باب چهلم چشم پوشى از عيوب مردم و ثواب كسى كه بدى خود را دشمن دارند نه از مردم را

اخبار باب‏

پ‏1- تفسير على بن ابراهيم: امير مؤمنان (ع) فرمود: خوشا بر كسى كه باز دارد او را عيب خودش از عيوب مردم.پ 2- خصال: بسندش تا امام ششم (ع) سه كس در سايه عرش خدا باشند روزى كه جز سايه آن سايه‏اى نباشد كسى كه انصاف دهد بمردم از طرف خود، و كسى كه گامى پيش و پس ننهد تا بداند كه آن مورد پسند خداست يا خشمش و كسى كه نكوهش نكند برادرش را به عيبى تا آن را از خود دور كند زيرا از خود عيبى بر ندارد جز كه عيب ديگرش پديد گردد و پس است براى مرد كه بخود پردازد از مردم ديگر.

محاسن بسندى مانندش را آورده با اندك تغييرى كه ما آن را در باب جوامع مكارم آورديم.پ 3- تحف العقول: در وصيت امير مؤمنان به پسرش حسين (ع) كه هر كه عيب خود ديد از عيب ديگر باز ماند.پ 4- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) كه براى مرد همين عيب بس كه بنگرد در مردم آنچه را در خود او است و نبيند و سرزنش كند مردم را بدان چه خودش نتواند كه وانهد، و آزار دهد همنشين خود را بدان چه سودش ندارد.پ 5- همان: در وصيت به ابى ذر كه پيغمبر (ص) باو فرمود: بايد جلوگيرت باشد از مردم آنچه در خود دانى و بد نشمارى در آنها آنچه خود ميكنى، و فرمود: بس است براى مرد اين عيب كه در مردم بشناسد آنچه در خودش در نيابد و مايه شرم آنها بداند آنچه در خود او باشد، و آزار دهد همنشين خود را بدان چه سودش ندهد.پ 6- امالى طوسى: بسندش تا رسول خدا (ص) كه خير زودتررس ثواب نيكى است، و شر زودتررس كيفر تجاوز، و بس است براى مرد همين عيب كه بيند در مردم عيبى كه در خود نبيند، و سرزنش كند مردم را بدان چه تركش نتواند، و آزار دهد همنشينش را به‏

 

آنچه سودش ندهد.

ثواب الاعمال: بسندش مانندش را آورده مجالس مفيد بسندى مانندش را آورده و حسين بن سعيد هم مانندش را آورده‏پ 7- علل الشرائع: بسندى به محمد بن حميم گفته شد چرا به مردم نگوئى؟ گفت:

من خود را نپسندم در اينكه بد نيستم تا به بدى ديگرى پردازم، راستش مردم از خدا در باره گناهان مردم ترسند و خود را از گناه خود در امان دانند.پ 8- معانى الاخبار: بسندش تا امام ششم (ع) كه كمتر چيزى كه آدمى بدان از ايمان بدر شود اينست كه كسى را برادر دينى گيرد و لغزشهاى او را بشمار آورد تا روزى ويرا بر آنها سركوفت كند.پ 9- علل الشرائع: بسندش تا امام باقر (ع) كه ميفرمود: چون مردى در سمت راست عقيده‏اى دارد و تا بسمت چپت رسيد از آن برگرديد در باره او جز خوبى مگو و از او بيزارى مجو تا بشنوى از او همان سخن كه در سمت راست شنيدى و به عقيده خود برگردد زيرا دلها ميان دو انگشت خدا است و هر ساعتى آنها بسوئى گرداند و راستى كه بنده بسا كه توفيق خير يابد.پ صدوق ره گفته مقصود از دو انگشت خدا دو راه است كه بدان رهنما است يكى خير و ديگرى شر زيرا خدا انگشت ندارد و بمانند خلق خود نيست تعالى عن ذلك علوا كبيرا.پ 10- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) كه هر كه خود را دشمن شناسد و دشمن مردم نباشد خدايش از هراس روز قيامت امان دهد.

ثواب الاعمال: بسندى مانندش را آورده.پ 11- دعوات راوندى: امير مؤمنان (ع) فرمود شريفترين خصال رادمردى اينست كه از آنچه دانى در غفلت‏گذرانى.پ 12- نهج البلاغه: از اشرف كارهاى كريم بروى خود نياوردن آنچه است كه ميداند.پ و فرمود: هر كه عيب خويش بيند از عيب ديگرى درگذرد.پ و فرمود (ع) هر كه عيوب مردم را بيند و زشت شمارد ولى آنها را براى خود پسندد خود احمق باشد.پ و فرمود (ع) بزرگترين عيب اينكه نكوهش كنى آنچه را در خود تو است.پ و فرمود (ع) ايا مردم خوشا بر كسى كه پرداختن بعيب خودش او را از عيب ديگران بازدارد، و خوشا بر كسى كه در خانه‏اش بماند و روزيش را بخورد و بطاعت پروردگارش‏

 

 

بپردازد و بر گناهش بگريد، و اندر كار خود باشد و مردم از او آسوده باشند.