1- امالى صدوق ص 206 .... اصبغ بن نباته گويد. هنگامى كه على عليه السلام زمام امر خلافت را بدست گرفت و مردم با او بيعت نمودند بر فراز منبر قرار گرفت و فرمود مردم پيش از آنكه من از ميان شما بروم هر چه ميخواهيد پرسش كنيد. از آخرين نقطه مسجد مردى برخاست و عصا زنان حركت و از ميان مردم عبور كرد تا نزديك آن حضرت رسيد. پس سؤال كرد: اى امير مؤمنان مرا به عملى راهنمائى نما كه چون او را انجام دهم خدا مرا از دوزخ نجات ميدهد. حضرت فرمود گوش كن اى شخص سپس مطلب را بفهم و روشن شود دنيا و زندگى آسايش بخش آن بر سه پايه استوار است 1- دانشمندى كه گويا باشد و بعلم خود هم عمل نمايد. 2- ثروتمندى كه از صرف اموالش در مورد مناسب خود دارى ننمايد 3- مستمندى كه مشكلات زندگى را با صبر و بردبارى تحمل نمايد و اگر طبقه علماء و دانشمندان مطالب را كتمان نموده و حقائق را نگويند و طبقه ثروتمند از بذل اموال در مواقع لزوم خوددارى كنند و طبقه كمدست و مستمند صبر و خويشتن دارى را از دست بدهند در اين هنگام است كه عذاب و بدبختى فرا رسد و چنين اجتماعى محكوم به فنا و نابودى خواهد بود در همچو دورانى افراد واقع بين ميفهمند كه دنيا در حركت ارتجاعى و برگشت به كفر است بعد از داشتن ايمان. اى سئوالكننده! زيادى مسجدها و گرد آمدن مردمى كه تن و بدن آنان در كنار هم ولى دلها و افكار آنها پراكنده است تو را گول نزند و فريب ندهد. هان اى مردم طبقات و اصناف اجتماع از سه قسم بيرون نيست 1- زاهد و بىاعتناء بدنيا 2- راغب و متمايل بآن 3- شكيبا و خويشتن دار. اما زاهد اگر محالى يا مقامى برسد از اين نظر هيچ گونه سرور و خوشحالى ندارد و اگر از اينها چيزى از دستش برود حزن و اندوهى ندارد (امور دنيوى در او اثر نميگذارد).
اما صابر و خويشتن دار البته در اعماق دلش خواستار دنيا هست ولى اگر بچيزى دست يافت خويشتن دارى مىنمايد چون عاقبت و پايان نافرجام او را خوب ميداند اما راغب كه دل بدنيا داده اصلا باكى ندارد از هر راهى كه بتواند دنيا را بدست مىآورد از طريق مشروع يا غير مشروع. سئوالكننده گفت اى امير مؤمنان علامت و نشانه مؤمن در چنين زمانى چيست؟ فرمود اين است كه نظرش فقط بوظيفه و حقى است كه خدا واجب
ساخته و او را دنبال مىكند و بس و بآن چيزى كه بر خلاف دستور اوست و از او دورى ميجويد هر چه و هر كه خواهد باشد گر چه دوست نزديك باشد. سائل گفت راست گفتى اى امير مؤمنان سپس آن مرد رفت و غائب شد و ما نديديم او را و مردم در جستجوى او بر آمدند ولى او را نيافتند. على عليه السلام لبخندى زد و گفت: چه خبر است مردم! اين مرد برادر من خضر عليه السلام بود. 2- معانى الاخبار ص 203 حضرت صادق از اجداد گراميش عليهم السلام نقل ميكند كه پيغمبر فرمود. وارد بهشت شدم ديدم اكثر بهشتيان مردمان ساده و ابله هستند عرض كردم ابله كيست؟ فرمود كسى كه فقط در چيزهاى خوب و مفيد مىانديشد و از بديها اصلا غافل است و در هر ماهى سه روز روزه دار است. 3- قرب الاسناد ص 50 پيامبر فرمود وارد بهشت شدم ديدم بيشتر مردمان بهشت ابلهانند (يعنى آنهائى كه بنظر مردم اين طور هستند) و منظور از ابله كسى است كه هيچ در فكر بدى و عمل زشت نيست و در امور خير مىانديشد آنان در هر ماه سه روز روزه ميگيرند. 4- ابى سعيد ميگويد پيغمبر فرمود كارهاى خوب را از زيبا رويان انتظار داشته باشيد. (امالى شيخ طوسى ج 2 ص 8. 5- خصال ج 1 ص 57 حضرت صادق فرمود مردان سه دستهاند 1- مردى كه شخصيتش بمال او است 2- مردى كه ارزش او بواسطه مقام و رتبه او است 3- مردى كه ارزش او بزبان او است و اين بهترين اين سه دسته است. 6- خصال ج 1 ص 57 امير مؤمنان عليه السلام فرمود مردم سه گروهاند 1- عاقل 2- احمق 3- فاجر و نابكار عاقل راه و مسير زندگيش برنامهها دينى است. خوى و خصلتش بردبارى است. تامل و تفكر عادت و طبع او است اگر از او پرسشى شود پاسخ ميدهد و اگر سخن گويد صحيح و منطقى صحبت ميكند. اگر مطلبى را شنيد خوب در ذهن جا ميدهد و مىسپارد و اگر خبرى دهد راست ميگويد اگر باو اعتماد شود خيانت نميكند و وفا ميكند.
اما احمق اگر او را بكار خوبى توجه كنند مسامحه و غفلت ميكند. اگر از عمل خوبى منصرفش كنند آن را رها مينمايد اگر بعمل جاهلانهاى وادارش انجامش دهد اگر خبرى دهد دروغ ميگويد نمىفهمد و اگر بخواهند تفهيمش كند آماده درك و فهم نميشود. و اما فاجر و نابكار. اگر امانتى نزد او بگذارى خيانت ميكند اگر با او رفاقت كنى بىارزش ميشوى و لطمه آبروئى بتو ميزند اگر باو اعتماد نمائى خير تو را نمىخواهد. 7- خصال ج 1 ص 125 موسى بن جعفر از پدر بزرگوارش عليهم السلام نقل ميكند
كه فرمود: مردم چهار دستهاند 1- نادانى كه در وادى جهالت سقوط كرده و با اميال و هواهاى خود هم آغوش است 2- عبادتكننده گمراه كه هر چه عبادتش بيشتر مىشود تكبرش بيشتر ميگردد 2- دانشمندى كه دوست دارد مريدها دنبالش راه بيافتند و مردم مدح و ثنايش كنند 4- خداشناس و اهل معرفت كه راه حق را پيش گرفته و وظيفه خود را انجام ميدهد و چنين شخصى يا ناتوان و عاجز است يا مغلوب و محدود است و اين بهترين مردم زمان و خردمندتر آنان است. 8- خصال ج 1 ص 112 حضرت مجتبى عليه السلام فرمود: مردم چهار دستهاند 1- كسى كه داراى اخلاق نيك هست ولى بهره دنيائى ندارد 2- كسى كه داراى بهره دنيائى هست ولى خوى نيك ندارد 3- كسى كه هيچ ارزشى اصلا ندارد و آن كسى است كه نه اخلاق دارد و نه دنيا و مال و اين بدبختترين مردم است 4- كسى كه هم داراى اخلاق نيك و هم از دنيا بهرهمند است و اين بهترين مردم است. 9- خصال ج 1 ص 165 زراره فرزند اوفى ميگويد وارد شدم بر حضرت سجاد عليه السلام، پس فرمود اى زراره، مردم در زمان ما 6 طبقهاند 1- شير 2- گرگ 3- روباه 4- سگ 5- خوك 6- ميش- اما شيرخويان آنان سلاطين و پادشاهانند كه هميشه دوست دارند بكوبند و غالب شوند و مغلوب نشوند و شكست نخورند اما گرگ صفتان بازرگانانى كه وقت خريدن مذمت جنس را ميكنند و او را بىارزش جلوه مىدهند ولى هنگام فروختن مدح و تعريف ميكنند اما روباه صفتان اشخاصى هستند كه دين را وسيله ارتزاق و معاش خود نموده و با زبان مطالبى ميگويند كه در قلب خود آنها اثرى نيست اما سگها افرادى هستند كه با زبان مردم را آزار ميدهند و مردم از شر زبان آنها از آنان متنفرند اما خوك صفتان آنانند كه طبع و خوى زنان را دارند و بهر رقم هرزگى و ننگى تن ميدهند و مىپذيرند اما گوسفندان، مؤمنينى هستند كه موى آنها را مىكنند و گوشتشان را ميخورند و استخوانشان را خرد ميكنند. چه كند گوسفندى كه ميان چنگال شير و گرگ و روباه و سگ و خوك باشد. 10 خصال ج 2 ص 39 بحضرت صادق عليه السلام عرض شد شما همه اين مردم را انسان ميدانيد. فرمود رها كن و دور بيفكن از آنها چند گروه را 1- كسى كه مسواك نكند 2- كسى كه در جاى تنگ چهار زانو بنشيند 3- كسى كه در كارهاى بيهوده وارد شود 4- كسى كه بدون داشتن علم و دانش بحث كند 5- كسى كه بيمار نيست ولى تظاهر به بيمارى نمايد 6- كسى كه بدون وقوع حادثه ناگوار پريشان حال شود 7- كسى كه با رفقاء خود كه در مطلب صحيح و درستى اتفاق مخالفت كند 8- كسى كه به پدران و نياكان خود افتخار
كند و از كارهاى نيك آنان بىبهره باشد مانند گياه خلنج (درختى است بدون پوست) كه پوستهايش يكى پس از ديگرى كنده مىشود تا به مغزش برسد. او چنانست كه خداى متعال در حق آنها فرموده- إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا آنان مانند چهار پا و حيواناتند بلكه در راه خود گمراهتر از آنانند. 11- حضرت باقر عليه السلام فرمود شخصى كه داراى چهره زيبا باشد و دامنش بگناه بىعفتى آلوده نباشد از بندگان خالص خدا است. 12- امالى شيخ طوسى ج 2 ص 226 عبد اللَّه بن محمد گويد در سامراء از حضرت هادى عليه السلام شنيدم كه فرمود كشندگان پيامبران و قاتل انبياء همين مردمان پست و رذل هستند. عامه و عوام از ريشه عمى بمعناى كورى مىآيد خداوند باينكه آنها را تشبيه بچهار پايان و حيوانات نموده اكتفاء نكرده بلكه فرمود بَلْ هُمْ أَضَلُّ از چهار پايان هم بدترند. 13- نهج البلاغه خطبه 16 على عليه السلام در مقام معرفى غوغاء فرمود آنان (غوغاء) افرادى هستند كه وقتى اجتماع نمايند غالب ميشوند و وقتى هم پراكنده ميشوند شناخته نميشوند بعضى نقل كردهاند كه حضرت در توضيح و تفسير غوغاء فرموده آنهائى هستند كه وقتى اجتماع كنند زيان وارد ميكنند ولى وقتى متفرق شوند سودمند هستند. بحضرت گفته شد ضرر و زيان تجمع آنان معلوم اما تفرق آنها چطور سودمند است. فرمود هر كسى دنبال كار خود ميرود. بناء ميرود دنبال بنائى خود و بافنده بطرف كارگاهش نانوا بمغازه خود (مشغول خدمات خودش ميشوند).
نهج البلاغه حكمت 200 جنايت پيشهاى را آوردند خدمت على عليه السلام و در اطرافش گروه زيادى از مردم بىتربيت بودند حضرت فرمود آفرين مباد چهرههائى كه ديده نمىشوند. بجز در مواقع بد و زشتى (مانند چنين وقتى). 14- نهج البلاغه خطبه 16 على عليه السلام فرمود كسى كه در پيشاپيش او آتش دوزخ و بهشت هست مشغول انجام وظيفه است- مردم از اين نظر بر سه گروهند 1- گروهى با كمال جديت و با شتاب و سرعت وظائف خود را انجام ميدهد كه قطعا نجات مييابد 2- گروهى كه تا حدودى كند رواست ولى بالاخره دنبال كارهاى نيك است اين هم اميد نجات دارد 3- گروهى كه در اطاعت پروردگار كوتاهى دارد و مقصر است كه در آتش سقوط ميكند. انحراف به چپ و راست باعث گمراهى است. راه وسط و متن طريق جاده مستقيم است قرآن مقدس و آثار رسالت بر همين روال است و سنه پيغمبر از اين منبع است و بازگشت و پايان كار بر همين است هر كس ادعاى باطل كند هلاك مىشود و
هر كه افتراء و دروغ بندد بر خدا و رسول نااميد است كسى كه بخواهد حق خالص را اجراء نمايد مورد حمله جهال و مردم نادان مىشود. نادان و جاهل است كسى كه قدر و رتبه خود را نشناسد بنائى كه بر پايه تقوى پىريزى شده زوال و فناء ندارد مزرعه و كشتگاهى كه بآب پرهيزكارى آبيارى شود تشنه نمىماند. در خانه خود مستور باشيد (در كارهاى مردم كنجكاوى و دخالت نكنيد) و ميان مردم اصلاح كنيد. توبه و پشيمانى در اختيار شما است. انسان بايد ستايش نكند بجز پروردگارش را. ملامت و سرزنش نكند مگر خود را و نفس اماره خويشتن را. 15- امام صادق از پدر بزرگوار خود از پدرانش نقل كرده كه رسول خدا فرمود خوشا بحال كسى كه مرا به بيند. خوشا بحال كسى كه به بيند كسى را كه مرا ديده است.
خوشا بحال كسى كه به بيند كسى را كه او ديده است كسى را كه مرا ديده تا واسطه هفتم.