پ (12) در باره آداب و آنچه لائق و شايسته طلب و بدست آوردن علم و دانش و احكام و دستورهاى آن است

پ‏1- رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: بيدارى شب (شايسته نيست مگر در سه كس: (1) كسى كه بوسيله (خواندن) قرآن خواب را از خود دور ميسازد، (2) يا كسى كه در طلب بدست آوردن علم باشد، (3) يا عروس و زن نو كه بسوى (خانه) شوهرش فرستاده مى‏شود.

 

پ‏مرحوم مجلسىّ ميفرمايد: تهجّد دور نمودن خواب است، و گاهى آن بر نماز شب اطلاق و گفته مى‏شود، و بنا بر اينكه معنى تهجّد دور نمودن خواب باشد مقصود (در اينجا) يا خواندن قرآن است در نماز (شب) يا خواندن در نماز و خواندن در غير نماز است.پ 2- حضرت باقر (امام پنجم، عليه السّلام) فرموده: هر گاه نزد عالم و دانشمندى نشستى بر شنيدن خود حريصتر و آزمندتر باش از اينكه (سخنانى) بگوئى، و نيكوئى استماع و گوش دادن را بياموز چنان كه نيكوئى گفتار را مى‏آموزى، و حديث و آنچه را آن عالم ميگويد بر كسى قطع و جدا مكن (بين گفتارش با ديگرى سخن مگو).پ 3- حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) بكسى كه از آن حضرت (از روى آزمايش) مطلب مشكل و پرسش دشوارى را پرسيد

 

 (در باره روش پرسش از دانا) فرموده: بپرس براى فهميدن و آموختن، و مپرس بقصد در دشوارى و سختى و مشقّت و رنج انداختن، زيرا نادان فراگيرنده علم بعالم و دانا ميماند (چون براى بدست آوردن علم آماده گشته و در راه راست قدم نهاده) و دانائى كه در بيراهه رود (غلبه و چيره‏گى و فضل و برترى خواهد) بنادان ماند (چون او مانند نادان خواهان چيزى است كه شايسته نيست).پ 4- و آن حضرت (عليه السّلام)، در زيان چند پاسخ گفتن بيك پرسش) فرموده: هر گاه (در باره يك پرسش) پاسخ دادن شلوغ و بسيار گردد درستى (آن پاسخ) پنهان شود (پرسش‏كننده در شكّ و دو دلى افتد و نميتواند بفهمد پاسخ پرسش او كدام است).پ مرحوم مجلسىّ ميفرمايد: شايد در بيان حضرت دلالت و راهنمائى است بر منع و بازداشتن از پرسيدن يك پرسش از گروه بسيار.

 

پ‏5- و آن حضرت (عليه السّلام)، در باره پرسش بيهوده) فرموده: مپرس از آنچه واقع نميشود (مانند مسائل فرضيّه كه در آن گفتگو ميكنند) كه در آنچه هست (مانند احكام شرعيّه و كارهاى زندگى) براى تو شغل و كارى است (كه بايد بآن بپردازى).پ 6- حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: (ياد گرفتن) علم و دانش در كودكى مانند اثر و نشانه‏اى است بر سنگ.پ 7- از پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) رسيده كه آن حضرت فرموده: خدا بيكى از پيغمبرانش وحى نمود كه بگو بكسانى كه فقه و احكام شرعيّه را براى جز دين ياد ميگيرند، و براى جز عمل و رفتار (طبق آن) مى‏آموزند، و دنيا را براى جز آخرت و سراى ديگر طلب نموده و بدست مى‏آورند، و براى (فريب‏

 

دادن) مردم لباسها و پوششهائى از پوستهاى قوچها (گوسفندهاى شاخ‏دار) ميپوشند، و دلهاشان مانند دلهاى گرگها، و زبانهاشان شيرين‏تر از انگبين و كردارشان تلختر از صبر (كه آن شيره درختى است بسيار تلخ): مرا ميفريبند؟ و مرا استهزاء و ريشخند مينمايند؟ هر آينه براى اينان فتنه و تباهكارى‏اى را آماده سازم كه حكيم و دانا را حيران و سرگردان واگذارد (نداند راه رهائى از آن چيست).پ 8- از عبد المؤمن انصارىّ رسيده كه گفته: بحضرت ابى عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) گفتم: محقّقا گروهى روايت نموده و خبر ميدهند كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: اختلاف امّت و پيروان من رحمت و مهربانى است (از جانب خداى تعالى) حضرت فرمود: راست گفته‏اند، گفتم:

اگر اختلاف ايشان رحمت باشد پس اجتماع و گرد آمدنشان عذاب‏

 

و كيفر است، حضرت فرمود: معنى فرمايش رسول خدا از اين جهت و راه نيست كه تو رفته و ميبينى و مردم رفته و مى‏بينى (معنى اختلاف در فرمايش پيغمبر اكرم ناسازگارى نيست، بلكه) جز اين نيست كه رسول خدا معنى قول و گفتار خداى توانا و بزرگ را اراده نموده و خواسته: (سوره 9 آيه 122 فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‏پ يعنى) پس چرا از هر گروهى دسته‏اى (نزد رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) نميروند تا در باره دين و آئين فقه و علم باحكام شرعيّه را بياموزند و كسان خود را هر گاه بسوى ايشان باز گشتند (از مخالفت و نافرمانى احكامى را كه ياد گرفته‏اند) بترسانند، تا آنان (بسبب آگاه‏شدنشان بر احكام از معصيت و گناه) بپرهيزند. پس خداى توانا و بزرگ ايشان را فرمان داده اينكه نزد رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) رفته و نزد آن حضرت رفت و آمد نمايند و (احكام را) ياد گيرند و چون نزد قوم و گروه خودشان باز گشتند بآنان ياد دهند، جز اين نيست كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) اختلاف و رفت‏

 

 

و آمد امّت خود را از شهرها در باره دين و آئين اراده نموده و خواسته (نه اختلاف و ناسازگارى آنان را) جز اين نيست كه دين يكى است (و اختلاف و ناسازگارى در آن نميباشد).