باب در آنچه خدا عز و جل به آدم (ع) داد هنگام توبه

پ‏1- از ابن بكير، از امام صادق يا از امام باقر (ع) فرمود: به راستى آدم (ع) عرض كرد: پروردگارا! شيطان را بر من چيره ساختى و چون خونش بر من روان كردى، براى من هم چيزى مقرر فرما، در پاسخ فرمود: اى آدم! براى تو مقرر كردم كه هر كدام از فرزندانت قصد گناهى بر او نوشته نشود و اگر آن را بكند، بر او يك گناه نوشته شود و هر كدام آنها قصد حسنه كند، براى او يك حسنه نوشته شود و اگر آن را بكند، براى او ده حسنه نوشته شود، عرض كرد: پروردگارا! برايم بيفزا، فرمود: براى تو مقرر كردم كه هر كدامشان گناهى كرد و سپس آمرزش خواست، او را بيامرزم، عرض كرد: پروردگارا! برايم بيفزا، فرمود: براى آنها توبه را مقرر داشتم يا آنكه توبه را به ميان گذاشتم تا آنكه نفس به اين جا

 

رسد (يعنى به گلو گاه).

عرض كرد: پروردگارا! براى من بس است.پ 2- از امام صادق (ع) كه رسول خدا (ص) فرمود:

هر كه يك سال پيش از مرگ خود، توبه كند، خدا توبه‏اش را بپذيرد سپس فرمود: يك سال هر آينه بسيار است، هر كه يك ماه پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه‏اش را بپذيرد، سپس فرمود: يك ماه بسيار است، هر كه يك هفته پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه‏اش را بپذيرد سپس فرمود: يك هفته بسيار است، هر كه يك روز پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه‏اش را بپذيرد سپس فرمود:

يك روز هم بسيار است، هر كه پيش از ديدار آخرت (و ملك الموت) توبه كند، خدا توبه‏اش را بپذيرد.پ 3- از امام باقر (ع)، فرمود:

چون جان به اين جا رسد (با دستش اشاره به نايش كرد) براى عالم توبه نباشد، و براى نادان توبه روا باشد.پ 4- از معاويه بن وهب، گويد: ما به مكه مى‏رفتيم و به همراه ما شيخى بود خداجو و خدا پرست، مذهب شيعه را فرا نگرفته بود، و در راه نماز را تمام مى‏خواند (به مذهب سنّيها كه تمام خواندن نماز را براى مسافر روا مى‏دانند) و برادرزاده مسلمانى (شيعه مذهبى) با خود داشت، آن شيخ بيمار شد و من به او گفتم: كاش مذهب شيعه را به عموى خود پيشنهاد مى‏كردى شايد خدا او را نجات دهد و همه آنان گفتند: بگذاريد اين شيخ به حال خود بميرد كه وضع خوبى دارد و

 

برادر زاده‏اش تاب نياورد و به او گفت: عموجان! راستى كه مردم پس از رسول خدا (ص) همه مرتدّ شدند جز چند تنى و على بن ابى طالب (ع) مانند خود رسول خدا (ص) حق اطاعت داشت و پس از رسول خدا (ص) حق و طاعت از آن او بود، گويد: آن شيخ دمى برآورد و ناله‏اى زد و گفت: من هم بر همين عقيده‏ام و جانش برآمد و ما شرفياب حضور امام صادق (ع) شديم و على بن سري اين گزارش را به امام صادق (ع) داد و در پاسخ فرمود: او مردى است از اهل بهشت، على بن سري به آن حضرت گفت: راستش كه او از مذهب شيعه هيچ سابقه‏اى نداشت جز در همان ساعت مرگش؟

 

فرمود: ديگر از او چه مى‏خواهيد، به خدا سوگند به بهشت درآمده است.