پمحمود بن كوّاء روايت كرده كه حضرت فرمود كه ناقوس ميگويد:
و منزه است خدا درست است درست، همانا مولا صمد است و باقى، بما مدارا ميكند مدارا، اگر كردارش نباشد بدبخت است براستى و راستى و صداقت همانا مولا از ما ميپرسد و موافقت ميكند و حساب ما را ميكشد، اى آقاى ما، ما را نابود مكن، جبران كن و ما را بخدمت بكش و نجات بده، بردبارى تو ما را جسور كرده، اى مولاى ما بخشش ترا از ما، همانا دنيا ما را فريب داده و سرگرم نموده بلهو و گمراهى ما را واداشتهاى فرزند دنيا گرد آورد گرد آوردنى، اى فرزند دنيا آرام آرامتر. اى پسر آدم بكوب كوبيدنى، بسنج سنجيدنى، دنيا قرنى بعد از قرنى نابود مىشود، روزى بر ما نميگذرد مگر اينكه ركنى از ما مىخمد مسلم ضايع كرديم سراى باقى را، وطن گرفتيم سراى فانى را، دنيا عصرى بعد از عصرى نابود مىشود همه ميميرند، همه ميميرند، همه ميميرند همه دفن ميشوند همه انتقال داده ميشوند.پ اى فرزند دنيا آرامتر آرامتر وزن كن آنچه كه مىآيد وزن كردنى اگر نادانى من نبود دنيا جز زندانى در پيش من نيست، اختيار كن خوبى را واگذار بدى را چيزى را، اندوهى را غمى را كيست، چيست، چقدر است يا اين است اين بلندى است آرزو ميكنى نجات پيدا كنى، ميترسى و برميگردى پيش از مرگ شتاب كن روزى نميگذرد از ما مگر اينكه ركنى از ما سست مىشود مرگ همانا ما را ترسانده، ما برهنه برانگيخته ميشويم، فرمود بعد قطع مىشود صداى ناقوس پس راهب شنيد اين صدا را و مسلمان شد و گفت من در كتاب ديدم كه همانا در آخرين پيامبران كسى است كه ناقوس را تفسير ميكند.