعود خواندم: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ و آل محمّد على العالمين.