پ1- از امام باقر (ع) كه فرمود:
به راستى چون بناى خدا عز و جل بر اين است كه بندهاى را گرامى دارد و او را گناهى است، بيمارش كند، و اگر نكند نيازمندش سازد و اگر نكند، به سختى جانش گيرد تا تلافى آن گناه بشود.
و چون بنا دارد بندهاى را خوار كند و حسنهاى نزد او دارد، تندرستش دارد و اگر با وى آن را نكند، روزى فراوانش دهد و اگر آن را هم نكند، با وى به آسانى جانش را گيرد تا عوض آن حسنه باشد.پ 2- از امام صادق (ع)، فرمود:
راستى كه چون گناه بنده بسيار گردد و كارى نداشته باشد كه آنها را جبران كند و كفّاره آنها شود، خدايش به غمّ گرفتار سازد تا كفّاره گناهانش گردد.پ 3- امام صادق (ع) فرمود كه: رسول خدا (ص) فرمود:
خدا عز و جل فرمايد: به عزت و جلال خودم، من بندهاى را از دنيا بيرون نبرم و خواهم به او مهر ورزم تا آنكه هر گناهى كرده
است، از او استيفاء كنم و عوض دهم يا با بيمارى در تنش و يا تنگى در روزيش و يا با ترس و هراسى كه در دنيا دچارش شود و اگر باز هم چيزى بماند، مرگ را بر او سخت كنم، و به عزت و جلالم، هيچ بندهاى را از دنيا بدر نبرم و خواهم عذابش كنم تا هر حسنهاى دارد، به او بپردازم يا به وسعت رزق و يا تندرستى و يا آسودگى از دنيايش، و اگر بقيه ماند، مرگ را بر او آسان كنم.پ 4- امام صادق (ع) فرمود:
راستى مؤمن خواب پريشان بيند و هراس كشد و خدا براى آن، گناهانش را بيامرزد و بدنش رنج كار بيند و خدا گناهانش را بيامرزد.پ 5- امام صادق (ع) فرمود:
چون خدا عز و جل خير بندهاى را خواهد، به عقوبت او در دنيا شتابد، و چون بد بندهاى را خواهد، گناهانش را نگهدارد تا همه در روز قيامت به او پرداخت كند.پ 6- امام صادق (ع) فرمود كه: امير المؤمنين (ع) در تفسير قول خدا عز و جل (30 سوره شورى): «هر مصيبتى به شما رسد به خاطر آن باشد كه به دست خود كسب كردهايد و خدا در مىگذرد از بسيارى گناهان» فرمود:
هيچ پيچش رگى و برخورد به سنگى و لغزش گامى نيست و نه خراش چوبى، مگر براى گناهى و هر آينه آنچه را خدا در
مىگذرد بيشتر است و خدا در عقوبت هر كس به دنيا شتافت، راستى كه خدا عز و جل والاتر و كريمتر و بزرگوارتر است از اينكه باز او را در آخرت عقوبت كند.پ 7- از امام باقر (ع) كه: رسول خدا (ص) فرمود:
پيوسته همّ و غم گريبان گير مؤمن باشند تا براى او گناهى به جا نگذارند.پ 8- از عمرو بن جميع، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
راستى بنده مؤمن در دنيا غمگين و اندوه ناك شود تا از آن بيرون رود و گناهى بر او نباشد.پ 9- از امام باقر (ع) كه فرمود:
پيوسته همّ و غمّ، مؤمن را فرا گيرد تا گناهى براش به جا نگذارند.پ 10- از امام صادق (ع)، فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است:
خدا عز و جل فرمايد: هيچ بنده نباشد كه بخواهم او را به بهشت برم جز آنكه در تنش گرفتارى دهم و اگر كفّاره گناهانش شود (او را بس است) و گر نه مرگ را بر او سخت كنم تا نزد من آيد و گناهى نداشته باشد، سپس او را به بهشت برم و هيچ بنده نباشد
كه بخواهم او را به دوزخ برم جز آنكه تنش را سالم سازم و اگر هر چه از من خواهد، بدان به پايان رسد (او را بس باشد) و گر نه روزيش را فراوان سازم و اگر طلبش تمام شود از من و اگر نه مرگش را آسان سازم تا نزد من آيد و از من حسنهاى بستانكار نباشد و سپس او را به دوزخ برم.پ 11- از امام باقر (ع)، فرمود: يكى از پيغمبران بنى اسرائيل به مردى گذر كرد كه نيمى از او زير ديوارى بود و نيمى بيرون از ديوار، مرغان پرنده، او را ژوليده كرده بودند و سگانش دريده بودند و از آن گذشت و به شهرى بر آمد، ديد كه يكى از بزرگان آنها مرده است و بر تختى خفته و با پارچه ابريشمين كفن شده و گردش بخور مىسوزد، عرض كرد: پروردگارا! من گواهم كه تو حاكم عادل و به حقى و ستم، روا ندارى، آن يك بنده تو است كه چشم بهمزدنى به تو شرك نورزيده و چنانش ميراندى و اين هم بنده تو است كه چشم بهمزدنى به تو ايمان نداشته، چنينش ميراندى، در پاسخ فرمود: اى بنده من! من چنانم كه گفتى، حاكمىعادل هستم و ستم نكنم، آن بنده ام نزد من گناهى داشت و يا كردار بدى و بدان وضعش مىراندم تا ملاقات كندم و گناهى بر او نماند و اين بنده ام، حسنهاى نزد من داشت و او را چنين مىراندم تا مرا ملاقات كند و حسنهاى از من نخواهد.پ 12- از ابى الصباح كنانى، گفت: من نزد امام صادق (ع)
بودم، پيرمردى بر آن حضرت وارد شد و گفت: يا أبا عبد اللَّه! من از فرزندان خود و ناسپاسى آنان و از برادران خود و جفا كاريشان به شما شكايت دارم با اين سالخوردگى خودم، امام صادق (ع) فرمود: اى فلانى! راستى، حق، دولتى دارد و باطل هم دولتى دارد و هر كدام در دولت رفيق خود، خوار باشند، راستى كمتر چيزى كه در دولت باطل به مؤمن مىرسد ناسپاسى فرزندان او و جفاكارى برادران او است و مؤمنى نباشد كه در دولت باطل آسايشى بيند جز اينكه پيش از مرگش بلا كشد يا در تنش و يا در فرزندش و يا در مالش تا خدا او را بدين وسيله از آنچه در دولت باطل كسب كرده رها سازد و بهره او را در دولت حق وافر كند، صبر كن و مژده گير.