پ1- از سعد خفّاف (كفشدوز) از امام باقر (ع) فرمود: اى سعد، قرآن را بياموزيد زيرا قرآن در روز قيامت در زيباترين صورتى كه مردم ديدهاند به محشر آيد و مردم يك صد و بيست صف دارند كه هشتاد صف آنها امّت محمد است (ص) و چهل صف از امّتهاى ديگرند و قرآن در صورت مردى بر صف مسلمانان گذرد و سلام دهد و آنان به وى نگرند و گويند:
لا اله الَّا اللَّه الحليم الكريم
، راستى كه اين مرد از مسلمانان است و ما او را به سيما و صفت مسلمانى مىشناسيم جز اينكه او بيشتر از ماها در باره قرآن كوشش كرده است و از اينجا است كه به او خرّمى و زيبائى و روشنى بيشترى داده شده كه به ماها داده نشده. سپس مىگذرد تا به صف شهيدان مىرسد و شهيدان به او نگاه مىكنند و سپس مىگويند:
لا اله الَّا اللَّه الربّ الرحيم
، راستى اين مرد از شهيدان است او را به نشانى و وصفِ او
پمىشناسيم جز اينكه از شهيدان در دريا است و از اينجا به او خرّمى و فزونى دادند كه به ماها ندادند. فرمود: پس مىگذرد تا به صف شهيدانِ دريا مىرسد در صورت يك شهيد! و شهيدانِ در دريا به او نگاه مىكنند و بسيار تعجّب مىكنند و مىگويند: اين خود يكى از شهيدانِ دريا است او را به نشانى و وصفِ او مىشناسيم جز اينكه در يك جزيره كشته شده كه از آن جزيرهاى كه ما در آن كشته شديم هراسناكتر بوده است و از اينجا است به او خرّمى و زيبائى و روشنى بيشترى دادهاند كه به ما ندادهاند. سپس مىگذرد تا به صف پيغمبران و رسولان مىآيد در صورت يك پيغمبر مرسل، و پيغمبران و رسولان به او نگاه مىكنند و شگفتى آنان را مىافزايد و مىگويند:
لا اله الَّا اللَّه الحليم الكريم
، راستى كه اين پيغمبر مرسل است و به نشانى و وصفش او را مىشناسيم جز آنكه فضيلت بسيارى به او داده شده است.
فرمود: پس همه گرد آيند و نزد رسول خدا (ص) بيايند و از او بپرسند از وى و مىگويند: يا محمد اين كيست؟ در پاسخِ آنها گويد:
آيا شماها او را نمىشناسيد؟ مىگويند: ما او را نمىشناسيم، اين كيست كه خدا به او خشم نكرده است؟ پس رسول خدا (ص) فرمايد: اين است حجّت خدا بر خلقش، و سلام دهد و بگذرد تا به صورت فرشته مقرّبى به صف فرشتهها رسد و فرشتهها بدو نگرند و در شگفت شوند و از فضل او كه بينند بر آنها گران آيد و مىگويند: پروردگار ما برتر است و مقدّس، راستى كه اين هم يك بندهاى است از فرشتهها كه به نشانى و وصف فرشته او را مىشناسيم جز اينكه نزديكترين فرشتهها است به درگاه خدا عز و جل، و از اينجا است كه نور و جمالى در بر دارد كه ماها نداريم! سپس بگذرد تا به حضرت ربّ العزت رسد تبارك و تعالى و زير عرش به سجده افتد
پو خداى تبارك و تعالى او را ندا دهد: اى حجّت من در روى زمين و اى سخن راست و گويايم سر بردار و بخواه تا به تو عطا شود و شفاعت كن تا پذيرفته گردد. و سر بردارد. سپس خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: چگونه ديدى بندگانم را؟ در پاسخ عرض كند:
برخى مرا نگهداشت و حفظ كرد و چيزى از مرا ضايع نكرد و برخى مرا ضايع كرد و حق مرا خوار شمرد و مرا دروغ دانست و منم حجّت تو بر همه خلقت.
پس خدا تبارك و تعالى فرمايد: به عزّت و جلال و رفعت مقامم سوگند، امروز بهترين ثواب را براى تو بدهم و دردناكترين كيفر را به خاطر تو بكنم. فرمود: پس قرآن به صورت ديگر سرِ خود را برگرداند.
راوى گويد: من گفتم: يا ابا جعفر در چه صورتى بر مىگردد؟ فرمود: در صورتِ مردى ژوليده و رنگ پريده كه همه مردم محشر او را ببينند و مردى از شيعههاى ما كه او را مىشناسد و با او با مخالفان بحث و مناقشه كرده است برابر او آيد، پس گويد: تو مرا نمىشناسى؟ و آن مرد به او نگاه كند، گويد: اى بنده خدا تو را نشناسم، گويد: پس به صورت اول خود باز گردد و از آن مرد پرسد كه: مرا نشناسى؟ در پاسخ گويد: چرا! پس قرآن مىگويد: منم كه شب تو را بىخواب كردم و تو را در رنج معيشت افكندم، در باره من آزار شدى و رانده شدى، هلا كه هر تاجرى سود خود را دريافت كند و من امروز پشتيبان توام. فرمود: پس او را به درگاه ربّ العزت تبارك و تعالى برد و بگويد: پروردگارا پروردگارا بنده تو است و تو بدو داناترى، در باره من رنج كش بود و مواظب من بود به سبب من با او دشمنى مىشد و او به خاطر من دوستى مىكرد و به خاطر من
پدشمنى مىكرد.
پس خدا عز و جل فرمايد: اين بنده مرا به بهشت بريد و از جامههاى بهشتى به او بپوشيد و بر سر او تاج گذاريد؛ و چون با او چنين كنند او را به قرآن نمايند و گفته شود به او: آيا بدان چه با دوستت عمل شد خشنودى؟ گويد: پروردگار من، آن را كم شمارم، به او هر مزيد خيرى بيفزا، خدا فرمايد: به عزّت و جلال و علوّ مقام و ارتفاع مقامم سوگند، امروز به او و هر كه همپايه او است پنج چيز به او بافزونى عطا كنم، هلا آنان جوانانى باشند كه پير نشوند و تندرستانى باشند كه بيمار نگردند و توانگرانى باشند كه فقير نشوند و شاد كامانى باشند كه اندوهگين نشوند و زندههائى باشند كه نميرند سپس اين آيه را خواند (56 سورة الدخان): «نچشند در آن مرگ را جز همان مرگ اول».
گويد: گفتم: قربانت گردم يا ابا جعفر آيا قرآن سخن مىگويد؟ آن حضرت لبخندى زد و سپس فرمود: خدا رحمت كند شيعيان سادهدل ما را، زيرا اهل تسليم و پذيرشند؛ سپس فرمود: آرى سعد، نماز هم سخن مىگويد و صورتى دارد و خلقى باشد كه فرمان دهد و غدقن كند، سعد گويد: از اين سخن رنگم پريد و گفتم: اين چيزى است كه نمىتوانم ميان مردم بگويم. امام باقر (ع) فرمود: آيا مردم جز همان شيعيان ما هستند؟ هر كه نماز را نشناسند و نفهمد، حقّ ما را منكر است. سپس فرمود: اى سعد، من به تو سخن قرآن را بشنوانم؟ گفتم: آرى خدايت رحمت كند! فرمود (45 سوره عنكبوت): «راستى نماز باز مىدارد از فحشاء و منكر و هر آينه ذكر خدا بزرگتر است» نهى سخن است (كه نماز مىگويد) و فحشاء و منكر مردانى باشند، و ما ذكر خدائيم و ما اكبر هستيم.
پ2- از امام صادق (ع) از پدرانش (ع) از رسول خدا (ص) فرمود: كه فرموده است: أيا مردم، شماها اكنون در خانه صلح و سازش هستيد و شما در سرِ راهيد و بشتاب شما را مىبرند، شما مىنگريد كه شب و روز و شب و ماه و مهر تازهها را كهنه كنند و هر آينده دورى را نزديك سازند و هر وعدهاى را بسر آرند، شما هم آماده حركت باشيد كه گذرگاه شما دور است. مقداد بن اسود از جا برخاست و گفت: يا رسول اللَّه خانه صلح و سازش چيست؟ فرمود:
خانهاى است كه بدان رسند و از آن كوچند (يعنى موقّتى است و كوتاه مدت و سزاوار جدّ و كوشش و جنگ و نزاع بر سر آن نيست) هر گاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن بچسبيد زيرا شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش بدىها را مىدهد و گفته او تصديق مىشود، هر كه قرآن را رهبر خود سازد او را به بهشت كشاند و هر كه آن را پشت سر خود نهد او را به دوزخ راند، همان قرآن رهنما است كه به بهترين راهى رهنمايد و آن كتابى است كه در آن است تفصيل و بيان و تحصيل مقاصد، آن است جداكننده حق و باطل و رافع هر گونه اختلاف، شوخى و سرسرى نيست، ظاهرى دارد و باطنى دارد، ظاهرش حكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش خرّم و زيبا است و باطنش ژرف و نارسا، اخترانى دارد و اخترانش هم اخترانى دارند (قسمتهائى دارد و هر قسمتش هم قسمتهائى دارد خ ل) شگفتىهايش شماره نشوند و تازههايش كهنه نگردند، در آن است چراغهاى هدايت و فروزانگاه حكمت و دليل بر معرفت، براى كسى كه راهِ آن را بداند بايد هر پيگردى ديدههاى خود را به همه سوى آن بچرخاند و نظر تأمّل را تا درك صفت آن برساند، نجات بخشد هر كه در معرض هلاك است و رها سازد
پهر كه دچار چنگال است، پس به راستى انديشه است كه زنده مىكند دل بينا را چونان كه روشنى جو در تاريكىها به وسيله نور راه مىرود بر شما باد كه خوش برآئيد و كم بپائيد و كم انتظار بريد.پ 3- از امام صادق (ع)، فرمود: راستى كه عزيز جبّار كتاب خود را بر شماها فرو فرستاده و او است كه راست گو و نيك خواه است، در كتاب او است گزارش شما و گزارش هر كه پيش از شما و گزارش هر كه پس از شما است و گزارش آسمان و زمين و اگر بيايد نزد شما كسى كه شما را از آن گزارش دهد، هر آينه به شگفت آئيد.پ 4- امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است:
من نخست وارد بر عزيز جبارم در روز رستاخيز با كتاب او و خاندان من سپس امت من باشند، سپس من از امتم بپرسم شما با كتاب خدا چه كرديد و به خاندانم چه كرديد؟پ 5- از امام صادق (ع)، فرمود:
راستى اين قرآن است كه در آن است فروزشگاه هدايت و چراغهاى شب تار و بايد هر جويندهاى ديده در آن بچرخاند و براى پرتو آن نظر خود را بگشايد، زيرا انديشه زندگى دل بينا است چونان كه راه مىرود پرتوياب در تاريكيها به وسيله نور.پ 6- در سفارش امير المؤمنين (ع) به يارانش اين بود كه:
بدانيد قرآن رهبرى روزان است و روشنى شب تار نسبت به هر آنچه از سختى و ندارى باشد.پ 7- امام صادق (ع) فرمود: مردى به پيغمبر (ص) از درد سينه شكايت كرد، در پاسخش فرمود:
از قرآن شفا جو، زيرا خدا عز و جل مىفرمايد (57 سوره يونس): «شفاء است براى آنچه در سينهها است».پ 8- امام صادق (ع) فرمود: امامت و خلافت هرگز به آل ابى بكر و عمر بر نگردد و نه به زادگان بنى اميّه و نه فرزندان طلحه و زبير اين براى آن است كه آنان قرآن را به دور انداختند و سنن را باطل كردند و احكام را تعطيل نمودند با اينكه رسول خدا (ص) فرمود: قرآن رهبرى از ضلالت است و بيان هر نادانى است و وسيله بازگشت و گذشت از هر لغزش است و روشنى است در تاريكى و پرتوى است در هر پيشامد (بدعت) و نگهدارى از هر هلاكت است و رهيابى از هر گمراهى است و بيان است در مورد هر فتنه و اشتباه و وسيله رسيدن از دنيا به سعادت آخرت است و در آن است كمال دين شماها و هيچ كس از قرآن منحرف نشود جز به دوزخ سوزان.پ 9- از ابى بصير، گويد: شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود:
راستى قرآن بازدارنده و فرمان دهنده است، فرمان به بهشت مىدهد و از دوزخ باز مىدارد.
پ10- رسول خدا (ص) فرمود:
به من سورههاى دراز داده شده به جاى تورات، و سورههاى صد آيهاى داده شده به جاى انجيل، و سورههاى همانند داده شده به جاى زبور، و سورههاى مفصل (يعنى آيه كوتاه) كه شصت و هشت سوره است بيشتر به من عطا شده و اين قرآن غالب و شاهد است بر كتب ديگر، و تورات از آن موسى (ع) است و انجيل از آن عيسى (ع) و زبور از آن داود (ع).پ 11- از جابر كه امام باقر (ع) فرمود: قرآن روز قيامت در بهترين صورتى مىآيد و به مسلمانان گذر مىكند و مىگويند: اين مرد از ما است و از آنها بگذرد و نزد پيغمبران آيد و آنها هم مىگويند: او از ما است، و از آنها نزد فرشتههاى مقرّب مىگذرد و آنها هم مىگويند: او از ما است، تا به درگاه ربّ العزة عز و جل مىرسد و مىگويد: پروردگارا! فلان پسر فلان است كه من در دنيا روزهاى گرمش را به تشنگى كشاندم و شبهاى او را بىخواب كردم و فلان پسر فلان است كه نه روز او را به تشنگى كشاندم و نه شبش را بىخواب كردم، پس خدا تبارك و تعالى مىفرمايد: آنها را به بهشت بر و هر كدام را در مقام خود جاى بده و قرآن برخيزد و قرآنيان دنبال او بروند و او مىگويد به هر مؤمنى: قرآن بخوان و بالا برو، فرمود: هر كدام قرآن مىخوانند و بالا مىروند تا هر مردى به درجه خود مىرسد كه براى او مقرر شده است و در آن منزل مىگيرد.پ 12- از يونس بن عمار كه امام صادق (ع) فرمود: روز
قيامت سه دفتر باشد: دفترى كه در آن نعمتها ثبت است و دفترى كه در آن حسنات ثبت است و دفترى كه در آن سيئات ثبت است، و دفتر نعمتها را با دفتر حسنات برابر كنند و نعمتها همه حسنات را فرا گيرند و غرفه كنند و دفتر سيئات به جا ماند و آدمى زاده مؤمن را پاى حساب بخوانند و قرآن در زيباترين صورتى جلو او پيش آيد و گويد: پروردگارا! من قرآنم و اين بنده مؤمن تو است كه خود را به رنج مىانداخت براى خواندن من و شبش را در تمرين من، طولانى مىكرد، و چون به نماز شب مشغول مىشد اشك از چشمش روان مىگردد، او را خشنود ساز چنانچه مرا خشنود ساخت، فرمود: پس خداى عزيز و جبار مىفرمايد: اى بنده من! دست راستت را باز كن و خدا دست راستش را از رضوان عزيز جبار پر مىكند و دست چپش را از رحمت خدا، سپس به او گفته مىشود: اين بهشت برايت مباح است، بخوان و بالا رو و چون آيهاى بخواند درجهاى بالا رود.پ 13- از زهرى كه على بن الحسين (ع) مىفرمود:
اگر همه مردم ميان مشرق تا به مغرب بميرند، من هراسى ندارم پس از اينكه قرآن با من است، و شيوهاش بود كه هر گاه مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ را مىخواند، آن را تكرار مىكرد تا نزديك بود بميرد.پ 14- از اسحاق بن غالب كه امام صادق (ع) فرمود: هر گاه خداى عز و جل خلق اولين و آخرين را در محشر جمع كند به ناگاه
همه بنگرند شخصى پيش آيد كه هرگز صورتى زيباتر از وى ديده نشده است و چون چشم مؤمنان به وى افتد كه همان قرآن است گويند: اين از ما است، اين بهترين چيزى است كه ما ديديم و چون به آنها رسد و از آنها هم بگذرد و آنها گويند: اين قرآن است و از آنان هم مىگذرد تا به فرشتهها مىرسد و مىگويند: اين قرآن است و از آنها مىگذرد تا به سمت راست عرش مىايستد و خداى جبّار مىفرمايد: به عزّت و جلالم و به بلندى مقامم سوگند، هر آينه امروز گرامى دارم هر كه تو را گرامى داشته و هر آينه امروز خوار كنم هر كه تو را خوار كرده است.
باب در فضيلت كسى كه قرآن را به كار بسته است
پ1- از امام صادق (ع) كه رسول خدا (ص) فرموده است:
راستى اهل قرآن در بالاترين درجه آدميانند جز پيغمبران و رسولان، حقوق اهل قرآن را كم مشماريد زيرا از طرف خداى عزيز جبّار مقام بلندى دارند.
پ2- امام صادق (ع) فرمود:
حافظ قرآن كه بدان عمل كند، همراه فرشتههاى پيغامبر گرامى و خوش رفتار است.پ 3- رسول خدا (ص) فرمود: قرآن را بياموزيد زيرا روز قيامت نزد خواننده خود آيد صورت جوانى زيبا رنگ پريده و قرآن به او مىگويد: منم كه شب تو را بىخواب كردم و روزهاى گرمتر به تشنگى كشيدم و آب دهانت را خشك كردم و اشكت را روان ساختم، هر جا بر وى با تو مىآيم و هر تاجرى در پس تجارت خود به انتظار سود است و امروزه من به سود تو در پس تجارت هر تاجرى هستم و به زودى كرامت خداى عز و جل به تو مىرسد، مژده بگير و تاجى برايش آورند و بر سرش نهند و برگ امان به دستش دهند و بهشت جاويد او را مكان باشد و دو جامه بهشتى به او پوشند، سپس به او گفته شود: بخوان و بالا برو و هر آنچه آيهاى خواند، درجهاى برآيد و به پدر و مادر او هم اگر مؤمن باشند دو جامه پوشند و به آنها گويند: اين مزد اين است كه قرآن به او آموختيد.پ 4- از امام صادق (ع) فرمود: هر كه در جوانى با ايمان، قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش بياميزد و خداى عز و جل او را با سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ همراه كند و قرآن روز قيامت مانع او باشد از دوزخ.
مىگويد: پروردگارا! هر كارگرى مزد خود را گرفته جز كارگر من، تو كاملترين عطاهايت را به او بده، فرمود: خداى جبّار دو جامه از جامههاى بهشتى به او بپوشاند و تاج كرامت بر سرش گذارد،
سپس به او گفته شود: آيا ما تو را در باره او خشنود كرديم؟ قرآن گويد: پروردگارا! من در باره او ميل به مزد بيشترى داشتم پس برگ امان به دست راستش دهند و بهشت را در دست چپش، سپس وارد بهشت گردد و به او گفته شود: قرآن بخوان و يك درجه بالا برو، سپس به قرآن گويند: آيا او را به حقّش رسانديم و تو را خشنود كرديم، گويد: آرى و هر كه قرآن بخواند و آن را براى اهتمام در حقّش با رنج و مشقّت بازرسى كند، خداى عز و جل به او دو بار مزد دهد.پ 5- رسول خدا (ص) فرمود: سزاوارتر مردم به ترس از خدا در نهان و عيان داراى علم به قرآن آن است و راستى كه سزاوارتر مردم در نهان و عيان به نماز خواندن و روزه گرفتن عالم به قرآن است، سپس به بلندترين آوازش فرياد زد: اى عالم به قرآن! به وسيله آن تواضع پيشه كن تا خدايت بالا برد و آن را وسيله عزّتطلبى و تكبّر مساز تا خدا خوارت كند، اى داناى قرآن! خود را با آن براى خدا بياراى تا خدا تو را بيارايد و خود را بدان براى مردم مياراى تا خدا بدو تو را زشت نمايد، هر كه تمام قرآن را حفظ كند گويا: نبوّت را در دل خود جاى داده است ولى با وحى نمىرسد و هر كه قرآن را فراهم كند و آن را درك كند در برابر كسى كه با او نادانى كند بردبار باشد و در برابر هر كه به او خشم كند شكيبا باشد و خشم نكند و در برابر هر كه به او تندى كند تند نشود ولى بگذرد و چشم پوشد و بيامرزد و بردبار باشد به خاطر تعظيم قرآن و هر كه به او تندى كند تند نشود ولى بگذرد و چشم پوشد و بيامرزد و بردبار باشد به خاطر تعظيم قرآن و هر كه قرآن بدو داده شده است و گمان برد به كسى بهتر او داده شده هر آينه
آنچه را خدا كوچك شمرده بزرگ دانسته و آنچه را خدا بزرگ دانسته كوچك شمرده است.پ 6- از ابان تغلب، از امام صادق (ع) كه فرمود: مردم چهار دستهاند، گفتم: قربانت، چه هستند؟ فرمود:
1- مردى كه ايمانش داده و قرآنش ندادند. 2- مردى كه قرآنش داده و ايمانش ندادند.
3- مردى كه قرآنش داده و ايمانش هم دادند. 4- مردى كه نه قرآن به او داده شده و نه ايمان.
گويد: گفتم: قربانت، حال آنها را برايم شرح كن، فرمود:
آنكه ايمان داده شده و قرآن نمىداند، چون ميوه (خرماخ) اى است كه شيرين است و بو ندارد و اما آنكه قرآن مىداند و ايمان ندارد چون مورد است كه خوشبو است و تلخ مزّه است و اما آنكه هم قرآن به او داده شده و هم ايمان چون ترنج است كه خوشبو و خوش مزّه است و اما آنكه نه ايمان به او داده شده و نه قرآن، چون حنظل است (هندوانه ابو جهل) تلخ است و بو ندارد.پ 7- زهرى گويد: به على بن الحسين (ع) گفتم: كدام عمل بهتر است؟ فرمود: عمل حال مرتحل (در آيد و كوچ كند) گفتم:
حال مرتحل چيست؟ فرمود: خواندن قرآن را آغاز كند و به انجام رساند و هر زمانى كه از اول قرآن شروع كرد تا آخر برساند گويد:
فرمود (ع) كه: رسول خدا (ص) فرموده است: به هر كس خدا قرآن داد و پندارد كه خدا به ديگرى بهتر از او عطائى داده است، هر آينه بزرگى را كوچك شمرده و كوچكى را بزرگ شمرده است.پ 8- از امام صادق (ع) كه فرمود:
هر كه قرآن را بخواند، بىنياز شود و پس از آن نيازى ندارد و گر نه به هيچ بىنيازى دست نيابد.پ 9- از امام باقر (ع) كه فرمود:
اى گروه قرآنخوانان! از خداى عز و جل بپرهيزيد در آنچه از كتاب خود به شما داده است، زيرا من مسئولم و شما هم مسئوليد، من مسئولم از تبليغ و رسالت و شما هم مسئوليد از آنچه كه از كتاب خدا و سنّت من دريافتيد.پ 10- از حفص گويد: از امام كاظم (ع) شنيدم به مردى مىفرمود: تو دوست دارى در دنيا بمانى؟ در پاسخ گفت: آرى، فرمود: براى چه؟ جواب گفت: براى خواندن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، و امام (ع) چيزى نگفت: و پس از ساعتى فرمود: اى حفص! هر كه از دوستان و شيعيان ما بميرد و قرآن را خوب نداند، در گورش به او
ياد دهند تا خدا به وسيله آن درجهاش را بالا برد، زيرا درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است، به او گفته شود: بخوان و بالا رو و مىخواند و بالا مىرود، حفص گويد: من احدى را نديدم بر خود بترسد چون موسى بن جعفر، و احدى را نديدم از آن حضرت اميدوارتر باشد و قرآن خواندنش با ناله بود، و چون قرآن مىخواند گويا با كسى سخن مىگفت.پ 11- رسول خدا (ص) فرمود:
قرآنخوانان معرفان اهل بهشتند، و مجتهدان و كوشايان در دين و عبادت افسران اهل بهشتند، و رسولان خدا آقايان اهل بهشتند.
باب كسى كه به رنج قرآن ياد مىگيرد
پ1- از فضيل بن يسار، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
راستى كسى كه با قرآن همدم است و آن را به مشقّت حفظ مىكند دو اجر دارد.پ 2- امام صادق (ع) مىفرمود:
هر كه به سختى قرآن را ياد گيرد، دو اجر دارد، و هر كه به
آسانى ياد گيرد، با اوّلين باشد.پ 3- از امام صادق (ع) فرمود:
براى مؤمن شايسته است كه نميرد تا قرآن را بياموزد و يا آنكه در كار ياد گرفتن آن باشد.
باب كسى كه قرآن را حفظ كرده و سپس فراموش كرده
پ1- از يعقوب احمر، گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
قربانت، راستى كه من قرآن را ياد گرفتم و از دستم رفت، به درگاه خدا عز و جل دعا كن كه آن را به من ياد دهد، گويا مانند اينكه آن حضرت از اين گزارش در هراس شد و فرمود: خدا آن را به تو و ماها همه ياد بدهد- گويد: ما نزديك ده كس بوديم- سپس فرمود:
سورهاى است كه همراه مردى بوده، آن را خوانده و سپس واگذارده است و روز قيامت در نيكوترين صورتى بيايد و بر او سلام دهد، او مىگويد: تو كسيتى؟ جواب مىدهد: من سوره چنان و چنانم و اگر تو به من چسبيده بودى و مرا نگاه داشته بودى، تو را به اين درجه مىرسانيدم، بر شما باد به ملازمت قرآن سپس فرمود: برخى مردمند كه قرآن را مىخوانند تا گفته شود: فلانى قرآن خوان است و برخى باشند كه قرآن مىخوانند براى به دست آوردن دنيا، در اينها خيرى
نيست و برخى باشند كه قرآن مىخوانند تا در نماز شب و روز خود از آن سود برند.پ 2- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه يك سوره از قرآن را فراموش كند، براى او در صورتى زيبا و درجهاى بلند در بهشت نمودار شود و چون آن را بيند گويد: تو چيستى وه چه زيبائى كاش تو از آنِ من بودى؟ در پاسخش مىگويد: آيا تو مرا نمىشناسى؟ من فلان سورهام و اگر مرا فراموش نكرده بودى، تو را به اين درجه بالا مىآوردم.پ 3- از يعقوب احمر، گويد: به امام صادق (ع) گفتم: من بدهكارى بسيارى دارم و تا آنجا اندوه و پريشانى به دلم راه يافته كه قرآن را از دستم ربوده است و فراموشم كرده، امام صادق (ع) فرمود: قرآن، قرآن، راستى كه يك آيه از قرآن و يك سوره از آن روز قيامت مىآيد تا هزار درجه بالا مىرود، يعنى در بهشت و مىگويد: اگر تو مرا با خود نگهداشته بودى تو را به اين مقام مىرسانيدم.پ 4- از ابن يعفور، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
مردى كه سورهاى را مىداند و سپس فراموش مىكند يا ترك آن مىكند و به بهشت مىرود، آن سوره از سوى بالا سر مىكشد در زيباترين صورتى و به او مىگويد: مرا مىشناسى؟
جواب مىدهد:
نه، او مىگويد: من فلان سورهام، مرا به كار نبستى و از دست گذاردى، هلا به خدا اگر مرا به كار بسته بودى هر آينه
تو را به اين درجه مىرسانيدم و با دستش اشاره به بالاى سرش مىكند.پ 5- از ابى كهمس هيثم بن عبيد، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم در باره مردى كه قرآن را ياد گرفته و فراموش كرده- تا سه بار براى او باز گفتم- آيا بر او گناهى هست؟ فرمود: نه.پ 6- از يعقوب احمر، گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
قربانت، راستى كه به من همومى و گرفتاريهائى رسيده كه هر خير و نيكى را از دستم ربوده تا برسد به قرآن كه قسمتى از آن از يادم رفته است.
گويد: آن حضرت در هنگام اين گزارش چون به نام قرآن رسيدم در هراس شد، سپس فرمود: راستى مردى است كه سورهاى از قرآن را فراموش مىكند و آن سوره روز قيامت نزد او آيد تا اينكه از يكى درجات بهشت بر او سرازير شود و به او گويد: بر تو درود، در پاسخ او گويد: درود بر تو، تو كيستى؟ بگويد: من فلان سورهام كه مرا ضايع گذاشتى و ترك كردى، اما اگر به من چسبيده بودى، تو را به اين درجه مىرسانيدم سپس با انگشتش اشاره كرد، سپس فرمود: بچسبيد به قرآن و آن را بياموزيد، راستى برخى مردمند كمه قرآن ياد گيرند براى شهرت تا گويند: فلانى قرآندان است، و برخى آن را براى آوازهخوانى ياد گيرند تا گويند: فلانى خوش آواز است، و در اين آموزش خيرى نيست، و برخى آن را ياد
گيرند و در شب و روز به عمل بدان قيام كنند و توجّه ندارند كه كسى آن را بداند يا نداند.
باب در خواندن قرآن
پ1- از امام صادق (ع)، فرمود: قرآن عهد و فرمان خدا است با خلقش، پس چه اندازه شايسته است بر مسلمان كه در فرمان او نگاه كند و هر روزى پنجاه آيه آن را بخواند.پ 2- از زهرى، گويد: از على بن الحسين (ع) شنيدم مىفرمود:
آيات قرآن گنجينههايند و هر زمانى كه گنجينهاى گشودى بر تو سزا است كه نگاه كنى در آن چيست.
باب خانههائى كه در آنها قرآن خوانند
پ1- پيغمبر (ص) فرمود: خانههاى خود را با خواندن قرآن روشن كنيد و آنها را گورستان نشماريد چنانچه جهودان و ترسايان
كردند، در همان كليساها و معبدهاى خود نماز خوانند و خانههاى خود را معطّل و بىعبادت گذارند، زيرا چون در خانه بسيار قرآن خوانده شود، خيرش فراوان گردد و اهل آن توسعه يابند و براى اهل آسمان بدرخشد چنانچه اختران آسمان براى اهل زمين مىدرخشد.پ 2- از امام صادق (ع) كه فرمود:
چون در خانهاى مرد مسلمانى باشد كه قرآن بخواند، اهل آسمان آن خانه را به يك ديگر بنمايند چنانچه اهل زمين اختران درخشان را به هم بنمايند.پ 3- امير المؤمنين (ع) فرمود: خانهاى كه در آن قرآن خوانده شود و ياد خدا عز و جل گردد، بركتش بسيار شود و فرشتهها در آن حاضر شوند و شياطين آن را ترك كنند و براى اهل آسمان بدرخشد چنانچه اختران براى اهل زمين مىدرخشند و راستى خانهاى كه در آن قرآن خوانده نشود و ياد خدا عز و جل در آن نگردد، بركتش كم شود و فرشتهها از آن دورى گزينند و شياطين در آن حاضر شوند.
باب ثواب خواندن قرآن
پ1- از امام باقر (ع)، فرمود:
هر كه قرآن را ايستاده در نمازش بخواند، خدا به هر حرفش براى او صد حسنه نويسد و هر كه نشسته در نمازش قرآن بخواند، خدا به هر حرف برايش پنجاه حسنه نويسد و هر كه در جز نماز بخواند، خدا به هر حرف برايش ده حسنه نويسد.پ 2- از امام صادق (ع)، فرمود:
چه باز مىدارد بازرگان شما را كه چون از شغل بازارش به خانهاش بر مىگردد، نخوابد تا يك سوره از قرآن بخواند تا نوشته شود برايش به جاى هر آيه كه مىخواند ده حسنه و محو شود از او ده سيئه.پ 3- از بشير بن غالب اسدى، از حسين بن على (ع)، فرمود:
هر كه يك آيه قرآن را ايستاده در نمازش بخواند، در برابر هر حرفى برايش صد حسنه نوشته شود و هر گاه آن را در جز نماز بخواند، به هر حرفى برايش ده حسنه نويسد و اگر قرآن را بشنود و گوش دهد، خدا به هر حرفى برايش يك حسنه نويسد و اگر قرآن را در شب، ختم كند، فرشته تا صبح به او صلوات فرستد و اگر در روز، ختم كند، فرشتههاى نگهبان بر او صلوات فرستند تا شب كند و دعايش اجابت شود و براى او بهتر است از آنچه ميان آسمان و زمين است، گفتم: اين براى كسى است كه همه قرآن را مىخواند، پس كسى كه همه قرآن را نمىداند؟ فرمود: اى اخا بنى اسد! راستى خدا بخشنده و بزرگوار و كريم است، اگر آنچه را از قرآن مىداند بخواند، خدا اين اجر را به او مىدهد.پ 4- از امام باقر (ع)، فرمود: هر كه در مكه قرآن را از جمعه تا جمعه ديگر ختم كند، يا در كمتر يا بيشتر از آن بخواند و در روز جمعه ختم كند، براى او اجر نوشته شود با حسنات از اول جمعه كه در دنيا بوده تا آخر جمعه كه در آن خواهد بود و اگر در روزهاى ديگر، ختم كند نيز چنين است.پ 5- از سعد بن طريف، از امام باقر (ع) گويد: رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه در يك شب ده آيه از قرآن بخواند، از غافلان نوشته
نشود و هر كه پنجاه آيه بخواند، در ذاكرين نوشته شود و هر كه صد آيه بخواند، در قانتين نوشته شود و هر كه دويست آيه بخواند، در خاشعين نوشته شود و هر كه سيصد آيه بخواند، در فائزين نوشته شود و هر كه پانصد آيه بخواند، در مجتهدين نوشته شود و هر كه هزار آيه بخواند، براى او يك قنطار طلا نوشته شود- قنطار پانزده هزار مثقال طلا است و مثقال 24 قيراط است- كه خردترش چون كوه احد است و بزرگترش چون ميانه آسمان تا زمين است.پ 6- از محمد بن بشير، از على بن الحسين (ع)- راوى گويد:
اين حديث از امام صادق (ع) هم روايت شده- فرمود: هر كه يك حرف از قرآن را گوش كند و نخواند، برايش يك حسنه نوشته شود و از او يك سيئه محو شود و براى او يك درجه بالا رود و هر كه آن را بخواند با نگاه بىتلفظ و صوت، خدا به هر حرفى براى او حسنهاى نويسد و از او گناهى محو كند و براى او درجهاى بالا برد و هر كه يك حرف ظاهر از آن را ياد گيرد، خدا براى او ده حسنه نويسد و از او ده سيئه محو كند و براى او ده درجه بالا برد، فرمود: نمىگويم: به هر آيه ولى به هر حرف چون باء يا تاء يا مانند آنها، فرمود: و هر كه حرف [ظاهر] از آن را در نماز نشسته بخواند، خدا براى او پنجاه حسنه نويسد و پنجاه گناه از او محو كند و پنجاه درجه براى او بالا برد و هر كه آن را ايستاده در نمازش بخواند، خدا
به هر حرف از آن برايش صد حسنه نويسد و از او صد گناه محو كند و برايش صد درجه بالا برد و هر كه آن را ختم كند، دعاى اجابتشدهاى دارد در آينده يا كنون، گويد: گفتم: قربانت، همه آن را ختم كند؟ فرمود: همه آن را ختم كند.پ 7- از امام صادق (ع)، فرمود:
از پدرم شنيدم مىفرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: ختم كردن قرآن، خواندن آن است تا آنجا كه تو مىدانى.
باب خواندن قرآن از روى نوشته قرآن
پ1- حديث را به امام صادق (ع) رسانيده كه فرمود:
هر كه قرآن را از روى مصحف بخواند از ديده خود بهرهور شود و سبب تخفيف عذاب پدر و مادرش گردد، گرچه كافر باشند.پ 2- امام صادق (ع) فرمود:
من خوش دارم كه در خانه قرآنى باشد، كه خدا عز و جل بدان شياطين را دور مىكند.پ 3- امام صادق (ع) فرمود:
سه چيز است كه به درگاه خدا عز و جل شكايت مىكند:
مسجدِ ويرانى كه اهلش در آن نماز نمىخوانند، و دانائى ميان نادانها، و مصحف كه آويخته است و گرد بدان نشسته و آن را نمىخوانند.پ 4- امام صادق (ع) فرمود: خواندن قرآن از روى مصحف، عذاب پدر و مادر را سبك كند، گر چه كافر باشند.پ 5- از اسحاق بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
قربانت، من قرآن در دل حفظ دارم، آن را از حفظ بخوانم بهتر است يا از روى مصحف؟
گويد: به من فرمود: بلكه بخوان و در مصحف نگاه كن كه آن بهتر است، آيا ندانى كه نگاه در مصحف عبادت است.
باب شمرده خواندن و خوش آواز خواندن قرآن
پ1- از عبد اللَّه بن سليمان گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (4 سوره مزمّل): «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا»، فرمود:
امير المؤمنين (ع) فرموده است: يعنى او را خوب بيان كن و كلماتش را روشن ادا كن و چون شعر، پست سرِ هم و به شتاب مخوانش و چون ريگ پراكنده مسازش ولى دلهاى سخت خود را با آن به هراس اندازيد و نبايد كه همّت يكى از شماها اين باشد كه سوره را پايان دهد.پ 2- امام صادق (ع) فرمود:
قرآن براى ناليدن و اندوه نازل شده، آن را با صوت حزين بخوانيد.پ 3- از امام صادق (ع) كه: رسول خدا (ص) فرمود:
قرآن را با لحنها و آوازهاى عرب بخوانيد و از لحنِ بدكاران و اهل گناهان كبيره دورى كنيد زيرا كه پس از من مردمانى آيند كه قرآن را چون خوانندگى و نوحهخوانى و رهبان مآبى در حنجره بچرخانند و از گلوگاه آنان نگذرد، دلشان وارونه است، و دل هر كه از آنها خوشش آيد هم وارونه است.پ 4- على بن محمد نوفلى باز گفته است كه: من از آوازخوانى نزد أبو الحسن (ع) نام بردم، فرمود: على بن الحسين (ع) قرآن را چنان به آواز مىخواند كه بسا گذرنده به او مىگذشت و از خوش آوازى او خود را از دست مىداد و بىهوش مىشد، و راستى اگر امام از آواز خوش قرآن خواندن چيزى اظهار دارد مردم بخاطر خوبى و خوشى آن تحمل آن نكنند، گفتم: رسول خدا (ص) كه با مردم نماز مىخواند آواز خود را به خواندن قرآن بلند مىكرد؟
فرمود: رسول خدا (ص) به آنان كه پشت سرش بودند به اندازه تحمل و پذيرش آنها آواز را بلند مىكرد.پ 5- امام صادق (ع) فرمود:
قرآن را با اعراب بخوانيد زيرا كلام عربى است.پ 6- امام صادق (ع) فرمود كه:
خدا عز و جل به موسى بن عمران وحى كرد: هر گاه برابر من ايستادى چون زبون و نيازمند بايست و هر گاه تورات بخوانى آن را به آواز حزينى به من بشنوان.پ 7- امام صادق (ع) فرمود كه:
رسول خدا (ص) فرموده است: به امتم كمتر از سه چيز داده نشده، زيبائى و خوش آوازى و قوه حافظه.پ 8- پيغمبر (ص) فرمود:
زيباترين زيبائى، موى زيبا و نغمه آواز خوش است.پ 9- پيغمبر (ص) فرمود:
براى هر چيزى زيورى است و زيور قرآن آواز خوش است.پ 10- از امام صادق (ع) فرمود:
خدا عز و جل هيچ پيغمبرى را بر نيانگيخته جز اينكه خوش آواز باشد.پ 11- امام صادق (ع) فرمود كه:
على بن الحسين (ع) از همه كس خوشآوازتر قرآن مىخواند و چون سقّاها مىگذشتند و به درِ خانه او مىرسيدند بر درِ خانهاش مىايستادند و قرآن خواندنِ او را گوش مىدادند و امام باقر (ع) هم از همه خوشآوازتر بود.پ 12- امام صادق (ع) فرمود:
بد است كه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ با يك نفس خوانده شود.پ 13- از ابى بصير گويد: به امام باقر (ع) گفتم: هر گاه قرآن را بلند بخوانم شيطانم آيد و گويد: تو با اين كار به خاندان خود و مردمِ ديگر خودنمائى مىكنى.
فرمود: اى محمد، تو با آواز متوسطى قرآن بخوان كه
خاندانت بشنوند و در خواندن قرآن آوازت را چرخ بده زيرا خدا عز و جل دوست دارد آواز خوب را كه در آن چرخ دادن باشد.
باب در كسى كه هنگام قرآن خواندن خود را به غش مىزند
پ1- جابر گويد: به امام باقر (ع) گفتم: مردمى باشند كه چون به آيهاى از قرآن ياد آورى شوند يا براى آنها باز گفته شود يكى از آنان بيهوش مىشود تا چنان مىنمايد كه اگر دستش يا پايش را ببرند نمىفهمد، فرمود: سبحان اللَّه اين كار شيطانى است به اين كار توصيف نشدند و مأمور نيستند همانا تأثّر از قرآن به نرمش و رقّت قلب و اشك ريختن و هراس است.
باب در مدّتى كه قرآن خوانده شود و به پايان رسد
پ1- از محمد بن عبد اللَّه گويد: به امام صادق (ع) گفتم: من قرآن را در يك شب بخوانم؟
فرمود: من خوش ندارم كه در كمتر از يك ماه آن را بخوانى.پ 2- از على بن ابى حمزه گويد: به امام صادق (ع) وارد شدم و ابو بصير به او عرض كرد: قربانت در ماه رمضان همه قرآن را در يك شب بخوانم؟
فرمود: نه، گفت: در دو شب؟ فرمود: نه، گفت: در سه شب؟ فرمود: ها، و بادست خود اشاره كرد (يعنى بخوان) سپس فرمود: اى ابا محمد، راستى براى ماه رمضان حق و حرمتى است كه هيچ كدام از ماهها بدان نمانند و اصحاب محمد (ص) همه قرآن را در يك ماه يا كمترى مىخواندند، راستى قرآن با شتاب و درهم ورهم خوانده نشود ولى بايد با آرامى و تأنّى خوانده شود، هر گاه به آيهاى گذرى كه در آن ذكر بهشت است در نزد آن ايست كن و از خدا عز و جل بهشت بخواه، و هر گاه به آيهاى گذرى كه در آن ذكر دوزخ است در نزد آن ايست كن و از دوزخ به خدا پناه بر.پ 3- از حسن بن خالد گويد: به امام صادق (ع) گفتم: در چند روز قرآن را بخوانم؟
فرمود: آن را پنج بخش بخوان (روزى شش جزء) يا هفت بخش بخوان (در هفت روز) امّا نزد من قرآنى است كه چهارده جزوه دارد (يعنى در چهارده روز ختم مىشود).پ 4- از على بن مغيره از ابى الحسن (ع) گويد: به او گفتم كه:
پدرم از جدّت پرسيده بود از ختم قرآن در هر شب و جدّت در پاسخِ او گفته بود: در هر شب، و باز به آن حضرت گفته بود، در خصوص ماه رمضان و جدّت در پاسخش گفته بود: در ماه رمضان، و باز پدرم به او گفته بود: آرى تا هر چه بتوانم، و شيوه پدرم اين بود كه در ماه رمضان چهل ختم قرآن مىخواند و من هم پس از پدرم آن را ختم مىكردم و بسا كه مىافزودم و بسا كه مىكاستم به اندازه فراغت و شغلم و به اندازه نشاط و كسالتم و هر گاه روز عيد فطر مىشد يك ختم را هديه رسول خدا (ص) مىكردم و يكى ديگر را هديه على (ع) و يكى ديگر را هديه فاطمه (ع) و سپس براى امامان تا به شما مىرسيدم و براى شما هم يك ختم هديه مىكردم تا به اين حال رسيدم، براى من در برابر اين عمل چه ثوابى است؟ فرمود: ثواب تو اين است كه روز قيامت با آنها هستى، گفتم: اللَّه اكبر! ثواب من اين است؟ تا سه بار فرمود: آرى.پ 5- از على بن ابى حمزه گويد: من حاضر بودم كه ابو بصير از امام صادق (ع) پرسيد، به او گفت: قربانت، من قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: نه، گفت: در دو شب بخوانم؟ فرمود: نه، تا
رسيد به شش شب و امام با دستِ خود اشاره كرد: ها (يعنى بخوان)، سپس امام صادق (ع) فرمود: اى ابا محمد راستى آنها كه از اصحاب محمد (ص) پيش از شماها بودند قرآن را در يك ماه و كمتر مىخواندند، راستى قرآن را به شتاب و سرسرى نبايد خواند ولى بايد به آرامى خوانده شود و چون به آيه رسى كه در آن ذكرِ دوزخ است، در سرِ آن بايستى و از دوزخ به خدا پناه برى. پس ابو بصير گفت:
در ماه رمضان همه قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: نه، گفت:
در دو شب؟ فرمود: نه، گفت: در سه شب؟ فرمود: ها- و با دستِ خود اشاره كرد- آرى ماه رمضان است كه هيچ كدام از ماهها بدان نمانند براى آن حق و حرمتى است، نماز را هر چه توانى بخوان (يعنى در ماه رمضان).
باب اينكه قرآن چنانچه نازل شده و به عبارت درست بالا برده شود
پ1- از سكونى از امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) فرموده است:
راستى مرد غير عرب از امتم قرآن را عجمى (بىتجويد و با اعراب غلط) مىخواند و فرشتهها آن را به عربى درست به درگاه خدا بالا برند.پ 2- از يكى از اصحابش از ابى الحسن (ع) گويد: به او گفتم:
قربانت راستى ما آياتى در قرآن مىشنويم كه آنها در نزد ما چنان
نيستند كه مىشنويم و ما نمىتوانيم آنها را چنانچه از شما به ما رسيده بخوانيم، آيا گنهكاريم؟
فرمود: نه، همچنان كه آموختيد بخوانيد به زودى نزد شما آيد كسى كه به شما بياموزد.
باب فضل قرآن
پ1- از محمد بن مروان از امام محمد باقر (ع) فرمود: هر كس يك بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند خودش مبارك شود و هر كه دو بار بخواند خودش و خاندانش مبارك شوند و هر كه سه بار آن را بخواند خودش و خاندانش و همسايههايش مبارك شوند و هر كه دوازده بار آن را بخواند خدا دوازده كاخ در بهشت برايش بنا كند و فرشتههاى نگهبان گويند: بيائيد برويم به كاخهاى فلان برادرِ خود و آنها را تماشا كنيم! و هر كه آن را صد بار بخواند، گناهانِ بيست و پنج سالهاش آمرزيده شود جز خون ناحق و اموال، و هر كه آن را چهار صد بار بخواند ثواب چهار صد شهيد برد كه همه اسب خود را در راه خدا پى كرده و خونش ريخته شده است، و هر كه در يك شبانه روز آن را هزار بار بخواند نميرد تا جايگاه خود را در بهشت ببيند يا به او نموده شود.
پ2- از يعقوب بن شعيب از امام صادق (ع) فرمود: چون خدا عز و جل اين سه آيه را فرمان داد كه به زمين فرود آيند به عرش در آويختند و گفتند: پروردگارا به كجا ما را فرود مىكنى به سوى خطاكاران و گنهكاران؟ خدا عز و جل بدانها وحى كرد كه: فرود شويد، به عزّت و جلالم سوگند، كسى از خاندان محمد (ص) و شيعيانشان شما را هر روزه در دنبال نماز واجب نخواند جز اينكه به او نظر كنم (مقصود از واجب، پنجگانه شبانه روز است) در هر روزى هفتاد نظر مهرورزى و در هر نظرى هفتاد حاجت از او برآورم و با هر چه گناه دارد او را بپذيرم؛ و آن آيات عبارتند از امّ الكتاب (سوره حمد) و (18 سوره آل عمران): «گواه است خدا كه راستش اين است كه نيست شايسته پرستشى جز او و هم گواهند فرشتهها و دانشمندان»، و (255 سوره بقره): آية الكرسى، و (26 سوره آل عمران): آيه ملك.پ 3- از جابر گويد: شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود: هر كه همه مستحبات را بخواند پيش از آنكه بخوابد نميرد تا امام قائم (ع) را دريابد، و اگر هم بميرد در جوار محمد پيغمبر (ص) قرار گيرد.پ 4- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه وقتى به بستر خواب آرميد، صد بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بخواند، خدا گناهِ پنجاه سالش را بيامرزد.
پ5- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه چهار آيه اول سوره بقره را با آية الكرسى و دو آيه بعد از آن (يعنى از اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، تا هُمْ فِيها خالِدُونَ) و سه آيه آخر سوره بقره را بخواند در جان و مالش بد نبيند و شيطان به او نزديك نشود و قرآن را فراموش نكند.پ 6- از امام باقر (ع) فرمود: هر كه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ را به آواز خواند چون كسى باشد كه در راه خدا شمشير كشد، و هر كه آهسته بخواند چون كسى باشد كه در راه خدا در خونِ خود غلطد، و هر كه آن را ده بار بخواند به اندازه هزار گناه از گناهانش آمرزيده شوند.پ 7- از امام صادق (ع) كه پدرم (ع) مىفرمود:
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ يك سوّم قرآن است و قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ يك چهارم قرآن است.پ 8- از مردى كه شنيد ابو الحسن (ع) مىفرمود: هر كه هنگام خوابيدنش آية الكرسى را بخواند از درد فلج نترسد ان شاء اللَّه، و هر كه آن را دنبال هر فريضه بخواند هيچ نيشدارِ زهرناكى به او زيان نرساند. و فرمود: هر كه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را در برابر جبّار و زور گوئى پيش دارد خداى عز و جل او را از وى منع كند، آن را از پيش روى
و از پشت سر و از سمت راست و از سمت چپِ خود بخواند و چون چنين كند، خدا عز و جل خير او را بهره وى كند و شرّش را از او باز دارد، و فرمود: چون از امرى بترسى صد آيه از قرآن بخوان از هر كجا خواهى سپس سه بار بگو: خدايا بلا را از من بر طرف كن.پ 9- از امام صادق (ع) فرمود: هر كه صد آيه را در نماز شب بخواند، خدا عز و جل برايش عبادت يك شب را ثبت كند و هر كه 200 آيه در جز نماز بخواند، قرآن روز قيامت با او ستيزه نكند، و هر كه در شبانهروز در نماز روز و شب پانصد آيه بخواند، خدا عز و جل در لوح محفوظ براى او يك قنطار حسنه نويسد و هر قنطارى هزار و دويست اوقيه است و هر اوقيه از كوه احُد بزرگتر است.پ 10- از امام صادق (ع) فرمود:
هر كه يك روز تمام بگذرد و نماز پنچگانه را بخواند و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ در آنها نخواند، به او گفته شود: اى بنده خدا تو را از نمازخوانان نيستى.پ 11- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه ايمان به خدا و روز جزا دارد، از دست نگذارد كه در دنبال هر فريضه، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند زيرا هر كه آن را بخواند
خدا خير دنيا و آخرت را برايش فراهم كند و او را و پدر و مادر و فرزندانش را بيامرزد.پ 12- امام صادق (ع) فرمود:
راستى سوره انعام يك جا نازل شده است و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه كردهاند تا به محمد (ص) نازل شده، آن را بزرگ شماريد و احترام گزاريد زيرا در هفتاد جاى آن نام خدا است و اگر مردم بدانند آن فوائدى كه در خواندن آن است آن را ترك نكنند.پ 13- امام صادق (ع) فرمود كه: پيغمبر (ص) بر جنازه سعد بن معاذ نماز خواند و پس از آن فرمود:
هفتاد هزار فرشته كه جبرئيل در شمار آنها بود آمدند بر جنازه او نماز خواندند، من گفتم: اى جبرئيل براى چه سزاوارِ نماز خواندنِ شماها شده است؟ در پاسخ گفت: براى خواندن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ايستاده و نشسته و سواره و پياده و در راه رفتن.پ 14- امام صادق (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) فرموده است: هر كه وقت خواب، الهيكم التكاثر را بخواند از فتنه قبر محفوظ بماند.پ 15- از عبد اللَّه بن فضل نوفلى حديث را به معصوم رسانيده كه فرمود:
حمد بر هيچ دردى هفتاد بار خوانده نشود جز اينكه آرام گردد.پ 16- معاوية بن عمّار از امام صادق (ع)، فرمود كه:
اگر حمد را هفتاد بار بر مردهاى بخوانند و جان به تنش برگردد شگفت نباشد.پ 17- از سليمان جعفرى از ابى الحسن (ع) گويد: شنيدمش مىفرمود: هيچ كس نباشد كه از دوران كودكى تعهّد كند كه در هر شب قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ را هر كدام سه بار و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را صد بار بخواند، و اگر نتواند قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را پنجاه بار بخواند، جز اينكه خدا عز و جل هر گونه نزول و تعرّض كودكى و مرض تشنگى و فساد معده و جوشش خون را از او دفع كند تا وقتى بدان مواظبت كند تا پير شود، و اگر خود را پابند آن كند يا ديگرى او را بر آن وادارد تا روزى كه خدا عز و جل جانش را بگيرد، محفوظ بماند.پ 18- از حسين بن احمد منقرى گفت: شنيدم امام كاظم (ع) مىفرمود:
هر كه يك آيه از قرآن را براى خود كافى شناسد از شرق و غرب، او را بس باشد [هر گاه با عقيده باشد].پ 19- از مردى از امام صادق (ع) براى حفظ فرمود:
يك كوزه تازه بگير و در آن آب كن و سى بار إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ را بر آن بخوان و سپس آن را در آويز و از آن بنوش
و وضوء بساز و هر چه خواهد آب بر آن افزايد ان شاء اللَّه.پ 20- از مفضل بن عمر گويد: امام صادق (ع) فرمود:
اى مفضل، از همه مردم خود را به كلمه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و به سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نگهدارى كن، آن را از سمت راستت و از سمت چپت و از پيش رويت و از پشت سرت و از بالاى سر و از طرف زير پايت بخوان و چون بر سلطان خلافكارى در آئى چون چشمت بدو افتد سه بار آن را بخوان و دست چپ را گره كن و از هم باز مكن تا از نزد او بيرون آئى.پ 21- از امير المؤمنين (ع) كه فرمود: سوگند بدان كه محمد (ص) را به راستى فرستاده و خاندانش را گرامى داشته هيچ چيزى نيست كه آن را بجوئيد از قبيل حرز و دعاى حفظ از سوختن و غرق شدن و دزدزدگى و گريختن چهار پا از دست صاحبش و براى يافتن گمشده و برگشتن بنده گريخته جز اينكه همه در قرآن است و هر كه آن را خواهد از من بپرسد. گويد: پس مردى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين به من خبر ده از آنچه وسيله ايمنى از سوختن و غرق شدن است! فرمود: اين آيات را بخوان: «اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» (در سوره اعراف آيه 196 چنين است: إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ) «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» (در سورة الزمر: وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ) الى قوله تَعالى: «عَمَّا يُشْرِكُونَ»، هر كه آنها را بخواند از سوختن
پو غرق شدن در امان است. گويد: مردى آنها را خواند و آتش در خانههاى همسايگانش در گرفت و خانه او ميان آنها بود و هيچ آسيبى بدان نرسيد. سپس مردى ديگر نزدِ آن حضرت بپا خاست و گفت:
يا امير المؤمنين راستى كه چهار پاى من چموشى مىكند و من از آن در ترس و هراسم! فرمود: در گوش راستش بخوان (83 سوره آل عمران): «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»، و آن را خواند و آن چهار پا رام شد. مرد ديگرى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين راستى كه سرزمين زندگى من، سرزمين پُر درندهاى است و درندهها به خانه من در آيند و برنگردند تا شكار خود را بگيرند! فرمود: اين آيه را بخوان (138 سوره توبه): «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» (139): «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» و آن مرد آنها را خواند و درندهها از او كناره گرفتند.
سپس مردى ديگرى خدمت او برخاست و گفت: يا امير المؤمنين در شكمِ من آب زرد است (بيمارى بوده) آيا وسيله شفائى دارد؟ فرمود:
آرى، بىمصرف كردن درهم و دينار، آية الكرسى را بر شكم خود بنويس و آن را بشوى و بنوش و آن را پسانداز كن در شكمت، به اذن خدا عز و جل بهبود مىشوى، و آن مرد چنين كرد و بهبود يافت. سپس ديگرى نزد آن حضرت برخاست و گفت: اى امير المؤمنين به من گزارشى در باره حيوان گمشده بده! فرمود: سوره يس را در دو ركعت بخوان و بگو: اى رهنماى گمراه شده، حيوان گمشدهام را به من برگردان، آن كار را كرد و خداى عز و جل گمشده او را برگردانيد. سپس ديگرى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين از بنده گريخته به من گزارشى بده! فرمود: اين آيه را بخوان (40 سوره
پنور): «أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها» تا قولش: «مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» و آن مرد آن را خواند و بنده گريختهاش برگشت. سپس ديگرى نزد آن حضرت ايستاد و گفت:
يا امير المؤمنين در باره دزد بردن به من گزارش بده كه پيوسته هر شب به من دزدى مىشود! به او فرمود: چون به بستر خود آرميدى اين آيه را بخوان (110 سوره اسراء): «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ و ادعوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا» تا «و كبّره تكبيراً». سپس امير المؤمنين (ع) فرمود: هر كه در بيابان بىسكنه شب گذراند و اين آيات را بخواند (54 سوره اعراف): «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» تا قول خدا: «تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ» فرشتهها او را حفظ كنند و شياطين از او دور شوند. گويد آن مرد به سفر رفت و نزديك ويرانهاى رسيد و شب را در آنجا بسر برد و اين آيات را نخواند و شيطان پيرامونش آمد و بينى او را گرفت و رفيقش به او گفت: به او مهلت بده، و آن مرد بيدار شد و آيه را خواند و شيطان به رفيقش گفت: خدا بينى تو را به خاك بمالد، اكنون او را تا صبح پاسبانى و نگهدارى كن، و چون صبح كرد نزد امير المؤمنين (ع) برگشت و به او گزارش داد و گفت:
در سخن تو شفاء و تندرستى يافتم، و پس از بر آمدن آفتاب بدان جا رفت و ديد جاى پاى شيطان در روى زمين فراهم است.پ 22- از سلمة بن محرز گويد:
شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود:
هر كه را سوره حمد بهبودى نبخشد هيچ چيز او را بهبود نكند.پ 23- از امام صادق (ع) فرمود:
هر كس چون به بستر خوابش رود، سوره قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بخواند خدا عز و جل برايش بركنارى از شرك را ثبت كند.پ 24- از امام صادق (ع) فرمود: از خواندن سوره إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها خسته نشويد زيرا هر كه نمازهاى نافله خود را با آن بخواند خداى عز و جل هرگز او را به زمين لرزه دچار نكند و بدان به برقزدگى نميرد و به هيچ آفتى در دنيا دچار نگردد تا بميرد، و چون بميرد يك فرشته كريمى از جانب پروردگارش بدو فرود آيد و بالاى سرش نشيند و گويد: اى ملك الموت جان دوستِ خدا را آسان بگير زيرا كه او بسيار مرا ياد مىكرد، و اين سوره را مىخواند و سوره اذا زلزلت هم همين سفارش را به ملك الموت مىكند و ملك الموت مىگويد: پروردگارم به من فرمان داده كه از اين شخص حرفشنو باشم و فرمان او را برم و جان او را نگيرم تا خودش دستور دهد به من كه جان او را بگيرم و چون خودش فرمان داد جانش را مىگيرم. و پيوسته ملك الموت در بر او بماند تا خودش خواهد كه جانش را بستاند و چون پرده از برابر ديدهاش به كنار رود منازلِ خود را در بهشت بنگرد و جانش به آسانترين روشى بر آيد و سپس هفتاد هزار فرشته جانِ او را تا به بهشت بدرقه كنند و او را شتابان به بهشت رسانند.
باب نوادر
پ1- از امام باقر (ع) فرمود: قرآنخوانان سه باشند:
1) مردى كه قرآن بخواند و آن را كاسبى خود بحساب گيرد و پادشاهان را به وسيله آن بدو شد و از آنها سود برد و به وسيله آن به مردم گردن فرازى و دست اندازى كند.
2) كسى كه قرآن را بخواند و الفاظ آن را نگهدارى كند و مقرراتش را از دست بنهد و آن را چون جام آب بر دست دارد و براى سود نقدى خواهد (و آن را چون چوبه تير بىپيكان پيكان بر پا دارد كه فرمود: معنايش اين است كه آنچه خداى عز و جل در گله و سرزنش 3) كسى كه قرآن را بخواند و بداند و داروى شفا بخش آن را بر دل دردمند خود نهد و براى آن شبها بيدارى كشد (و آن را بخواند و با آن مناجات كند يا در آن مطالعه كند و از حقائق آن دريابد) و روزها را براى آن به تشنگى به سر آورد (روزه گيرد و رياضت كشد) و در مساجد خود براى خواندن و آموختن و آموزش و ترويج آن قيام كند و از بستر آسايش و خوابش به خاطر آن دورى گزيند به آنان است كه خداى عزيز جبّار بلا را بگرداند و مردم روى زمين را به هلاكت نرساند (چون طاغيان مردم پيشين مانند قوم فرعون و عاد و ثمود) و به وسيله اينان است كه خدا عز و جل شرّ دشمنان اسلام را بگرداند و به اينان است كه خدا عز و جل باران را از آسمان فرو ببارد، به خدا سوگند هر آينه اينان در ميان قرآنخوانان و قرآندانان از كبريت احمر كمياب ترند.
پ2- از اصبغ بن نباته، گويد: شنيدم امير المؤمنين (ع) مىفرمود:
قرآن در سه بخش نازل شده: يك سوّم در باره ما و در باره دشمن ما، و يك سوّم در سنن و امثال، و يك سوّم در فرائض و احكام.پ 3- از امام صادق (ع) كه فرمود: راستى قرآن به چهار بخش نازل شده است: يك چهارم حلال و يك چهارم حرام و يك چهارم سنن و يك چهارم در خبر از آنچه پيش از شما بوده است و در گزارش آنچه پس از شماها مىباشد و در فيصله دادن بدان چه اختلاف ميان شماها است.پ 4- از امام باقر (ع) كه قرآن بر چهار بخش نازل شده: يك چهارم در باره ما، و يك چهارم در باره دشمنان ما، و يك چهارم در سنن و امثال، و يك چهارم در فرائض و احكام.پ 5- از امام صادق (ع) كه فرمود:
اول چيزى كه بر رسول خدا (ص) نازل شد: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ بود، و آخر سوره: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ بود (شايد يعنى پس از آن سوره كامله نازل نشده و منافات ندارد كه برخى آيات نازل شده باشد چنانچه مشهور است از مجلسى ره).
پ6- از حفص بن غياث، از امام صادق (ع) گويد: پرسيدم از او تفسير قول خدا عز و جل را (185 سوره بقره): «ماه رمضان است كه قرآن در آن نازل شده است» با اينكه قرآن از اول تا آخر در ظرف بيست سال نازل شده؟
امام صادق (ع) فرمود: قرآن يك جا در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شد و سپس در مدت بيست سال قسمت قسمت نازل شد، سپس فرمود: پيغمبر (ص) فرموده: صحف ابراهيم در اول شب ماه رمضان نازل شده و تورات شب ششم ماه رمضان و انجيل شب سيزدهم ماه رمضان نازل شده و زبور در شب هيجدهم ماه رمضان نازل شده است و قرآن در شب بيست و سوم ماه رمضان نازل شده.پ 7- از امام صادق (ع) فرمود:
به قرآن فال نزن.پ 8- از محمد بن وراق گويد: كتابى را كه قرآن در آن بود و با آب طلا مهرگزارى و عشرگزارى شده بود، به امام صادق (ع) عرضه نمودم و در آخرش يك سوره قرآن با آب طلا نوشته بود كه به آن حضرت وانمودم، هيچ عيب و نكوهشى از آن نكرد جز از نوشتن قرآن با آب طلا و فرمود: خوش ندارم كه قرآن جز با مركّب سياه نوشته شود كه اول بار نوشته شده است.
پ9- از زراره، از امام باقر (ع) فرمود: در دهه دوم ماه رمضان مصحف را بردار و باز كن و برابرت بگذار و بگو: «بار خدايا! من از تو خواهش دارم به حق كتابت كه نازل شده و آنچه در آن است و در آن است اسم اعظم اكبرت و اسماء حسناى تو و آنچه بيم آرد و آنچه اميد آرد كه مرا از آزادشدههاى خود از دوزخ مقرر دارى» و دعا مىكنى به هر آنچه از حوائج برايت رخ داده است.پ 10- امام باقر (ع) فرمود:
براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن خواندن، ماه رمضان است.پ 11- از كسى كه نام او را برده است، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم كه قرآن و فرقان دو معنى دارند يا يك معنى دارند؟ فرمود: قرآن نام همه كتاب خدا است و فرقان همان بخشى است كه محكم است و دستور واجب در آن بيان شده.پ 12- امام باقر (ع) فرمود:
راستى كه قرآن يكى است و از نزد يگانه نازل شده است ولى اختلاف از طرف راويان پديد مىآيد.پ 13- از فضيل بن يسار، گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
راستى مردم مىگويند: قرآن به هفت حرف نازل شده است؟
فرمود: دروغ مىگويند دشمنان خدا ولى آن بر يك حرف نازل شده است از نزد خداى يگانه.پ 14- از امام صادق (ع)، فرمود:
قرآن به روش اين ضرب المثل عربى نازل شده است كه:
اياك اعنى و اسمعى يا جاره، به تو مىگويم ولى اى همسايه زن تو گوش بده (و در فارسى به جاى اين مثل عربى گويند: به در مىگويند كه ديوار بشنود). در روايت ديگر است از امام صادق (ع) كه فرمود: معنايش اين است كه آنچه خداى عز و جل در گله و سرزنش از پيغمبرش در قرآن آورده است مقصود از آن ديگران است و او قصد كرده است كه در قرآن ثبت شده مثل قول خدا (74 سوره اسراء): «و اگر نبود كه ما تو را پا بر جا داشتيم هر آينه نزديك بود اندكى به مشركان اعتماد كنى» به اين كلام جز او را قصد داشته است.پ 15- از سفيان بن سمط، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از روش نزول قرآن، فرمود:
چنانچه آموخته شديد بخوانيد.پ 16- از احمد بن محمد بن أبى نصر، گويد: امام رضا (ع) مصحفى به من داد و فرمود:
در آن نگاه مكن، من آن را گشودم و در آن سوره «لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا» را خواندم و در آن نام هفتاد مرد از قريش را يافتم كه به نام خودشان و نام پدرانشان ثبت بودند، گويد: پس امام رضا (ع) فرستاد نزد من كه آن مصحف را نزد من فرست.
پ17- از امام صادق (ع) كه پدرم فرمود:
مردى قرآن را بر هم نزده است جز اينكه كافر شده (مردى قرآن را بر هم نزند جز اينكه كافر گردد خ ل).پ 18- از جابر، از امام باقر (ع) گويد: شنيدمش مىفرمود:
مصحفى به دريا افتاد و او را به دست آورند و همه نوشتههاى آن رفته بود جز اين آيه (53 سوره شورى): «أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ» «هلا هر كارى را بازگشت به سوى خدا است».پ 19- از ميمون قداح گويد: امام باقر (ع) به من فرمود:
بخوان، گفتم: از چه بخوانم؟ فرمود: از سوره نهم، گويد: من شروع به جستجوى آن كردم، فرمود: از سوره يونس بخوان، من اين آيه را خواندم (26 سوره يونس): «براى آن كسانى كه خوش رفتارى كردند خوشى است و بيش از آن و دژم نسازد چهره آنها را تيرگى و خوارى» فرمود كه: رسول خدا (ص) فرموده است: راستى كه من در عجبم كه مويم سپيد نمىشود چون قرآن را مىخوانم.پ 20- از كسى كه نام او را برد كه از امام باقر و يا امام صادق (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (195 سوره شعراء): «به زبان عربى روشنكنندهاى است» فرمود: يعنى هر زبانى را بيان مىكند و هيچ زبان ديگرى آن را بيان نمىكند.
پ21- از امام صادق (ع)، فرمود:
هيچ بندهاى نيست كه آيه آخر كهف را بخواند جز اينكه در هر ساعتى خواهد، از خواب بيدار شود.پ 22- از سعيد بن يسار، گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
آزاد كرده توبه نام سليم ياد آور شده كه از قرآن جز سوره يس را در حفظ ندارد، شب برخيزد و آنچه قرآن ياد دارد بخواند تا به پايان رسد، آيا آنچه را خوانده باز خواند؟ فرمود: آرى، باكى ندارد.پ 23- از سالم بن سلمه، گويد: مردى براى امام صادق (ع) چند كلمه از قرآن خواند كه من گوش مىكردم و نبود به روشى كه مردم مىخوانند، امام صادق (ع) به او فرمود: از اين قرائت خوددارى كن و چنان قرائت كن كه مردم امروزه قرائت مىكنند تا امام قائم (ع) ظهور كند و هر گاه امام قائم (ع) ظهور كرد، كتاب خدا عز و جل را بر حدّ و قرار خود مىخواند و آن مصحفى را كه على (ع) نوشته بود بيرون آورد و فرمود: على (ع) اين مصحف را براى مردم بيرون آورد هنگامى كه از آن فراغت يافت و آن را نوشت و به آنها فرمود: اين است كتاب خدا عز و جل چنانچه آن را نازل كرده است بر محمد (ص) و من آن را از دو لوح فراهم آوردم، در پاسخ او گفتند: هم اكنون در نزد ما مصحفى است كه همه قرآن در آن گرد آمده است و ما نيازى بدان نداريم، پس فرمود: هلا به خدا سوگند آن را پس از امروز خود نخواهيد ديد تا هرگز همانا بر
من بايست كه شما را بدان گزارش دهم هنگامى كه فراهمش كردم تا آن را بخوانيد.پ 24- از سعيد بن عبد اللَّه اعرج، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از مردى كه قرآن را مىآموزد و سپس آن را فراموش مىكند و باز بياموزد و باز هم آن را فراموش مىكند، بر او گناهى است؟
در پاسخ فرمود: نه.پ 25- از امام صادق (ع) كه پدرم فرمود:
هيچ مردى قرآن را بر هم نزده است جز اينكه كافر شده.پ 26- از سدير، از امام باقر (ع) فرمود:
سوره ملك است كه جلوگير است، از عذاب قبر جلوگيرى كند و در تورات به نام سوره ملك نوشته شده، و هر كس آن را در شبش بخواند، كار بسيار و پاكيزهاى كرده است و از غافلان نوشته نشود به وسيله خواندن آن، و من آن را قبل از ركوع بعد از نماز عشاء آخرين نماز شبانه روز مىخوانم در هنگامى كه نشستهام (ظاهراً در نماز و تيره باشد) و پدرم آن را در هر روز و هر شب مىخواند و هر كه آن را بخواند هر گاه ناكر و نكير (دو فرشته بازپرس در گور) از سوى دو پايش بر او در گورش در آيند دو پايش بدانها گويند: از سوى من راهى نداريد زيرا اين بنده به روى من مىايستاد و در هر شب و روز سوره ملك را مىخواند و هر گاه از سوى شكمش نزد او آيند، به آنها گويد: از سوى من براى شماها
راهى نيست، اين بنده سوره ملك را در من جاى داده و هر گاه از سوى زبانش نزد او آيند، زبانش به آنها گويد: براى شما از سوى من راهى نيست، هر آينه اين بنده با من در هر روز و شب سوره ملك را خوانده است.پ 27- از عبد اللَّه بن فرقد و معلى بن خنيس، گويند: ما در نزد امام صادق (ع) بوديم و ربيعة الرأى هم با ما بود و فضيلت قرآن را ياد آور شديم، امام صادق (ع) فرمود: اگر ابن مسعود به روش قرائت ما قرآن را نمىخواند، او گمراه است، ربيعة الرأى گفت:
گم راه است؟ فرمود: آرى گم راه است، سپس امام صادق (ع) فرمود: اما ما به روش قرائت ابيّ قرآن را مىخوانيم.پ 28- از امام صادق (ع) فرمود:
راستى قرآنى كه جبرئيل براى محمد (ص) آورده است هفده هزار آيه بوده است.