بخش پنجاهم ائمه عليهم السلام (كلمات اللَّه) هستند و شيعيان آنها كلم طيب

آيات- سوره كهف: آيه 109: قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً.

لقمان: آيه 27: وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.

الفتح: آيه 26: وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‏.پ تفسير: در معنى كلمات خدا گفته شده است مقدرات اوست، بعضى علوم خدا را گفته‏اند وعده ثواب براى نيكان و عقاب براى متمرّدان را نيز گفته‏اند بنا بر تفسير اهل بيت كه مراد از كلمات ائمه عليهم السّلام باشد منظور از تمام نشدن يعنى فضائل و مناقب و علوم آنها تمام‏شدنى نيست. كلمة التقوى را بيشتر از مفسرين بكلمه توحيد تفسير كرده‏اند بعضي ثبات و پايداري و وفاى بعهد دانسته‏اند و در تفسير اهل بيت عليهم السّلام منظور ولايت است كه بوسيله آن ميتوان از آتش جهنم پرهيز نمود يا باين جهت كه اعتقاد بائمه عقيده اهل تقوى است.

در تفسير علي بن ابراهيم از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي ميفرمايد خداوند اطلاع ميدهد كه كلام خدا پايان ندارد و پيوسته و پايدار است.

 

توضيح: اين تفسير نيز بازگشت بفضائل و مناقب آنها دارد زيرا ائمه عليهم السّلام پايگاه كلمات و علوم خدايند.پ مناقب: و تحف العقول و احتجاج: يحيى بن اكثم از حضرت ابو الحسن عليه السّلام پرسيد هفت دريا سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ كه در اين آيه ميفرمايد كدام است فرمود چشمه كبريت و چشمه يمن و چشمه برهوت و چشمه طبريه و چشمه ماسبذان «كه در ناحيه اسفرايين است و آب گرم آفريقا و آب گرم ماجوران فرمود ما كلمات خدا هستيم كه فضائل و مناقب ما پايان پذير نيست.پ تفسير قمى: وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ نوشته است كلمه در آيه امام است و دليل بر اين مطلب آيه مباركه است وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ يعنى امامت را در فرزندان او قرار داد سپس ميفرمايد: إِنَّ الظَّالِمِينَ يعنى كسانى كه ستم بر اين كلمه روا داشتند لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ آنها را عذابى دردناك است.

آنگاه ميفرمايد: تَرَى الظَّالِمِينَ يعنى مى‏بينى ستمگران حق آل محمّد را مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا از كارى كه كرده‏اند بيمناكند وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ آن ناراحتى ايشان را فراخواهد گرفت سپس خداوند ذكر ميكند كسانى را كه ايمان بكلمه آورده و پيرو آنها شده‏اند ميفرمايد.

وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ تا ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا اين بشارتى است كه خدا ميدهد بكسانى كه ايمان بكلمه آورده‏اند وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ و آنچه دستور دادند عمل كرده‏اند.پ تفسير قمى: تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ‏

 يعنى تغيرى در امامت نيست.

توضيح: اخبار زيادى گذشت در بخشهاى احوال آدم و ابراهيم عليهم السّلام كه آنها كلمات اللَّه هستند.

 

پ‏كافى: باسناد خود از حضرت باقر نقل ميكند كه فرمود پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم بدشمنان خدا و پيروان شيطان فرمود: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ من از شما پاداشى تقاضا ندارم و در مورد چيزى كه شايستگى نداريد بزور وادارتان نميكنم.

در اين موقع بعضى از منافقين بديگران گفتند كافى نيست محمّد را كه مدت بيست سال است بر ما حكومت مى‏كند حالا تصميم دارد خويشاوندان خود را بار بر گردن ما نمايد اگر كشته شود يا بميرد بخويشاوندانش نخواهيم داد ديگر نخواهيم گذاشت حكومت باين خانواده بر گردد خداوند خواست پيامبرش مطلع باشد از آنچه ايشان تصميم گرفته‏اند و با خود پنهانى گفتگو كردند اين آيه را فرستاد: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‏ قَلْبِكَ دروغ بر خدا بسته‏اند اگر خداوند تصميم بگيرد وحى را از تو قطع نمايد ديگر خبر از فضائل و مودت اهل بيت خود نخواهى داد.

يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ حق را خواهد گفت و ولايت متعلق باهل بيت تو است إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ او اطلاع دارد از دشمنيهائى كه منافقين با خويشاوندان تو دارند و مى‏داند چه ستمى بر آنها بعد از اين وارد ميكنند.پ تفسير قمى: محمّد بن مسلم از حضرت باقر در باره آيه فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‏ قَلْبِكَ اگر خدا بخواهد در صورتى كه تو دروغ بر او ببندى وحى را از تو قطع مى‏نمايد وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ خدا باطل را از ميان مى‏برد وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ و حق را استوار ميدارد بوسيله كلمات خود يعنى ائمه عليهم السلام و قائم از آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم.پ امالى شيخ: عمر بن علي از حضرت باقر از آباء گرام خود نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود خداوند با من پيمانى بست عرضكردم بار الها براى من توضيح بده فرمود گوش كن عرضكردم گوش فرا داشتم فرمود يا محمّد علي پرچم هدايت پس از تو است و پيشواى دوستان من و نور درخشان براى فرمانبرداران‏

 

و اوست همان كلمه‏اى كه بر متقين و پرهيزگاران محبتش را واجب كرده‏ام هر كه او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه با او دشمن باشد با من دشمن شده اين مژده را بآنها بده.پ بصائر: عبد اللَّه بن سنان از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد در باره آيه وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ با آدم در مورد كلماتى (محمّد و علي و حسن و حسين و ائمه) از نژاد آنها قراردادى بستم (فنسى) فراموش كرد فرمود بخدا چنين بر محمّد نازل شد.پ اكمال الدين: مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه سؤال كردم از آن جناب راجع بآيه وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ كه كلمات در اين آيه چيست؟

فرمود: همان كلماتى است كه آدم از پروردگار خود فرا گرفت و پس از آن توبه‏اش را پذيرفت و آن چنين بود كه گفت:

خدايا از تو درخواست ميكنم بحق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين كه از من درگذرى خداوند توبه‏اش را پذيرفت إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ.

عرضكردم پس منظور خداوند كه ميفرمايد: فَأَتَمَّهُنَّ آنها را بپايان رسانيد چيست؟ فرمود يعنى آنها را بوسيله قائم تكميل كرد دوازده امام كه نه نفر از اولاد حسين هستند. مفضل گفت: عرضكردم يا بن رسول اللَّه پس تفسير اين آيه را بفرمائيد وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ فرمود يعنى امامت را در اولاد حسين قراردادم تا قيامت.

عرضكردم: چرا امامت باولاد حضرت حسين عليه السّلام رسيد نه بفرزندان امام حسن با اينكه هر دو فرزند پيامبر و نواده او و سرور جوانان بهشت بودند فرمود موسى و هارون هر دو پيامبر مرسل و برادر بودند خداوند پيامبرى را در نژاد هارون قرار داد موسى و ديگرى را جاى اعتراض نيست كه چرا. همچنين امامت خلافت خدا است در زمين كسى نميتواند بگويد چرا در اولاد امام حسين خدا قرار داده و در

 

اولاد امام حسن قرار نداده زيرا او در كارهايش حكيم است و هيچ كارى را جز بر مصلحت نميكند از كار خدا نمى‏توان بازخواست كرد مردم مورد بازخواست قرار مى‏گيرند.

توضيح: بعضى از مفسرين كلمات را بدستورات دين و بعضى به سنن ابراهيمى و معانى ديگر كرده‏اند ولى پوشيده نيست كه تفسير امام از تمام آنها روشنتر است زيرا معلوم است كه اين قسمت آيه: إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ مجمل است كه آن را اين قسمت آيه تفسير ميكند: إِنِّي جاعِلُكَ ... حاصل معنى اينست كه خداوند ابراهيم را بكلماتى كه امامت است گرامى داشت و آنها را تكميل نمود چون ابراهيم امامت را براى فرزندان خود تقاضا كرد خداوند تقاضاى او را پذيرفت.

اما در فرزندان معصومش كه آخر آنها حضرت قائم است تقاضاى ابراهيم كه وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي تفسير است از براى فَأَتَمَّهُنَّ بنا بر اين وجه ممكن است ضمير مستتر در فَأَتَمَّهُنَّ برگردد بخداوند يعنى خدا تكميل كرد امامت را بدعاى حضرت ابراهيم اما وجه اول آشكارتر است جاى ترديدى نيست كه تمام آيه بنا بر اين تفسير بر معنى‏اى كه ذكر شد منطبق مى‏شود بدون نارسايى و اشكالى.پ بصائر: يونس بن ظبيان از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه شنيدم ميفرمود وقتى خداوند تصميم بگيرد امامى را از امام ديگر بيافريند فرشته‏اى را ميفرستد كه آبى از زير عرش ميگيرد بعد ميرساند آن آب را بامام يا باو وامى‏گذارد چهل روز در رحم ميماند بدون اينكه چيزى بشنود پس از چهل روز مى‏شنود.

وقتى مادر او را زائيد خداوند همان فرشته را ميفرستد بر بازوى راست او مينويسد: وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.پ تفسير عياشى: جابر گفت: از حضرت باقر عليه السّلام راجع بتفسير اين آيه پرسيدم: يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ فرمود تفسير اين آيه در باطن اينست كه خدا اراده دارد يعنى هنوز انجام نداده و معنى يُحِقَ‏

 

الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ يعنى احقاق حق آل محمّد را كند اما بِكَلِماتِهِ در باطن على كلمة اللَّه است وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ منظور بنى اميه است كه خداوند دمار از روزگار آنها ميكشد و اينكه فرموده: لِيُحِقَّ الْحَقَّ يعنى تا احقاق حق آل محمّد را بكند هنگام قيام حضرت قائم وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ يعنى قائم وقتى قيام كرد باطل بنى اميه را از ميان ميبرد اين است معنى آيه.پ كنز جامع الفوائد: سليم بن قيس گفت روزى حضرت امير المؤمنين وارد مسجد شد ما اطراف آن جناب را گرفتيم فرمود از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد، از قرآن بپرسيد در قرآن دانش پيشينيان و آيندگان هست جاى ايرادى براى كسى نگذاشته و تأويل آن را جز خدا و راسخين در علم نميدانند راسخين يك نفر نيست پيامبر اكرم يكى از راسخين است كه خداوند به او تعليم كرده و او بمن آموخته.

سپس پيوسته در اولاد او خواهد بود تا روز قيامت بعد اين آيه را تلاوت كرد: وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ من نسبت به پيامبر مانند هارون هستم نسبت بموسى بجز مقام نبوت و دانش او در نژاد ما است تا دامنه قيامت بعد اين آيه را تلاوت نمود: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ.

بعد فرمود پيامبر اكرم عقب و بازمانده ابراهيم است ما اهل بيت نيز از بازماندگان ابراهيم و محمّد هستيم.پ كنز جامع الفوائد: ابو بصير از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ فرمود اين مقام (امامت) در فرزندان حسين است پيوسته پس از انتقال بحسين عليه السّلام از پدر به پسر منتقل مى‏شود نه به برادر و عمو و هر كدام از امامها قبل از اينكه از دنيا برود داراى فرزند است اما عبد اللَّه بن جعفر (عبد اللَّه افطح) از دنيا رفت در حالى كه فرزندى نداشت بيش از چند ماه ميان هواداران خود زندگى نكرد.

توضيح: دنباله خبر رد بر طرفداران عبد اللَّه افطح فرزند حضرت صادق عليه السّلام‏

 

است كه فطحى مذهبان او را امام ميدانستند.

در ضمن بايد توجه داشت كه اين آيه پس از قصه ابراهيم عليه السّلام است در آنجا كه ميفرمايد: إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ،  إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ بعد اين آيه را ذكر نموده.

بيضاوى مينويسد: قرار داد ابراهيم (يا خدا) كلمه توحيد را پايدار و در نژاد خود كه پيوسته در ميان آنها كسانى هستند كه خداى را بيگانگى مى‏پرستند و دعوت بتوحيد او ميكنند: لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ يعنى شايد برگردد كسى كه مشرك شده بواسطه دعوت موحدين از نژاد ابراهيم.

مرحوم طبرسى مى‏نويسد: كلمه باقيه امامت است كه در نژاد ابراهيم است تا روز قيامت اين معنى از حضرت صادق نقل شده اختلاف كرده‏اند در نژاد ابراهيم كه كيانند.

بعضى گفته‏اند فرزندان ابراهيم و بعضى مى‏گويند آل محمّدند از سدى نقل شده.پ كنز جامع الفوائد: مالك بن عبد اللَّه گفت بمولايم حضرت رضا عليه السّلام عرض كردم معنى: وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‏ فرمود ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است.پ كنز جامع الفوائد: غالب جهنى از حضرت باقر از آباء گرام خود از علي عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم بمن فرمود وقتى مرا بآسمان بردند تا سدرة المنتهى كه رسيدم و در مقابل پروردگار ايستادم.

فرمود يا محمّد! عرضكردم: بلى. فرمود تو مردم را آزمايش كرده‏اى كدام يك بيشتر پيرو تو بودند گفتم خدايا علي، فرمود درست است آيا براى خود جانشينى گرفته‏اى كه دنباله مأموريت ترا بگيرد و كتاب مرا به مردم بياموزد عرضكردم: نه.

عرضكردم خدايا تو انتخاب كن كه منتخب تو بصلاح من است فرمود من علي را برگزيدم او را جانشين و وصى خود قرار ده من علم و حلم خويش را باو

 

بخشيدم او واقعا امير المؤمنين است و اين مقام را كسى قبل از او نداشته و بعد از او نخواهد داشت، يا محمّد! علي پرچم هدايت و پيشواى فرمانبرداران و روشنى بخش دل دوستان و او كلمه تقوى است كه بر متقين محبت او را واجب نموده‏ام هر كه او را دوست بدارد دوست داشته و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته اين بشارت را به او بده.

پيامبر اكرم اين بشارت را به على عليه السّلام داد علي گفت من بنده خدا و در اختيار اويم اگر مرا كيفر كند از خطاى من است نه اينكه ستم بمن روا داشته باشد و اگر وعده خود را انجام دهد او شايسته چنين كارى است نسبت بمن.

پيامبر اكرم گفت خدايا دل او را بزرگ دار و ايمان بخود را روشنى بخش دلش قرار ده فرمود اين خواسته ترا مستجاب كردم جز اينكه او را امتياز بخشيدم به گرفتاريهائى كه هيچ يك از اولياء خود را چنين امتيازى نداده‏ام عرضكردم خدايا برادر و مصاحب من است.

فرمود در علم من چنين گذشته كه او گرفتار خواهد شد اگر علي نبود دوستان من و پيامبرم شناخته نمى‏شدند.پ تفسير قمى: إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ،  وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ كسانى كه بر آنها ثابت شد كلمه خدا ايمان نمى‏آورند گرچه هر نوع معجزه‏اى براى آنها بياورى تا عذابى دردناك را ببينند فرمود يعنى كسانى كه ولايت امير المؤمنين بر آنها عرضه شود و ايمان بآن واجب گردد ايمان نمى‏آورند.

توضيح: بنا بر تأويل امام عليه السّلام كلمه بولايت تفسير شده يعنى حجت بر آنها تمام شود.

بعضى از مفسرين گفته‏اند يعنى خدا خبر داده كه آنها ايمان نمى‏آورند بعضى نيز مى‏گويند يعنى بر آنها خشم و غضب خدا لازم شده.پ مناقب: عمار بن يقظان اسدى از حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه: إِلَيْهِ‏

 

يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ فرمود ولايت ما خانواده است اشاره بسينه خود كرد هر كه ولايت ما را نداشته باشد عمل صالحى از او پذيرفته نيست.

سدى در آيه: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ گفت يعنى در آل محمّد، منظور اينست كه دوست آنها و دوستانشان هستيم تا روز قيامت و دشمنيم با دشمنان آنها تا قيامت.پ مناقب: يحيى بن عبد اللَّه بن حسن از حضرت صادق در مورد آيه: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ،  إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ فرمود ما آنهائيم.

توضيح: شايد منظور امام اينست كه ما همان كلمه‏اى هستيم كه براى عباد مرسلين ذكر كرده يا ولايت ما در صورتى كه جمله: إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ارتباطى بقبل نداشته باشد شايد منظور اينست كه ما داخل در آن عده هستيم كه خدا وعده نصرت بآنها داده.پ تفسير قمى: ذكر ائمه عليهم السّلام را نموده و اين آيه را آورده: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ منظور اينست كه ائمه باز خواهند گشت بدنيا (در رجعت).

عمدة: ابن عباس گفت از پيامبر اكرم پرسيدند كلماتى كه آدم از خدا گرفت چه بود.

فرمود: از خدا خواست بحق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام كه توبه‏اش را بپذيرد خدا نيز پذيرفت.پ كافى: از حضرت باقر عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود بسوى ولى امر امام نازل مى‏شود.پ تفسير: امور سال بسال باو در مورد خودش دستور مى‏رسد كه چنين و چنان كنند و در مورد مردم نيز چنين و چنان كنند ولى براى ولى اللَّه و امام غير از اين در هر روز علم خاص خدا و مستور و عجيب و پنهانش نيز بوجود مى‏آيد مانند آنچه در امشب اتفاق مى‏افتد بعد اين آيه را خواند: وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ ...

 

پ‏تفسير قمى: وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ گفت توضيح آيه چنين است كه يهودان از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم راجع به روح سؤال كردند فرمود: الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا روح از جانب خدا است بشما از علم مقدار كمى داده‏اند گفتند بما يهودان يا بتمام مردم؟ فرمود، نه بتمام مردم.

گفتند اين چطور درست مى‏شود يا محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم تو مدعى هستى كه از علم قليلى داده‏اند با اينكه بشما قرآن و بما تورات داده شده و در قرآن ميخوانى وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ هر كه باو حكمت دهند يعنى تورات: فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً نعمت زيادى باو ارزانى شده.

 

خداوند اين آيه را نازل نمود: وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ آيه ميگويد علم خدا بزرگتر از اينها است آنچه بشما داده شده در نظر شما زياد است ولى نزد خدا كم است.پ خصال: ابن عباس از پيامبر اكرم نقل كرد كه در خطبه‏ى خود فرمود ما كلمه تقوى و راه رستگارى هستيم.پ توحيد: ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه امير المؤمنين در خطبه‏ى خود فرمود: من عروة الوثقى و كلمه تقوى هستم.پ اكمال الدين: از حضرت رضا عليه السّلام نقل مى‏كند كه فرمود ما كلمه تقوى و عروة الوثقى هستيم.