بخش سوم آنچه پيامبر دستور داده بمردم از خير خواهى نسبت بائمه و لزوم گرفتن اطراف ائمه و معنى جماعت و كيفر پيمان‏شكنان‏

امالى صدوق: على بن جعفر از برادر خود موسى بن جعفر عليه السّلام از آباء گرام خويش نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس از اجتماع مسلمانان كناره‏گيرى كند از تعهد اسلامى خارج شده عرضكردند اجتماع مسلمين چيست؟ فرمود: اجماع طرفداران حق گر چه عده آنها كم باشد.

در بخش كتاب علم در باب معنى جماعت و افتراق و سنت و بدعت اخبارى راجع باين مطلب گذشت. امالى صدوق: تميم رازى گفت پيامبر اكرم فرمود: دين خير خواهى است عرضكردند خير خواهى براى چه كس؟ فرمود: خير خواهى براى خدا و پيامبر و كتاب خدا و ائمه دين و اجتماع مسلمين. خصال: ابن ابى يعفور از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله در اجتماع مردم در حجة الوداع در منى در مسجد خيف سخنرانى كرد پس از حمد و ثناى پروردگار فرمود: خداوند شاد و خرم كند بنده‏اى را كه‏

 

سخن مرا بشنود آن را حفظ نمايد سپس آن را برساند بكسانى كه نشنيده‏اند.

بسا از حاملين فقه كه فقيه نيستند و بسا از حاملين فقه كه محتاج است بكسى كه از او فقيه‏تر است.

سه چيز است كه دشوار و ناگوار نيست بر مرد مسلمان 1- اخلاص عمل براى خدا 2- خيرخواهى براى ائمه دين و پيروى از اجتماع ايشان همانا پيروى از ايشان همراه با همآهنگى با آنها است.

مسلمانان با يك ديگر برادرند: خون آنها با هم برابر است. در راه تعهدات اسلامى آن‏ها حتّى كوچكترين مسلمان نيز سعى و كوشش دارد «1» آنها بصورت يك دست متحد بر مخالفين مى‏تازند.

در خصال اين حديث از برقى نيز نقل شده اين خبر با شرح آن در بخش ارزش نوشتن حديث گذشت. خصال: حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوار خويش نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود: سه چيز موجب هلاكت مى‏شود: خلاف قرار داد معامله كردن و ترك سنت و ناهماهنگى و اختلاف و سه چيز موجب نجات است نگهدارى زبان.

و گريه كردن بر گناه و ملازم خانه خويش بودن. تفسير قمى: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ. گفته است اين آيه در منى در حجة الوداع نازل شد پيامبر اكرم فرمود: بمن اطلاع داده‏اند از مردنم بجانب خيف آمده مردم اجتماع كردند سپس فرمود خداوند شاد و خرم كند مرد مسلمانى را كه سخن مرا بشنود و آن را حفظ نمايد و بكسى كه نشنيده برساند بسا از حاملين فقه كه فقيه بشمار نميروند و بسا از فقيهان كه احتياج دارند بكسى كه از او فقيه‏تر است.

سه چيز است كه بر مرد مسلمان دشوار و ناگوار نيست. اخلاص عمل‏

 

براى خدا. و خيرخواهى براى ائمه مسلمانان و همآهنگى در اجتماع آن‏ها همانا پيروى از نداى دينى ايشان به همآهنگ بودن با ايشان است.

مردم! من ميان شما چيزى نهاده‏ام كه اگر بآن چنگ زنيد گمراه نخواهيد شد و نه لغزش شما را فرا ميگيرد. كتاب خدا و عترتم اهل بيت من خداوند لطيف و خبير بمن اطلاع داده كه اين دو از يك ديگر جدا نخواهند شد تا در حوض پيش من آيند مانند اين دو انگشتم دو انگشت سبابه خود را بهم نزديك نمود من نميگويم مانند اين دو انگشتم بين انگشت نشان و انگشت ميانه جمع نمود كه موجب برترى يكى از ديگرى باشد. كافى: مردى از قريش از اهالى مكه گفت سفيان ثورى بمن گفت مرا ببر پيش حضرت صادق عليه السّلام. ما با هم خدمت حضرت صادق رسيديم موقعى بود كه آقا سوار بر مركب خويش شده بود سفيان گفت مايلم حديث خطبه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را در مسجد خيف برايم نقل كنى فرمود اجازه بده حالا بروم از پى كارم اكنون كه سوار شده‏ام وقتى برگشتم خواهم گفت.

سفيان گفت ترا بخويشاوندى ما بپيامبر اكرم قسم ميدهم كه برايم نقل كنى امام عليه السّلام پياده شد سفيان عرضكرد دستور بفرمائيد قلم و دوات بياورند تا بنويسم. قلم و دوات خواستند. سپس فرمود: بنويس.

بسم اللَّه الرحمن الرحيم‏

. پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله در مسجد خيف اين سخنان را فرمود: خداوند شاد و خرم كند شخصى را كه سخنم را بشنود و آن را حفظ كند و برساند بكسى كه نشنيده. مردم كسانى كه حضور دارند بغائبين برسانند بسا از حاملين فقه كه فقيه نيستند و بسا از فقيهان كه محتاج فقيه‏تر از خود است ... تا آن قسمت ادامه داد كه فرمود در راه انجام تعهدات اسلامى مسلمانان حتى كوچكترين مسلمان نيز سعى دارد. همه را سفيان نوشت بعد بامام عرضه داشت امام سوار شد من و سفيان برگشتيم.

بين راه سفيان بمن گفت بايست تا من اين حديث را خوب دقت كنم باو گفتم بخدا قسم چنان تعهدى را حضرت صادق بر گردن تو بار كرد كه هرگز

 

راه فرار از آن را ندارى گفت چه تعهدى باو گفتم. همين كه فرمود سه چيز بر شخص مسلمان دشوار و ناگوار نيست اخلاص عمل براى خدا كه واضح است اما خيرخواهى براى امامان مسلمين اين امامان كيانند كه لازم است ما خير- خواه آنها باشيم آيا معاوية بن ابى سفيان و يزيد بن معاويه است و مروان بن حكم و كدام يك از اين اشخاص كه شهادت آنها نزد ما پذيرفته نيست و نماز خواندن پشت سر آنها صحيح نيست. و اين فرمايش ديگرش كه فرمود همآهنگى با آنها اين همآهنگى با كدام جمعيت است آيا مراد همآهنگى با مرجئه است «1» كه ميگويد اگر كسى نماز نخواند و روزه نگيرد و غسل جنابت هم نكند و كعبه را ويران نمايد و با مادر خود همبستر شود باز داراى ايمان جبرئيل و ميكائيل است و يا همآهنگى با قدرى‏ها است «2» كه معتقدند خداوند مشيت و اراده‏اى ندارد اين شيطان است كه هر چه بخواهد ميكند يا منظور حرورى است كه از على بن ابى طالب عليه السّلام بيزار است و بكفر آن جناب شهادت ميدهد يا منظور همآهنگى با جهمى‏ها است كه معتقدند دين فقط شناخت خدا است ايمان غير از اين نيست.

گفت: پس منظور اينها همآهنگى با كيست؟ گفتم مى‏گويند على بن ابى طالب همان امامى است كه اطاعت او واجب و ما بايد خير خواه او باشيم و همآهنگ با آن جناب و اهل بيت ايشان باشيم در اين موقع سفيان نوشته خود را با دست پاره پاره كرد و گفت مبادا بكسى اين جريان را بگوئى.

توضيح: منظور از حروريه خوارج است يا گروهى از آنها كه نسبت‏

 

بحروراء دارند كه دهى است نزديك كوفه ابتدا در اين ده جمع شدند جهم بن صفوان كه رئيس فرقه جهمى است بهمين ده نسبت دارد، آنها معتقدند كه بهشت و جهنم از بين ميرود و ايمان عبارت از معرفت است فقط نه اطاعت و هيچ كس كارى را انجام نميدهد اين خدا است كه همه كارها را ميكند و نسبت فعل بمردم مثل نسبت حركت است بدرخت كه در حقيقت باد او را حركت ميدهد، انسان نيز در كارهايش مجبور است قدرتى از خود ندارد و نه اراده و نه اختيار دارد.

در ملل و نحل مينويسد جهم معتقد است كه هر كس معرفت داشته باشد اگر چه بزبان منكر شود با اين انكار كافر نيست و ايمان را مركب از عقيده و گفتار و عمل نميداند و هيچ كس در ايمان از ديگرى بالاتر نيست ايمان انبياء و مردم يكى است.

سفيان ثورى ملعون همان رئيس صوفيه است با همين پاره كردن نوشته معلوم مى‏شود كه كافر است و در دل مشرك است و در هر سه مورد با فرمايش پيامبر اكرم مخالفت نمود. كافى: بريد از حضرت باقر عليه السّلام نقل ميكند كه پيامبر اكرم فرمود:

خداوند هر بنده‏اى را كه ببيند كوشش مى‏نمايد در پيروى از امام خود و خيرخواهى براى او با ما خواهد بود در رفيق اعلى.

توضيح: جزرى در حديث دعاى‏

الحقنى بالرفيق الاعلى.

خدايا مرا برفيق اعلى برسان مى‏نويسد رفيق. گروه انبياء هستند كه ساكن بهترين درجات بهشتند و اسمى است كه بر وزن فعيل آمده مانند صديق و خليط كه بر شخص واحد و گروه دلالت دارد از اين قبيل است آيه وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً. كافى: محمّد حلبى از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر كس باندازه يك وجب از اجتماع مسلمانان كناره‏گيرى كند تعهد اسلام را از گردن خويش برداشته. با همين سند از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود: هر كس از

 

 

اجتماع مسلمانان كناره‏گيرى كند و بيعت امام خود را بشكند روز قيامت خواهد آمد در حالى كه در دست خود چيزى ندارد (كه سبب نجاتش گردد).