ايمان ثابت و ناپايدار

پ‏1- حسين بن نعيم صحاف گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم چرا شخصى در نزد خداوند مؤمن بحساب مى‏آيد ولى بعدا خداوند او را از ايمان به كفر منتقل مى‏كند، فرمود: خداوند عادل است، او بندگان خود را به ايمان دعوت كرد نه بكفر.

خداوند متعال هيچ كس از بندگان خود را بطرف كفر دعوت نمى‏كند و نمى‏خواهد كسى به او كافر شود، اينك هر كس ايمان بياورد و در ايمان خود ثابت باشد، خداوند او را در ايمان خود ثابت مى‏كند و او را از ايمان به كفر منتقل نمى‏كند.

گويد: عرض كردم مردى كافر است و كفر هم در دل او جاى گرفته آيا خداوند او را از كفر بطرف ايمان انتقال مى‏دهد، فرمود خداوند همه را بر فطرت خود خلق كرده، آنها نه شريعت و ايمانى مى‏دانند و نه كفرى از روى اعتقاد، خداوند پيامبران را مى‏فرستد و آنها را هدايت مى‏كند.پ 2- مفضل گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: حسرت و پشيمانى و ناراحتى براى كسى است كه نفع و ضرر خود را نداند و از امور جاريه بصيرت پيدا نكند، گويد:

عرض كردم ناجى را از كجا مى‏توان شناخت فرمود: كسى كه كردارش با گفتارش موافق باشد، در اينجا مى‏شود براى او نجاتى ديد ولى هر كس چنين نباشد ايمانش عاريه و ناپايدار مى‏باشد.پ 3- عيسى شلقان گويد: من نشسته بودم كه ابو الحسن موسى عليه السّلام عبور

 

كردند،پ و يك بره نيز همراه داشتند، گفتم: اى كودك مى‏دانيد پدرت چه مى‏كند، ما را به كارى امر مى‏كند، و بعد از آن نهى مى‏نمايد، به ما گفتند ابو الخطاب را دوست بداريد و بعد ما را امر كردند او را لعنت كنيم و از وى برائت حاصل نمائيم.

در اين جا موسى عليه السّلام كه كودك بود گفت: خداوند گروهى را براى ايمان خلق كرده كه ايمان از آنها سلب نمى‏شود و ثابت مى‏باشد و گروهى را هم كافر آفريده كه كفر از آنها زايل نمى‏گردد و گروهى هم ايمان مستعار دارند كه زوال پذير مى‏باشند.

كسانى كه ايمان عاريه دارند ايمانشان قابل سلب است و هر گاه خداوند بخواهد ايمان آنها را مى‏گيرد، ابو الخطاب هم از اين طبقه مى‏باشد، راوى گويد خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و جريان را عرض كردم. امام فرمود: اين دنباله رو پيامبر مى‏باشد.پ 4- اسحاق بن عمار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند پيامبران را در نبوت خود ثابت قرار داده و آنها هرگز از مقام خود كنار نمى‏روند، و اوصياء آنها را هم به اين طريق قرار داده است گروهى از مؤمنان هم اين چنين هستند، گروهى هم ايمان عاريه دارند، اگر دعا كنند و اصرار بر دعا داشته باشند با ايمان از دنيا مى‏روند.پ 5- عيسى شلقان گويد به ابو الحسن موسى عليه السّلام كه هنوز كودك بودند گفتم:

قربانت گردم اين سخنان چيست كه ما از پدر شما مى‏شنويم، او يك بار ما را امر مى‏كرد كه از ابو الخطاب پيروى كنيم ولى اكنون ما را امر مى‏كند كه از وى بيزارى جوئيم.

ابو الحسن عليه السّلام فرمود: خداوند پيامبرانى خلق كرده كه آنها هميشه پيامبر مى‏باشند، و مؤمنان را هم طورى خلق كرده كه آنها همواره مؤمن هستند، و در اين جا گروهى هم ايمان عاريه دارند هر گاه بخواهد آن را پايدار مى‏كند و اگر بخواهد آن را سلب مى‏نمايد.

ابو الخطاب از اين قبيل مؤمنان بود كه ايمان عاريه داشتند، هنگامى كه دروغ‏

 

به پدرم نسبت داد خداوند ايمان را از وى سلب كرد، راوى گويد من اين موضوع را به امام صادق عليه السّلام عرض كردم فرمود: اگر از ما هم سؤال مى‏كردى همين را مى‏گفتيم.پ 6- بزنطى از امام رضا عليه السّلام روايت مى‏كند كه امام باقر عليه السّلام فرمود: ايمان مستقر آن است كه در دل ثابت بماند و مستودع ايمان عاريه است كه ثباتى ندارد، خداوند شما را بطرفى هدايت كرده است كه ديگران از آن خبر ندارند، اينك خدا را بر اين نعمت سپاسگزار باشيد.پ 7- بزنطى گويد: امام رضا عليه السّلام فرمود: خداوند شما را هدايت كرد و دل شما را روشن ساخت، امام صادق عليه السّلام فرمود: ايمان يا مستقر است و يا مستودع، مستقر ايمان ثابت است و مستودع ايمان ناپايدار، آيا توانائى دارى كسى كه گمراه است هدايت كنى.پ 8- ابو بصير گويد: از امام باقر عليه السّلام سؤال كردم معنى «هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ» چيست، فرمود: همشهريان شما در اين مورد چه مى‏گويند، گفتم آنها مى‏گويند مستقر در رحم و مستودع در صلب مى‏باشد.

امام عليه السّلام فرمود: آنها دروغ مى‏گويند، مقصود از مستقر آن ايمانى است كه در دل ثابت بماند و از آن جدا نگردد، و مستودع ايمان عاريه مى‏باشد كه زمانى وجود دارد، و گاهى سلب مى‏شود، و زبير از اين اشخاص بود.پ 9- امام عليه السّلام فرمود: زبير روز وفات رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله گفت: من شمشير خود را در غلاف نمى‏كنم تا آن گاه كه با على بيعت كنم، ولى بعد شمشير خود را از غلاف بيرون كشيد و با على جنگ كرد او نخست ايمان داشت ولى بعد از آن ايمان از وى گرفته شد.پ 10- سعيد بن ابى الاصبع گويد: در خدمت امام صادق عليه السّلام بودم كه از او معنى مستقر و مستودع را پرسيدند، امام عليه السّلام فرمود: يعنى مستقر در رحم و مستودع در صلب، و گاهى هم ايمان او مستودع مى‏باشد و بعد از او گرفته مى‏شود، زبير با نور ايمان بعد از وفات رسول خدا حركت كرد و شمشيرش را

 

برداشت و گفت: من با على بيعت مى‏كنم.پ 11- محمد بن فضيل گويد: از ابو الحسن عليه السّلام سؤال كردم تفسير «هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ» چيست، فرمود: ايمان مستقر آن است كه تا روز قيامت ثابت است ولى ايمان عاريه و مستودع قبل از مرگ از وى سلب مى‏گردد.پ 12- صفوان گويد: امام ابو الحسن عليه السّلام فرمود: امام صادق فرمودند: مستقر گروهى هستند كه ايمان آنها ثابت است و در دلها جاى گرفته است، ولى مستودع كسانى مى‏باشند كه ايمان مى‏آورند ولى بعد از آنها گرفته مى‏شود.پ 13- ابو الحسن اول عليه السّلام در معنى مستقر و مستودع فرمودند: مستقر يعنى ايمان ثابت و مستودع يعنى عاريه.پ 14- احمد بن محمد گويد: ابو الحسن دوم عليه السّلام در بنى زريق توقف كردند و با صداى بلند بمن گفتند اى احمد هنگامى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله درگذشتند مردم كوشش كردند كه نور خداوند را خاموش كنند ولى خداوند بوسيله امير المؤمنين عليه السّلام نور خود را روشن نگهداشت.

بعد از درگذشت ابو الحسن عليه السّلام على بن ابى حمزه و ياران او خواستند نور خدا را خاموش كنند، ولى خداوند هم چنان نور خود را روشن و فروزان نگه مى‏دارد، اهل حق هنگامى كه يك نفر داخل آنها شود خوشحال مى‏گردند، و اگر يكى از ميان آنها برود بى‏تابى نمى‏كنند.

زيرا آنها در عقيده خود ثابت هستند، ولى اهل باطل هر گاه يكى با آن‏ها همكارى كند خوشحال مى‏شوند و اگر كسى آنها را ترك كند بى‏تابى مى‏كنند، براى اينكه آنها در عقيده خود شك دارند، خداوند مى‏فرمايد: فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، امام صادق عليه السّلام فرمود: مستقر يعنى ثابت مستودع يعنى عاريه.پ 15- محمد بن مسلم گويد: از امام عليه السّلام شنيدم فرمود: خداوند گروهى را مؤمن آفريده كه زوالى در ايمان آنها نيست، و گروهى هم كافر خلق شده‏اند كه آنها هم هميشه كافر مى‏باشند، جماعتى هم حد وسط هستند اگر بخواهد كامل مى‏كند

 

و اگر بخواهد از آن سلب مى‏نمايد.پ 16- كليب بن معاويه اسدى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بنده‏اى صبح مؤمن و شب كافر است، و يا صبح كافر و شب مؤمن مى‏باشد، گروهى هم ايمانشان عاريه هست و بعد از آنها سلب مى‏گردد، و بعد فرمودند: فلانى از آنها هست.پ 17- ابو الحسن عليه السّلام فرمود: خداوند پيامبران را بر نبوت خلق كرد و همواره پيامبر هستند، و مؤمنان را هم مؤمن آفريد و آنها پيوسته مؤمن مى‏باشند، و گروهى را هم ايمان عاريه داد و هر گاه بخواهد از آنها سلب مى‏كند و يا كامل مى‏گرداند، آيه مستقر و مستودع ناظر به همين معنى مى‏باشد بعد فرمود و فلانى ايمانش عاريه بود و هنگامى كه به ما دروغ بست ايمانش سلب شد.پ 18- على عليه السّلام در يكى از خطبه‏هاى خود فرمود: ايمان گاهى مستقر و ثابت است و در دلها جاى دارد، و گاهى هم عاريه مى‏باشد و براى مدتى معلوم در دل‏ها و سينه هست و بعد از آن زائل مى‏گردد، و اگر از كسى خوشتان نمى‏آيد صبر كنيد تا هنگام مرگش فرا رسد، در آن هنگام شما مى‏توانيد از حقيقت آگاه شويد و از وى برائت حاصل كنيد.

هجرت به همان تعريف اول خود باقى هست، خداوند نيازى ندارد كه امت عقائد خود را پنهان كند و يا آشكار نمايد، هجرت بر كسانى اطلاق مى‏شود كه حجت خدا را در روى زمين بشناسند، هر كس آن را شناخت و به او اعتقاد پيدا كرد، او را مهاجر مى‏گويند.

 

كسى كه حجت را ديده و حق به او ابلاغ شده مستضعف ناميده نمى‏شود، زيرا او با گوشهاى خود حق را شنيده و دلش هم اطلاع پيدا كرده است، امر ما سخت و مشكل مى‏باشد جز مؤمنانى كه خداوند دل آنها را آزمايش كرده كسى توانائى ندارد آن را تحمل كند، حديث ما را فقط سينه‏هاى مطمئن و عقل‏هائى استوار درك مى‏كنند.