از بيانات گذشته معلوم شد كه عقل نور است و تابندگى باطن و حقيقت انسان، و به اين اعتبار برابر با جهل است و نادانى كه ظلمت و تاريكى باطن انسانى است و اعتبار عقل در برابر جنون و ديوانگى از نظر اين است كه حال جنون تاريكى مطلق درون است، و به عبارت ديگر جنون جهل مطلق است و اگر چه لفظ جهل در فهم عمومى تاريكى مخصوص و معينى را مى فهماند و طبق تحقيق استادان روحى و روانشناسان آثار مختلفه جهل كه به تعبير جنود جهل در اين روايت نامبرده شدهاند بر مراحل مختلفه جنون تطبيق شده است، و به همين مناسبت آقاى دكتر ميرسپاسى متخصص معروف روانشناسى و استاد درمانهاى جنونى پس از بررسى در مضمون اين حديث و تشريحى كه چند سال پيش اينجانب در دسترس ايشان گذاردم و در ضمن مقدمات كتاب قانون و جنون خود درج نمودهاند، از نظر علمى آثار مختلفه مراحل جنون را بر جنود جهل مندرجه در اين روايت تطبيق نمودهاند و اين روايت را با بررسى علمى بهترين تشريح جنون شناختهاند و من قسمتى از بيانات معظم له را در اينجا نقل مىكنيم:
پس از بيان صفات عقل و جهل طبق حديث شريف كافى مىگويد:
و چون در اين صفات و خصائلى كه براى عقل شمردهاند و در اضداد آن صفات كه براى جهل و جنون نام بردهاند غور و بررسى شود، در خواهيم يافت كه جامعتر از آن تعريف و توضيحى نمىتوان داد و رشته بيماريهاى روان نيز مؤيد آن است چنانچه تمام صفاتى را كه براى جهل شمردهاند در انواع جنون بيش و كم مشاهده مىشود، و ما براى نمونه در زير سه بيمارى
جنون را شاهد مىآوريم تا آشكار گردد چگونه پيش از آنكه رشته دانش بيماريهاى روحى به وجود آيد علماء حق و پيشوايان مذهب و اخلاق به دردهاى روانى پىبرده و شرح دادهاند.
مانى:
جور و ستم، خشم و ناخشنودى، نمك نشناسى، طمع و آز، سخت دلى، هتك عفت، بدخوئى، بىباكى، خودپسندى، شتابزدگى، تندى، هرزهدرائى و پرگوئى، سركشى، بزرگ منشى و تكبر، بىعاطفهاى، پيمانشكنى، خودسرى، فتنهگرى، دشمن داشتن، دروغ گوئى، عيبجوئى، راز فاش كردن، نافرمانى پدر و مادر، بدكارى، خودنمائى، ناپاكى، بىشرمى و بىحيائى، از حد عادى گذشتن و در هر چه افراط كردن، تجاوز در علم، نفسپرستى، سبكى و جلفى، بدكارى، تهاون و سهل انگارى در كارها.
(اين صفات) در بيماران مبتلا به (مانى) به شدت مشاهده مىشوند و خود اينها همه از علائم و نشانههاى اين بيمارى است.
ملانكولى:
يأس و نااميدى، كودنى، بدخوئى، شك و ترديد، بلادت و كندى در تصور، غباوت و بطؤ انتقال، ناپاكى و كثافت، رنج و تعب درونى، دلتنگى، احساس بدبختى، گوشهگيرى و گوشهنشينى، از مردم فرارى بودن، خاموشى- از نشانههاى مرض ماليخوليا است.
جنون جوانى:
صفات گوشهگيرى و گوشهنشينى، خودكارى و خودجوئى، غم و الم و دلتنگى، تهاون و سهل انگارى در هر چه، احساس پستى و بدبختى،
خودسرى و هوى و نفسپرستى، طلب نامعقول در علم (المكاثره)، رنج و تعب روحى، دوروئى، فهم بدى، خشم و ترديد، بىشرمى، ناپاكى، بىانصافى، بىباكى، تبرج و خودنمائى، ريا و دوروئى و نافرمانى، ناشناسى، كندى در تصور، كندى در تفاهم و انتقال، بدى، بىايمانى، انكار حقائق، ياس و نااميدى، جور و ستم، خشم، هتك عفت، بدخوئى، خودپسندى، تندى، هرزهدرائى، شك و ترديد، بازخواهى و انتقامجوئى، فراموشى، بىعلاقه بودن نسبت به كسان خود ...... معرف روحيه بيمار مبتلا به جنون جوانى است (سكيزفرنى).