پ1- امام صادق (ع) فرمود: چون پس از كشتن عثمان با امير المؤمنين (ع) بيعت شد، آن حضرت بر منبر بر آمد و خطبهاى ايراد كرد كه در آن مىفرمود: هلا به راستى گرفتارى شما بر گشته به مانند همان روزى كه خداوند پيغمبر خود را بر انگيخت، سوگند بدان كه او را برانگيخت، شما مانند گندمى كه غربال زنند زير و رو خواهيد شد تا پَستترين شماها بر فراز آيد و فرازترين شماها به پستى گرايد، بايد پيشتازانى برآيند كه كوتاهى كرده بودند و به دنبال مانند پيشتازانى كه سبقت گرفته بودند، به خدا به اندازه خالى از من نهان نشده و كوچكترين دروغى نگفتهام (و يا از پيغمبر نشنفتهام) و محققاً اين مقام و اين روز به من آگهى شده.پ 2- ابن ابى يعفور گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود: واى بر سركشان عرب، از امرى كه محققاً نزديك است، گفتم: قربانت، چند نفر از عرب با قائم هستند؟ فرمود: اندكى.
گفتم: به خدا آنها كه اظهار علاقه به اين امر مىكنند از عربها بسيارند.
فرمود: بايد مردم بازرسى شوند و آزمايش گردند و غربال شوند و از ته غربال خلق بسيارى بيرون ريزند.پ 3- از منصور كه امام صادق (ع) به او فرمود: اى منصور، به راستى اين امر براى شما پيش نيايد مگر پس از نوميدى و نه به خدا تا ممتاز شويد و نه به خدا تا بازرسى كامل گرديد و نه به خدا تا هر كه بايد بدبخت شود و هر كه شايد سعادتمند گردد.پ 4- معمر بن خلاد گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى گفت (1- 2 سوره عنكبوت): «الم* آيا گمان برند كه به مجرد اظهار ايمان واگذار شوند و آزمايش نگردند؟» سپس به من فرمود: آزمايش چيست؟ گفتم: قربانت، آنكه ما مىدانيم آزمايش در دين است، فرمود: آزمايش شوند چنانچه طلا آزمايش شود و پاك گردند چونان كه طلا پاك گردد.پ 5- امام باقر (ع) گفت: به راستى حديث شما (شيعه) براى اين مردها دلهره دارد، هر كه آن را بپذيرد بيشتر براى او بگوئيد و هر كه منكر شود دست از او بداريد، حقيقت اين است كه به ناچار آزمايشى باشد كه هر ظاهر ساز وابسته به ديگران و هر جاسوسى بيگانه سقوط كند تا برسد به آنجا كه كسى كه تار مو را دو تار مو كند باز سقوط كند (يعنى دوروئى و نفاق او به اين باشد كه نيم تار مو را به جاى يك تار مو جلوه دهد) و تا آنكه به جا نماند جز خود ما و شيعههاى ما.
پ6- محمد بن منصور از پدرش باز گويد كه: من و حارث بن مغيره و جمعى از اصحاب ما جلسهاى داشتيم و امام صادق (ع) سخن ما را مىشنيد (گويا در باره دولت حقه گفتگو مىكردند)، امام صادق (ع) فرمود: شما در چه موضوعى وارد شديد؟ پر دور است و پر دور است، نه به خدا آنچه شما چشم بدان داريد پديد نشود تا بازرسى شويد، نه به خدا آنچه شما بدان چشم داريد پديد نشود تا ممتاز شويد، نه به خدا آنچه شما چشم بدان داريد پديد نشود جز پس از نوميدى نه به خدا آنچه شما بدان چشم داريد پديد نشود تا هر كه بايد بدبخت شود و هر كه شايد سعادتمند گردد.