باب نود و يكم در آداب مهمان و ميزبانى و كسى كه مهمان كردنش شايسته است

قرآن مجيد

پ‏1- الاحزاب (آيه- 53) ايا كسانى كه گرويديد در خانه‏هاى پيغمبر وارد نشويد جز كه بشما اجازه دهند براى خوراكى كه چشم به ظرفى ندوزيد ولى چون شما را دعوت كردند در آئيد و چون خورانده شديد پراكنده شويد و بگفتگو دل ننهيد كه آن آزار ميدهد پيغمبر را و از شما شرم ميدارد و خدا از گفتن حق شرم ندارد.پ 2- الذاريات (آيه 24) آيا بتو رسيده حديث مهمانهاى گرامى ابراهيم 25- چون كه بر او وارد شدند و گفتند سلام و او گفت سلام گروهى ناشناس 26- و دزدانه نزد خاندانش رفت و گوساله فربه بريانى آورد 27 و آن را نزديك آنان برد و گفت آيا نمى‏خوريد.

اخبار باب‏

:پ 1- عيون: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: حق مهمانست كه او را بدرقه كنى در سرايت تا دم در.پ 2- قرب الاسناد: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: چون يكى از ما به برادرش وارد شد در بنه او بايد آنجا نشيند كه صاحب بنه باو دستور دهد چون صاحب بنه شناساتر است به عورت خانه‏اش از آنكه باو وارد شود (عورت يعنى آنجا كه بيگانه نبايد بيند).پ 3- خصال: بسندش تا امام باقر (ع) كه ميفرمود: هر چيز را بار و برى است و بار و بر

 

نيكى كردن شتاب در افروختن چراغ است.پ 4- عيون: بسندش تا امام رضا از پدرانش (ع) كه مردى از امير مؤمنان (ع) دعوت مهمانى كرد و فرمودش از تو مى‏پذيرم به سه شرط: گفت آنها چه باشند يا امير المؤمنين فرمود: براى من چيزى از برون خانه وارد نكنى و هر چه در خانه دارى از من دريغ نكنى و به عيال و نانخور خانه فشار نياورى و از آنها كم نگذارى گفت اين شروط برايت انجام شود و آن حضرت از او پذيرفت.

صحيفه الرضا مانندش را آورده.پ 5- امالى صدوق: بسندش تا گويد: وارد شدند بر امام صادق (ع) جمعى از قبيله جهينه و از آنها پذيرائى كرد و چون خواستند كوچ كنند بآنها توشه داد و صله داد و بخشش كرد سپس به غلامانش فرمود: دور شويد و بآنها كمك ندهيد و چون از بسيج فارغ شدند آمدند تا با آن حضرت بدرود كنند و او را گفتند: يا ابن رسول الله خوب پذيرائى كردى و بخشش شايان دادى سپس بغلامانت فرمودى بما در آمادگى براى كوچ كمك ندهند؟ آن حضرت فرمود: ما خاندانى هستيم كه كمك ندهيم به مهمانهاى خود در كوچيدن از بر ما.پ 6- خصال: در سفارشهاى پيغمبر است (ص) كه اى على هشت كس اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نكنند: آنكه بر سر خوانى رود كه دعوت نشده و آنكه فرمانفرمائى كند بر ميزبان صاحب خانه- تا آخر خبر.پ 7- امالى طوسى: بسندش تا مجاهد كه بيكى از انصار مهمانى رسيد و انصارى خانواده‏اش در پذيرائى او كند شمرد و آمد و گفت شام بمهمانم نداديد، من شام شما را فره نكنم و زنش گفت بخدا منهم امشب شام نخوردم، مهمان گفت و منم بخدا امشب شام نخورم، انصارى گفت: مهمانم شب را بى‏شام بسر برد غذا را حاضر كنيد و خورد و همه با او خوردند و فردا صبح نزد رسول خدا (ص) رفت و كار خود را بآن حضرت گزارش داد و آن حضرت فرمود: خدا عز و جل را فرمان بردى و شيطان را نافرمانى كردى.پ 8- ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) كه فرمود: هر كه براى احترام مسلمانى را روغن زند خدا عز و جل بهر تار موئى نورى نويسد كه روز قيامت باو دهد (روغن زنى صابون زدن يا عطر ماليدنست).پ 9- محاسن: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: مهمان كن بطعام خود هر كه را خواهى در راه خدا.پ 10- همان: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: اگر برادرم را سير كنم در راه خدا دوستتر

 

دارم از اينكه ده مسكين را سير كنم.پ 11- همان: بسندش از شهاب بن عبد ربه كه امام ششم (ع) فرمود: خوراك خوبى بساز و يارانت را بدان بخوان.پ 12- همان: بسندش تا امام ششم كه فرمود: اگر برادرت خود بنزد تو آمد هر چه دارى براش بياور و اگرش دعوت كردى خوب پذيرايش شو.پ 13- همان: بسندى از امام ششم (ع) فرمود: مؤمن رو در بايستى از برادرش ندارد، ندانم كدام عجبترند: آنكه نزد برادر رود و او را برنج پذيرائى وادارد يا اينكه خود بخود برنج افتد براى پذيرائى برادرش.پ 14- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود همين گناه براى آدمى بس كه كم شمارد آنچه نزد برادرانش گزارد، و همين گناه براى مهمانان بس كه آنچه برادرشان نزدشان نهد كم شمارند و در حديث ديگر با اندكى تغيير در عبارت آمده.پ 15- همان: از صفوان كه عبد الله بن سنان نزدم آمد و گفت چيزى براى خوردن دارى؟

گفتم: آرى و پسرم را با يكدرهم فرستادم كه گوشت و تخم مرغ بخرد و بمن گفت: پسرت را كجا فرستادى؟ باو گزارش دادم گفت: او را برگردان، برگردان، سركه دارى؟ زيت دارى؟

همان را بياور كه شنيدم امام صادق (ع) ميفرمود: نابود كسى كه كم شمارد براى برادرش آنچه نزدش آورد، نابود كسى كه كم شمارد آنچه برادرش نزد او گزارد.پ 16- محاسن (مضمون شماره 15 را با تغييرى در تعبير آورده).پ 17- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر دينى اينكه هديه بپذيرد و اينكه هر چه دارد باو هديه كند، و خود را براى آماده كردن هديه در رنج نيندازد و رسول خدا (ص) فرمود: دوست ندارم برنج اندازان را.پ 18- همان: بسندى تا اينكه حارث اعور نزد امير مؤمنان آمد و گفت: اى امير مؤمنان خدا مرا قربانت كند ميخواهم مرا محترم شمارى باينكه نزد من غذا بخورى آن حضرت فرمود:

بشرط اينكه براى چيزى خود را در رنج نيندازى و باو وارد شد و حارث تيكه نانى برايش آورد و امير المؤمنين از آن ميخورد حارث گفت: من پول دارم و آن را نشان داد و گفت: اگر اجازه فرمائيد چيزى بخرم، فرمود: همين در خانه تو بوده.پ 19- همان: بسندش تا حارث اعور كه امير مؤمنان (ع) نزد من آمد و بآن حضرت گفتم اى امير مؤمنان بمنزل من درآى فرمود: بشرط اينكه چيزى از من واندارى كه در خانه دارى و چيزى از بيرون با رنج در نيارى.

 

پ‏20- همان: بسندش تا گفت: رسول خدا را شيوه آن بود كه چون نزد مردمى غذا ميخورد ميفرمود: روزه‏داران نزد شما افطار خورند و نيكان با شما همخوا باشند، و فرشته‏هاى خوب بر شما رحمت فرستند.پ 21- همان: بسندش از ابى عبد الله سمان (روغن فروش) كه هديه‏اى براى امام ششم برد و بهمراه آن حضرت از آن خورد و چون فارغ شد گفت: الحمد لله و آن حضرت باو فرمود:

طعامت را نيكان خورند و فرشته‏هاى خوب بر تو رحمت خواهند.پ 22- همان: بسندش از امام ششم (ع) كه چون رسول خدا (ص) با مردمى مى‏خورد اول كس بود كه با آنها دست بطعام ميبرد و آخر كسى كه دست ميكشيد تا همه بخورند.پ 23- همان: بسندش تا گفت: رسول خدا فرمود صاحب خانه اول مهمانان بنوشد و آخر همه وضوء سازد.پ 24- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: ساقى آخر همه بنوشد.پ 25- همان: بسندش از حفص كه امام ششم (ع) در باره مردى كه ديگرى را بر خوراك يا جز آن سوگند ميدهد؟ فرمود: بر او چيزى نيست ميخواهد او را احترام كند.پ 26- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود الحق مهمانست كه برايش خلال آماده كنند.پ 27- سرائر: از سيارى كه بامام كاظم (ع) مهمانانى وارد شدند و چون خواستند بروند غلامانش را از كمك بازگرفت گفتند: يا ابن رسول الله كاش ميفرمودى غلامانت بما كمك ميكردند در كوچيدن اما چون ميخواهيد از ما بكوچيد، نه.پ 28- همان: بسندش تا امام ششم (ع) كه فرمود: از آبرودارى است نزد برادر كه چون در سفره با او همخور شود پيش از او از خوردن دست بردارد، و فرمود: چون برادرت بر تو وارد شد باو مگو امروز چيزى خوردى ولى آنچه دارى نزد او بياور زيرا براستى سخاوتمند كامل كسى است كه آنچه دارد در بخشش گزارد.پ 29- مكارم الاخلاق: از امام صادق (ع) فرمود: اگر كسى هزار درهم براى خوراكى هزينه نهد و مؤمنى از آن بخورد اسراف نباشد.پ 30- كشى: بسندش تا امير مؤمنان (ع) (نزديك بمضمون شماره 18 را در باره مهمانى حارث اعور از آن حضرت آورده). 31- نوادر راوندى: از رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر اينست كه هديه او را بپذيرد و از هر چه دارد بى‏تكلف باو هديه دهد، و بهمين سند است كه رسول خدا (ص)

 

 

فرمود: تكلف كنان را دوست ندارم.پ 32- زهد النبى: بسندش تا پيغمبر (ص) كه فرمود: هر كه براى خودنمائى و شهرت اطعام كند خدايش از صديد دوزخ بخوراند و آن خوراك را در شكمش آتش سازد تا دادگرى مردم در روز قيامت بپايان رسد.33- دعوات راوندى: پيغمبر (ص) فرمود: هر كس به برادرش شيرينى خوراند خدا تلخى مرگ را از كامش ببردپ و امير مؤمنان (ع) فرمود: نيروى تنها خوردنست و نيروى جانها خوراندن.پ و امام صادق (ع) فرمود: هر كه گرسنه‏اى را سير كند خدا برايش در بهشت جوئى روان سازدپ و فرمود: سليمان (ع) به مهمانهاى خود گوشت با نان مغز گندم ميخوراند و به عيال خود نان خشكار ميخوراند و خودش نان جو با سبوس ميخورد.پ و فرمود: مستمندان را بپا و آنها را سير كن كه خداى تعالى ميفرمايد (48 سوره سبا) باطل را پديد نياورده و آن را باز نياورد.