باب پنجم: درّاج، قطا، كبك، و پرنده‏هاى ديگر و گوشت كدام بهتر است

پ‏1- در كافى- 6: 312 فروع-: بسندش از امام هفتم عليه السّلام كه به تبدار گوشت كبك بخورانيد كه ساقها را نيرو بخشد و تب را بخوبى براند.پ 2- و از همان است: بسندش از على بن مهزيار كه با ابى جعفر عليه السّلام غذا خوردم و برايش يك قطا آوردند، فرمود: بركت دارد و پدرم آن را خوش داشت و ميفرمود به يرقان زده بخورانند كبابش را كه او را سود دهد.پ 3- در خرائج: از حسن روايت است كه روزى على عليه السّلام در بيابان لختى بود و درّاجى ديد، فرمودش چنديست كه در اين بيابان لختى و خوراك و نوشابه‏ات از كجا است؟ گفت يا امير المؤمنين صد سال است در اين بيابانم و چون گرسنه شوم بشما صلوات فرستم و سير شوم و چون تشنه شوم به ستمكاران بر شما نفرين كنم و سيراب شوم.پ 4- در محاسن- 474-: بسندى تا امير المؤمنين عليه السّلام كه مرغابى گاوميش پرنده‏ها است مرغ خانگى خوك پرنده‏ها است دراج حبشى پرنده‏ها است تو دو جوجه وار بدست آر كه زنى از ربيعه با فزونى قوت خود آنها را پروريده‏پ 5- و از همان- 474: بسندى تا امير المؤمنين عليه السّلام كه نام گوشتها را نزد

 

او بردند، فرمود: بهترين آنها گوشت وار است.پ 6- و بهمين سند آورده كه نام گوشتها را نزد آن حضرت بردند و عمر هم بود و او گفت: بهترين گوشت از آن مرغ است و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:

نه هرگز، آنان خوكان پرنده‏هايند و بهترين گوشت از آن جوجه كبوتر نو خاسته است.پ 7- و از همان است: بسندى تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله كه هر كه را خوش آيد خشم خود را بكشد بايد گوشت درّاج خورد.پ 8- در كافى 6: 312 فروع: بسندى مانندش آمده‏پ 9- در طب الائمه است: بسندى از على عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله ميفرمود:

هر كه را خوش آيد خشمش را كشد گوشت دراج بخورد و از آن حضرت عليه السّلام كه هر كه از دلش نالد و غمش بسيار است گوشت دراج بخورد.پ 10- در حياة الحيوان گفته: درّاج با ضمه چون رمان پرنده‏ايست مبارك و پر نژاد و مژده بخش بهار هواى پاك و وزش شمال را خوش دارد و از باد جنوب بد حال شود تا از پرش بماند پرنده‏ايست خاكى رنگ كه درون و برون بالهايش سياهند بشكل قطا است جز كه از او لطيف‏تر است و جاحظ آن را بخشى از كبوتر دانسته و كارش اينست كه در يك جا تخم خود را واننهد و آن را جابجا كند تا جايش شناخته نشود، ابن سينا گفته: گوشتش به از فاخته است و معتدلتر و لطيف‏تر است و خوردنش در مغز و فهم و مغز و منى بيفزايد.

و گفته كبك همان حجل است و نرش پر جماع است و از حرص بر آن تخم ماده را بشكند تا روى آن نخوابد و از او باز ماند و از اين رو ماده‏اش نزديك تخم نهادن گريزان شود و نهان گردد باشتياق بجوجه و چون از اين رو ماده‏ها گريزند نرها بهم زنند و پر فرياد كشند و مقهور بدنبال قاهر افتد و نيرومند با بينوا جفت شود و كبك باندازه نياز آوازش را دگرگون كند و پانزده سال بماند.

 

پ‏و كار شگفتش اينست كه چون شكارچى دنبالش كند كه سر زير برف كند و پندارد شكارچى او را نبيند، و نرش بر ماده پر غيرت ورزد و ماده از بوى نر آبستن شود و همه اين انواع سرود و آواز خوب را دوست دارند و بسا از شنيدن آن از آشيانه بيفتند و شكارچى آنها را بگيرد.

و گفته: قطا معروف است (نوعى كبك) و دو رسته دارد كدرى و جونى جوهرى رسته سومى افزوده كه قطاط باشد، كدرى خاكى رنگ است و پشتش خط خطى است و هم شكمش و گلوگاهش زرد است و دمش كوتاه و لطيف‏تر است از جونى كه زير بالش سياه است و پاها و پشتش خاكى است و نقطه دارد و به زردى زند و آن را جونى خوانند كه آوازش گرفته است و در ناى غرغر كند و كدرى آواز شيوا دارد و فرياد كشد.

و خويش اينست كه دسته جمعى از آشيانه خود سر آب روند نه تك تك و آن هنگام سپيده دم باشد كه تا برآمدن خورشيد هفت منزل درنوردند و بآب رسند و سير بنوشند، و عرب قطا را خوش خرام داند و راه رفتن زنان با شرم را بدانها مانند كند.پ ابن حيان و جز او از حديث ابى ذر آوردند و ابن ماجه از جابر كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هر كه براى خدا مسجدى سازد گرچه آشيانه كبكى باشد خدا برايش خانه‏اى در بهشت سازد، و آن جايى است كه در آن بخوابد و تخم نهد و آشيانه او را نام برده چون بر درخت و سر كوه نباشد و در زمين هموار است و از اين رو مسجد را بدان مانند كرده و براى آنكه او را راستگو دانند و اشاره باخلاص در ساختمان دارد.

 

و گفتند: براى آنكه آشيانه او مانند محراب مسجد است و براى نمونه آن را آورده از راه تشويق چنانچه از كم بر حذر دارند براى اينكه نمونه بيش باشدپ چنانچه فرمود: خدا لعنت كند تخم دزد را كه دستش را برند و ريسمان دزد را كه دستش بريده شود، و شارع بسا نمونه نشدنى آورد چنانچه فرمود: گر چه فاطمه دختر محمّد صلى اللَّه عليه و اله دزدى كند با اينكه در باره او دزدى بگمان نيايد.