پ1- در خصال 612 بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه كسى در جاى سجدهاش فوت نكند و نه در خوراك و در نوشيدنى خود و نه در دعاء نوشته،پ فرمود كسى از شماها ايستاده ننوشد،پ فرمود: مبادا آب را ايستاده روى پاها بنوشيد كه مايه درديست بيدرمان مگرش خدا عزّ و جلّ شفا دهد (در علل بسندش همين خبر را آورده وانگه گفته: مقصود شب است ولى در روز نوشيدن آب ايستاده بر سر پا جريان و نيروى بيشترى دارد چنانچه امام صادق عليه السّلام فرموده (2/ 150).پ 2- كشى (22) بسندش از ثوير بن ابى فاخته كه بهمراه محمّد بن ذرّ قاضى نزد ابى جعفر عليه السّلام رفتم و كوزهاى از پوست برايش آوردند و چون بدستش رسيد فرمود:
سپاس خدا راست كه براى هر چيزى حدّى ساخته كه بدان پايان يابد، ابن ذرّ گفت حدّ آن چيست؟ فرمود: نام خدا را بر آن برند چون نوشند و چون پايان دهند خدا را سپاس گويند و از نزد حلقهاش ننوشند و نه از جاى شكستهاش كه دارد، تا آخر خبر،پ و بسندى از امام رضا عليه السّلام آورده كه على عليه السّلام ايستاده نوشيد و فرمود: ديدم كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله اين كار را كرد.پ 3- در علل (1/ 268) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه: ايستاده منوش، گرد گور مگرد، در آب ايستاده نشاش زيرا هر كه چنين كند و بدو آسيبى رسد جز خود را سرزنش نكند، و هر كه كند يكى از اينها را از او جدا نگردد جز كه خدا خواهد.پ توضيح: گذشت كه منظور از گرد گور گرديدن در اينجا تغوط بر گور است در قاموس گفته: طوف بمعنى غائط است و (طاف) يعنى رفت غائط كرد، چون «اطاف» پايان، و دلالت دارد كه اين كارها عادت آورند در غالب و گويا براى
اينست كه شيطان بر او چيره گردد.پ 4- در قرب الاسناد (16) بسندش از امام پنجم عليه السّلام كه چون پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آب مينوشيد، ميگفت: سپاس خدا را كه بما نوشانيد آب شيرين زلال برحمت خود و ننوشانيد آب شور و تلخ بسزاى گناهان ما. در (محاسن): مانندش آمده در كافى: مانندش آمده ولى لفظ ملح بمعنى شور ندارد (6/ 484).پ بيان: در قاموس گفته: زلال بر وزن غراب زودگذر در ناى و شيرين و صاف و روان زود جريان اينكه فرمود: تلخ و شور بما نداده بسا مقصود ندادن آب است چنانچه خدا در مقام تهديد فرموده «و راستى كه ما ببردن آب البته توانائيم».پ 5- در مجالس صدوق (254) بسندش تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در حديثى طولانى در باره مناهى كه هيچ كدام شماها آب را از حلقه ظرفش ننوشد كه جمعگاه چرك است، و نهى كرد از آب نوشيدن با دهن از نهر و مانند آن بيكمك دست و آبخوردن مانند چهارپايان، فرمود: با دستها بنوشيد كه بهترين ظرفهاى شمايند، نهى كرد از تف انداختن در چاهى كه از آن آب نوشند. نهى كرد از فوت كردن در خوراك و نوشابه.پ بيان: نهى از فوت كردن در نوشابه اعم از اينست كه براى خنك كردن باشد يا دور كردن خاشاك از روى آن.پ در مجالس (368) در يكى از خطبههاى امير المؤمنين عليه السّلام كه: اگر خواهم توانم تن پوش از ممتاز ديباى شما پوشم و از مغز گندم و سينه مرغان شما خورم و از آب زلال در آبخورى شيشههاى شما نوشم ولى من بقول خدا جلّت عظمته عمل كنم آنجا كه فرمايد: «هر كس زندگى دنيا و زيورش را خواهد- تا فرموده او در ديگر سراى ندارد جز دوزخ» (15- هود).پ بيان: دلالت دارد كه نوشيدن در آبخورى بلور نهايت نعمت خوراكى است و خوشگذرانى و با تواضع در خوراك و نوشاك كه مطلوبست منافات دارد.
(مترجم گويد: مضمون كامل آيه اين است كه: هر كس زندگى دنيا و زيورش را خواهد پاداش كارهايش تمام در دنيا باو بپردازيم و در آن كاستى نباشد و
آنانند كه در ديگر سراى جز دوزخ براشان نباشد).پ در كنز كراچكى: گفته پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در سفرى بود، از خواب بيدار شد و فرمود: آب وضوء با كيست؟ ابو قتاده گفت: با من است و در ميان مطهره است، و نزد آن حضرت آورد و با آن وضوء ساخت و مقدارى در ظرفش فزون آمد به ابو قتاده فرمود: آن را نگهدار كه موقعيتى خواهد داشت، و چون روز گرم شد و تشنگى مردم سخت شد، مردم نزد پيغمبر شتافتند و فرياد كردند، آب، آب، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كاسهاى خواست و به ابو قتاده گفت: آن مطهره را بياور و آن را برگرفت و بدان دعائى خواند و بدست ابو قتاده داد و فرمود: بريز و او در آن كاسه ريخت و مردم بنوشيدنش شتافتند رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: همه شماها آب مينوشيد ان شاء اللَّه و ابو قتاده آب در كاسه ميريخت و پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بمردم مينوشانيد تا همه مردم همه نوشيدند و پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به ابو قتاده فرمود: تو هم بنوش گفت: نه شما بنوشيد يا رسول اللَّه فرمود: نه تو بنوش، من ساقى مردم بودم و ساقى بدنبال ديگران نوشد، و ابو قتاده نوشيد وانگه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نوشيد.پ 8- در الشهاب: فرموده صلى اللَّه عليه و آله: ساقى قوم در آخرشان نوشد.پ در الضوء: اين از مكارم اخلاق است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله پيوسته ياران خود را مسئول آنها ميدانست و در انجامش بدانها پيشدستى ميكرد و بارها انجام ميداد براشان، و رعايت اين ادب براى اينست كه چون بمردم آب دهد كه تشنه و بىتابند چون خود در آغاز نوشد دليل حرص او و بىتوجهى او بديگر يارانست كه مورد اعتمادش ساختند و جان و تن آنان بدو سپرده شده، موضوع آب نزد آنها داراى اهميت بوده زيرا بسيار بوده كه در بيابانها درآمدند و خود را در معرض تشنگى و گرماى سخت نيم روز درآوردند و بدان مباهات ميكردند و شهامت ارائه ميدادند و آن را در مفاخر خود يادآورى ميكردند، و در اين موارد كارشان بآنجا ميكشيد كه آن را ميان خود قسمت ميكردند و جيرهبندى مينمودند و گفتند:
آب پستترين موجود است و عزيزترين ناياب، فائده حديث تشويق بر كارهاى
شرافتمندانه و دورى از كارهائى كه آدمى را به پستى و رذلى كشاند و لباس خوارى پوشاند و راوى حديث مغيره است.پ 9- در معانى الاخبار (149) بسندى كه رسانده تا آنجا كه بامام ششم عليه السّلام گفته شد كسى با يك نفس آب مينوشد فرمود: باكى ندارد، (راوى گويد) گفتم:
مردم گويند اين شرب الهيم است، فرمود: شرب الهيم آنست كه نام خدا نبرند بر آن ... (و بسند ديگر همين مضمون را با اندك اختلافى آورده).پ 11- و از همان (150) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه سه نفس در نوشيدن بهتر است از يك نفس، گويد بد داشت كه مانند هيم باشد، گفتم: هيم چيست؟ گفت:
ريگ است و در حديث ديگر گفت: شتر است. شيخ صدوق گفته: از استادم محمّد بن حسن بن احمد بن وليد شنيدم ميگفت: از محمّد بن حسن بن صفّار شنيدم ميگفت:
هرجا در كتاب حلبى «و در حديث ديگر» آمده گفته محمّد بن ابى عمير است.پ بيانيست: خدا تعالى فرموده: الواقعه: 51 سپس راستى كه شماها ايا گمراهان دروغشمار 52 البته خورندهايد از درختى از زقوم 53 و پركنانيد از آن شكمها را 54 پس نوشكنانيد بر آن از حميم 55 پس نوشكنانيد نوشكردن هيم» بيضاوى گفته: نوش هيم نوش شتر دچار به بيمارى هيام است كه درديست مانند درد استسقاء و جمع اهيم و هيماء است، و بقولى هيم ريگ روانست و جمع هيام بفتحه است ... جوهرى گفته: قول خدا تعالى فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ يعنى شتران تشنه و بقولى ريگ و شن اخفش آن را نقل كرده پايان.
من گويم: اخبار در نوشيدن آب در يك نفس يا بيش اختلاف دارند و فقهاء نوشيدن به سه نفس را مستحب دانند و كمتر از آن را حمل بر جواز كردند، و بسا اخبار يك نفس را تفسير كردند بر آنكه آب ده آزاد باشد و از برخى اخبار برآيد كه اخبار تعدّد از راه تقيه بودند و ظاهر اينست كه با سه نفس بهتر است، مؤلف جامع گفته: ايستاده نوشيدن آب در شب مكروه است و در روز باكى ندارد و در سه نفس نوشند و اگر آب ده آزاد است در يك نفس.
پ12- در معانى الاخبار (281) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه از خنثى نوشيدن نهى كرد، و معنايش اينست كه در مشك آب را برگرداند و از آن بنوشد.پ توضيح: در نهايه است كه آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله نهى كرد از خنثى كردن مشكهاى آب و آن اينست كه درش را به بيرون برگردانند و از آن بنوشند و قبعه برگرداندن آنست بدرون و براى آن نهى كرده كه ادامه اين كار سبب بد بو شدن در مشك مىشود، و بقولى براى اينكه بسا در ميان مشك جانورى باشد و بدرون شكم رود، و بقولى براى اينكه آب بنوشنده ميپاشد براى اينكه در مشك گشاد است.
و در حديث ديگر اباحه آن رسيده و بسا كه نهى مخصوص مشك بزرگ است نه مشك كوچك آب نوشى، و در حديث ابن عمر است كه از مشك كوچك آب مينوشيد و آن را برنميگرداند و آن را نفعه ميناميد بمعنى يكباره كه از نفع بازگرفته شده ...
و در شرح جامع الاصول است كه اختناث برگرداندن در مشك است و اباحه آن هم روايت است و آن در صورت ضرورت و نياز است و نهى از ادامه و اعتياد است و ناسخ حكم اباحه است.پ 13- در معانى 385 بسندش از عبد اللَّه بن سنان كه شنيدم كه امام ششم عليه السّلام ميفرمود: راستى مردى يك شربت نوشيد و خدايش بدان ببهشت برد، گفتم: اين چگونه شود؟ فرمود: كسى آب نوشد و واگيرد و ظرف آب را از خود دور كند با اينكه هنوز تشنه باشد و حمد خدا كند و باز برگردد و بنوشد و خدا عزّ و جلّ بدين كار بهشت را بر او واجب كند: در (محاسن): مانند آن را آورده جز كه حمد خدا را در دنبال بار سوم نوشيدن هم گفته و بسم اللَّه را در آغاز هر نوشيدن، و بسند ديگر هم مانندش را آورده.پ 14- در علل (2/ 205) بسندش از بكار بن ابى بكر حضرمى كه بامام ششم عليه السّلام گفتم: مردى در قدح بدمد و فوت كند، فرمود: باكى ندارد و اين مكروه است در آنجا كه هم نوشى دارد تا مبادا او اين كار را بد دارد و پرسيدم از مردى كه در خوراك فوت كند فرمود: آيا براى اين نيست كه سرد شود؟ گفتم: چرا
فرمود: باكى ندارد، صدوق گفته: آنچه من فتوى دهم اينست كه روا نيست فوت كردن در خوراك و نوشابه چه خودش تنها باشد يا با ديگرى باشد جائز نيست، و اين علت را جز در اين خبر ندانم و نشناختم.پ بيان: ظاهر كلام صدوق حرمت فوت كردنست و از اين رو اين خبر را نپذيرفته و مىشود آن را حمل بر جواز كرد و اخبار ديگر را تفسير بكراهت كرد، يا اخبار ديگر را تفسير كرد بدان جا كه هم نوشى دارد يا بصورت عدم ضرورت بخوردن و اخبار جواز را بصورت ضرورت بخوردن مانند اينكه وقت نماز تنگ است يا كار فورى دارد.پ 15- در كامل الزياره (106) بسندش از داود رقى كه من نزد امام ششم عليه السّلام بودم كه آب خواست و چونش نوشيد ديدمش گريه گرفت و اشك چشمش را گرفت و آنگاه فرمود: اى داود خدا كشنده حسين عليه السّلام را لعنت كند، بنده خدائى نباشد كه نوشد و ياد حسين عليه السّلام كند و كشنده را لعنت كند جز كه خدا برايش صد هزار حسنه نويسد و از او صد هزار سيئه فرو ريزد و صد هزار درجه از او بالا برد و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و خدا روز رستاخيز او را با دلى خنك محشور سازد و هم آن: از كلينى بسندش مانندش را آورده، و در (كافى) بسندش مانندش آمده (6/ 39).پ بيان: خنكى دل كنايه از آرامش و آسايش آنست.پ 16- و از همان (274) بسندش از ابى لبيد بحرانى كه مردى از امام پنجم عليه السّلام پرسيد آداب نوشيدن از اين كوزه شما چيست؟ فرمود: از گوشهاش ننوش و از جاى شكستهاش ننوش كه نشيمنگاه شيطانست و چونش بدهن نهى نام خدا ببر و چونش از دهنت بردارى حمد خدا كن و در سه نفس بنوش كه با يك نفس مكروه است.پ 17- و از همان: بسندش از سماعه كه از امام ششم عليه السّلام پرسيدم مردى با دست چپش ميخورد و يا مينوشد فرمود: با دست چپ ننوشد و بدان چيزى نگيرد و بروايت ديگرش مانند آن را آورده.
و در همان از امام ششم عليه السّلام همين مضمون را آورده.پ 19- و از همان (455) بسندش از محمّد بن مسلم كه در مجلس امام ششم عليه السّلام بوديم و در نزد ما آمد و ظرفى كه آب داشت با دست چپش برگرفت و با يك نفس ايستاده از آن نوشيد.پ بيان: گرفتن با دست چپ براى عذرى بوده يا براى بيان جواز آن و هم با يك نفس نوشيدن و ايستادن براى اينكه در روز بوده و بدى ندارد.پ 20- در محاسن: (452) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه بايد آب ده مردم خودش در پايان همه بنوشد.پ 21- و از همان: (575) بسند پيش كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: آب را خرده خرده بمكيد و يكباره فرو ندهيد كه دچار درد كباد شويد، در (كافى) (6/ 381) مانندش آمده، در (مكارم) مانندش آمده (181)پ بيان: در نهايه گفته: در حديث است كه «آب را بمكيد و يكباره فرو ندهيد «عبّ نوشيدن بىنفس كشيدنست و درد كباد از آنست و كباد بضم كاف درديست كه دچار كبد و جگر سياه شود، در جاى ديگر گفته: عبّ نوشيدن بىمكيدنست و من گويم: اين از تفسير نخستش روشنتر است، و جوهرى هم همين را گفته و گويد در حديث است كه درد كباد از عبّ است و كبوتر آب را يكباره فرودهد بطور عبّ چنانچه جانوران نوشند ...
در دروس: گفته: آب سرور نوشابهها است، در دنيا و ديگر سرا و مزه زندگى دارد و بد است پرنوشيدنش و عبه اينست كه بىمكيدن نوشد و مكيدن مستحب است، و روايت است هر كه آب را در سه نفس نوشد و پس از هر نفس حمد خدا كند بهشتش بايست گردد و در روايتى در هر بار كه مىنوشد نام خدا را هم ببرد.پ 22- در محاسن (575) بسندش از امام صادق عليه السّلام كه سه نفس نوشيدن به از يك نفس است (در حديث ديگر همين مضمون را آورده).پ 26- در محاسن (576) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه نوشيدن در يك
نفس را بد ميداشت و فرمود: سه نفس باشد يا دو نفس، (بيان): در كلام فقهاء استحباب نوش با دو نفس را نديدم با اينكه در اخبار معتبره وارد است و ظاهر استحباب آنست نيز.پ 27- در محاسن (..) بسندى از امام ششم عليه السّلام كه نوشيد در سه نفس و بار سوم سيراب شد. وانگه فرمود: پدرم ميفرمود: هر كه سه بار نوشد آن نوشيدن هيم باشد، گفتيم: هيم چيست؟ فرمود: شتر.پ بيان: گويا در اين حديث تصحيف شده باشد يا سقط دارد چنانچه اخبار ديگر بر آن گواهند و مىشود اين خبر را تفسير كرد بصورت عدم تنفس يا باينكه پيش از بار سوم سيراب شده و آن را از روى حرص نوشيده.پ 28- در محاسن (576) بسندش از سليمان بن خالد كه پرسيدم از امام ششم عليه السّلام مرد بيك نفس مينوشد فرمود: مكروه است و فرمود: اين نوشيدن هيم است گفتم: هيم چيست؟ فرمود: شتر (اين مضمون را بسند ديگر از امام ششم عليه السّلام در پاسخ پرسش معاوية بن وهب آورده).پ 29- و در همان (..) بسندش از روح بن عبد الرحيم كه امام ششم عليه السّلام بد ميداشت همانندى به هيم را گفتم: هيم چيست؟ گفت: تلّ ريگ، و در تهذيب بسند ديگر هيم را به شتران سالخورده تفسير كرده.
(در محاسن: بسند ديگر باز هيم را به رمل يعنى ريگ و شن تفسير كرده).پ بيان: در بيشتر نسخهها با راء بىنقطه است و در برخى بازاء نقطهدار بمعنى شتر باركش و تفسير نخست روشنتر است.پ 30- در محاسن (577) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه اصحاب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم آب را يكباره فرو ميدادند و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بدانها فرمود: با دستهاى خود بنوشيد كه بهتر ظرفهاى شمايند. گويا منظور در اين حديث اينست كه با دهان خود از آبگاه مينوشيدند مانند بهائم.
پ31- در محاسن (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم را خوش مىآمد آب در قدح شامى بنوشد و ميفرمود: آن پاكيزهترين ظرفهاى شما است.پ 32- و از همان (..) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در غزوه تبوك بمردمى گذشت كه با دهان خود آب مينوشيدند و فرمود: با دستهاتان بنوشيد كه بهترين ظرفهاى شمايند.پ 33- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در قدحهاى شامى مينوشيد كه از شام آورده بودند يا بآن حضرت پيشكش شده بود.پ بيان: در دروس گفته: رسول خدا را خوش مىآمد از نوشيدن در قدح شامى و نوشيدن با دو دست بهتر است.پ 34- در محاسن (578) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه پدرم نشسته بود و عبد اللَّه بن على آمد اجازه شرفيابى بگيرد براى عمرو بن عبيد و بشير رحال و واصل، و پس از اجازه نزد آن حضرت آمدند و نشستند و گفتند اى ابا جعفر براى هر چيزى حدّيست كه بدان پايان يابد؟ فرمود: آرى چيزى نيست جز كه حدّى دارد و بدان پايان يابد، راوى گفت: وانگه آب خواست و كوزه آبش آوردند گفتند:
اى ابا جعفر حدّ اين كوزه چيست؟ فرمود: براى كسى كه مينوشد حدّى دارد، گفتند: حدّش چيست؟ فرمود: هر كه نوشد با سه نفس نوشد و در هر نفس حمد خدا گويد و البته از گوش كوزه و از جاى شكسته لب آن اگر شكست دارد ننوشد كه نوشگاه شيطانست وانگه گويد: حمد خدا را كه بمن آب شيرين گوارا از رحمتش نوشانيد و آن را شور و تلخ نساخت.پ بيان: در قاموس گفته گوش هر چه دستگيره و حلقه آنست.پ 35- در محاسن (..) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه از شكست ظرف آب و از دسته آن ننوشيد كه شيطان بر دسته نشيند.پ 36- و از همان (..) بسندش از امام ششم كه هر كه در سه نفس آب نوشد و در آغاز هر بار بسم اللَّه گويد و در پايانش الحمد للَّه آن آب تا در درون او است
برايش تسبيح گويد.پ 37- و از همان (580) بسندش تا امام پنجم كه يك مشك آبخورى براى امير المؤمنين عليه السّلام آوردند و ايستاده از آن نوشيد.پ 38- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه امير المؤمنين عليه السّلام ايستاده نوشيد و آنگه از فزونى آب وضويش ايستاده نوشيد و رو بحسن عليه السّلام كرد و فرمود پسرم من البته ديدم كه جدت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله چنين كرد.پ 39- در همان (..) بسندش از بشير بن غالب كه از حسين عليه السّلام كه هم سفرش بودم از نوشيدن ايستاده پرسيدم و بمن پاسخ نداد تا چون فرود آمد ماده شتر برايش آوردند و آن را دوشيد و آنگه مرا خواست و آن را ايستاده نوشيد (در سه حديث ديگر ايستاده نوشيدن از امام را نقل كرده).پ 43- و از همان: بسندش از عبد الرحمن بن حجّاج كه نزد ابى جعفر عليه السّلام بودم و عبد الملك قمى وارد شد و گفت: اصلحك اللَّه، ايستاده بنوشم؟ فرمود: اگر خواهى، گفت: بيك نفس بنوشم؟ فرمود: اگر خواهى، گفت سجده كنم و دستم زير جامهام باشد؟ فرمود: اگر خواهى، و آنگه امام ششم عليه السّلام فرمود: من از اينها و مانندشان بر شما ترسى ندارم.پ بيان: از اينها و مانندشان الخ گويا مقصود اينست كه اين امور از سنن و آدابند و ترسى ندارم كه در باره آنها عذاب شويد و همانا ترسم بر شما از واجبات و فرائض است، و اين دلالت دارد كه اخبار تجويز حمل ببيان جواز شوند نه اينكه آنها از سنن نباشند چنانچه فقهاء بر آن حملشان كردند، و برخى اخبار اشاره دارند كه اخبار منع و حرمت از راه تقيهاند، و برخى اصحاب اخبار نوشيدن ايستاده را حمل بنوشيدن در روز نموده چنانچه صدوق يادآورى كرده و ظاهر كلام كلينى و جز آنها است، و ابو الصلاح در كافى گفته نوشيدن آب ايستاده در شب مكروه است و هم يك بار فرو دادن و بيك نفس نوشيدن و از شكسته كوزه و از طرف دسته
آن نوشيدن و سخن مؤلف جامع هم گذشت در اين باره و در دروس گفته: نوشيدن بيك نفس مكروه است و بلكه با سه نفس نوشند، و بقولى با سه نفس در آب ده بنده است و اگر آزاد باشد بيك نفس نوشند و روايت است كه فرو بردن يكباره مايه درد كباد است كه درد كبد است و ايستاده نوشيدن بد است، و خوبست نوشيدن با دستها و از آنجا كه در طرف ظرف است نه طرف دسته آن و شكسته آن.پ 44- در محاسن (581) بسندش تا امام هفتم عليه السّلام در باره مردى كه ايستاده آب نوشد، فرمود: باكى ندارد.پ 45- و از همان (..) بسندى تا ائمه عليهم السّلام كه نوشيدن ايستاده نيروبخشتر و براى تن بهتر است.پ در مكارم (181) مانندش آمده ولى فرموده گواراتر و درستتر است و «تن» در آن نيست.پ 46- در محاسن (572) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه ننوشيد آب را ايستاده.پ 47- در محاسن (..) بسندى تا امام ششم عليه السّلام كه نوشيدن آب ايستاده خوراك را گوارا كند و نوشيدن آب در شب زردآب آورد و هر كه شب آب نوشد و گويد اى آب بر تو درود از آب زمزم و آب فرات برايش زيان ندارد.پ در مكارم: بىسند مانندش آمده جز اينكه در آنست: هر كه ايستاده آب نوشد گوارا باشد در روز و در آنست كه سه بار بگويد درود بر تو (..)پ 48- در كافى (6/ 384) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه چون خواهى در شب آب نوشى ظرفش را بجنبان و بگو اى آب! آب زمزم و فرات بتو درود رسانند.پ 49- در محاسن (583) بسندش از سيف طحّان كه نزد امام ششم عليه السّلام بودم و مردى از قريش در بر او بود و امام آب خواست و غلام آب در قدح ريخت و آن حضرت نوشيد و تهماندهاش را بمن كه در كنارش بودم داد و آن را نوشيدم و آنگه فرمود: اى غلام آب بريز و آب ريخت و بآن مرد قرشى داد.
پ50- و از همان (..) بسندش از ابى المقدام كه ديدم ابو جعفر عليه السّلام در كاسه سفالين آب نوشيد.پ 51- دعوات راوندى: از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه نوشيدن آب از كوزه عام امانست از پيسى و خوره،پ فرمود: هر كه ايستاده آب نوشد و بدو بيمارى رسد هرگز درمان نشود، مردى ايستاده نوشيد و پيغمبرش ديد، و بدو فرمود: خوش دارى گربهاى با تو همنوش باشد؟ گفت نه فرمود: بدتر از آن با تو همنوش شد كه شيطانست، سنت است كه از جاى شكسته ننوشند و در سه نفس بنوشند و در آغاز بسم اللَّه گويند و در انجام الحمد للَّه، و در ميان ظرف آب نفس نكشند، عامه آن را روايت كردند.پ بيان: مقصود از كوزه عام آنست كه هر رهگذرى از آن مينوشد و مردم از آن كناره كنند از ترس بيماريها و آن حضرت بر رد آنها فرموده كه خود دفعكننده بيمارى است چون دمخورده مؤمنانست و ظاهر اينست كه اين روايات همه از عامه باشند.پ 52- در مكارم (33) شيوه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بود كه چون آب مينوشيد يك مشت، دو مشت پس از بسم اللَّه مينوشيد و قطع ميكرد و الحمد للَّه ميگفت و تا سه بار چنين ميكرد و در يك نوش آب سه بسم اللَّه و سه الحمد للَّه داشت و آن را ميمكيد و يكباره فرو نميداد و ميفرمود: درد جگر از يك بار فرو دادنست، چون مينوشيد در ظرف نفس نميزد و چون ميخواست نفس زند ظرف را از جلو دهانش دور ميكرد و نفس ميزد، در كاسههاى بلورين كه از شام مىآوردند آب مينوشيد.
و هم در كاسه چوبى و پوستى و سفالين و بسا با دو مشت خود و ميفرمود: ظرفى از دست پاكيزهتر نيست و از دم مشكها و خيكها هم مينوشيد ولى آنها را برنميگردانيد و ميفرمود: برگرداندن آنها مايه بد بو شدن آنها است، ايستاده هم مينوشيد و بسا بر پا ميشد و از مشك و سبو يا خيك و يا از هر ظرفى كه بود و يا با دو دست آب مينوشيد، و آبى كه بر آن شير دوخته بودند مينوشيد و قاووت مينوشيد و دوستر
نوشابه نزد آن حضرت نوشابه شيرين بود، و در روايتى است كه دوستر نوشابه نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شيرين سرد بود، و آب را با عسل مينوشيد، و نان را در آب برايش حل ميكردند و مىنوشيد و ميفرمود: سرور نوشابهها در دنيا و آخرت آبست.پ 53- در فقيه (3/ 223): يكى از اصحاب امام ششم عليه السّلام از او پرسيد از آب نوشيدن بيك نفس فرمود: اگر آب ده مملوك باشد با سه نفس بنوش و اگر آزاد باشد با يك نفس، صدوق گفته: اين حديث در روايات محمّد بن يعقوب كلينى است.پ در مكارم: از آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله مانندش آمده و آنگه گفته: و بروايت ديگر كه درستتر است از او است صلى اللَّه عليه و آله كه نوشيدن در سه نفس بهتر است از يك نفس و بد داشت مانند هيم بنوشند گفتم: هيم چيست؟ فرمود: شتر است.پ 54- در دعائم: (2/ 129) از جعفر بن محمّد عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نهى كرد از خورد و نوش با دست چپ و فرمود: نوشنده در آغاز نام خدا برد و در انجام حمد خدا گويد، در هر نفس اين كار كند در آغاز و انجام،پ و از رسول خدا است صلى اللَّه عليه و آله كه غدقن كرد از برگرداندن در مشك آب براى نوشيدن بقولى اين غدقن براى دو سبب است 1- ترس از اينكه جانورى يا مارى ميان مشك باشد و بدهان نوشنده خزد 2- اين كار در مشك را بد بو كند و بگنداند،پ و از آن حضرت است كه ايستاده و نشسته هر دو نوشيده،و از جعفر بن محمّد عليه السّلام است كه نهى كرده از نوشيدن از حلقه و دسته ظرف،پ و از رسول خدا است صلى اللَّه عليه و آله كه گذر كرد بر مردى كه آب را با پوز خود كه ميان آن گذاشته بود مينوشيد، فرمود:
مانند بهيمه مينوشى اگر ظرفى ندارى با دو دستت بردار و بنوش كه از پاكترين ظرفهاى شما است،پ و از آن حضرتست صلى اللَّه عليه و آله كه آب را خرده خرده بمكيد و يكباره فرو ندهيد كه درد جگر آورد،پ و از على عليه السّلام است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله را بارها وارسى كردم كه چون آب مينوشيد سه بار نفس ميزد و در هر بار با بسم اللَّه آغاز ميكرد
و با الحمد للَّه انجام ميداد،پ و از محمّد بن على و امام ششم عليه السّلام است كه سه نفس در نوشيدن بهتر است از يك نفس و بد داشتند كه نوشنده مانند شتر تشنه نوشد كه سر از آب برندارد تا سيراب شود،پ و از امام دوم عليه السّلام است كه بد داشت شير را جرعه جرعه نوشند و يكباره فرو ميداد و ميفرمود جرعه نوشى كار دوزخيانست،پ و از رسول خدا است كه چون شير مينوشيد ميگفت: بار خدايا آن را مبارك كن براى ما و بيفزا و چون آب مينوشيد ميگفت حمد خدا را كه بما آب شيرين و زلال نوشانيد برحمت خود و شور و تلخ ننوشانيد بسزاى گناهان ما.پ 55- در كتاب المسائل: بسندش از على بن جعفر كه از برادرش امام هفتم عليه السّلام پرسيد از كوزه و سبوى دستهدار و قدح از شيشه و چوب آيا از طرف دستهاش بنوشند، فرمود: از طرف دستهاش ننوشند نه از كوزه و نه ابريق و نه قدح و از طرف دستهاش وضوء نسازند.پ 56- در مكارم: دعاء هنگام نوشيدن آب «سپاس از آن خدا فرو آور آب از آسمان و زير و رو كن كارها بخواست خود، بنام خدا بهترين نامها،پ و از امام صادق عليه السّلام كه جمعى نزد پدرم آمدند و گفتند تو پندارى هر چه را حدّيست كه بدان پايان يابد، پدرم بآنها فرمود: آرى، فرمود: آبى خواست تا بنوشند، گفتند اى ابا جعفر، اين كوزه هم خود چيزيست؟ فرمود: آرى گفتند: حدّش چيست؟
فرمود: حدّش اينست كه از شقه ميانهاش بنوشى و نام خدا بر آن برى و با سه نفس بنوشى و در هر نفس خدا را حمد كنى، و از گوشش ننوشى كه نوشگاه شيطانست، سپس فرمود: خدا را حمد كه بما آب شيرين نوشاند و آن را شور و تلخ نساخت بگناهان ما، و بروايتى مانندش آورده و افزوده حمد خدا كه مرا نوشاند و سيراب كرد، بمن عطا كرد و خشنودم ساخت و بمن عافيت داد و مرا كفايت كرد بار خدايا مرا مقرر دار از آنها كه در معاد از حوض محمّد صلى اللَّه عليه و آله سيراب كنى و برفاقت او خوشبختش گردانى برحمتك يا ارحم الراحمين،پ و از عبد اللّه بن مسعود است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در نوشيدن از ظرف آب سه بار نفس ميزد و در آغاز هر كدام نام خدا
ميبرد و در انجامش شكر خدا ميكردپ و از انس است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله مؤاخذه كرد از نوشيدن ايستاده (راوى) گفت: گفتم: خوردن چطور؟ در پاسخ گفت:
آن بدتر است، و در روايت ديگر است از آن حضرت كه ايستاده نوشيد،پ بامام صادق گفتند مزه آب چيست؟ فرمود: مزه زندگى،پ فرمود: چون يكى از شما آب نوشد در سه نفس نوشد كه نفس يكم شكر نوشابه است و دوم راننده شيطان، سوّم درمان هر درد درون،پ و از ابن عباس است كه ديدم پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آب نوشيد و دو بار نفس كشيد (يعنى آب را بدو نفس نوشيد)،پ از موسى بن جعفر عليه السّلام پرسش شد از حدّ ظرف، فرمود: حدّش اينست كه از جاى شكستهاش ننوشى اگر شكسته دارد زيرا آن نشيمنگاه شيطان است و چون بنوشى بسم اللَّه بگو و چون فارغ شوى الحمد للَّهپ از عمر بن قيس روايت است كه در مدينه نزد ابى جعفر عليه السّلام رفتم و برابرش كوزهاى نهاده بود و گفتم: بآن حضرت حدّ اين كوزه چيست؟ فرمود: از طرف ميانهاش بنوش و بسم اللَّه بگو و چون آن را از دهانت برداشتى خدا را حمد كن، و مبادا از حلقهاش بنوشى كه معقد شيطانست، اينست حدّ آن.پ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون مگس ميان ظرف يكى از شماها افتاد بايد آن را فرو بريد در آن زيرا در يك بالش درد است و در يك بالش درمان و او بال درد آور را در ظرف فرو برد و بايد همه را فرو برد و در آورد (174).پ 57- در فردوس: بنقل از على عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون آب نوشيد با مكيدن نوشيد، آن را يكباره فرو ندهيد كه يكباره فرو دادن مايه درد جگر است ...