پ1- از غالب بن عبد اللَّه از امام صادق (ع) در شرح قول خدا تبارك و تعالى (15 سوره رعد): «براى خدا سجده كند هر كه در آسمانها و زمين است خواه ناخواه، و سايههاى آنان در بامداد و پسين» فرمود:
مقصود از آن دعا پيش از بر آمدن آفتاب است و پيش از غروب آن و آن ساعت اجابت است.پ 2- از امام صادق (ع) فرمود: راستى كه ابليس- بر او باد لعنتهاى خدا- لشكرهاى خود را شبانه از آنجا مىفرستد كه آفتاب غروب مىكند و بر مىآيد و در اين دو ساعت بسيار ذكر خدا گوئيد و از شرّ ابليس و لشكريانش به خدا پناه بريد و خردسالانِ خود را در اين دو ساعت به پناه خدا سپاريد زيرا كه دو ساعت غفلت باشند.پ 3- از رزين پتو فروش از امام باقر و يا از امام صادق (ع) فرمود:
هر كه بگويد: بار خدايا من تو را گواه گيرم و فرشتههاى مقربت را و حاملان عرش تو را كه بر گزيدهاند بر اينكه توئى خدا نيست شايسته پرستشى جز تو بخشاينده و مهربانى، و گواهم كه محمد بنده و رسول تو است، و بر اين كه فلان، امام من و ولى من است و بر
بنده و رسول تو است، و بر اينكه فلان، امام من و ولى من است و بر اينكه پدرش رسول خدا (ص) با على و حسن و حسين و فلان و فلان تا برسد به او (يعنى امامِ زمان) امامان و اولياء منند، بر اين عقيده زنده بمانم و بر آن بميرم و با آن در قيامت مبعوث شود و بىزارم از فلان و فلان و فلان و اگر در همان شب بميرد به بهشت رود.پ 4- از يزيد بن كلثمه از امام صادق و يا از امام باقر (ع) فرمود:
هر گاه بامداد كردى مىگوئى: من بامداد كردم با ايمان به خدا و بر دين محمد و روش او و دين على و روش او و دين اوصياء و روش آنها، ايمان دارم به نهان آنان و عيانشان و شاهدشان و غائبشان، و به خدا پناه برم از آنچه رسول خدا (ص) از آن پناه خواسته و على و اوصياء پناه خواستند و توجه دارم به درگاه خدا در آنچه بدان توجه و رغبت داشتند و نيست جنبش و نه توانى جز به خدا.پ 5- از امام صادق (ع) كه على بن الحسين (ع) را شيوه بود كه چون بامداد مىكرد مىفرمود: من اين روز خود را در ميان فراموشى و شتابم آغاز مىكنم بنام خدا و آنچه خدا خواهد، و چون بنده چنين كند او را از آنچه در آن روز فراموش كند بس باشد (يعنى از او باز خواست نشود).پ 6- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه اين ذكر را هنگام ورود شب سه بار بگويد در درون پرى از پرهاى جبرئيل در آيد تا بامداد كند: «بخدا سپارم كه على و اعلى و جليل و عظيم است خودم را و هر كه به كارم مىخورد، به خدا سپارم خويش را از آن خدائى كه هر چيز در برابر بزرگواريش ترسان و لرزان است».پ 7- امام صادق (ع) فرمود:
چون شب كنى بگو: «بار خدايا من از تو خواستارم هنگام آمدن شبت و رفتن روزت و حضور نمازهايت و آوازهاى دعا به درگاهت كه رحمت فرستى به محمد و آل محمد» و هر چه خواهى دعا كن.پ 8- امام صادق (ع) فرمود:
روزى نباشد كه بر آدمىزاده در آيد جز اينكه گويد: اى آدمىزاده، من روز نو توام و بر تو گواهم، در من كار خوب كن تا در روز رستاخيز براى تو گواهى دهم زيرا پس از اين هرگز مرا نبينى؛ فرمود: كه على (ع) را شيوه بود كه چون شب مىكرد مىفرمود:
مرحبا به اين شب تازه و نويسنده گواه براى من نام خدا را بنويسيد، سپس ذكر خدا عز و جل مىكرد.
پ9- از شهاب بن عبد ربه گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
هر گاه آفتاب بگردد (بر آيد يا به زوال رسد يا غروب كند) ذكر خدا عز و جل كن و اگر با مردمى باشى كه تو را باز مىدارند از نزد آنان برخيز و دعا كن.پ 10- از امام صادق (ع) فرمود:
سه چيز را پيمبران از هم نسخه گرفتند از آدم تا رسيدند به رسول خاتم (ص) كه هميشه هر گاه صبح مىكرد مىگفت: «بار خدايا به راستى من از تو خواستارم ايمانى دلنشين و يقينى واقع بين تا بدانم كه به من نرسد جز آنچه تو بر من نوشتى و مرا بدان چه بهرهام كردى خشنود دار».
و يكى از اصحاب ما، آن را روايت كرده است و در آن افزوده است: «تا دوست ندارم تعجيل در آنچه را تو پس اندازى و نه تأخير آنچه را تو پيش اندازى اى زنده! اى پاينده! به رحمت تو دادرسى كنم، همه كار مرا اصلاح كن و مرا به خودم وامگذار هرگز تا به يك چشم بر هم زدن و صلّى اللَّه على محمد و آله.پ 11- و از امام صادق (ع) روايت شده است: «سپاس از آن خدا است كه ملك را دارا است و من بامدادن كردم و بنده و بندهزاده توام و كنيززاده تو در دست تو، بار خدايا! مرا روزى ده از فضل خود، روزى فراوانى از آنجا كه گمان برم و از آنجا كه گمان نبرم و نگهدارم از آن رو كه خود را نگه مىدارم و از آن رو كه نتوانم خود را نگهداشت، بار خدايا! از فضل خودت روزيم ده
و مگذار براى من نيازى به كسى از آفريدههايت، بار خدايا! جامه عافيتم درپوشان و بر آنم شكرگزارى خود را روزى كن، اى يكتا! اى يگانه! اى بىنياز! اى خدائى كه نزاده و زاده نيست و احدى با او همتا نيست! اى خدا! اى بخشاينده! اى مهربان! اى مالك الملك! پرورنده پرورندهها و آقاى آقايان! و اى خدا، نيست شايسته پرستشى جز تو، مرا به درمان خود درمان كن از هر درد و بيمارى، زيرا من بنده و بندهزاده توام و در دست تو مىگردم.پ 12- از محمد بن على كه آن را به امير المؤمنين (ع) رسانيده كه مىگفته است: «بار خدايا، من و اين روز هر دو از آفريدههاى توايم، بار خدايا مرا بدان ميازماى و او را به من آزمايش مكن، بار خدايا به او منما كه به نافرمانى تو دليرم و بدان چه غدقن كردى اندرم، بار خدايا در اين روز تنگى و سختى و گرفتارى و پيش آمد بد و سرزنش دشمنان و منظره بد را در خود و مالم از من بگردان» فرمود:
بندهاى نباشد كه چون شب كند يا صبح نمايد سه بار بگويد:
«به خدا خشنودم كه پروردگارم باشد و به اسلام كه دينم باشد و به محمد (ص) كه پيغمبرم باشد و به قرآن براى اينكه تبليغ به من كند و به على براى اينكه رهبر و پيشوايم باشد» جز اينكه بر خداى عزيز جبّار سزاوار است كه در روز رستاخيز او را خشنود سازد.
فرمود: چون شب مىكرد، مىفرمود: بامدادان كرديم در شكرگزارى خدا و شب نموديم در سپاس خدا، خدايا از آن تو است سپاس چونان كه بامداد كرديم با تسليم به تو در حال سلامت.
فرمود: در هر بامداد مىگفت: شب كرديم در شكرگزارى خدا و بامداد كرديم در سپاسگزارى خدا، سپاس از آن خدا است چونان كه بامداد كرديم با تسليم به تو در حال سلامت.
پ13- از امام صادق (ع) كه: پدرم چون صبح مىكرد، مىگفت: بنام خدا! بذات خدا! و به سوى خدا و در راه خدا و بر كيش رسول خدا (ص) بار خدايا خود را به تو سپردم و كارم را به تو واگذاردم و بر تو توكل كردم اى پروردگار جهانيان، بار خدايا در پناه ايمانم نگهدار از پيش روى و دنبال سرم و از سمت راست و چپم و از فراز سر و زير پايم و از برابرم، نيست شايسته پرستشى جز تو، نيست جنبش و نه توانى جز به تو، از تو عفو و عافيت جويم از هر بدى و از هر شرى در دنيا و آخرت، بار خدايا من از عذاب قبر و فشارش به تو پناه برم و به تو پناهم از دست اندازىهاى شب و روز، بار خدايا پروردگار مشعر الحرام و پروردگار بلد الحرام (شهر مكه) و پروردگار حل و حرم برسان به محمد و خاندانش سلام مرا، بار خدايا پناه برم به جوشن نگه دارنده تو و پناه برم به وابستگى به حضرتت از اينكه مرا بميرانى به وسيله غرق در آب و سوختن و گلوگير شدن يا به قصاص يا دست بسته به دست دشمن يا به زهر خوردن يا پرت شدن در چاه يا به خوردن درندهها يا مرگ ناگهانى يا به هر يك از مردنهاى ناگوار ولى مرا در بستر خود بميران در فرمانبرى از خودت و فرمانبرى از رسولت (ص) با اينكه به حق رسيده و راه خطا نرفته باشم يا در صف مجاهدان حق كه در قرآنت آنها را ستودهاى كه (4 سوره صف):
«سازمانى بهم آميختهاند» پناه دهم خودم و فرزندانم و هر چه پروردگارم به من روزى كرده است، به قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (بخواند تا آخر سوره) و مىگويد: سپاس از آن خدا است به شماره آنچه خدا آفريده، سپاس از آن خدا است بمانند آنچه آفريده و سپاس از آن خدا است بر آنچه آفريده و سپاس از آن خدا است تا كشش كلماتش و سپاس از آن خدا است به وزن عرشش و سپاس از آن خدا است تا خودش
پخشنود گردد و نيست شايسته ستايش جز خداى بردبار كريم و نيست شايسته ستايش جز خداى علىّ عظيم، منزّه باد پروردگار آسمانها و زمينها و هر چه ميان آنها است و پروردگار عرش عظيم، بار خدايا به تو پناه مىبرم از دچار شدن به شقاوت و سرزنش دشمنها و به تو پناه برم از فقر و بار سنگين و به تو پناه برم از منظره بد و ناگوار در باره اهل و مال و فرزند و ده بار صلوات بر محمد و آلش صلوات فرستد.پ 14- از امام باقر (ع) فرمود: بندهاى نباشد كه كه چون صبح كند پيش از بر آمدن خورشيد گويد:
«اللَّه اكبر اللَّه اكبر كبيراً
- منزّه باد خدا در بامداد و پسين، و سپاس از آن خدا است پروردگار جهانيان بسيار و فراوان، شريك ندارد، و صلى اللَّه على محمد و آله» جز اينكه فرشتهاى آنها را دريابد و ميان پر خود نهد و به آسمان دنيا بالا برد و فرشتهها به او گويند: چه همراه تو است؟ در پاسخ گويد: با من چند كلمه است كه مردى از مؤمنان گفته و آنها چنين و چنانند، و فرشتهها گويند: خدا رحمت كند هر كه اين كلمات را گفته است و او را بيامرزد و به هر آسمانى كه بالا رود به اهل آن گزارش دهد و آنها گويند: خدا رحمت كند آن را كه اين كلمات را خوانده است و او را بيامرزد تا آنها را به حاملان عرش رساند و به آنها گويد: با من كلماتى است كه مردى از مؤمنان گفته است و چنين و چنانند، و حاملان عرش مىگويند: خدا اين بنده را رحمت كند و بيامرزد،
آنها را ببر نزد نگهبانانِ گنجينههاى گفتارِ مؤمنان زيرا اينها گنجور كلماتند تا آنها را در دفتر گنجينهها بنويسند.پ 15- از امام صادق (ع) كه:
چون صبح كنى بگو: بار خدايا من به تو پناه برم از شرّ آنچه آفريدى و بر آوردى و جان بخشيدى در همه بلاد و عباد خودت، بار خدايا من از تو خواهم به والائى و زيبائى و بردبارى و كرمت چنين و چنان (يعنى حاجات خود را ذكر كند).پ 16- از امام صادق (ع) فرمود: على (ع) را شيوه اين بود كه هر گاه صبح مىكرد مىفرمود (سه بار):
سبحان اللَّه الملك القدّوس،
بار خدايا راستى من به تو پناه برم از زوال نعمت و دگرگونى عافيت و به ناگاه رسيدن بلايت و از دچار شدن به بدبختى و از شرّ هر آنچه در شب پيش آمده، بار خدايا من از تو خواهم به حقّ عزّت ملكت و شدّت نيرويت و به وسيله تسلط و بزرگواريت و به توانائيت بر خلقت- سپس حاجت خود را بخواه.پ 17- از علاء بن كامل كه: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود: پروردگارت را در نهادت ياد آور با زارى و هراس و گفتارِ آهسته؛ هنگام شب (بگو): نيست شايسته ستايش جز خدا تنها است، شريك ندارد از آنِ او است ملك و از آنِ او است سپاس، زنده كند
و بميراند و بميراند و زنده كند و او است بر هر چه توانا.
گويد: گفتم: بيده الخير، فرمود: درست است كه بيده الخير ولى چنان بگو كه من براى تو گفتم تا ده بار، و بگو: پناه برم به خداى شنوا و دانا- هنگامى كه برآيد آفتاب و هنگامى كه غروب كند- ده بار.پ 18- از امام باقر (ع) فرمود: مىگويد (مىگوئى تو خ ل) پس از بر آمدن بامداد تا سه بار: سپاس از آن خدا است كه پروردگار صباح است، سپاس از آن خدا شكافنده هر صباح، بار خدايا بر من بگشاى درى كه در آن خوشى و عافيت است، بار خدايا راهش را برايم آماده ساز و مرا به بيرون شدن از آن بينا گردان، بار خدايا اگر به هر كدام از آفريدههايت در باره من توانائى به آزار دادهاى جلو او را از پيش و پس و راست و چپ و از زير گام و بالاى سرش بر بند و شرّ او را از من كفايت كن بدان چه خواهى و از آن راه كه خواهى و هر گونه بخواهى.پ 19- از امام باقر (ع) فرمود: هر كه چون صبح كند گويد:
بار خدايا من صبح كردم در پناه تو و زير سايه تو، بار خدايا من به تو مىسپارم دينم و خودم و دنيا و آخرتم و اهل و مالم و به تو پناه برم اى بزرگوار از شرّ همه خلقت و به تو پناه برم از شرّ آنچه ابليس و لشكرش وسوسه كند.
چون اين كلام را بگويد، در آن روز چيزى به وى زيان نرساند و هر گاه چون به شب در آيد آن را بگويد در آن شب چيزى به او زيان نرساند ان شاء اللَّه تعالى.
پ20- از امام صادق (ع) فرمود: چون نماز مغرب و بامداد بخوانى، هفت بار بگو:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
، زيرا هر كس آن را بگويد خوره و پيسى و ديوانگى و هفتاد نوع بلا به او نرسد.
فرمود: در هر صبح و شب كه وارد شوى دو بار مىگوئى:
الحمد لربّ الصباح، الحمد لفالق الاصباح
- سپاس از آن خدائى است كه شب را به نيروى خود برد و روز را به رحمت خود آورد و ما در عافيتيم، و آية الكرسى و آخر سوره حشر را با ده آيه از سوره مباركه و الصافات مىخواند با «سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» با آيه (17 سوره روم): «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ، يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ»
سبوحٌ قدوس، ربّ الملائكة و الروح، سبقت رحمتك غضبك، لا اله الّا انت سبحانك انّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي فاغفر لي و ارحمني و تب عليّ انك انت التواب الرحيم.
پ21- از امام صادق (ع) مىفرمود: بار خدايا از آن تو است
حمد و سپاس، تو را سپاس گويم و از تو يارى جويم و توئى پروردگارم و منم بنده تو، صبح كردم بر عهد تو و وعده تو و به وعدهات ايمان دارم و به عهدت وفا كارم تا بتوانم و نيست جنبشى و نه توانى جز به خدا يگانه است شريك ندارد، و گواهم كه محمد (ص) بنده و رسول او است، من صبح كردم به فطرت اسلام و كلمه اخلاص و ملت ابراهيم و دين محمد بر اين عقيده زنده بمانم و بميرم ان شاء اللَّه، بار خدايا تا مرا زنده دارى زنده بدار بدان و مرا بر آن بميران و چون مبعوثم كنى بر آن مبعوث كن و من مىجويم به وسيله آن رضاى تو و پيروى از راه تو را، تو را پشتيبان خود ساختم و كارم را به تو واگذاردم، آل محمد پيشوايان منند و ديگرى پيشواى من نيست، از آنها پيروى كنم و آنها را دوست و سرپرست دانم و بدانها اقتداء نمايم، بار خدايا آنان را در دنيا و آخرت دوستان من ساز و مرا توفيق ده تا با دوستان آنها دوستى كنم و با دشمنانشان دشمنى كنم در دنيا و آخرت و مرا به صالحان ملحق ساز در حالى كه پدرانم با آنان باشند (يعنى پدرانم را هم از صالحين مقرر فرما).پ 22- به امام صادق (ع) گفت: به من چيزى بياموز كه در آغاز صبح و شام بگويم، فرمود: بگو سپاس از آن خدا است كه مىكند آنچه را مىخواهد و نمىكند ديگرى آنچه را مىخواهد (يعنى بر او بايست نيست) سپاس از آن خدا است چنانچه خداوند دوست دارد كه سپاسگزارى شود، سپاس از آن خدا است چنانچه او را شايد، بار خدايا مرا در آور در هر خيرى كه محمد و آل محمد را در آن در آورى و مرا برآور از هر بدى كه محمد و آل محمد را از آن برآوردى و صلى اللَّه على محمد و آل محمد.
پ23- از امام صادق (ع) فرمود: هر آنچه را ترك كنى، اين گفتار را در هر بام و شام ترك مكن:
بار خدايا صبح كردم و در اين صبح از تو آمرزش مىخواهم و هم در اين روز براى هر كه اهل رحمت تو است و به تو بيزارم از هر كه اهل لعنت تو است.
بار خدايا من صبح كردم و در اين روز و اين بامداد به تو بيزارم از كسانى كه ما در ميان آنهائيم از مردم مشرك و از آنچه مىپرستند، راستى كه آنان مردم بد و نابكارند.
بار الها هر آنچه در اين بامداد و اين روز از آسمان به زمين فرود آوردى براى ما بركت ساز و بر دشمنانت عذاب، بار خدايا دوست دار هر كه دوستت دارد، و دشمن دار هر كه را با تو دشمنى كند.
بار خدايا اين روز را براى من با امنيت و ايمان به پايان رسان هر آن زمانى كه آفتاب برآيد و يا فرود شود.
بار خدايا بيامرز مرا و پدر و مادر مرا و به آنها رحم كن چنانچه مرا از كودكى پروريدند.
بار خدايا بيامرز مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات را از زنده و مرده.
بار خدايا تو سرانجام و پايگاه آنها را مىدانى.
بار خدايا امام مسلمانان را در پناه ايمان نگهدار و او را نصرت با عزت بده و پيروزى و فتح آسان، و براى او و ماها از نزد خود تسلّط پيروزمندانهاى مقرر ساز.
خدايا فلان و فلان را با دستجات مخالف رسولت و مخالف امامان بر حق بعد از رسولت و شيعههاى آنها لعنت كن، و از تو خواهم فزونى از فضلت و توفيق اقرار به هر آنچه از نزدت آمده است
پو تسليم به امر تو و محافظت بر آنچه فرمودى، و نجويم براى آن بدلى و نفروشم آن را به بهاى اندك.
بار خدايا مرا در زمره آنان كه هدايت كردى هدايت فرما و از شرّ آنچه مقدر كردى نگهدار زيرا تو حكم كنى و بر تو حكمى نشود و خوار نگردد هر كه را دوست دارى، برترى بلند مقامى منزهى اى پروردگار خانه كعبه بپذير از من دعايم را و هر كار خيرى كه به وسيله آن به تو تقرّب جستم آن را دو چندان كن بسيار و از نزد خودت رحمت و اجر عظيم به ما بده.
پروردگارا چه خوش مرا آزمايش كردى و چه عطاى بزرگى به من دادى و چه بسيار مرا در پرده داشتى، از آن تو باد سپاس اى معبودم، سپاس بسيار پاك و با بركتى پر آسمانها و زمين و پر آنچه پروردگارم خواهد چنانچه دوست دارد و راضى باشد و چنانچه شايسته ذات پروردگار من است كه صاحب جلالت و كرامت است.پ 24- از حماد بن عثمان گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود: هر كه چون نماز بامداد گذارد صد بار بگويد:
ما شاء اللَّه كان لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
- در آن روز خود بدى نبيند.پ 25- از امام صادق (ع) دنبال نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگويد:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
- خدا عز و جل هفتاد نوع بلاء از او بگرداند كه آسانتر آنها بادهاى بد (چون استسقاء و غيره يا مقصود عفونت اعضاء است كه بوى بد دهد يا گرفتارى به طوفان كه موجب سقوط و هلاكت باشد- از مجلسى و غيره) و پيسى و ديوانگى است، و اگر شقى باشد از
شقاوت بِدر آيد و در سعادتمندان نوشته شود.پ 26- در روايتِ ابى بصير از آن حضرت بمانند او رسيده است جز اينكه گويد آسانترين آن بلاها جنون است و جذام و برص، و اگر شقى باشد من اميدوارم كه خدا عز و جل او را به سعادت منتقل سازد.پ 27- از ابى الحسن (ع) هم مانند آن نقل است جز اينكه او فرموده است: اين ذكر را سه بار در بامداد گويد، و سه بار در آغازِ شب، و نترسد از شيطان و نه از سلطان و نه از برص و نه از جذام و در آن هفت بار ذكر نشده، و أبو الحسن (ع) فرموده است: من آن را صد بار گويم.پ 28- از امام صادق (ع) فرمود: هر گاه نماز بامداد و مغرب را خواندى، هفت بار بگو:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
- زيرا هر كه آن را بگويد به او نرسد جنون و جذام و برص و نه هفتاد نوع از انواع بلا.پ 29- أبو الحسن (ع) فرمود: چون نماز مغرب را خواندى پايت را دراز مكن و با كسى سخن مگو تا صد بار بگوئى
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
و صد بار هم پس از نماز صبح بگو: هر كه آن را گويد خدا از او صد نوع از انواع بلا دفع كند كه از آن جمله است: برص و جذام و شيطان و سلطان.
پ30- از عبد اللَّه بن ابراهيم جعفرى گويد: از أبو الحسن (ع) شنيدم مىفرمود: چون به شب رسى و بنگرى خورشيد در نهان شدن و پشت دادن است بگو: «
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
، سپاس از آنِ خدا است كه فرزندى برنگرفته و شريك ملكى ندارد، سپاس از آنِ خدا است كه وصف كند و وصف نشود و بداند و دانسته نشود، بداند خيانت ديده ما را و آنچه نهان است در سينه ما، پناه برم به وجه اللَّه الكريم و به اسم اللَّه العظيم از شرّ آنچه در شب است و در روز است و از شرّ ابى مره (كنيه شيطان است) و آنچه بزايد و از شرّ تباهى و هوس رانى بيهوده و از شر آنچه وصف كردم و نكردم، و سپاس از آنِ پروردگارِ جهانيان است» يادآور شد كه اين دعا وسيله امان از درنده و از شيطانِ رجيم و از ذريه او است.
فرمود كه امير المؤمنين (ع) مىفرمود: در آغاز صبح تا سه بار
سبحان اللَّه الملك القدوس
، بار خدايا به تو پناه برم از زوال نعمتت و ديگرگونى عافيتت و از بلاى ناگهانت و از دچار شدن به بدبختى و از شرّ آنچه در كتاب سابقه دارد، بار خدايا از تو خواستارم به عزت ملكت و سختى نيرويت و بزرگوارى سلطانت و به قدرتى كه بر آفريدههاى خود دارى.پ 31- از امام صادق (ع) فرمود: دعاء پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از غروب آن روشى است ثابت و واجب هنگام سپيدهدم
و مغرب مىگوئى، ده بار:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيى و يميت و يميت و يحيى و هو حيٌّ لا يموت، بيده الخير و هو على كل شىء قدير
. ده بار مىگوئى:
اعوذ باللَّه السميع العليم مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ
(يعنى پناه برم به خدا از وسوسه شيطانها از اينكه گرد من آيند)
انَّ اللَّه هو السميع العليم
- پيش از بر آمدن خورشيد و پيش از غروب آن، و اگر فراموش كنى آن را قضا مىكنى چنانچه نماز را قضا مىكنى.پ 32- از محمد بن مروان از امام صادق (ع) فرمود: بگو:
استعيذ باللَّه من الشيطان الرجيم و اعوذ باللَّه ان يحضرون، انَّ اللَّه هو السميع العليم. بگو: لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
، گويد: مردى به آن حضرت گفت: آن مقرر است؟ فرمود: مقرر است و اندازه دارد، پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از غروب ده بار مىگوئى، و اگر از تو فوت شد از شب يا از روز آن را قضا مىكنى.پ 33- از امام صادق (ع) فرمود: برخى دعاها هست كه اگر فراموش كرد سزاوار است آن را قضا كند، مىگويد پس از بامداد ده بار:
لا اله وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيي و يميت، و يميت و يحيي و هو حيٌّ لا يموت، بيده الخير [كله] و هو على كل شىء قدير
.
و مىگويد (ده بار):
اعوذ باللَّه السميع العليم
. و هر گاه چيزى از آن فراموش كرد بر او است كه قضا كند.پ 34- از محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (ع) در باره تسبيح پرسيدم، فرمود: در باره آن چيز مقررى ندانم جز همان تسبيح فاطمه زهرا (ع) و ده بار پس از سپيده دم بگوئى:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد [يُحْيِي وَ يُمِيتُ] وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
. و هر چه خواهد تبرعاً تسبيح گويد.پ 35- از ابى عبيده حذّاء گويد: امام باقر (ع) فرمود: هر كه در هنگام بر آمدن سپيده، ده بار بگويد:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيي و يميت (و يميت و يحيي) و هو حي لا يموت بيده الخير و هو على كل شىء قدير
. و ده بار بگويد:
صلى اللَّه على محمد و آل محمد
. و سى پنج بار بگويد:
سبحان اللَّه
. و سى و پنج بار بگويد:
لا اله الّا اللَّه
. و سى و پنج بار بگويد:
الحمد للَّه
. در آن صبح از غافلان نوشته نشود و اگر آن را در شب بگويد در آن شب از غافلان ثبت نشود.پ 36- از محمد بن فضيل گويد: به امام جواد (ع) نوشتم و خواستم كه دعائى به من بياموزد، در پاسخم نوشت: هر گاه صبح
كنى يا شب كنى بگو:
اللَّه اللَّه اللَّه ربى الرحمن الرحيم لا اشرك به شيئاً
. و اگر بر آن افزائى بهتر است سپس دعا كنى بهر آنچه تو را پيش آيد از حاجت خود كه آن براى هر چيزى نافع است به اذن خدا تعالى كه مىكند هر چه خواهد.پ 37- از امام صادق (ع) فرمود: اين دعا را وامنه كه سه بار در آغاز صبح و سه بار در آغاز شب بخوانى: بار خدايا مرا در پناه محكم خود درگير كه هر كه را خواهى در آن جاى دهى. زيرا پدرم مىفرمود: اين از گنجينه دعاها است.پ 38- از ابى حمزه گويد: به امام باقر (ع) گفتم: چه معنى دارد قول خدا (37 سوره نجم): «و ابراهيم كه وفادارى كرده»، فرمود:
كلماتى بوده كه در تذكارش مبالغه و كوشش داشته است، گفتم:
چيستند آنها؟ فرمود: هر گاه صبح مىكرد سه بار مىفرمود: صبح كردم و پروردگارم ستوده است، صبح كردم و چيزى را شريك او نمىدانم و بهمراهش معبودى نمىخوانم و در برابرش سرپرستى نمىگيرم، و چون شب مىكرد آنها را سه بار مىگفت. فرمود: براى همين خدا عز و جل در قرآنش نازل كرد: «و ابراهيم كه وفادارى نمود»، گفتم: چه مقصود دارد از گفته خود در باره نوح (ع) (3 سوره اسراء): «راستش اين است كه او بندهاى شكر گذار بود»؟ فرمود:
كلماتى كه در آنها كوشا بود و مبالغه مىكرد. گفتم: آنها چيستند؟
فرمود: چون صبح مىكرد مىگفت: صبح كردم و تو را گواه مىگيرم بدان چه در اين صبح به من دادى از نعمت و عافيت در دين يا
دنيا كه همه از تو است، تنهائى، شريك ندارى، از آن تو است سپاس بر اين و از آن تو است شكر فراوان. شيوهاش بود كه هر گاه صبح مىكرد سه بار آن را مىگفت، و هر گاه شب مىكرد سه بار آن را مىگفت. گفتم: چه قصد كرده خدا به گفته خود در باره يحيى (12 سوره مريم): «و مهر و رحمت از نزد ما و پاكيزه كردن»، فرمود: مهر از طرف خدا بود، گويد: گفتم: تا كجا مورد مهر خدا شد؟ فرمود:
بجائى كه هميشه هر گاه مىگفت: يا رب، خدا عز و جل مىفرمود:
لبيك يا يحيى.