پ1- كافى (ج 2 ص 247) به سندش از امام باقر عليه السّلام كه خدا بخاطر يك مؤمن نيستى را از آبادى بگرداند.
بيان: يعنى از اهل آبادى چنانچه خدا تعالى فرمود: بترس از آبادى (82- يوسف) و اين گرداندن بلايا بدعاى او است يا بركت او در ميان آنان.پ 2- كافى (ج 2 ص 247) بسندش تا امام باقر عليه السّلام كه نرسد عذاب بآبادى كه در آن هفت مؤمن باشند.
بيان: مىشود جمع كرد ميان اين دو با حديث 1 از چند راه:
يكم نخست نادر است و دومى بطور غالب و حتمى.
دوم: مؤمن در يكمى مؤمن كامل است و در دومى جز او از عموم مؤمنين.
سوم: اندازه گناه و استحقاق تفاوت داشته باشد اگر كم و سبك باشد بيك مؤمن هم دفع شود و اگر بسيار و سنگين رفع بلا نشود مگر بهفت مؤمن، بعلاوه مفهوم عدد معارض منطوق نشود و تعارضى در ميان نيست.پ 3- كافى (ج 2 ص 247) بسندش تا امام صادق عليه السّلام كه بآن حضرت گفتند چون
عذاب بمردمى فرو شود بمؤمنان هم برسد؟ فرمود: آرى ولى پس از آن رها شوندپ بيان: پس از درگير شدن با عذاب رها شوند در برزخ و رستاخيز ...
و اين با دو خبر پيش مخالف است و مىشود با همه اشكال كه دارد از چند راه جمع آنها كرد:
1- عذاب در دوتاى اول نوع خاص باشد چون ريشه كن شدن مانند عذاب قوم لوط كه پس از اينكه خدا او را و خاندانش را از ميان آنها بدر آورد آنها را ريشه كن كرد و منظور از اين خبر جز آنست چون و باو قحط.
2- اين خبر سوم مورد نادر و كمياب باشد و آن گذشتهها بيك وجه حمل بر غالب شوند و آنچه گفتند: مقصود رهائى در دنيا است دور از باور است با اينكه براى دفع تنافى سودى ندارد.