بخش اول لزوم دوستى با دوستان ائمه عليهم السّلام و دشمنى با دشمنان آنها

تفسير قمى: ابو الجارود از حضرت باقر عليه السّلام در آيه ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ نقل كرد كه فرمود دوست داشته باشد با اين قلب و دشمن داشته باشد با همان قلب، اما محبت ما دوستى را خالص ميكند چنانچه طلا بوسيله آتش خالص مى‏شود كه ديگر كدورتى در آن نيست هر كه مايل است آزمايش محبت ما را نمايد بقلب خود مراجعه كند اگر در قلب خود با محبت ما محبت با دشمنان ما را نيز يافت از ما نيست و ما نيز از او نيستيم خدا با آنها دشمن است و جبرئيل و ميكائيل و خداوند دشمن كافران است.

 

قرب الاسناد: بزنطى گفت حضرت رضا عليه السّلام بمن نوشت حضرت باقر عليه السّلام فرموده است هر كه مايل است بين او و خدا حجابى نباشد تا بسوى خدا تماشا كند و خدا باو توجه نمايد، دوست بدارد آل محمّد را و از دشمنان آن‏ها بيزارى جويد و پيرو ائمه از آل محمّد باشد وقتى چنين بود توجه بخدا نموده و خدا نيز متوجه اوست.

توضيح: نگاه كردن بخدا كنايه از كمال معرفت است بحسب طاقت و قابليت او و نگاه خداوند به بنده كنايه از كمال لطف و مرحمت است. خصال: در خبر اعمش از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود:

دوستى اولياى خدا واجب است ولايت آنها لازم است و بيزارى از دشمنان آنها واجب است و هم از كسانى كه ستم بآل محمّد صلّى اللَّه عليه و آله كرده‏اند و حجاب ايشان را هتك نموده و از فاطمه زهرا عليها السّلام فدك را گرفته‏اند و او را از ميراثش بازداشته و حق او و شوهرش را غصب كرده‏اند و كوشش براى سوختن خانه‏اش كردند و بنياد ظلم را نهاده سنت پيامبر را تغيير دادند و بيزارى از پيمان‏شكنان و ستمگران و منحرفين لازم است و بيزارى از شقى‏ترين فرد گذشتگان و آيندگان همتاى پى‏كننده شتر ثمود كشنده امير المؤمنين عليه السّلام لازم است همچنين بيزارى از تمام كشندگان اهل بيت واجب است.

و ولايت مؤمنينى كه تغيير و تبديلى پس از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوجود نياورده‏اند لازم است مانند سلمان فارسى و ابو ذر غفارى و مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر و جابر بن عبد اللَّه انصارى و حذيفة بن يمان و ابى الهيثم بن التيهان و سهل بن حنيف و ابو ايوب انصارى و عبد اللَّه بن صامت و عبادة بن صامت و خزيمة بن ثابت ذو الشهادتين و ابى سعيد خدرى و هر كس از راه اينها رفته باشد و كردارش شبيه آنها و ولايت پيروان و اقتداكنندگان بايشان و هدايتشان لازم و واجب است.

توضيح: در جلد چهارم از حضرت رضا عليه السّلام شبيه اين روايت با مختصر

 

تغييرى گذشت در نامه‏اى كه آن جناب براى مامون مى‏نويسد راجع باصول و فروع دين. امالى صدوق: هشام بن سالم از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود هر كس با عيبجوى ما بنشيند يا تعريف كند از دشمن و كينه‏توز ما و همبستگى داشته باشد با كسى كه از ما قطع نموده يا قطع نمايد از كسى كه با ما پيوسته است يا دشمن ما را دوست بدارد و يا دوست ما را دشمن بدارد كافر شده است بخدائى كه سبع مثانى و قرآن كريم را نازل نموده. خصال: فضيل از حضرت باقر نقل كرد كه فرمود: ده چيز است كه هر كس با آنها خدا را ملاقات كند داخل بهشت مى‏شود. گواهى‏

بلا اله الا اللَّه‏

و رسالت محمّد مصطفى و اقرار بآنچه از جانب خدا آورده و انجام نماز و پرداخت زكات و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و دوستى با اولياى خدا و بيزارى از دشمنان خدا و پرهيز از هر نوع مسكرى. مجالس مفيد: حبيش بن معتمر گفت: خدمت امير المؤمنين على بن ابى طالب رسيده گفتم سلام عليك و رحمة اللَّه و بركاته شب را چگونه گذرانده‏ايد فرمود شب كردم در حالى كه دوست دارم دوستان خود را و دشمنم با دشمنان خود و دوست ما شب كرد در حالى كه مورد حسرت است از رحمتى كه خدا باو عنايت كرده و انتظار آن را ميكشد اما دشمن ما شب كرد در حالى كه پاى بر كنار گودالى پر از آتش نهاده كه اين كناره او را بآتش جهنم سقوط مى‏دهد گويا درهاى رحمت براى اهل آن باز شده گوارا باد رحمت براى اهل آن مرگ بر اهل جهنم و سزاوار آتشند.

يا حبيش هر كس دوست دارد بفهمد دوست يا دشمن ما است دل خود را آزمايش كند اگر دوست ما را دوست داشته باشد دشمن ما نيست و اگر دشمن بدارد دوستى از ما را دوست ما نيست خداوند پيمان گرفته از دوستانمان بر

 

محبت و دوستى ما و در ذكر نام»

 دشمن ما را نوشته. ما نجيبانيم و فرزندان ما فرزندان انبياء هستند. امالى ابن شيخ: حسين بن مصعب گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم.

ميفرمود هر كه ما را دوست داشته باشد براى خدا و دوست داشته باشد دوست ما را نه بجهت هدفى مادى كه از او چشم دارد و دشمن بدارد دشمن ما را نه بواسطه اختلافى كه بين او و دشمن ما است. در صورتى كه وارد قيامت شود با اينكه داراى گناهى باشد باندازه ريگ انبوه و كف دريا خداوند او را مى‏آمرزد. معانى الاخبار و عيون الاخبار و تفسير امام و علل الشرائع:

امام حسن عسكرى از آباء گرام خود نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به يكى از اصحاب خود فرمود اى بنده خدا دوست بدار براى خدا و دشمن بدار براى خدا و محبت داشته باش در راه خدا و دشمنى را براه خدا اختصاص بده هرگز بولايت خدا نخواهى رسيد مگر بهمين كار و شخص طعم ايمان را نخواهد چشيد اگر چه نماز و روزه زياد داشته باشد مگر چنين باشد مدار دوستى مردم حالا بيشتر در مسائل دنيوى است هدف‏هاى دنيوى موجب دوستى و دشمنى مى‏شود اما اين مطلب آنها را از جانب خدا بى‏نياز نميكند.

عرض كرد بچه وسيله بدانم دوستى و دشمنى من در راه خدا است و دوست خدا كيست تا او را دوست بدارم و دشمن خدا كيست تا او را دشمن بدارم.

پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اشاره بعلى عليه السّلام نمود فرمود اين را مى‏بينى عرض كرد آرى فرمود دوست او دوست خدا است او را دوست بدار و دشمن او دشمن خدا است او را دشمن بدار فرمود دوست على را دوست بدار گر چه قاتل پدر فرزندت باشد و دشمن بدار دشمن او را اگر چه پدر يا فرزندت باشد. امالى صدوق: ابن عباس گفت پيامبر اكرم فرمود هر كه دوست دارد خداوند برايش تمام خير را فراهم كند بايد على را بعد از من دوست داشته باشد،

 

دوستانش را دوست بدارد و دشمنانش را دشمن. ثواب الاعمال: صالح بن سهل از حضرت صادق نقل كرد كه فرمود:

هر كه ما را دوست بدارد و دشمن ما را دشمن بى‏آنكه اختلافى با او داشته باشد در امور دنيا بعد با همين وضع بميرد اگر باندازه كف دريا گناه داشته باشد خدا او را مى‏آمرزد. ثواب الاعمال: جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود هر كس نشناسد زشتى ستمى كه بما وارد شده و حق ما را كه از بين رفته و آنچه ما ديده‏ايم، او شريك كسى است كه بما آن ستم را روا داشته در اين حكومت ستمگرانه‏اى كه بما داشته. محاسن برقى: ابو خالد كابلى گفت چند نفر خدمت على بن الحسين رسيده گفتند پسر عموهاى ما پيش معاويه بن ابى سفيان رفته‏اند تا از نظر مالى بآنها كمك كند ولى ما خدمت شما رسيده‏ايم تا پيوند خود را با پيامبر اكرم تجديد نمائيم.

حضرت زين العابدين عليه السّلام فرمود: كلامى كوتاه و مختصر بگويم: هر كه ما را دوست داشته باشد نه براى دنيا و دشمن بدارد دشمن ما را نه بواسطه كدورتى كه بين او و دشمن ما است، روز قيامت با محمّد و ابراهيم و على محشور خواهد شد.

توضيح: اينكه ميگويد پسر عموهاى ما پيش معاويه رفته‏اند شايد منظور راوى در گذشته باشد و گر نه زمان حضرت زين العابدين با زمان معاويه تطبيق نمى‏كند و شايد بجاى على بن الحسين حسين بن على عليه السّلام باشد. محاسن برقى: عمر بن مدرك ابى على طائى گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود كداميك از دستاويزهاى ايمان محكمتر است. عرضكردند خدا و پيامبرش بهتر ميدانند فرمود جواب بدهيد. عرضكردند نماز فرمود نماز با اهميت است ولى آن نيست گفتند زكات فرمود زكات نيز اهميت زياد دارد ولى محكمترين آنها نيست گفتند روزه ماه رمضان فرمود روزه ماه رمضان داراى اهميت است‏

 

ولى آن نيست گفتند حج و عمره جواب داد حج و عمره اهميت دارد ولى آن نيست گفتند پس جهاد در راه خدا فرمود جهاد در راه خدا داراى اهميت است ولى آن نيست عرضكردند پس خدا و پيامبر ميدانند امام توضيح داد:

پيامبر اكرم فرمود: محكمترين دست آويز ايمان حب في اللَّه دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خدا و دوستى با دوست خدا و دشمنى با دشمن خدا است. فقه الرضا: روايت شده خداوند بيكى از عبّاد بنى اسرائيل كه در دل خيال كرده بود وحى نمود: اما عبادت تو براى من موجب عزت و شرافت تو بوسيله من شد و اما زهد تو در دنيا موجب آسايش فورى براى خودت شده آيا دوستى از دوستان مرا دوست داشته‏اى و آيا دشمنى از دشمنان مرا دشمن داشته‏اى. تفسير عياشى: سعدان از مردى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه در باره آيه وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ فرمود سزاوار است كه خداوند داخل بهشت نكند كسى را كه در دل باندازه يك دانه خردل محبت آن دو را داشته باشد. تفسير عياشى: ابو حمزه ثمالى گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود اى ابا حمزه خدا را كسى پرستيده كه او را بشناسد، كسى كه خدا را نشناخته باشد گويا ديگرى را پرستيده. اين چنين گمراه مى‏شود. عرضكردم شناخت خدا چيست؟

فرمود تصديق كند خدا و پيامبرش محمّد مصطفى را در باره ولايت على و پيروى از او و ائمه بعد از آن جناب و بيزارى از دشمنان آنها شناخت خداوند اين طورى است.

گفت: عرضكردم چكار بكنم ايمان واقعى را تكميل نمايم؟ فرمود:

دوست داشتن دوستان خدا و دشمنى با دشمنان او و با صادقين باشى آن طور كه خدا دستور داده.

عرضكردم: اولياى خدا كيانند؟ فرمود: محمّد رسول اللَّه و على و حسن و

 

حسين و على بن الحسين سپس منتهى بما شد، بعد پسرم جعفر در اين موقع اشاره بفرزندش جعفر كرد كه نشسته بود گفتم دشمنان خدا كيانند فرمود بتهاى چهارگانه گفتم آن چهار بت كيانند فرمود ابو الفيصل و رمع و نعثل و معاويه و هر كس پيرو آنها باشد. هر كه دشمن اينها باشد دشمنى با دشمنان خدا كرده. از كتاب انس العالم صفوانى مى‏نويسد مردى خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام رسيده گفت يا امير المؤمنين من ترا دوست دارم و فلانى را هم دوست دارم يكى از دشمنان على را نام برد فرمود اكنون تو يك چشم سالم دارى يا كور باش و يا بينا.* بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردند فلان كس شما را دوست ميدارد ولى در بيزارى از دشمنانتان ضعيف است فرمود: هيهات دروغ ميگويد كسى كه مدعى است ما را دوست ميدارد ولى از دشمنان ما بيزارى نميجويد.* از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه فرمود: كمال دين با ولايت ما و بيزارى از دشمنان ما است. سپس صفوانى مينويسد بايد توجه داشت كه ولايت تكميل نميشود و همچنين محبت و مودت خاندان نبوّت خالص نيست مگر با بيزارى از دشمنانشان چه خويشاوند او باشد يا غير خويشاوند مبادا دلسوزى در اين مورد موجب ضعف برائت و بيزارى شود، زيرا خداوند در اين آيه ميفرمايد: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ «1». تفسير امام: در باره آيه وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما

 

لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ امام عليه السّلام فرمود خداوند ميفرمايد مثل كسانى كه كفر ورزيدند در پرستيدن بت‏ها و پيروى از دشمنان خدا و فاصله گرفتن از محمّد و على عليهما السّلام مانند كسى است كه سر و صدائى بكند كه شنيده نشود چه مى‏گويد الا دعاء و نداء فقط سر و صدا است تا بفرياد آن فريادكننده برسند و كمك به كمك خواه بنمايند صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ كر و لنگ و كور از هدايت‏اند در پيروى از دشمنان خدا و دشمنان اولياى خدا كه آنها را بنام بهترين خلائق خدا ناميده‏اند و بلقب بهترين ائمه كه خداوند آنها را براى برقرارى دين قرار داده ملقب كرده‏اند فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ آن‏ها دستور خدا را نمى‏فهمند. حضرت على بن الحسين عليه السّلام فرمود اين مربوط به بت‏پرستان است، و در باره دشمنان اهل بيت پيامبر و پيروان ستمگر آنها، بزودى رهسپار جهنم ميشوند. سپس پيامبر اكرم فرمود:

نعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم‏

هر كه بخدا پناه برد از شيطان او را پناه ميدهد. بخدا پناه مى‏بريم از وسوسه‏ها و دميدن‏ها و لعاب دهان انداختن او.

ميدانيد اينها چيست؟ اما وسوسه‏هاى او عبارت است از چيزهائى كه در قلب شما راجع به كينه ما اهل بيت ابقا مينمايد گفتند ما چگونه با شما دشمنى مى‏ورزيم بعد از اينكه مقام و منزلت شما را در نزد خدا شناخته‏ايم فرمود:

باين طور كه دشمنى كنيد با دوستان ما و دوست بداريد دشمنان ما را بخدا پناه بريد از دوست داشتن دشمنانمان و دشمنى دوستانمان به پرهيزيد از كينه و دشمنى با ما هر كه دشمنان ما را دوست بدارد، ما را دشمن داشته و ما از او بيزاريم خدا نيز از او بيزار است. اعتقادات صدوق: اعتقاد ما در باره ظالمين اين است كه آن‏ها مورد لعنت خدايند و بيزارى از آن‏ها واجب است خداوند ميفرمايد: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى‏ رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ

 

الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ.  الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ. ابن عباس در تفسير اين آيه ميگويد: سبيل اللَّه در اين آيه على بن ابى- طالب است امام در قرآن دو نوع است 1- امام هدايت‏كننده 2- امام گمراه‏كننده. خداوند در قرآن ميفرمايد وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» و در مورد امامان گمراه‏كننده ميفرمايد «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ.

وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ.

چون اين آيه نازل شد: وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً پيامبر اكرم فرمود هر كس على عليه السّلام را مورد ستم قرار دهد كه جانشين من بعد از مرگم هست مثل كسى است كه منكر پيامبرى من و پيامبران قبل از من است هر كه دوست بدارد ظالمى را او خود ظالم است خداوند ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ و در اين آيه مى‏فرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ و در اين آيه مى‏فرمايد لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ و در اين آيه ميفرمايد وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ.

ظلم عبارت است از قرار دادن چيزى در غير محل خودش. پس كسى كه ادعاى امامت كند با اينكه امام نباشد او ظالم و ملعون است و هر كه امامت را نسبت دهد بكسى كه شايسته آن نيست او نيز ظالم و ملعون است. پيامبر اكرم فرمود: هر كس منكر امامت على بعد از من بشود منكر نبوت من شده و هر كه نبوّت مرا منكر شود منكر خدا شده است. پيامبر اكرم بعلى عليه السّلام فرمود: يا على تو پس از من مظلوم خواهى بود

 

هر كه بتو ستم روا دارد بمن ستم روا داشته و هر كه حق ترا مراعات كند حق مرا مراعات نموده و هر كه منكر تو شود منكر من شده هر كس ترا دوست داشته باشد مرا دوست داشته و كسى كه دشمن تو باشد دشمن من شده و هر كه پيرو تو باشد پيروى از من نموده و كسى كه با تو مخالفت كند با من مخالفت نموده. اعتقاد ما اينست كه منكر امامت على بن ابى طالب و امامان پس از او مانند كسى است كه منكر نبوّت انبياء باشد.

و اعتقاد ما در باره كسى كه اقرار بامير المؤمنين داشته باشد ولى منكر يكى از ائمه پس از او باشد مانند كسى است كه ايمان بتمام انبياء داشته باشد ولى منكر نبوّت پيامبر ما باشد. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: كسى كه آخرين نفر ما را منكر شود مثل كسى است كه منكر اوّلى ما باشد. پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: ائمه عليهم السّلام بعد از من دوازده نفرند كه اولى آنها امير المؤمنين على بن ابى طالب و آخرى آنها قائم است اطاعت از آن‏ها اطاعت از من و مخالفت با آنها مخالفت با من است و هر كس منكر يكى از آنها باشد منكر من شده. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر كس شك در كفر دشمنان و ظالمين ما داشته باشد او كافر است. امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: من پيوسته از زمان تولد مظلوم بوده‏ام بطورى كه گاهى عقيل بدرد چشم مبتلا ميشد ميگفت من نميگذارم دوا بچشم من بكنيد مگر اينكه اول بچشم على بنمائيد با اينكه من مبتلا به درد چشم نبودم.

اعتقاد ما در باره كسى كه با على عليه السّلام جنگ كند مانند فرمايش پيامبر است كه فرموده هر كه با على جنگ كند مثل كسى است كه با من جنگ كند و فرمايش ديگر پيامبر: كه هر كس با على جنگ كند با من جنگ كرده و با

 

خدا جنگ نموده.

و فرمايش ديگر پيامبر بعلى عليه السّلام و فاطمه و حسن و حسين كه من جنگ دارم با كسى كه با آنها جنگ كند و در حال صلح هستم با كسى كه با آن‏ها مسالمت نمايد. اما در باره حضرت فاطمه عليها السّلام معتقد هستيم كه بهترين زنان جهان است از گذشتگان و آيندگان خداوند بواسطه خشم او خشمگين مى‏شود و با خشنودى او خشنود ميگردد فاطمه عليها السّلام از دنيا رفت در حالى كه خشم داشت بر ستمگران خود و غاصبين حقش و كسانى كه مانع ارث او شدند.

پيامبر اكرم فرموده: فاطمه پاره تن من است هر كه او را بيازارد مرا آزرده و هر كه او را بخشم آورد مرا خشمگين نموده و هر كه او را مسرور نمايد مرا مسرور كرده.

و فرموده: فاطمه پاره تن من و او روح من است كه در كالبد من است مرا ناراحت ميكند هر چه او را ناراحت كند و مرا مسرور مى‏نمايد هر چه او را مسرور كند.

اعتقاد ما در مورد بيزارى از دشمنان آنها اينست كه برائت واجب است از آن چهار بت و چهار زن و از تمام پيروان و ياران آنها و اعتقاد داريم كه آنها بدترين خلق خدايند. اقرار بخدا و پيامبر و ائمه تكميل نميشود مگر با بيزارى از دشمنان آنها. كنز الفوائد كراجكى: سليمان اعمش از حضرت صادق عليه السّلام از آباء گرام خويش از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود:

يا على تو امير المؤمنين و امام متقينى يا على تو همسر بهترين زنان جهان و جانشين بهترين پيغمبرانى يا على تو رهبر مؤمنين و حجت بعد از من براى مردم هستى كسى كه ترا دوست داشته باشد بهشت براى او واجب است و كسى كه با تو دشمن باشد

 

سزاوار آتش است.

 

يا على قسم بكسى كه مرا مبعوث به نبوّت نموده و از تمام جهانيان مرا برگزيده اگر كسى خدا را هزار سال عبادت كند از او پذيرفته نميشود مگر با ولايت تو و ولايت ائمه از فرزندانت و ولايت تو پذيرفته نميشود مگر با بيزارى از دشمنانت و دشمنان امامان از فرزندانت اين خبر را جبرئيل برايم آورد هر كه مايل است ايمان آورد و هر كه ميخواهد كافر شود.