بخش نهم ائمه عليهم السّلام شفيع خلق هستند برگشت مردم بسوى آنها است و حساب ايشان بر آنها است در روز قيامت از محبت و ولايت آنها سؤال خواهد شد

اخبار زيادى راجع باين باب در كتاب معاد و ابواب فضائل امير المؤمنين و ابواب فضائل شيعه ذكر كرديم.

مناقب: ابو سعيد خدرى از پيامبر اكرم نقل كرد كه فرمود بنده در روز قيامت قدم بر نميدارد مگر اينكه از چهار چيز از او سؤال ميكنند: از عمرش كه در چه راه به پايان برده. از جوانى كه در چه راه بپايان رسانده و از مالش كه از كجا كسب كرده و در چه راه صرف نموده و از حبّ ما اهل بيت.* اربعين مكى و ولايت طبرى: به پيامبر اكرم عرضكرد نشانه محبّ و دوستدار شما بعد از شما چيست؟ دست بر روى سر على عليه السّلام گذاشت كه در پهلوى آن جناب بود و فرمود دوستى با من پس از من دوستى با اين است.

همين روايت با اين اضافه تكرار مى‏شود هر كه او را دوست بدارد ما را دوست داشته و دشمن او دشمن ما است.* ابن عباس گفت پيامبر اكرم فرمود قسم بآن كس كه مرا مبعوث‏

 

نموده خداوند از هيچ كسى كار نيكى را نمى‏پذيرد مگر اينكه از او سؤال ميكند از حبّ علي بن ابى طالب عليه السّلام. مجالس: يحيى بن ابى العلا از جابر بن عبد اللَّه از حضرت باقر از پدرش از جدش نقل ميكند كه پيامبر اكرم فرمود وقتى روز قيامت شما و بهشتيان در بهشت و جهنميان در جهنم ساكن شوند. بنده‏اى در جهنم هفتاد خريف كه هر خريف هفتاد سال است درنگ ميكند سپس از خدا درخواست ميكند و فرياد ميزند پروردگارا از تو درخواست ميكنم بحق محمّد و آل محمّد بمن رحم بفرما.

خداوند بجبرئيل وحى ميكند كه برو اين بنده‏ى مرا بيرون كن. جبرئيل ميگويد خدايا چگونه وارد آتش شوم خداوند ميفرمايد من آتش را بر تو دستور داده‏ام سرد و سلامت باشد.

عرض ميكند خدايا از كجا بفهمم در كجا است. ميگويد او در چاهى در سجين است جبرئيل فرود مى‏آيد بطرف جهنم مى‏بيند بصورت افتاده بيرونش مى‏آورد در پيشگاه پروردگار مى‏ايستد.

خداوند مى‏فرمايد اى بنده‏ى من چقدر در آتش جهنم مرا قسم ميدادى عرض ميكند مقدارش را نمى‏دانم خداوند ميفرمايد بعزت و جلالم اگر سؤال نمى‏كردى بحق آن كسانى كه سؤال نمودى در جهنم مدتها با خوارى ميماندى ولى بر خود لازم نموده‏ام كه سؤال نكند از من بنده‏اى بحق محمّد و اهل بيتش مگر اينكه بيامرزم او را هر چه انجام داده اينك ترا آمرزيدم بعد دستور ميدهد بجانب بهشت رود. رجال كشى: عجلان ابو صالح ثقه ميگويد حضرت صادق عليه السّلام فرمود اى عجلان گويا من تماشا ميكنم بتو پهلويم در موقعى كه مردم بر من عرضه ميشوند. مجلسى مينويسد: برسى در مشارق از شريح باسناد خود از نافع از عمر ابن خطاب از پيامبر نقل ميكند كه فرمود يا على تو بيم‏دهنده امت من و سرور آنهائى و صاحب حوض من و ساقى آن هستى، تو صاحب اختيار آنى و در اختيار

 

تو است دو طرف حوض و از براى تو است آخرت و اولى، تو روز قيامت ساقى هستى و حسن دوركننده و حسين امير و على بن الحسين پيشتاز و محمّد بن على ناشر و جعفر بن محمّد جلودار و موسى بن جعفر شماره‏دار دوست و دشمن و على بن موسى ترتيب دهنده مؤمنين و محمّد بن على جاى دهنده بهشتيان در بهشت و على بن محمّد سخنران اهل بهشت و حسن بن على جمع‏كننده آنها است هر جا كه خدا بخواهد و راضى باشد.* ابن عباس از پيامبر اكرم نقل كرد كه فرمود يا على تو صاحب بهشت و تقسيم‏كننده جهنم هستى آگاه باش كه مالك و رضوان فردا از جانب خدا مى‏آيند. ميگويند بمن اى محمّد اينها كليدهاى بهشت و جهنم است كه بتو داده مى‏شود تسليم كن آنها را بعلى بن ابى طالب كليدهاى بهشت و جهنم در اختيار تو است هر كار بخواهى ميكنى.* مفضل بن عمر گفت بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم در صورتى كه على عليه السّلام دوستش را به بهشت و دشمنش را بجهنم بفرستد پس مالك و رضوان كجايند؟

فرمود مگر تمام مردم روز قيامت بامر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله نيستند گفتم چرا فرمود پس على روز قيامت تقسيم‏كننده بهشت و جهنم است بامر محمّد و مالك و رضوان تحت اويند فرمود اين مطلب را داشته باش كه از اسرار پنهان است. از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود وقتى روز قيامت شود كار شيعيان ما در اختيار ما است هر حقى از طرف خدا بر آنها باشد آن حق در اختيار ما است و هر چه مال ما باشد به شيعيان مى‏بخشيم و هر حقى كه مردم داشته باشند بر ما است كه ادا كنيم.* در روايت ابن جميل چنين است‏

 «ما كان عليهم للَّه فهو لنا و ما كان للناس استوهبناه و ما كان لنا فنحن احق من عفا عن محبّيه».

هر حقّى كه مربوط بخدا باشد مال ما است و هر حقى كه مربوط بمردم باشد تقاضاى بخشش ميكنيم و آنچه مربوط بخود ما است ما سزاوارتريم كه از

 

دوست خود بگذريم.* در روايتى است كه مردى از منافقين بحضرت موسى بن جعفر عليه السّلام گفت بعضى شيعيان شما در توى خيابان شراب ميخورند فرمود الحمد للَّه خدا را سپاسگزارم كه آنها را در راه قرار داده و منحرف نشده‏اند.

ديگرى اعتراض كرد كه آقا بعضى از شيعيان شما نبيذ ميخورند فرمود اصحاب پيامبر نيز نبيذ مى‏آشاميدند آن مرد گفت منظورم از نبيذ آب عسل نيست منظورم شراب است.

امام عليه السّلام عرق بر جبين مباركش نشست فرمود

 «اللَّه اكرم من يجمع في قلب المؤمن بين رسيس الخمر و حبنا اهل البيت»

خدا كريم‏تر از آن است كه جمع كند در قلب مؤمن علاقه بآشاميدن شراب و محبت ما خانواده را.

بعد مختصرى صبر كرد سپس فرمود اگر يك فلاكت زده‏اى هم از آنها چنين كارى را بكند

 (فإنه يجد ربا رؤوفا و نبيّا عطوفا و اماما له على الحوض عروفا و سادة له بالشفاعة وقوفا و تجد انت روحك في برهوت ملوفا»

. وارد مى‏شود به پيشگاه پروردگارى رءوف و مهربان و پيامبرى عطوف و دلسوز و امامى كه در حوض كوثر با مشخصات او را مى‏شناسد و سرورانى كه در انتظار شفاعتش ايستاده‏اند اما تو روح خود را در برهوت طعمه آتشى خواهى يافت. كراجكى در كنز الفوائد در توضيح اعتقادات شيعه مينويسد: لازم است معتقد شويم كه انبياى خدا و ائمه عليهم السّلام در قيامت متصدى حساب مردند باجازه خدا و حجت هر زمانى عهده‏دار حساب مردم زمان خويش است.

و سرور ما پيامبر اكرم و ائمه اثنى عشر پس از او اصحاب اعراف هستند كه داخل بهشت نميشود احدى مگر آنها را بشناسد و آنها او را بشناسد و داخل جهنم نميشود مگر منكر آنها و كسى كه آنها او را نپذيرند. پيامبر اكرم مردم عصر و زمان خود را محاسبه ميكند همين طور هر امامى پس از او حضرت‏

 

مهدى صلوات اللَّه عليه نيز عهده‏دار اهل زمان خويش است و حساب كسانى را كه در زمانش بوده‏اند ميكشد.* مناقب محمّد بن احمد بن شاذان باسناد خود از ابى ذر رضى اللَّه عنه نقل كرد كه گفت پيامبر اكرم رو بجانب على بن ابى طالب عليه السّلام نموده فرمود اين بهترين پيشينيان و آيندگان است از بين اهل آسمانها و زمين‏ها اين سرور پيشوايان و امام متقين و رهبر سفيد چهرگان است.

روز قيامت سوار بر شترى از شترهاى بهشت است كه از نور آن قيامت درخشان مى‏شود و بر سر تاجى از زبرجد و ياقوت دارد ملائكه ميگويند اين ملك مقرب است؟ پيامبران ميگويند اين پيامبرى مرسل است؟ منادى از دل عرش فرياد ميزند اين صديق اكبر و وصى حبيب خدا است اين على بن ابى طالب است در كنار جهنم مى‏ايستد و هر كه را بخواهد خارج ميكند و از هر كه ناراحت باشد بدرون جهنم مى‏فرستد بعد بجانب بهشت مى‏آيد و دوستان خود را وارد بهشت ميكند بدون حساب.

حسن بن سليمان در كتاب محتضر نيز عين همين روايت را نقل كرده.* از همان راوى سند را بجابر ميرساند از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود روز قيامت كه مى‏شود خداوند پيشينيان و آيندگان را جمع ميكند براى بررسى حساب پيامبر اكرم و على امير المؤمنين را پيش ميخواند بر پيكر آن جناب حله‏اى سبز كه فاصله مشرق و مغرب را درخشان مى‏نمايد مى‏پوشاند و على را نيز همانند پيامبر حله‏اى ميدهد پيامبر حله‏اى ديگر گلى رنگ ميپوشد كه بين مشرق و مغرب را نورانى ميكند بعلى عليه السّلام نيز صله‏اى چنين ميدهد سپس ما را ميخواند و حساب مردم را بما واميگذارد بخدا قسم ما بهشتيان را به بهشت و جهنميان را بجهنم مى‏فرستيم.

سپس پيامبران را مى‏خواند و در دو صف مقابل عرش خدا مى‏ايستد تا ما از حساب بمردم فارغ شويم وقتى اهل بهشت وارد بهشت شوند و جهنميان وارد

 

جهنم خداوند تبارك و تعالى على را مى‏فرستد آنها را در محل‏هاى خود در بهشت جاى ميدهد و آنها را بازدواج در مى‏آورد بخدا قسم على است كه بهشتيان را بازدواج درمى‏آورد در بهشت اين ماموريت باحدى جز على عليه السّلام واگذار نشده بجهت شخصيت و عظمتى كه در نزد خدا دارد و فضيلتى كه خدا باو عنايت كرده و بر او منّت نهاده.

بخدا قسم اوست كه جهنميان را بجهنم مى‏فرستد و او است كه درب‏هاى بهشت را پس از وارد شدن بهشتيان مى‏بندد و درب‏هاى جهنم را نيز پس از داخل شدن جهنميان، زيرا درب بهشت و جهنم در اختيار اوست.* از همان راوى سند را بسماعة ميرساند. حضرت ابو الحسن عليه السّلام بمن فرمود هر گاه حاجتى در نزد خدا داشتى بگو

 «اللهم انى اسالك بحق محمّد و على فان لهما عندك شأنا من الشأن و قدرا من القدر فبحق ذلك الشأن و بحق ذلك القدر ان تصلى على محمّد و آل محمّد»

 

حاجت كه در نظر من است برآورى. روز قيامت كه مى‏شود هر ملك مقرب و نبى مرسل و مؤمنى كه خدا دلش را آزمايش بايمان نموده محتاج بمحمد و على عليهما السّلام است.