بخش پنجم دوستى با ائمه عليهم السّلام علامت پاكى ولادت و دشمنى با آنها علامت آلودگى ولادت است

احتجاج: از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه بعلى بن ابى طالب عليه السّلام فرمود يا على ترا دوست نميدارد مگر كسى كه ولادت پاكى داشته باشد. و ترا دشمن نميدارد مگر كسى كه آلودگى ولادت داشته باشد با تو از در محبت نمى‏آيد مگر مؤمن و از در دشمنى نمى‏آيد مگر كافر. مجلسى مى‏گويد: بزودى خواهد آمد در مواعظ امير المؤمنين عليه السّلام به نوف بكالى كه باو مى‏فرمايد اى نوف دروغ گفته كسى كه مدعى است حلال زاده است با اينكه نسبت بمن و ائمه از فرزندانم دشمنى مى‏ورزد و در بخش نصوص بر امامت حضرت على عليه السّلام خواهد آمد و بخش جوامع مناقب على عليه السّلام در اخبار زيادى از ابن عباس و غير او نقل شده كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: دوست نميدارد ترا مگر حلال زاده و دشمن نميدارد ترا مگر خبيث الولاده و شبيه اين خبر با سندهاى زياد. امالى صدوق: ابراهيم بن زياد كرخى. حضرت صادق جعفر بن محمّد عليه السّلام فرمود علامت حرام زاده سه چيز است 1- بد اخلاقى و بدى برخورد 2- و

 

اشتياق و ميل بزنا 3- دشمنى با ما اهل بيت. علل الشرائع، معانى الاخبار و امالى: حسين بن زيد از حضرت صادق عليه السّلام از آباء گرامش از پيامبر اكرم نقل كرد كه فرمود هر كه ما اهل بيت را دوست بدارد خدا را سپاسگزارى كند بر اولين نعمت يكى پرسيد اولين نعمت چيست؟ فرمود: پاكى ولادت ما را دوست نميدارد مگر كسى كه ولادت پاك داشته باشد. علل و معانى و امالى: حضرت باقر عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود هر كه در دل خود مزه محبت ما را مييابد خدا را سپاسگزارى نمايد بر ابتداى نعمتها. عرض شد ابتداى نعمت‏ها چيست؟ فرمود پاكى ولادت. علل الشرائع و معانى الاخبار و امالى: عبد اللَّه بن صالح از زيد بن على از پدرش از جدش امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود يا على هر كه من و تو و ائمه از فرزندانت را دوست داشته باشد خدا را سپاسگزار بايد باشد بر پاكى ولادتش زيرا ما را دوست نمى‏دارد مگر كسى كه ولادت پاك داشته باشد و دشمن نمى‏دارد مگر كسى كه خبث ولادت دارد. امالى: مفضل گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم باصحاب خود ميفرمود هر كس طعم و مزه محبت ما را در قلب خود مى‏يابد مادر خود را دعا كند زيرا او بپدرش خيانت نكرده. تفسير قمى: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» يعنى ولادت شما پاك است زيرا داخل بهشت نميشود مگر كسى كه ولادت پاك داشته باشد فَادْخُلُوها خالِدِينَ امير- المؤمنين عليه السّلام فرمود: فلانى و فلانى حق ما را غصب كردند و با آن پولها كنيز خريدند و ازدواج كردند آگاه باشيد ما براى شيعيان خود اين را حلال كرديم تا ولادت آنها پاك باشد. خصال: داود بن حسن از ابى رافع از على عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود هر كس عترت مرا دوست نداشته باشد بواسطه يكى از سه چيز است يا

 

منافق است يا زنازاده است و يا مادرش باو در ايام ناپاكى حامله شده. خصال: على بن اسباط با يك واسطه از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود: خداوند بهر چه شيعيان ما را مبتلا كند بچهار چيز مبتلا نخواهند شد 1- بى‏شعورى و تميز ندادن 2- يا بگدائى 3- لواط دادن 4- يا چشم سبز و آبى باشد. خصال: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود: چهار خصلت است كه در مؤمن نخواهد بود. ديوانگى. بدر خانه‏هاى مردم بگدائى نميرود.

از زنا متولد نميشود و لواط نمى‏دهد. قرب الاسناد: قداح از حضرت صادق از پدر خود نقل كرد كه فرمود:

مردى خدمت على عليه السّلام آمده گفت فدايت شوم من شما اهل بيت را دوست ميدارم.

مردى نرم بود كه زود انحراف مى‏پذيرفت عده‏اى از حاضرين او را ستودند اما على عليه السّلام در جواب او فرمود دروغ ميگوئى ما را لواط دهنده و دلال زنها (جا انداز) و ولد الزنا و كسى كه مادرش در حيض باو حامله شده دوست نميدارد.

آن مرد رفت در جنگ صفين بهمراهى با معاويه كشته شد. خصال: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: خدا را سپاسگزارى كنيد بر آنچه شما را بآن امتياز بخشيده از نعمتهاى اوليه منظورم پاكى ولادت است. عيون: دارم از حضرت رضا عليه السّلام از آباء گرامش نقل كرد كه على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود من جلو خانه خدا (كعبه) نشسته بودم. پيرمردى آمد خميده و ابروهايش روى چشم‏ها را گرفته بود از شدت پيرى و در دست عصائى داشت و بر سر كلاهى قرمز و بر تن لباسى پشمينه بحضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نزديك شد. پيامبر اكرم پشت بخانه كعبه داده بود. گفت يا رسول اللَّه دعا كن خدا مرا بيامرزد فرمود پيرمرد نااميدى و اعمال تو بيهوده است و گمراهى! همين كه پيرمرد رد شد پيامبر اكرم فرمود يا ابا الحسن اين را ميشناسى.

عرض كردم نه فرمود او شيطان لعين است دويدم تا باو رسيدم و بزمين زدمش و

 

روى سينه او نشستم دست خود را بر گلويش فشار دادم تا او را خفه كنم گفت اين كار را نكن يا ابا الحسن مرا تا روز قيامت مهلت داده‏اند بخدا قسم يا على من جدا ترا دوست ميدارم و هيچ كس با تو دشمنى نميكند مگر اينكه من شريك پدرش ميشوم در توليد او از مادرش بهمين جهت حرامزاده مى‏گردد. خنديدم و رهايش كردم. سرائر: محمّد بن قيس عطار گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود از عرب و عجم ما را دوست نميدارند مگر كسانى كه داراى فاميل و خانواده هستند و شرافتمندند و هر فرزندى كه ولادت صحيح داشته باشد و دشمن نمى‏دارد مگر هر كس آلوده و مطرود باشد. سرائر: گروهى از اصحاب سند بامام عليه السّلام ميرسانند كه فرمود از بهترين فضيلت شيعيان ما اين است كه از زنان نابكار متولد نشده‏اند نه در جاهليت و نه در اسلام و داراى خانواده و شرافت و خميره و نژاد صحيح هستند. مجالس مفيد: جابر از حضرت باقر عليه السّلام و آن جناب از جابر بن عبد اللَّه انصارى نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بعلى عليه السّلام فرمود بتو مژده ندهم؟ ترا خبر از يك نعمت ندهم. عرضكرد چرا يا رسول اللَّه فرمود من و تو از يك طينت آفريده‏شده‏ايم از طينت ما مقدارى اضافه آمد. شيعيان از آن آفريده شدند. روز قيامت كه مى‏شود هر كس را با نسبت دادن بمادرش صدا مى‏زنند مگر شيعيان ترا زيرا آنها را بنام پدرانشان ميخوانند چون ولادت پاك دارند «1». علل الشرائع: ابراهيم قرشى گفت خدمت ام سلمه رضى اللَّه عنها بوديم گفت از پيامبر اكرم شنيدم بعلى عليه السّلام مى‏فرمود با تو دشمنى نمى‏ورزد مگر سه نفر ولد زنا و منافق و كسى كه مادرش در حال حيض باو حامله شده. علل الشرائع: جابر بن عبد اللَّه انصارى گفت در خدمت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله‏

 

در منى بوديم پيرمردى را مشاهده كرديم در سجده و ركوع بود با تضرع.

گفتيم يا رسول اللَّه چقدر خوب نماز ميخواند فرمود اين همان كسى است كه پدر شما را از بهشت خارج كرد.

على عليه السّلام بى‏باكانه پيش او رفت و چنان او را تكان داد كه پهلوهايش درهم فرو رفت فرمود اگر خدا بخواهد ترا ميكشم شيطان گفت نميتوانى تا آن هنگام كه در نزد پروردگارم تعيين شده ترا چه شده كه ميخواهى مرا بكشى؟

بخدا قسم هيچ كس با تو دشمنى نمى‏ورزد مگر اينكه نطفه من قبل از نطفه پدرش با مادر او مى‏آميزد من با دشمنان تو در اموال و اولاد مشاركت ميكنم و اين آيه در قرآن اشاره بهمان است وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ.

پيامبر اكرم فرمود: يا على راست ميگويد. از قريش كسى با تو دشمنى نمى‏ورزد مگر زنازاده باشد و از انصار مگر يهودى باشد و از عرب مگر پليد باشد و از ساير مردم مگر شقى و از زنان مگر زنى كه از مقعد حيض مى‏بيند بعد سر بزير انداخت سپس سر برداشته فرمود گروه انصار بفرزندان خود محبت على را عرضه بداريد.

جابر بن عبد اللَّه انصارى گفت: ما محبت على را بر فرزندان خود عرضه ميداشتيم هر كه على را دوست ميداشت مى‏فهميديم اولاد ما است و هر كه دشمنى با على ميورزيد او را از خود نمى‏دانستيم. معانى الاخبار: سيف بن عميره از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود:

ولد زنا علاماتى دارد يكى از آنها دشمنى با ما اهل بيت است دوم علاقه و ميل بزنا دارد كه خود از آن توليد شده سوم دين را سبك ميشمارد چهارم بد برخورد با مردم است و بدخو نيست با برادرانش مگر كسى كه در رختخواب پدرش متولد نشده يا كسى كه مادرش او را در هنگام حيض حامله شده. محاسن: ابو عبد اللَّه مدائنى گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود: وقتى محبت ما در دل شما برقرار گرديد خدا را سپاسگزارى كنيد بر بهترين نعمت. گفتم‏

 

منظور فطرت اسلام است فرمود نه پاكدامنى است ما را دوست نمى‏دارد مگر پاكدامن و دشمن نمى‏دارد مگر كسى كه مادرش او را از ديگرى حامله شده و بشوهرش نسبت داده بر اسرار و زنان خويشاوند خود نگاه ميكند و از آنها ارث ميبرد چنين كسى هرگز ما را دوست نمى‏دارد ما را دوست نميدارد مگر كسى كه پاك باشد از هر طايفه‏اى كه هست. محاسن برقى: عثمان بن عبد اللَّه غلام شريح كندى گفت خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم نصر قاضى و مردى از قبيله بنى كعب از طايفه احمس نيز حضور داشت احاديثى نقل كرد وقتى آن دو نفر خارج شدند عرضكردم فدايت شوم در كوفه عربى و عجمى نمى‏شناسم كه از اين دو با شما خانواده بيشتر دشمنى داشته باشند فرمود نسب و نژاد صحيح دارند و كسى كه داراى نژاد صحيح باشد اظهار ارادتى نميكند با ما بطورى كه بتوان بر او خورده گرفت.

گفت من بكوفه رفتم هر دو نفر را ملاقات كردم اول به نصر گفتم يادت مى‏آيد احاديثى را كه حضرت صادق ميفرمود. گفت بخدا قسم ما در ذكر خدا و موعظه نيكو بوديم. آن ديگرى را ديدم باو نيز همين حرف را زدم گفت من چيزى بخاطرم نمى‏رسد كه از ايشان شنيده باشم. من يكى از آن احاديث را بخاطرش آوردم گفت اين را من از حضرت صادق شنيده‏ام تو دو مرتبه بازگو ميكنى؟ بخدا قسم اگر سر مردى از طلا باشد پاهايش از چوب است برو خدا ترا زشت كند «1». محاسن برقى: با همين سند نقل ميكند كه من بحضرت صادق شكايت كردم راجع بخانه‏اى كه داشتم در قبيله احمس همسايه‏هايش دشمن اهل بيت بودند اما آن مرد از آنها نبود. حضرت صادق فرمود آنهائى كه تو نقل ميكنى داراى نژاد صحيح هستند از ايشان كمك بگير براى استرداد حق خود انجام خواهند داد.

 

من پيش آنها آمدم و گفتم حضرت صادق بمن دستور داده از شما كمك بگيرم. گفتند درست است اگر ما ارادتمند حضرت صادق هم نباشيم بايد با اين نژادشناسى ايشان دستورش را اجرا كنيم با من براه افتادند و خانه را از دست آنها خارج نمودند و فروختند و پولش را در اختيار من گذاشتند. محاسن برقى: عبد اللَّه بن عون شيبانى از يكى از دوستان نقل كرد كه گفت من از ساربانى يك طرف پالكى محملى را كرايه كردم گفت ناراحت نباشى از هم كجاوه خود بالاخره بايد يك نفر را با تو سوار كنم. وقتى بقادسيه رسيديم ديدم يكى از همسايگان مرا آورد كه سابقه داشتم چقدر مخالف اهل بيت است گفت اين همسفر تو است بظاهر چنين گفتم كه من از خدا چنين آرزوئى را ميكردم و خيلى از همسفرى با او اظهار خرسندى كردم و بخود وعده دادم كه غلام و خدمتكار او باشم تمام اين حرفها بواسطه ترس از او بود ولى هر چه من وعده داده بودم كه خدمتكارى كنم و غلام او باشم او نسبت بمن همين كارها را انجام ميداد.

وقتى بمدينه رسيديم گفت من حقى بر تو دارم و تو در نظر من شخصيت با احترامى هستى گفتم صحيح است حق و حرمتى است گفت من ميدانم تو داراى چه مذهبى هستى اينك براى من از سرور خود اجازه بخواه كه خدمتش برسم گفت من متحير شدم و نميتوانستم در صورت او تماشا كنم و نميدانستم چه جواب باو بگويم. بالاخره خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم و درخواست آن مرد را عرضكردم و معامله او را نيز گوشزد نمودم و اظهار كردم كه او از مخالفين است و از شما اجازه شرفيابى خواسته ولى من باو جوابى نداده‏ام. فرمود باو اجازه بده. گفت هيچ چيز از امور مالى مرا اين قدر خوش حال نميكرد كه از اجازه دادن امام باو خوش‏حال شدم تا او بفهمد من در نزد امام چه موقعيتى دارم.

آن مرد را آوردم امام صادق عليه السّلام خيلى باو احترام كرد بعد دستور داد سفره افكندند و شروع كرد برايش غذا ريختن و باو ميفرمود بخور خدا رحمتت كند

 

تا بالاخره سفره برچيده شد. حضرت صادق عليه السّلام فرمود پيامبر اكرم فرموده است ما شروع بگوش دادن كرديم احاديثى را نقل فرمود كه گمان نداشتم كسى اين احاديث را بتواند از امام نقل كند (بواسطه اختناق و فشار قدرت حاكم).

حضرت صادق عليه السّلام در آخر سخنان خود فرمود «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً» فرمود براى پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نيز همسران و ذريه‏اى خداوند قرار داد همان طور كه براى ساير پيامبران قرار داده ما بازماندگان پيامبر و ذريه او هستيم آنچه براى اولين ما قرار داده براى آخرين ما نيز قرار داده. گفت ما از جاى حركت كرديم و رفتيم اما شبى بر من بطولانى شدن آن شب نگذشته بود.

فردا صبح خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم گفتم آقا مگر من بشما عرض نكردم عقيده اين مرد چگونه است فرمود چرا ولى او داراى نژادى است كه اگر خدا بخواهد حرف ما را مى‏پذيرد و اگر خدا نخواهد هدايت بيابد آن اصالت و طهارت نژادى كه دارد مانع مى‏شود كه نقل كند آنچه را از ما شنيده راجع بامامت. وقتى بعراق رسيديم كسى را نديدم كه از او پايدارتر و محكمتر در امر امامت باشد. كشف اليقين: حكم بن زهير از جابر نقل كرد كه گفت پيامبر اكرم با اصحاب خود نشسته بود چشمش بعلى عليه السّلام افتاد فرمود اين امير المؤمنين و سرور مسلمين و امير سفيد چهرگان است آن جناب آمد و بين پيامبر و عايشه نشست عايشه (از روى اعتراض گفت) پسر ابى طالب جايى پيدا نكردى براى نشستن بجز روى پاى من پيامبر اكرم از پشت دستى باو زده فرمود مرا ناراحت نكن در باره حبيب و عزيزم همانا دشمن او نيست مگر سه نفر. يا زنازاده است يا منافق و يا مادرش در هنگام حيض باو حامله شده. ارشاد مفيد: عبد اللَّه بن حزام انصارى گفت ما خدمت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله بوديم با گروهى از انصار فرمود اى انصار فرزندان خود را آزمايش كنيد با

 

 

محبت على بن ابى طالب هر كه او را دوست بدارد بدانيد رشيد و درست است و هر كه دشمن بدارد بدانيد بواسطه آلودگى نطفه اوست. كتاب استدراك سيف بن عميرة از منصور بن حازم نقل كرد كه از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود هر كس شيعه ما نباشد بخدا قسم او برده و بنده است ميخواهد بپذيرد يا نپذيرد.