بخش چهل و چهارم ائمه عليهم السّلام شجره طيبه هستند در قرآن و دشمنان آنها شجره خبيثه‏

آيات- سوره ابراهيم: أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ  تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.  وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ. تفسير: مرحوم طبرسى در مجمع البيان مينويسد: «كَلِمَةً طَيِّبَةً» توحيد است، بعضى گفته هر كلامى كه خدا بآن امر كرده آن را طيبه ناميده چون پاك و پر بركت است و براى صاحب آن موجب خيرات و بركات مى‏شود كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ يعنى درخت پربركت كه ريشه‏هايش باعماق زمين رفته و شاخه‏ها و ميوه‏هايش بآسمان بر آمده منظور مبالغه در بلندى آن است كه اصل درخت و ريشه آن در زمين و شاخه‏هاى آن بآسمان بالا رفته جز اينكه از ريشه ميتوان بشاخه رسيد. بعضى گفته‏اند منظور درخت خرما است. بعضى گفته‏اند درختى است در بهشت.

ابن عقده از حضرت باقر نقل كرده كه شجره پيامبر اكرم است و حديث‏

 

را ادامه داده مطابق آنچه بروايت جابر خواهد آمد.

سپس مينويسد كه از ابن عباس روايت شده كه جبرئيل گفت به پيامبر اكرم، تو درختى و على شاخه آن و فاطمه برگش و حسن و حسين ميوه‏اش.

بعضى گفته‏اند: منظور درختى است كه داراى چنين مزايا است گر چه در دنيا وجود نداشته باشد اما صفت آن معلوم است و گفته‏اند: منظور از كلمه طيبه ايمان و شجره طيبه مؤمن تُؤْتِي أُكُلَها يعنى اين درخت ميوه خود را خارج ميكند كُلَّ حِينٍ در هر شش ماه حضرت باقر عليه السّلام فرموده در هر سال يا در هر وقت.

گفته‏اند معنى تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها منظور مطالبى است كه ائمه عليهم السّلام فتوى ميدهند براى شيعيان خود در حلال و حرام وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كلمه شرك است، بعضى گفته‏اند هر كلامى كه در معصيت خداست كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ درخت ناپاك كه درخت حنظل است بعضى گفته‏اند درختى است كه داراى چنين صفتى باشد كه در زمين پايدار نيست، بعضى گفته‏اند پيچك است كه ريشه در زمين ندارد و بدرخت و گياه مى‏پيچد.

ابو الجارود از حضرت باقر نقل كرده كه اين مثلى است براى بنى اميه.

اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ يعنى قطع شده بيكديگر اتصال دارد داما از زمين جدا است ما لَها مِنْ قَرارٍ يعنى ثبات و بقائى ندارد. ابن عباس گفته چنين درختى را خدا نيافريده مثلى است كه خدا زده.پ معانى الاخبار: عمرو بن شمر از جابر نقل كرد كه گفت از حضرت باقر پرسيدم كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ  تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها شجرة پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم و تنه آن على عليه السّلام و شاخه‏هايش فاطمه دختر پيامبر اكرم و ميوه آن اولاد فاطمه زهرا است و برگهايش شيعه هستند آنگاه فرمود هر گاه يكى از شيعيان مؤمن از دنيا برود برگى از درخت فرو ميريزد و اگر فرزندى از شيعيان ما بدنيا آيد بر درخت يك برگ ميرويد.

 

پ‏تفسير قمى: همين روايت را از سلام بن مستنير نقل ميكند باضافه اينكه پرسيدم آقا معنى اين قسمت از آيه چيست تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها فرمود فتواهائى كه ائمه عليهم السّلام بشيعيان ميدهند در هر حج و عمره از حلال و حرام.پ بصائر: ثمالى از حضرت باقر عليه السّلام در مورد آيه: كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ  تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود من ريشه آن درختم و علي تنه درخت و ائمه عليهم السّلام شاخهاى درخت و علم ما ميوه آن و شيعيان برگهاى درخت، ديگر از درخت چيزى باقيماند ابو حمزه! گفتم: نه بخدا اضافه‏اى در درخت نمى‏بينم. فرمود بخدا قسم ابا حمزه! فرزندى از شيعيان كه متولد شود بر درخت يك برگ ميرويد و اگر يك نفر از شيعيان بميرد برگى از آن مى‏افتد.

توضيح: اينكه امام عليه السّلام فرمود ديگر چيزى از درخت باقى نماند يعنى مخالفين جزء شجره خبيثه هستند.پ از بصائر: روايت سلام بن مستنير مانند روايت جابر نقل مى‏شود جز اينكه ميفرمايد: تنه درخت علي و عنصر آن فاطمه عليها السّلام و شاخه‏هايش ائمه و در سؤال از تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها ميفرمايد مطالبى كه از ائمه عليهم السّلام بشيعيان ميرسد در هر سال از حلال و حرام.پ بصائر: سليمان گفت از حضرت صادق عليه السّلام راجع به «سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏» پرسيدم اصل آن ثابت است و فرعش در آسمان است فرمود پيامبر اكرم اصل آن درخت است و علي عليه السّلام قسمت بالاى درخت و فاطمه تنه آن و ائمه عليهم السّلام شاخه‏هاى درخت و شيعيان برگ درختند عرضكردم فدايت شوم پس معنى (المنتهى) چيست فرمود بخدا قسم دين به آن منتهى ميگردد هر كه از آن شجره نباشد نه مؤمن است و نه شيعه ما.پ بصائر و اكمال الدين و تفسير فرات و تفسير عياشى همين روايت را نقل‏

 

ميكنند راجع به أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ كه ميفرمايد پيامبر اكرم اصل و ريشه و امير المؤمنين قسمت بالاى آن و فاطمه زهرا تنه درخت و ائمه شاخه‏هاى آن، آيا ديگر چيزى از درخت باقى ميماند؟ ...پ تفسير عياشى: از حضرت باقر و صادق عليه السّلام حمران نقل ميكند در باره آيه: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ فرمود يعنى پيامبر و ائمه بعد از او عليهم السّلام كه آنها اصل ثابت هستند و فرع ولايت است براى كسى كه داخل آن شود.

توضيح: يعنى پيامبر ائمه اصل درخت هستند و فرع آن ولايت و اعتقاد بامامت كسى است كه داخل در اصل شجره است هر كه چنگ بفرع درخت بزند ميرسد باصل آن و بجانب آسمان بلند مى‏شود.پ عياشى: سالم اشل از پدرش و او از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد در مورد آيه ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً ... فرمود اين مثلى است كه خدا براى اهل بيت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم زده و براى دشمنان ايشان اين آيه است: مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ.پ تفسير فرات: ابو سلمة سراج گفت از عبد اللَّه بن حسن راجع باين آيه پرسيدم أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ گفت ما همانها هستيم گفتم تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها گفت از ما خانواده هر چند گاه يك نفر قيام ميكند و كشته ميگردد.پ در مستدرك: از كتاب فردوس باسناد خود از ابن عباس نقل ميكند كه پيامبر اكرم فرمود من درختم و فاطمه بار آن است و علي قدرت توليدكننده درخت و حسن و حسين ثمر و ميوه درخت و دوستان اهل بيت برگ آن درختند از بهشت واقعى.

 

از كتاب سمعانى نيز همين روايت نقل شده.