باب ششم نادر در آنچه خوردنش مستحب يا مكروه است و برخى نوادر

پ‏1- در مكارم (224) از امام صادق عليه السّلام كه: سه چيز ناخورده فربه كنند و سه از خوردن لاغر، دو تا سود بخشند از هر چه و بچيزى زيانى ندارند و دو بر عكس، آنها كه نخورده فربه كنند: زيرپوش كتانست و بوى خوش و نوره و آنها كه خورده لاغر كنند گوشت خشكيده و پنير و گل خرما و در حديث ديگر گردو و در حديث ديگر بنتو، و آن دو كه سود بخشند از هر چه و زيان ندارند بچيزى شكر و انارند.

 

گويم: اين خبر از محاسن و كافى مبسوطتر از اين گذشت و آنچه در اينجا افتاده دارد روشن است.پ 2- در خصال: در سفارشهاى پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بعلى عليه السّلام است كه اى على، نه چيز فراموشى آرند، خوردن سيب ترش، گشنيز، پنير، دمخورده موش، خواندن نوشته گورها راه رفتن ميان دو زن، دور انداختن شپش، حجامت در مهره پشت، شاشيدن در آب ايستاده (423).پ 3- در كتاب المسائل: بسندش از على بن جعفر كه از برادرم امام هفتم پرسيدم از مشك و عنبر و عطر ديگر كه در خوراك ريزند، فرمود: باكى ندارد (بحار چاپ نو- ج 10 ص 280).پ 4- در كافى: بسندش كه رسول خدا نهى كرد از خوردن دمكش مورچه.پ بيان: صاحب جامع و جز او گفته: خوردن آنچه مورچه بدم و پا كشد مكروه است-پ 5- در مكارم (166) بسندش از پدر جعفر عاصمى كه با گروهى شيعه بحج رفتم و در مدينه دنبال منزل بوديم كه غلام امام هفتم را بر خورديم و آن حضرت آمد و فرود شد و خوراك آوردند و او با نمك آغاز كرد و فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان و بار دوم سركه برگرفت و شانه بريانى آوردند و فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان اين خوراكى است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله خوشش ميداشت و آنگه سركه با زيت آوردند و فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان از اين خوراك فاطمه عليها السّلام خوشش مى‏آمد، و آنگه آبگوشت سركه آوردند و فرمود بخوريد اين خوراك را امير المؤمنين عليه السّلام خوش داشت، و آنگه خوراك گوشت و بادنجان آوردند و فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان اين خوراك پسند حسن بن على عليه السّلام بود، و آنگه ماست رو به آوردند و فرمود: بخوريد: حسين بن على عليه السّلام آن را پسنديده: و آنگه دنده‏هاى گوشت سرد آوردند فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان اين خوراك پسند على بن الحسين عليه السّلام بود، و آنگه‏

 

جنب مبرّز آوردند و فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان اين خوراك پسند محمّد بن على عليه السّلام بود آنگه يك بشقاب آوردند كه خاگينه تخم مرغ داشت و فرمود بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان اين خوراك پسند پدرم جعفر عليه السّلام بود، و آنگه حلواء آوردند و فرمود: بخوريد بنام خداى بخشنده مهربان، اين خوراك پسند من است.

گويم همه اين خبر در باب كليات آداب خوردن بيايد ان شاء اللَّه.پ بيان: جنب مبرّز در بيشتر نسخه‏ها بتقديم را بر زاى است، و گويا كنايه است از فربهى يعنى تيكه‏اى از گوسفند كه از فربهى برآمده بود، و در نسخه‏اى بر عكس است و گويا از ادويه‏ايست كه گرمند و در ديك غذا ريزند و گويا تصحيف شده باشد و عجّه بمعنى خاگينه است و بهترش آنست كه سفيده تخم در آن نباشد.

 (عجّه كوفته ايست كه از برنج و گوشت و نخود سازند، از المنجد استفاده شود- شرح مترجم).پ 6- در محاسن (457) بسندش از امام ششم عليه السّلام در حديثى كه زنى بيشرم برسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گفت: از خوراكت بمن بده و باو داد گفت: نه بخدا جز از همان كه در دهان دارى بده و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله لقمه را از دهانش در آورد و باو داد و زن آن را خورد، امام ششم عليه السّلام فرمود: آن زن دردى نديد تا از دنيا رفت.پ 7- در كافى (ج 1/ 323) بسندش از على بن جعفر در حديثى دراز كه برخاستم و آب دهان ابى جعفر عليه السّلام را مكيدم يعنى امام جواد عليه السّلام را و آنگه گفتم گواهم كه تو امام منى در نزد خدا و امام رضا عليه السّلام گريست.پ بيان: مى‏شود باين حديث استدلال كرد و هم بخبر پيش بر جواز مكيدن آب دهان ديگرى و خوردن لقمه‏اى كه از دهان ديگرى درآيد كه خلاف مشهور است و بسا كه اين از خصائص آنان عليهم السّلام است و وجه اختصاص روشن است با اينكه خبر دوم صريح در حكم نيست ولى دليل حرمت هم كوتاه است زيرا دليل عمده اينست‏

 

 

كه از خبائث است و اعتراض در آن را در پيش دانستى و بياد آور.پ 8- در مجالس صدوق (253) در مناهى پيغمبر است كه از خوردن دمخورده موش نهى كرده.پ 9- در قرب الاسناد (59) بسندش تا على عليه السّلام كه ميفرمود: از همه خوراكهاى گبران بخوريد جز ذبائح آنها كه اگر هم نام خدا بر آن برند حلال نيست.