پ1- يكى از راويان از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: خداوند متعال به محمد صلّى اللَّه عليه و اله شريعت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهما السّلام را عطا فرمود و آنها عبارتند از توحيد، اخلاص و دور انداختن آنچه آدمى را از ياد خدا ببرد و او را از خدا غافل گرداند.
خداوند محمد صلّى اللَّه عليه و اله را برانگيخت تا فطرت مردم را بار ديگر متوجه خدا كند، و شريعت سهل و آسان را به او بخشيد تا مردم احكام آن را مورد عمل قرار دهند، در اسلام ترك دنيا و جهان گردى و سياحت وجود ندارد، آنچه پاك است در اسلام حلال شده و پليديها در آن حرام گرديده و سختيها را از دوشها برداشته و سنگينيها را از آنها برطرف كرده است.
خداوند فضيلت آن دين و شريعت را بيان كرده، و بعد نماز و زكاة و روزه و حج را واجب كرد و آنها را به امر به معروف و نهى از منكر موظف فرمود، و حلال و حرام را بيان كرد و ارث و حدود و فرائض و جهاد را براى آنها تشريع نمود و وضوء را براى آنها معين ساخت.
خداوند متعال شريعت او را به سورة فاتحة الكتاب و آيات آخر سوره بقرة و ديگر سورههاى مفصل بر ساير شرايع برترى داد، غنايم جنگى و انفال را براى او حلال كرد، و او را با افكندن ترسش بر دلهاى دشمنان يارى كرد و زمين را براى او سجدهگاه و پاككننده قرار داد.
خداوند متعال او را براى دعوت همه مردم روى زمين فرستاد، و او را امر كرد
تا جن و انس و سياه و سفيد را به طرف خدا دعوت كند،پ و او را امر كرد تا از مشركان جزيه بگيرد و آنها را اسير كند و با فديه آزادشان سازد بعد او را تكليفى كرد كه هيچ يك از پيامبران را تكليف نكرده بود، خداوند براى او شمشيرى بدون غلاف فرستاد و او را امر كرد در راه خدا جنگ كند و خود را به مشقت بياندازد.پ 2- سماعه گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم تفسير آيه شريفه فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ چيست فرمود: آنها عبارتند از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد صلوات اللَّه عليهم، گويد: عرض كردم اولو العزم چيست و چگونه آنها را اولو العزم گفتهاند.
امام فرمود: براى اينكه نوح داراى كتاب و شريعت بود، و هر كس بعد از وى آمد به كتاب و شريعت نوح عمل كرد و راه او را گرفت تا آنگاه كه ابراهيم آمد و صحف را با خود آورد و كتاب نوح را ترك كرد و اين عمل ابراهيم براى اين نبود كه كتاب نوح را معتبر نداند و يا آن را انكار كند.
بعد از آن هر پيامبرى كه آمد به شريعت و كتاب ابراهيم عليه السّلام كار كرد و راه او را دنبال نمود و به صحف عمل كرد تا آنگاه كه موسى عليه السّلام آمد و تورات آورد و صحف را ترك كرد، و پيامبران بعد از موسى عليه السّلام به تورات موسى عمل كردند و راه او را گرفتند.
بعد از آن عيسى عليه السّلام آمد و انجيل را آورد و شريعت موسى و راه او را ترك نمود و پس از آن پيامبران به شريعت عيسى و انجيل او عمل كردند، تا هنگامى كه حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و اله آمد و قرآن و شريعت ديگرى را آورد، اينك حلال محمد تا روز قيامت حلال و حرام او هم حرام مىباشد، اينها هستند پيامبران اولو العزم.پ 3- امام عليه السّلام در تفسير آيه شريفه شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ و آيه وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ فرمود: يعنى دين را ياد بگيريد و آن عبارت است از توحيد و برپا داشتن نماز و دادن زكاة و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و سنن و احكام كه در كتب آسمانى آمده است، و هم چنين ولايت امير المؤمنين عليه السّلام.
شما از هم پراكنده نشويد و در قرآن اختلاف نكنيد، و بر مشركان گران مىآيد
در آن هنگام كه شما آنها را به طرف شريعت دعوت مىكنيدپ بعد از آن فرمود: اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ يعنى اختيار مىكند و بر مىگزيند وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ يعنى امامان كه خداوند آنها را برگزيده است.
در تفسير آيه شريفه وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فرمود: آنها از روى جهل و نادانى با هم اختلاف نكردند ولى بعد از اينكه براى آنها علم آمد با هم اختلاف كردند و بر يك ديگر حسد بردند و به هم ظلم و ستم نمودند، و اين در هنگامى بود كه فضيلت امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند كه خداوند چگونه او را بر ديگران امتياز داده است.
آنها بعد از اين هر كدام به راهى رفتند و به آراء و هواهاى خود گرفتار شدند بعد از اين در تفسير آيه شريفه وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فرمود: اگر خداوند براى آنها روز معينى قرار نداده بود، و از روز نخست سرنوشتى براى آنان معين نمىكرد هر آينه آنها را در هنگام اختلاف انداختن هلاك و نابود مىساخت و به آنها مهلت نمىداد.
ولى خداوند به آنها مهلت داد و تا هنگام تعيين شده مرگ آنها را به تاخير افكند، و در تفسير آيه مباركه وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ فرمود: اين كنايه از كسانى است كه امر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله را نقض كردند و در معنى فَلِذلِكَ فَادْعُ فرمود: يعنى مردم را به اين امورى كه ذكر شد و دوستى امير المؤمنين عليه السّلام فراخوان و به آن چه امرشدهاى ثابت باش.