پ1- از وليد بن صبيح، از امام صادق (ع)، گويد: به آن حضرت در ميان راه مكه و مدينه همراه بودم، يك سائلى آمد و فرمان داد به او چيزى داده شود و سپس ديگرى آمد و فرمان داد به او چيزى داده شود و سپس ديگرى آمد و فرمان داد به او هم چيزى داده شود، چهارمى آمد و آن حضرت فرمود: خدا سيرت كند و سپس به ما رو كرد و فرمود: هلا نزد ما هست آنچه به او بدهيم ولى مىترسيم يكى از آن سه كس باشم كه خدا دعاء آنان را اجابت نكند:
1- مردى كه خدا بدو مالى داده و آن را در غير مورد شايسته بدان خرج كند و سپس گويد: بار خدايا! به من روزى بده و دعاء او اجابت نشود.
2- مردى كه بر زن خود نفرين تا خدا او را از وى راحت كند با اينكه خدا عز و جل كار طلاقش را به دست او گذاشته.
3- و مردى كه بر همسايه خود نفرين كند با اينكه خدا عز و جل براى آسايش او، راهى نهاده است و آن اين است كه خانه خود بفروشد و از همسايگى او به جاى ديگر رود.پ 2- از امام صادق (ع) كه فرمود:
چهار كسند كه دعوتشان اجابت نشود:
1- مردى كه در خانه نشسته و مىگويد: بار خدايا! مرا روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه روزى را بجوئى؟
2- مردى كه زنى دارد و بر او نفرين مىكند، به او گفته شود: آيا كار طلاقش را به دست تو وانگذارم؟پ 3- مردى كه مالى داشته و آن را از ميان برده است و مىگويد: بار خدايا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم ميانه روى كنى و رعايت اقتصاد نمائى؟ آيا به تو دستور ندادم اصلاح مال كنى و نگذارى از ميان برود؟.
سپس فرمود (67 سوره فرقان): «و آن كسانى كه هر گاه انفاق كنند اسراف نورزند و به خود تنگ نگيرند و در اين ميان به حدّ اعتدال باشند».
4- مردى كه مالى داشته و بىگواه به وام داده است، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه گواه بگيرى؟
3- از وليد بن صبيح گويد: شنيدم كه او مىفرمود: سه كس باشند كه دعايشان به خودشان برگردد و به اجابت نرسد:
1- مردى كه خدايش مالى داده و بىجا خرج كرده و باز مىگويد: پروردگارا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو روزى ندادم؟
2- و مردى كه بر همسر ستمكار خود نفرين كند، به او گفته شود: آيا كار طلاقش را به دست تو ندادم.
3- و مردى كه در خانه نشسته و مىگويد: پروردگارا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا براى تو راه تحصيل روزى فراهم نكردهام؟