بخش چهاردهم در آداب معاشرت با امام‏

خصال: احمد بن نوح از مردى نقل كرد كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود:

حارث اعور بحضرت امير المؤمنين عليه السّلام عرضكرد يا امير المؤمنين بخدا قسم ترا دوست ميدارم باو فرمود حارث! حالا كه مرا دوست ميدارى مبادا با من دشمنى كنى و ببازى پردازى و نه از روى شك و ترديد بآزمايش من اشتغال‏ورزى «1» و با من بشوخى مشغول شوى مبادا مقام مرا پست شمارى و يا مرا بالاتر از مقامى كه دارم بدانى. عيون اخبار الرضا: عبد اللَّه بن محمّد طائى از پدرش از حضرت رضا عليه السّلام از آباء گرامش نقل كرد كه حضرت على عليه السّلام را مردى دعوت كرد. امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بشرط اينكه سه چيز را تعهد نمائى عرضكرد چه چيز. فرمود چيزى از خارج منزل تهيه نكنى و هر چه در خانه است از ما مضايقه ننمائى.

و بخانواده خود اجحاف و ستم روا ندارى. آن مرد پذيرفت. على عليه السّلام نيز دعوتش را قبول كرد.

 

قرب الاسناد: ازدى گفت از مدينه خارج شديم بقصد منزل حضرت صادق عليه السّلام ابو بصير در يكى از بازارهاى مدينه بما رسيد، او جنب بود ما اين مطلب را نمى‏دانستيم تا خدمت امام صادق عليه السّلام رسيديم. سلام كرديم. امام عليه السّلام سر بلند كرده به ابو بصير فرمود اى ابا بصير! مگر نميدانى نبايد شخص جنب وارد خانه انبياء شود؟! ابو بصير برگشت ما داخل خانه شديم. اعلام الورى و ارشاد: ابو بصير گفت وارد مدينه شدم بهمراه من كنيزم بود كه با او درآميخته بودم براى غسل بطرف حمام رفتم اما بين راه دوستان را ديدم كه بخانه حضرت صادق عليه السّلام ميروند ترسيدم از اين فيض بازمانم. با آنها روانه شدم همين كه رسيدم خدمت ايشان نگاهى بمن نموده فرمود ابا بصير نميدانى نبايد با حالت جنابت وارد خانه انبياء و اولاد انبياء شد خجالت كشيده گفتم:

يا ابن رسول اللَّه دوستان را ديدم خدمت شما مى‏آيند ترسيدم اين فيض از دستم برود و برايم ميسر نگردد. كافى: صفوان گفت خدمت حضرت رضا عليه السّلام بودم آن جناب عطسه زد من گفتم صلّى اللَّه عليك باز عطسه زد باز گفتم صلّى اللَّه عليك باز عطسه زد براى مرتبه سوم گفتم صلّى اللَّه عليك و عرض كردم آقا اگر مثل شما عطسه بزند آيا همان حرفى كه ما بيكديگر ميگوئيم بايشان هم بگوئيم (يرحمك اللَّه) يا اين طور كه گفتم فرمود آرى مگر تو نميگوئى‏

صلّى اللَّه على محمّد و آل محمّد.

جوابدادم چرا.

فرمود: نميگوئى‏

ارحم محمّدا و آل محمّد

گفتم چرا فرمود با اين حرف هم درود بر او فرستاده و هم او را مشمول رحمت خويش قرار داده‏اى صلوات خدا بر ما رحمت خدا بر ما است و منزلت براى ما است.

توضيح: در خبر احتمال گفتن هر دو وجه است هم‏

 (يرحمك اللَّه)

كه بين مردم متداول است و هم‏

صلّى اللَّه عليك‏

. كافى: ايوب بن نوح گفت روزى امام عطسه زد من خدمت ايشان بودم‏

 

گفتم فدايت شوم وقتى امام عطسه بزند چه بايد گفت؟ فرمود: بگوئيد

صلّى اللَّه عليك.

 

توضيح: ايوب يكى از راويان مورد اعتماد حضرت رضا و حضرت جواد و امام هادى و امام عسكرى عليهم السّلام است روايت شده كه او وكيل حضرت هادى و عسكرى بود منظور از امام كه در روايت بصورت ضمير ذكر شده ممكن است يكى از اين چهار امام باشند ولى ظاهرا حضرت هادى باشد زيرا اين راوى بيشتر از آن جناب نقل مينمايد.