پ1- در عيون: (2/ 35) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه سرور خوراكها در دنيا و ديگر سرا گوشت است وانگه برنج. در «صحيفه» مانندش آمده (10).پ 2- «در محاسن» (502) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه چه خوب خوراكى است برنج، ما براى بيماران خود آن را پس انداز كنيم.پ 3- «و از همان» (503) بسندش از يونس بن يعقوب كه امام ششم عليه السّلام فرمود: از سوى شما چيزى دوستتر از برنج و بنفشه نزد ما نيايد من از اين درد سخت خود شكوه ساز كردم وانگه بدلم افتاد برنج بخورم و فرمودم تا شسته شد و خشك شد وانگه بو داده شد و آرد شد و از آن برايم با زيت و همان پخته سفوف ساختند و من آن را كف كردم و خدا بدان دردم را برد، در كافى (6/ 241) مانندش آمده.پ «بيان»: مراد از پخته در اينجا هر پخته ايست و در قاموس گفته: طبيخ يك نوع منصف است و آن نوشابه ايست كه پخته شود تا نيمش برود اگر در اينجا اين معنى مقصود باشد، بسا منظور اينست كه پر غليظ نشده بلكه همان نيمهشدنش بس بوده، و گفتند مقصود از بنفشه روغنش است چنانچه در باب روغنها گذشت.پ 4- «در محاسن» (502) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه چند سال يا بيش بيمار شدم و خدا برنج را بدلم افكند و فرمودم ناشسته شد و خشك شد و اندكى بو داده شد و آرد شد و برخى را كف كردم و برخى را با آب پز خوردم.پ 5- در «محاسن» (504) بسندش از زراره كه ديدم دايه ابو الحسن عليه السّلام لقمه برنج بدهن او مينهاد و او را ميزد تا بخورد و از آن اندوه خوردم و نزد امام ششم عليه السّلام شدم، فرمود پندارمت آنچه از دايه ابى الحسن ديدى غمندهات كرده؟
گفتم: آرى قربانت، بمن فرمود: آرى چه خوب خوراكى است برنج رودهها را گشاد كند و بواسير را ببرد، و ما رشك بريم بمردم عراق كه برنج خورند و خرماى غوره كه هر دو رودهها را گشاد كنند و بواسير را ببرند، در كافى (6/ 341) بسندش مانندش آمده.پ 6- در «دعوات راوندى»: از مفضل بن عمر كه چاشت نزد امام صادق عليه السّلام رفتم و بر سر خوان بود و بمن فرمود: اى مفضّل سر چاشت بيا گفتم: اى آقايم من چاشت خوردم، فرمود: واى بر تو اين برنج است، گفتم اى آقايم چاشت خوردم فرمود: بيا تا برات حديثى باز گويم و نزديكش شدم و نشستم و فرمود: پدرم از پدرانش از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم بمن باز گفتند كه: نخست دانه كه اعتراف كرده براى خدا بيگانگى و براى من به پيغمبرى و براى برادرم على بجانشينى و براى امت يگانهپرستم ببهشت رفتن برنج است وانگه فرمود: بيشتر بخور تا بيشتر دانشت آموزم، و بيشتر خوردم و باز حديث از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم آورد: كه اگر برنج مرد بود بردبار بود، باز فرمود: بخوردن فزاتا به دانشت فزايم، و بخوردن فزودم و فرمود پدرم از پدرانش عليهم السّلام بمن باز گفت كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: برنج گرسنه را سير كند و خوراك را بر سير گوارا سازد فرمود: دوستر خوراك نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شور با بود.پ 7- «در مكارم» (178) امام صادق عليه السّلام فرمود: چه خوب خوراكى است برنج خنك است و صحيح و سازگار بهر درد،پ و از امام رضا عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: سرور خوراكها اين جهان و سراى ديگر گوشت است و برنج، من گويم بسيارى از فضيلت برنج در باب درمان شكم گذشت.پ «بيان»: در قاموس (پس از تعبيرات مختلف واژه ارز) گفته: دانه ايست شناخته، و در بحر الجواهر گفته: سرد است و خشك در درجه 2 و بقولى معتدل است و بقولى گرم است، شيخ گفته: گرم و خشك است و خشكيش روشنتر از گرمى آنست، و بقولى از گندم گرمتر است، و شيخ نجيب الدين سمر قندى گفته دليل
گرميش از از دو راه است مزهاش و ديگرى اثر و عملش در مزاج اما از راه مزه اينست كه شيرين است و اما از راه اثر اينست كه تنهاى گرما گرفته را تبدار ميكند و ملتهب ميسازد، زود هضم است و تن را فربه كند و بشره را زيبا و خوراك بهى است، با شير رودهها را شستشو كند و با سماق گرفتگى آورد، و برنج سرخ نشسته بيشتر قابض است، و حقنه با آن گرفتگىهاى روده را دفع كند و چون با شكرش خورند زودتر از معده سرازير شود و چون با شيرش پزند و با شكر خورند تن را فربهتر كند و مايه غذائى آن بيشتر باشد، و در منى و خرمى رخساره فزايد.