پ1- «در محاسن» (517) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گام بر ريگ سوزان نهاد و آن را سوخت و گام بر خرفه نهاد سوزش آن را زدود و برايش دعا كرد و آن را دوست ميداشت،پ در كافى (6/ 367) مانندش آمده و بدان فزوده كه: ميفرمود: وه چه سبزى پر بركتى است.پ 2- «در محاسن» (518) بسندش از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه خرفه را باشيد كه ابزار هوش است و اگر چيزى خرد فزايد همانست، در مكارم: مانندش
آمده (205).پ 3- «در محاسن» (..) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه بر روى زمين شريفتر و سودمندتر از خرفه نيست كه سبزى فاطمه صلوات اللَّه عليها است و آنگه فرمود:
خدا لعنت كناد بنى اميه را كه از دشمنى با ما و فاطمه عليه السّلام آن را بقله الحمقاء ناميدند، در كافى (..) بسندى مانندش آمده.پ 4- «در دعوات راوندى»: كه پيغمبر سوزشى يافت: و خرفه را بدندان گرفت و آسوده شد و فرمود: بار خدايا بدان بركت ده كه در آن درمان 99 درد است بروى هر جا خواهى،پ روايت است كه فاطمه عليه السّلام اين سبزى را دوست ميداشت و بدو وابسته شد و گفتند: سبزى زهراء چنانچه گفتند شقائق نعمان و آنگه بنى اميه دگرگونش نمودند و گفتند: سبزى احمقى است چون در گذرگاه مردم و سم داران رويد و پامال شود.پ 5- «در دعائم» كه پيغمبر خرفه را دوست ميداشت و بدان بركت داد (2/ 113).پ «بيان»: در قاموس گفته: فرفخ معرب پر پهن است يعنى پرهاى پهن دارد و گفته سبزى مبارك كاشنى و يا خرفهاند و هم سبزى نرم كه آن را بقلة الحمقاء نامند، پايان، سليمان بن حسان گفته: پندارند از آنش حمقاء خوانند كه در سر راه مردم رويد و پايمال شود و در گذرگاه سيل و از بن بر كندش، پزشكان آن را سرد از درجه 3 دانند و تر در درجه 2 باثرى كه دارد ثألول را ببرد و سر درد گرم و التهاب معده را با نوشيدن و ماليدن آرام كند و از چشم درد و خونريزى جلو گيرد.