باب- 7 آنچه كه از سخنان پراكنده‏ى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم گرد آمده و تمام سخنان او

پ‏تحف العقول: 1- رسول خدا فرمود: كفايت ميكند از نظر اندرز مرگ، كفايت ميكند بپرهيز كارى بى‏نيازى، كافيست از عبادت سرگرم بودن و كافيست بقيامت پناهگاه و بخدا مجازات دادن.پ 2- فرمود: دو خصلت است كه بالاتر از آن دو چيزى نيست ايمان بخدا و بهره رساندن مر بندگانش را و دو خصلت است بدتر از آن دو چيزى نيست شرك بخدا و زيان رساندن به بندگان خدا.پ 3- و مردى عرضكرد مرا وصيت فرما بچيزى كه خدا بدان مرا بهره دهد فرمود زياد بياد مرگ باش كه ترا از دنيا بر مى‏كند، بر تو باد بسپاسگزارى كه نعمت را زياد ميكند، بسيار دعا كن زيرا كه تو نمى‏دانى كى براى تو مستجاب مى‏شود.

بپرهيز از ستم كه خداوند حكم كرده است كه ستمديده را يارى كند و خدا فرموده: اى مردم ستم شما بضرر خودتان است «1».

بپرهيز از فريب كه خداوند فرموده است: وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ «2».

 

پ‏4- بزودى افترا بندند بزمامداريى كه پشيمانى و افسوس ميباشد پس نيكو امارتى است كه مردم از شير او (منافع حكومت) بهره‏مند شوند ولى از شير بازكننده بد است.پ 5- فرمود: هرگز رستگار نميشوند مردمى كه زمام كارشان را بدست زن بدهند.پ 6- بحضرتش گفته شد: كدام رفيق برتر است؟ فرمود: آنكه هر گاه يادش كنى ياريت نمايد و هر گاه فراموشش كنى يادت نمايد.پ 7- پرسيده شد: كدام طايفه‏ى از مردم بدترند فرمود: دانشمندان فاسد.پ 8- فرمود: خداوند مرا به هفت چيز سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكارا، دادگرى در حال خوشنودى و خشم، ميانه روى در تهى دستى و ثروت، ببخشم آن را كه ستم كرده، عطا كنم آن را كه مرا محروم نموده، پيوند خويشاوندى نمايم، سكوتم انديشه باشد، سخنم ياد خدا باشد، نگاهم عبرت باشد.پ 9- فرمود: دانش را در بند كشيد بوسيله نوشتن.پ 10- فرمود: هر گاه فاسق مردم بزرگ آنان شد زمامدارشان پست و خوار آنها باشد و هر گاه مردم فاسق گرامى داشته شود منتظر بلا باشيد.پ 11- تند راه رفتن ارزش مؤمن را مى‏برد.پ 12- كسى كه مالش را ميبرند جرمش بيشتر است از دزد زيرا كه او مردم را بدون دليل متهم بدزدى ميكند.پ 13- خداوند دوست دارد بخشنده‏ى در حق خودش را.پ 14- فرمود: هر گاه زمامداران شما خوبانتان بود، ثروتمندانتان بخشندگان شما، و كارهايتان مشورت بود پس روى زمين براى شما از شكم زمين بهتر است و هر گاه زمامدارانتان بدان شما و ثروتمندانتان بخيلان و كارهايتان بدست زنانتان بود پس زير خاك از روى زمين براى شما بهتر است.

 

پ‏15- و فرمود هر كس شب را صبح و بامداد را بشب آورد و در پيش او سه چيز باشد خداوند نعمت را در دنيا بر او تمام كرده كسى كه شب و روز بدنش سالم باشد در راهش ايمن باشد و قوت روزش داشته باشد و اگر در پيش او چهارمى باشد كه ايمانست نعمت دنيا و آخرت او تمام است و بس.پ 16- رسول خدا فرمود: رحم كنيد عزيزى را كه خوار شده، ثروتمندى را كه فقير و دانشمندى را كه در ميان نادانان تباه شده.پ 17- فرمود: دو خصلت است كه بيشترى از مردم دارايند سلامتى و آسوده خاطرى را.پ 18- فرمود: سرشت دلها بر دوستى كسى است كه بآنان نيكى كرده و بر دشمنى كسى كه بآنان بدى نموده.پ 19- فرمود: ما پيامبران مأمور شديم كه با مردم باندازه عقل و خردشان سخن بگوئيم.پ 20- فرمود: نفرين باد بر آنكه بودجه‏ى زندگيش را بر مردم باز كند.پ 21- عبادت هفت قسم است: بهترين آنها جستجو كردن حلال است.پ 22- فرمود: خدا بزور عبادت نميشود و بشكست معصيت نميگردد و وانگذارده بندگان را در كشور ولى او تواناست بر آنچه نيرو دهد بر آن ايشان را، او مالك است آنچه را كه بندگان مالكند زيرا كه بندگان اگر بندگى او را ادامه دهند مانعى از آن نيست و اگر نافرمانى كنند بخواهد فاصله قرار دهد ميان كردارشان و خودشان انجام ميدهد و نميتواند كسى كه بخواهد ميان تو و چيزى فاصله قرار دهد (يعنى مجرد قدرت بر فاصله‏ى ميان بنده و كردارش دلالت نميكند بر اينكه خداى تعالى انجام دهنده است زيرا قدرت بر منع بغير از خود منع است و دوست نيست اسناد فعل را باو.پ 23- و بفرزندش ابراهيم فرمود: در حالى كه با جانش بازى ميكرد اگر نبود گذشته در حكم آينده و آخر ملحق باول بر تو اندوهناك ميشديم اى ابراهيم‏

 

سپس اشك در چشمش دوران زد و فرمود چشم گريه ميكند دل اندوهگين مى‏شود و نمى‏گويم چيزى را كه خشنودى پروردگار در آن نيست و همانا ما بواسطه تو اى ابراهيم اندوهناكيم.پ 24- فرمود: زيبائى انسان در زبانش باشد.پ 25- فرمود دانش از مردم گرفته نمى‏شود ولى دانشمندان از مردم گرفته مى‏شوند بطورى كه يك عالم نمى‏ماند كه مردم آن را رئيس نادانان بگيرند، استفتاء ميكنند فتواى بغير علم ميدهند پس گمراه ميشوند و گمراه ميكنند.پ 26- بهترين جهاد امت من انتظار فرج است. «1»پ 27- مروت ما اهل بيت بخشيدن كسى كه بما ستم نموده و عطا كردن بكسى كه ما را محروم كند.پ 28- بهترين كسى كه از امت من بر او رشك برده مى‏شود مرد سبكبار است كه از نمازش بهره‏اى برد و در نهان عبادت پروردگارش را نيكو انجام دهد و از مردم پنهان باشد و او را نشناسند روزيش باندازه‏ى كفافش باشد و بر آن برد- بار باشد اگر بميرد ارثش اندك و گريه‏كننده كم داشته باشد.پ 29- بمؤمن بلا و مرضى نميرسد مگر اينكه كفاره‏ى گناهش ميباشد.پ 30- فرمود: كسى كه بخورد هر چه را كه ميلش ميكشد و بپوشد آنچه را كه دلش ميخواهد و سوار شود هر چه را كه بخواهد خداوند باو نگاه نميكند تا از او كنده شود يا جدا شود از آنها.پ 31- مثل مؤمن مانند خوشه است گاهى بلند مى‏شود و گاهى خم و كافر مانند برنج است هميشه بلند است و نمى‏داند از حضرت پرسيدند سخت‏ترين‏

 

مردم در دنيا از نظر بلا كيست فرمود پيامبران بعد آنان كه شبيه به آنانند و مؤمن باندازه‏ى ايمان و نيكى كردارش گرفتار مى‏شود پس كسى كه صحيح باشد ايمانش و كردارش نيكو گرفتاريش سخت است و كسى كه ايمانش پست باشد و عملش ناچيز گرفتاريش اندك است.پ 32- فرمود: اگر دنيا باندازه‏ى پر پشه‏اى ارزش مى‏داشت خداوند بكافر و منافق از آن چيزى نميداد.پ 33- دنيا نوبت است آنچه نصيب و بهره‏ى تو است با ناتوانيت مى‏آيد و آنچه هم كه از آن بر زيان تو است نميتوانى با نيرويت برگردانى و اگر كسى اميد آنچه را كه از دست داده قطع كند بدنش در آسايش است و هر كس به آن چه را كه خدا نصيب او قرار داده خوشنود شود ديده‏اش روشن است.پ 34- فرمود: همانا بخدا سوگند كردارى نبود كه شما را به آتش نزديك كند مگر شما را به آن آگهى دادم و شما را از آن مانع شدم و كردارى نبود كه شما را به بهشت نزديك كند مگر اينكه شما را آگهى دادم و بانجامش فرمان دادم.

پس همانا روح الامين در دل من الهام كرد كه همانا كه نفس نميرد تا اينكه روز خويش را كامل كند پس در جستجو نيكى كنيد و چيزى در جستجوى روزى شما بكندى وادار نكند كه بجوئيد آنچه در پيشگاه خداست بوسيله گناه و نافرمانى زيرا كه نميرسد آنچه كه در پيش خداست مگر بطاعت و فرمان خدا.پ 35- فرمود: دو صدا است كه خدا آن دو را دشمن دارد: ناله‏ى در وقت مصيبت و صداى مزمار در هنگام نعمت.پ 36- و فرمود: نشانه‏ى رضا و خوشنودى خداوند از آفريدگانش پائين رفتن قيمتهايشان و دادگرى پادشاه ايشان و نشانه‏ى خشم خدا بر آفريدگانش بالا رفتن قيمتها و ستم كردن سلطانشان باشد.

 

پ‏37- فرمود: چهار چيز است كه هر كس در او اين چهار باشد در نور بزرگ خداست:

كسى كه نگهدارى كارش گواهى به يكتائى خدا و اينكه رسول خدايم باشد و كسى كه هر گاه مصيبتى باو رسد بگويد: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ و كسى كه هر گاه خوبى باو برسد بگويد: الحمد للَّه و كسى كه هر گاه گناهى او را رسد بگويد: «استغفر اللَّه و اتوب اليه».پ 38- كسى كه چهار چيز باو داده شود از چهار چيز نااميد نميشود كسى كه طلب آمرزش باو داده شود از آمرزش نااميد نميشود، كسى كه شكر باو داده شود از زيادى نااميد نميشود، كسى كه توبه باو عطا شود از قبولش نااميد نمى‏شود و كسى كه دعا كند از اجابت نااميد نميشود.پ 39- فرمود: دانش گنجينه‏ايست كه كليدش پرسش است خداى شما را رحمت كند بپرسيد زيرا كه در سؤال چهار نفر پاداش داده مى‏شود:

1- پرستش‏كننده 2- گوينده. 3- شنونده 4- كسى كه اينها را دوست دارد.پ 40- فرمود: از دانشمندان سؤال كنيد و مخاطب حكيمان باشيد، با تهى دستان بنشينيد.پ 41- فرمود: برترى دانش در پيش من از عبادت دوست‏تر است و بهترين دين شما پرهيز كاريست.پ 42- فرمود: هر كس بدون علم فتوى دهد او را فرشته‏گان زمين و آسمان نفرين كنند.پ 43- فرمود: بلاى بزرگ من بپاداش بزرگ جبران مى‏شود پس هر گاه خدا بنده‏اى را دوست دارد گرفتارش ميكند و هر كس دلش آماده‏ى بلا باشد در پيشگاه خدا خوشنود ناميده مى‏شود و هر كس خشمگين باشد خشمگينى است.

 

پ‏44- مردى خدمت حضرت پيغمبر آمد سپس عرضكرد اى رسول خدا مرا وصيت كن.

فرمود: بخدا شرك مياور اگر چه بآتش سوخته شوى و عذاب شوى و گر نه دلت اطمينان بايمان داشته باشد و پدر و مادرت را فرمان بردار باش و به آنان نيكى كن چه مرده و چه زنده باشند اگر فرمان دهد كه دست از فرزندان و مالت بردار انجام ده كه از ايمانست، نماز واجب را عمدا ترك مكن زيرا كه هر كس نماز را عمدا ترك نمايد از حمايت خدا دور است، بپرهيز از نوشيدن شراب و هر مست‏كننده‏اى زيرا كه آنها كليد هر بدى است.پ 45- مردى از بنى تميم كه اسمش ابو اميه بود به محضرش شرفياب شد و عرضكرد اى محمّد! مردم را بسوى كى مى‏خوانى فرمود: بسوى خدا با بينش خودم و هر كس كه پيروى مرا كند دعوت مى‏كنم و بسوى خودم دعوت ميكنم هر كس را كه سختى بتو ميرساند. خدا را مى‏خوانم كه از تو برطرف كند اگر از خدا يارى بخواهى در گرفتارى ترا يارى كند و اگر فقير باشى ترا بى‏نياز كند.پ سپس گفت: اى محمّد مرا وصيتى كن حضرت فرمود خشم مكن گفت بيش ازين بگو فرمود هر چه براى خود مى‏پسندى همان را براى مردم به پسند گفت زيادتر بفرما فرمود: مردم را دشنام مده كه نتيجه‏اش دشمنى است. گفت بيشتر كن مرا فرمود: از نيكى در پيش اهلش دورى مكن گفت بيشتر كن مرا فرمود:

مردم را دوست بدار كه ترا دوست دارند برادرت را با چهره‏ى باز ديدار كن، بپرهيز از بيتابى كه مانع بهره‏ى آخرت و دنياى تو مى‏شود، شلوارت را تا نيمه ساق بياور بپرهيز از جامه‏ى بلند كه جامه‏ى بلند كبر است و خدا خود پسندى را دوست ندارد.پ 46- فرمود: خداوند پير مرد زناكار و ثروتمند ستمگر و فقير متكبر و سائل بد پيله را دوست ندارد و پاداش بخشش‏كننده‏اى كه بسيار منت مى‏گذارد نابود

 

مى‏كند و خشم مينمايد خود خواه لاابالى دروغگو را.پ 47- و فرمود: هر كس تهى دستى را بخود بندد تهى دست مى‏شود.پ 48- فرمود: مدارا كردن با مردم نصف ايمانست و راه رفتن با آنان نصف زندگى.پ 49- فرمود: ريشه‏ى خرد پس از ايمان بخدا مدارا كردن با مردم است در غير واگذاردن حق و از خوشبختى مرد است كمى نزاع و جنگ.پ 50- فرمود: بعد از نهى از پرستش بتان از چيزى مانند دعواى با مردم نهى نشدم.پ 51- و فرمود: از ما نيست كسى كه مسلمانى را بفريبد يا زيان رساند يا نيرنگ زند.پ 52- و حضرت در مسجد خيف بپا ايستاد و فرمود نيكو گرداند خدا بنده‏اى را كه سخن مرا بشنود و در گوش گيرد و به آنان كه نرسيده برساند، چقدر حامل فقهى است بسوى كسى كه او فقيه‏تر است، چقدر در بر دارنده فقهى است بسوى غير فقيه. سه چيز است كه بر آنها دل مرد مسلمان حسد نمى‏برد: اخلاصى عمل براى خدا، نصيحت براى پيشوايان مسلمانان و لازم بودن جماعتشان، مؤمنان برادرند خونشان از يك ديگر جبران ميكند تمامشان يك دستند بر عليه دشمنانشان كوشش ميكنند بذمه‏ى آنان پست‏تر آنان است.پ 53- فرمود: هر گاه كافر و ذمى بيعت كند بايد بگويد: «اللهم خر لي و له» «1».پ 54- فرمود: خدا بيامرزد بنده‏اى را كه سخن خير گويد و غنيمت شمرد از سخن بد خاموش گردد و سالم بماند.پ 55- فرمود: سه چيز است هر كس در او باشد ايمانش را كامل كرده‏

 

هر گاه خوشنود شود خوشنوديش در باطل داخل نكند، جز براى حق خشمگين نشود، هر گاه قدرت پيدا كرد چيزى كه از او نيست نبخشد.پ 56- فرمود: هر كس گناهى كند سزاوار تعزير «1» باشد اگر حاكم حد بر او جارى كند از تجاوزكارانست.پ 57- فرمود: خواندن قرآن در نماز برتر است از خواندن در غير نماز، ياد و ذكر خدا برتر است از صدقه، صدقه از روزه برتر و روزه حسنه است.

بعد فرمود: گفتارى نيست بدون كردار و نه گفتار و كرداريست بدون نيت و نه گفتار و كردار و نيتى است بدون رسيدن به سنت.پ 58- وقار و حلم از خدا و شتاب از شيطانست.پ 59- همانا كسى كه دانش بياموزد براى مجادله‏ى با نادانان يا نازش علما يا اينكه بخواهد مردم را بخودش توجه دهد تا او را بزرگ شمارند نشستنگاهش پر از آتش مى‏شود.

همانا رياست نشايد مگر براى خدا و اهلش و كسى كه خود را در جايى قرار دهد كه خدا قرار نداده خداوند بر او خشم كند و كسى كه بسوى خودش دعوت كند و بگويد من امير شمايم و حال اينكه چنان نباشد خدا باو نظر مرحمت نمى‏كند مگر توبه كند از آنچه گفته و برگردد بسوى خدا از دعايش.پ 60- فرمود: عيسى بن مريم گفته است: بسوى خدا دوست داريد و نزديك شويد حواريين گفتند اى روح خدا بچه وسيله بخدا نزديك شويم و دوست بداريم؟ فرمود: بوسيله دشمن داشتن گناهكاران و خوشنودى خدا را با دشمنى آنان بدست آوريد عرضكرد: باكى همنشينى كنيم فرمود آنكه ديدارش شما را بياد خدا اندازد و سخنش دانش شما را زياد كند و كردارش شما را مايل به آخرت نمايد.

 

پ‏61- فرمود: دورترين شما بمن از نظر شباهت، بخيل دشنام دهنده است‏پ 62- فرمود: بد اخلاقى شوم است.پ 63- فرمود: هر گاه مرد را ديديد كه باك ندارد چه ميگويد يا در باره‏اش چه گفته مى‏شود همانا او يا زنازاده، يا شيطانست.پ 64- فرمود: همانا خدا بهشت را بر هر دشنام دهنده‏ى پست بى‏حيا كه باك ندارد چه ميگويد و در باره‏اش چه ميگويند حرام كرده است. بدان اگر بخواهى نسبش را پيدا كنى نمى‏يابى مگر زنازاده يا شريك شيطان.

گفته شد: اى رسول خدا در ميان مردم هم شيطانها باشند فرمود آرى مگر نخوانده‏اى گفته‏ى خدا را: وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ. «1»پ 65- بهر كس فايده رسانى بتو فايده ميرساند و هر كس آمادگى بردبارى براى مصيبتهاى روزگار نداشته باشد ناتوان مى‏شود و هر كس مردم را ستايش كند او را ستايش كنند و كسى كه مردم را واگذارد مردم او را رها نكنند گفته شد: پس چه كنم اى رسول خدا فرمود: بآنها از متاعت براى روز نيازمنديت قرض ده.پ 66- فرمود: شما را رهنمائى كنم به بهترين خوى دنيا و آخرت، پيوند كن آن را كه قطع كرده، عطا كن آنكه نااميدت نموده، در گذر از آنكه ترا ستم كرده.پ 67- و بيرون شد روزى گروهى دامنش را وسيله گرفته بودند فرمود:

سخت‏ترين شما كسى است كه اختيار خويش را هنگام خشم داشته باشد و يارى‏كننده‏ترين شما كسى است كه بعد از قدرت ببخشد.پ 68- و گفت خداوند فرموده: اين دين است كه براى خود اختيار كرده‏ام آن را شايسته نكند مگر بخشش و خوى نيك، گرامى داريد با اين دو صفت هر كس‏

 

را كه همراهى مى‏كنيد.پ 69- فرمود: برترين شما از نظر ايمان خوشخوترين شماست.پ 70- فرمود: خوى نيك صاحبش را بدرجه شب زنده‏دار و روزه‏دار ميرساند پرسيده شد: بهترين چيزى كه به بنده داده مى‏شود چيست فرمود: خوى نيك.پ 71- فرمود: خوى نيك دوستى را استوار نمايد.پ 72- فرمود: خوى نيك كينه را ميبرد.پ 73- فرمود: بهترين شما خوشخوترين شما است كسانى كه مى‏بندند و الفت ميگيرند.پ 74- فرمود: دستها سه قسمند: دست‏گيرنده، دست بخشنده، دست نگاهدارنده و بهترين دستها دست بخشنده است.پ 75- فرمود: دو جور حياء است حياء عقل و حياء احمقى، حياء عقل دانش است، حياء نادانى جهل است.پ 76- فرمود: كسى كه جامه‏ى حيا را دور اندازد غيبت ندارد.پ 77- فرمود: كسى كه ايمان بخدا و روز قيامت دارد بايد به وعده‏اش وفا كند.پ 78- فرمود: امانت دارى روزى را ميكشاند و خيانت تهى دست را مى‏كشاند.پ 79- فرمود: نگاه فرزند بسوى پدر و مادرش عبادت است. 80- فرمود: مشقت بلاء اين است كه مرد پيش افتد و صبر را بار گردنش كند، و اسير تا وقتى است كه در دست دشمن باشد و مرد بيابد بر شكم همسرش مرد بيگانه را. 81- فرمود: دانش دوست مؤمن است، حلم وزيرش، خرد راهنمايش صبر فرمانده سپاهش، مدارا پدرش، نيكى برادرش، نسبش به آدم رسد.

حسبش پرهيز كارى، مروتش اصلاح مال.

 

پ‏82- مردى عسل و شير براى حضرت آورد كه بوى چشاند فرمود: دو نوشيدنيست يكى كفايت ميكند خورنده‏اش را و من حرام نمى‏كنم ولى فروتنى براى خدا مى‏نمايم زيرا كه هر كس براى خدا فروتنى كند خداوند او را بلند نمايد و هر كس خودپسندى كند خدايش پست نمايد و هر كس ميانه روى در زندگى داشته باشد خدايش روزى دهد و هر كس اسراف نمايد خدايش نااميد كند و هر كس زياد بياد خدا باشد خدايش پاداش دهد.پ 83- و فرمود: نزديكترين شما فردا بمن راستگوترين شما در سخن و اداءكننده‏ترين شما در امانت و وفاكننده‏ترين شما در پيمان و خوشخوترين شما نزديكترين شما است بمردم.پ 84- و فرمود: هر گاه فاجر ستايش شود عرش بلرزد و خدا خشم نمايد.پ 85- مردى پرسيد: دور انديشى چيست فرمود مشورت كردن با مرد صاحب رأى بعد پيروى نمودن.پ 86- روزى فرمود: انتظار در ميان شما بمعنى چيست؟ عرضكردند:

مردى كه بميرد و فرزند نداشته باشد فرمود بلكه انتظار حق انتظار اين است كه مردى بميرد و از فرزندانش پيش نفرستد تا در پيش خدا حساب شود.

بعد فرمود فقر در ميان شما چيست؟ گفتند: مردى كه مالى ندارد سپس فرمود فقير واقعى كسى است كه از مالش چيزى را پيش نفرستاده تا در نزد خدا حساب شود اگر چه دوريش فراوان باشد بعد فرمود نيرومند در ميان شما كيست؟

گفتند كسى كه بزمين نخورد، فرمود: نيرومند كسى است كه شيطان در دلش نيش نزند و او را سخت خشمناك نمايد و خونش را بجوش آورد بعد خدا را ياد كند با حلمش غضبش را بزمين زند.پ 87- فرمود: كسى كه بدون دانش كارى كند و فسادش از صلاحش بيشتر است.پ 88- فرمود: نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است مادامى كه حدثى‏

 

سر نزده پرسيدند يا رسول اللَّه حدث چيست فرمود: غيبت كردن.پ 89- فرمود: روزه دار در عبادت است اگر در بسترش خوابيده باشد تا زمانى كه مسلمانى را غيبت نكرده.پ 90- فرمود: هر كس گناهى را انتشار دهد مانند خود گناهكار است و اگر كسى مؤمنى را در چيزى سرزنش كند نميميرد تا گرفتار شود.پ 91- فرمود: سه طايفه است اگر به آنها ستم هم نكنى بتو ستم كنند:

آدم پست، همسرت، نوكرت.پ 92- فرمود: نشانه‏ى بدبختى چهار چيز است: خشكى چشم، سختى دل، حرص و آز در جستجوى دنيا و اصرار بر گناه.پ 93- مردى عرضكرد مرا وصيت فرما، فرمود: خشم مكن دوباره پرسيد فرمود خشم مكن، فرمود نيرومندى كشتى نيست بلكه نيرومند آن كسى است كه اختيار خودش را هنگام خشم دارد.پ 94- فرمود: كامل‏ترين مؤمنان از نظر ايمان خوشخوترين آنانست.پ 95- فرمود: مدارا در چيزى نميشود مگر اينكه آن را زينت دهد و ناسازگارى در چيزى نباشد مگر اينكه آن را پست كند.پ 96- فرمود: لباس پوشاندن دارائى را آشكار كند، نيكى كردن بخادم دشمن را خوار كند.پ 97- آنچنان كه مأمور رسالت شدم مأمور مداراى با مردم شدم.پ 98- كمك در كارهايتان را به پوشاندن كار بگيريد زيرا كه هر صاحب نعمتى محسود واقع شود.پ 99- ايمان دو بخش است بخشى در بردبارى، بخشى ديگر در سپاسگزارى. 100- فرمود نيكى پيمان از ايمانست. 101- فرمود خوردن در بازار پستى است. 102- نيازمندى‏ها و اسبابش بسوى خداست با سببها جستجو كنيد آنها را

 

بسوى خدا پس هر كس بشما بخشد با صبر از خدا بگيريد.پ 103- فرمود: شگفتا براى مؤمن هر چه خدا برايش حكم كند برايش نيك است شادمان شود يا ناراحت اگر گرفتارش كند كفاره‏ى گناهش باشد و اگر بدو بخشد و گراميش دارد او را عطا كرده.پ 104- فرمود: آنكه شام و بامداد كند و همتش آخرت باشد خدا او را در دلش بى‏نياز قرار دهد و كارش را گرد آورد، از دنيا نرود تا اينكه روزيش را كامل كند و كسى كه شام و بامداد كند روزش را دنيا بزرگترين همتش باشد خدا نيازمندى را پيش چشمش قرار دهد و كارهايش پراكنده شود و از دنيا نرسد جز قسمتش را.پ 105- بمردى كه از جمعيت امتش سؤال كرد فرمود: گروه امت من اهل حقند اگر چه اندك باشند.پ 106- كسى را كه خدا وعده‏ى پاداش در كردارى دهد آن پاداش برايش ثابت است و كسى را كه خدا وعده‏ى بر مجازات دهد او مختار است كه اگر بخواهد عوض كند.پ 107- شما را آگهى دهم به شبيه‏ترين‏تان بمن از نظر اخلاق؟ عرضكردند:

آرى، اى رسول خدا فرمود خوشخوترين شما و بردبارترين‏تان و نيكوكارترين شما بخويشان و سخت‏ترين شما از حيث انصاف دادن از طرف خودش در خشم و خوشنودى.پ 108- فرمود: خورنده‏ى سپاسگزار برتر است از روزه‏دار خاموش.پ 109- فرمود: دوستى مؤمن براى خدا از بزرگترين شعبه‏هاى ايمانست و كسى كه دوستيش براى خدا دشمنيش براى خدا بخشش براى خدا جلوگيريش براى خدا باشد او از انتخاب‏شدگان خداست.پ 110- دوسترين بندگان خدا بسوى او نافع‏ترين آنانست براى بندگان و بپادارنده‏ترين بحقش كسانى هستند كه نيكى و انجام دادنش را دوست دارند.

 

پ‏111- فرمود: كسى كه نيكى بسوى شما آورد او را پاداش دهيد اگر او را پيدا نكرديد ستايش كنيد كه پاداش است.پ 112- فرمود: كسى كه از مدارا محروم شود از تمام نيكى‏ها محروم است.پ 113- فرمود: با برادرت جدال مكن با او شوخى مكن وعده مده كه خلاف وعده كنى.پ 114- احترامهائى كه بر هر مؤمنى لازم است مراعات كند آنها را و وفا به آن كند احترام دين و ادب و طعام است.پ 115- مؤمن خنده‏رو است و منافق چهره‏اش گرفته و خشمگين است.پ 116- فرمود: نيكو ياوريست بر پرهيز كارى بى‏نيازى.پ 117- باشتاب‏ترين بدى پاداش ستم است و سركشى.پ 118- فرمود: ارمغان سه قسم است: ارمغان پاداش، ارمغان با عوض و ارمغان خدا.پ 119- خوشا بحال كسى كه شهوت آماده را براى وعده‏ى نديده واگذارد.پ 120- كسى كه فردا را از عمرش حساب كند پس بد مى‏داند همراهى با مرگ را.پ 121- فرمود: چگونه خواهيد بود آنگاه كه زنانتان تباه شوند، جوانانتان آلوده شوند فرمان به نيكى و جلوگيرى از بدى نكنيد.

عرض شد: اى رسول خدا اين كار ممكن است؟ فرمود: بدتر از اينها چگونه‏ايد آنگاه كه فرمان ببدى و جلوگيرى از نيكى كنيد گفتند: اى رسول خدا اين كار مى‏شود؟ فرمود: بلى بدتر ازين، چگونه خواهيد بود آنگاه كه بد را نيك و نيك را بد به بينيد. 122- هر گاه تفأل زدى برو و هر گاه گمان كردى حكم مكن هر گاه‏

 

حسد ورزيدى سركشى مكن.پ 123- فرمود: از امت من نه چيز برداشته شده: خطا: فراموشى، آنچه را كه ناخوش دارند، آنچه كه نمى‏دانند، آنچه را كه طاقت ندارند، آنچه را كه مجبورند، حسد، تفأل، انديشه و وسوسه در مردم مادامى كه بزبان و لب نرسيده.پ 124- فرمود: افسرده خاطر نكند يكى از شما را اگر خواب از او برداشته شود زيرا هر گاه رسوخ در دانش كرد خواب از او برداشته مى‏شود.پ 125- فرمود: دو طايفه از امت من هستند هر گاه آنان شايسته شوند امت شايسته مى‏شود و هر گاه تباه شوند، امت تباه شود دانشمندان و زمامداران.پ 126- فرمود: خردمندترين مردم بيمناكترين و اطاعت‏كننده‏ترين آنهايند مر خدا را و كم‏خردترين مردم بيمناكترين و اطاعت‏كننده‏ترين آنهايند از پادشاه.پ 127- فرمود: هم‏نشينى با سه طايفه دل را ميميراند: نشستن با خسيسان سخن گفتن با زنان، نشستن با ثروتمندان.پ 128- هر گاه خداوند بملتى خشم كند عذاب فرو نفرستد نرخهايشان بالا رود عمرهايشان كوتاه. تجارتهايشان بى‏سود، ميوه‏هايشان ناپاك، نهرهايشان بى‏آب، باران حبس، بدان بر آنان مسلط شود.پ 129- فرمود: هر گاه پس از من زنا فراوان شود مرگ ناگهانى زياد گردد و هر گاه كيلها كم شود گرفتار قحطى شوند، هر گاه زكات را جلوگيرى كنند زمين از زراعت و ميوه و معدنها بخل ورزد، هر گاه در حكم ستم كنند كمك بظلم و ستم نمايند، هر گاه پيمان‏شكنى كنند دشمن بر ايشان چيره شود، هر گاه پيوند خويشاوندى نكنند مالها در دست بدان قرار گيرد، هر گاه امر بمعروف و نهى از منكر نكنند و از نيكان اهل بيتم پيروى ننمايند خدا بدان را بر آنان مسلط كند سپس خدا را بخوانند و دعاى خويشان مستجاب نشود.

 

پ‏130- و چون اين آيه بر آن حضرت فرود آمد: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الخ» «1».

فرمود: كسى كه بعزت خدا خود را عزيز نكند خود را بافسوسهاى بد دنيا شكست داده و هر كس ديده‏اش بسوى آنچه كه در دست مردم است از دنيايشان بكشانده اندوهش بدرازا كشد و اگر كسى خشم كند به آنچه را كه خدا روزيش كرده زندگيش- درهم شكسته شود و نخواهد ديد كه خداوند نعمتى باو بخشد مگر در سفره‏اى كه نميداند و كفران نعمت خدا را كرده و كوشش بيفايده و عذابش نزديك است.پ 131- فرمود: وارد بهشت نميشود مگر كسى كه مسلمان باشد: سپس ابو ذر عرضكرد اى رسول خدا اسلام چيست؟ فرمود اسلام برهنه است و لباسش پرهيزكارى است و شعارش راهنمائى، و آرمش، حيا، ملاكش ورع، كمالش دين، بهره‏اش كردار شايسته و براى هر چيزى ريشه‏ايست ريشه‏ى اسلام دوستى با ما اهل بيت است.پ 132- فرمود: هر كه بجويد خوشنودى آفريده را بخشم آفريدگار، خداوند همان آفريده را بر او چيره كند.پ 133- فرمود: خداوند بندگانى آفريده از خلقش براى نيازمنديهاى مردم كه ميل بكردار نيك ميكنند كوشش و بخشش نمايند و خداوند كردار نيك را دوست دارد.پ 134- همانا مؤمن ميگيرد بادب خدا هر گاه خدا باو گشايش دهد گشايش ميدهد و هر گاه امساك كند امساك ميكند.پ 135- فرمود: همانا خدا را بندگانيست كه مردم در نيازمنديها به آنان رجوع كنند اينانند كه از عذاب روز قيامت در امانند.پ 136- فرمود: روزى بيايد كه مرد باكى ندارد آنچه از دينش تلف مى‏شود

 

در صورتى كه دنيايش سلامت بماند.پ 137- فرمود: همانا خداى تعالى سرشت دلهاى بندگانش را بر دوستى كسى كه نيكى كند قرار داده و بدشمنى كسانى كه به آنها بدى كنند.پ 138- فرمود: هر گاه امت من پانزده خصلت را انجام دادند بلا به آنان ميرسد، گفته شد: يا رسول اللَّه آنها چيست؟ فرمود: هر گاه غنيمت را بنوبت بگيرند، امانت را غنيمت گيرند، زكات را بازرگانى گيرند، مرد اطاعت زنش را كند و مادرش را عاق كند و رفيقش را نيكى نمايد، بپدرش ستم كند، صداها در مسجدها بلند شود، مرد از ترس شرش گرامى داشته شود، زمام‏دار مردم رذلترين آنها باشد، هر گاه ابريشم بپوشند، شراب بخورند، زنان خواننده و طنبور را اختيار كنند، آخر امت اولش را لعنت كند، بعد از اينها مواظب باشند سه چيز را: باد سرخ، بصورت حيوانات شدن، ديوانه شدن.پ 139- فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.پ 140- فرمود: زمانى بيايد بر مردم كه مردم گرگ باشند پس كسى كه گرگ نباشد گرگان او را ميخورند.پ 141- فرمود: كمتر چيزى كه در آخر الزمان پيدا شود برادر مطمئن و پول حلال است.پ 142- نگهدارى كنيد خود را از مردم به گمان بد.پ 143- فرمود: همانا تمام خوبى بخرد درك مى‏شود و آنكه خرد ندارد دين ندارد.پ 144- و در حضور آن حضرت گروهى از مردى ستايش كردند بطورى كه تمام صفات او را ياد آور شدند سپس رسول خدا فرمود خرد او چطور است عرض كردند:

اى رسول خدا ما ترا از كوشش او در عبادت و از انواع كردار نيكش خبر ميدهيم، شما از خرد او از ما ميپرسى؟ سپس فرمود: همانا احمق با نادانيش ميرسد به بزرگترين بديهاى فاجر و همانا بندگان فردا بدرجاتشان بالا ميروند

 

و بدرجات ميرسند از طرف پروردگارشان باندازه‏ى خردهايشان.پ 145- و فرمود: خداوند عقل را بخش كرده بسه جزء پس هر كس سه جزء را دارا بود عقلش كامل است و هر كس در او نباشد پس عقلى براى او نيست، سه جزء از اين قرار است: معرفت نيك بخدا، طاعت نيك، بردبارى بر فرمان خدا.پ 146- مردى از نصرانيان نجران بمدينه آمد او را بيان و سنگينى و هيبتى بود گفته شد: اى رسول خدا اين نصرانى چقدر خردمند است حضرت گوينده را منع از اين سخن كرد و فرمود: خاموش باش خردمند كسى است كه خدا را يكتا بداند و او را اطاعت كند.پ 147- فرمود: علم دوست مؤمن است، حلم وزيرش، خرد راهنمايش، كردار صاحب اختيارش، صبر فرمانده سپاهش، مدارا پدرش، نيكى كردن برادرش، نسبش آدم، حسبش پرهيزكارى، مروتش اصلاح كردن حال.پ 148- كسى كه دستى بسويش دراز شود بر او است كه از حق جبران شود اگر انجام داد ستايش كرده و گر نه كفران نعمت نموده.پ 149- مصافحه كنيد كه كينه را ميبرد.پ 150- مؤمن سرشتش با هر خصلتى هست مگر دروغ و خيانت.پ 151- همانا قسمتى از شعر حكمت و قسمتى سحر است.پ 152- به ابا ذر مى‏فرمود: كدام دستگيره‏ى ايمان محكم‏تر است؟ عرضكرد خدا و رسولش داناترند فرمود: دوستى و دشمنى براى رضاى خدا.پ 153- فرمود: از خوشبختى پسر آدم است طلب خير كردنش از خدا و خوشنودشدنش به آنچه كه خدا حكم فرموده و از بدبختى پسر آدم است طلب خير نكردن از خدا و خشمگين شدن بقضاى خدا.پ 154- فرمود: پشيمانى توبه است.پ 155- فرمود: بقرآن ايمان نياورده كسى كه حرامش را حلال داند.

 

پ‏156- و مردى بحضرتش عرضكرد مرا وصيت فرما فرمود: زبانت را نگهدارى كن بعد عرضكرد وصيت كن مرا اى رسول خدا فرمود: زبانت را نگهدار بعد عرضكرد وصيت كن مرا اى رسول خدا فرمود: واى بر تو آيا مردم را جز درويده‏ى زبان مردم چيزى در آتش مى‏افكند.پ 157- فرمود: كارهاى خوب نگهدارى ميكند از جاهاى بد، صدقه نهان خاموش ميكند خشم پروردگار را، پيوند خويشاوندى عمر را دراز ميكند، هر خوبى صدقه است اهل خوبى در دنيا خوبان آخرتند، اهل بدى دنيا بدان آخرتند اول كسى كه وارد بهشت شود نيكوكار است.پ 158- فرمود: خداوند دوست دارد كه هر گاه نعمتى به بنده‏اى ارزانى شد اثر آن نعمت را بر آن بنده به بيند و دشمن دارد كسى را كه اظهار فقر كند و خودش را فقير نمايش دهد.پ 159- نيكو پرسيدن نصف علم است مدارا نصف زندگى.پ 160- فرمود: فرزند آدم پير مى‏شود ولى دو صفت در او زنده مى‏شود: آز و آرزو.پ 161- حيا از ايمانست.پ 162- فرمود: هر گاه روز قيامت بيايد بنده قدم بر ندارد مگر اينكه از چهار چيز پرسيده مى‏شود، از عمرش در چه راه نابود كرد، از جوانيش در چه راه كهنه كرد، از كسبش از كجا بدست آورد و در چه راهى مصرف كرد و از دوستى ما خاندان.پ 163- و فرمود: كسى كه با مردم رفتار كند بدون ستم و سخن گويد با ايشان و دروغ نگويد، در پيمانش خلاف نكند او از آنهاست كه مروتش كامل است و دادگريش آشكار و برادريش لازم و بدگوئيش حرام.پ 164- فرمود: مؤمن آبرو، مال و خونش همه محترم است.پ 165- صله‏ى رحم كنيد گر چه بسلام باشد.پ 166- و فرمود: ايمان بستن دل؛ گفتن زبان، انجام كردار باعضاء و جوارح است.

 

پ‏167- فرمود: ثروت فقط مال دنيا نيست بلكه بى‏نيازى نفس است و بس.پ 168- فرمود: واگذاردن بدى صدقه است.پ 169- فرمود: چهار چيز بر هر صاحب خرد و سياستى را از امت من لازم است، گفته شد اى رسول خدا آن چهار چيست؟ فرمود: شنيدن دانش، نگهدارى و انتشار و عمل بآن.پ 170- و فرمود همانا قسمتى از بيان سحر است و قسمتى از دانش نادانيست و بعضى از گفتن‏ها بى‏فايده است.پ 171- فرمود: روش دو روش است روشى در واجب است گرفتن آن بعد از من رستگاريست و رها كردنش گمراهى و روشى در غير واجب گرفتن آن فضيلت و برترى است و واگذاردنش گناه نيست.پ 172- فرمود: هر كس پادشاهى را خوشنود كند بكردارى كه خدا را بخشم مى‏آورد از دين خدا بيرون شده.پ 173- فرمود: بهتر از خوبى، كننده‏ى خوبى است و بدتر از بدى، كننده‏ى آن است.پ 174- كسى را كه خدا از پستى گناه به شرف بندگى آورد او را بدون مال بى‏نياز كرده و بدون فاميل عزيز، بدون انيس بدو انس گرفته و هر كس از خدا بترسد همه چيز از او بيمناك است و هر كس از خدا نترسد خدا او را از همه چيز بترساند و هر كس باندك روزى از خدا خوشنود شود خداوند بكردار اندك از او خوشنود شود و هر كس در طلب روزى حلال شرم نداشته باشد روزيش آسان شود و قلبش راحت و اهلش متنعم و هر كس پارسائى ورزد در دنيا خداوند حكمت را در دلش استوار كند و زبانش را بحكمت گويا نمايد و بينا كند او را بعيبهاى دنيا و درد و داروى آن را، او را بسلامت از دنيا بيرون برد بسوى خانه آسودگى.پ 175- فرمود: واگذاريد لغزش صاحبان مصيبت را.پ 176- فرمود: پارسائى در دنيا كوتاهى آرزو و سپاسگزارى هر نعمت و خود-

 

دارى از هر حرام است.پ 177- فرمود: در كارى خود نمائى مكن و آن را بواسطه شرم وامگذار.پ 178- فرمود: از سه چيز بر امّتم بيمناكم بخل و هوائى كه پيروى شده و پيشواى گمراه.پ 179- فرمود كسى كه اندوهش فراوانست بدنش مريض است و كسى كه خويش بد است نفسش در عذاب است و كسى كه با مردان شوخى كند جوانمردى و كرامتش ميرود.پ 180- فرمود: آگاه باش كه بدترين امت من كسانى هستند كه از ترس شرّشان آنان را احترام ميكنند، آگاه باش هر كس كه از بيم شرش احترام شود از امت من نيست.پ 181- فرمود: هر كس از امت من بامداد كند و هدفش غير از خدا باشد پس او از خدا نيست و كسى كه همت بكار مؤمنان نگمارد از آنان نيست، كسى كه در خوارى ثابت ماند و پيروى از ذلت كند از شيعيان ما نيست.پ 182- نامه‏اى بمعاذ نوشت و او را در سوگ پسرش تسليت ميداد، از محمّد رسول خدا بسوى معاذ بن جبل درود بر تو باد همانا من خدا را ستايش ميكنم بسوى تو خدايى كه جز او خدائى نيست و همانا بيتابى تو بر فرزندت كه در گذشته بمن رسيد و جز اين نيست كه فرزند تو از بخششهاى بدون زحمت خدا است و از عاريه‏هاى سپرده‏ى پيش تو است پس خدا ترا بواسطه‏ى مرگ او بهره داده و او را تا مدت معلومى گرفته پس إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. بيتابى تو اجرت را نبرد و اگر ثواب اين مصيبت پيش از مصيبت بتو داده ميشد ميدانستى كه مصيبت نسبت بآنچه كه خدا بر آن مصيبت وعده كرده از ثواب كوچك است براى آنان كه تسليم امر خدايند و بردبار، بدان كه بيتابى مرده را بر نميگرداند و قضا و قدر را دفع نميكند پس نيكو است تسليت و مسلم است آنچه وعده داده شده، پس وادار نكند اندوه تو بر آنچه كه براى تو لازم است و براى تمام مردم كه بقضاى خدا فرود آيد سلام‏

 

و بركتهاى خدا بر تو باد.پ 183- و از علامات ظهور است فراوانى قاريان و كمى فقيهان و زيادى زمامداران و كمى امينان و فراوانى باران و كمى گياهان.پ 184- فرمود: بمن برسانيد نياز كسى را كه نميتواند بمن برساند زيرا كه هر كس حاجت و نياز كسى را كه نميتواند بسلطان برساند ميرساند خداوند در قيامت پايش را بر صراط نلغزاند.پ 185- دو چيز عجيب است سخن حكمت از نادان بپذيريد و سخن بد از حكيم او را به بخشيد.پ 186- فرمود: براى كسل سه نشانه است: سستى ميكند تا ناتوان شود، ناتوانى ميكند تا تباه شود، تباهى ميكند تا گناهكار شود.پ 187- فرمود: كسى كه از حلال شرم نورزد خودش را بهره دهد و زندگيش آسان شود و خودپسنديش نابود گردد اگر كسى بروزى اندك خدا راضى شود خداوند هم بكردار اندك او راضى مى‏شود، هر كس ميل بدنيا كند آرزويش در دنيا دراز شود و چشم دلش كور گردد باندازه‏ى ميلش بدنيا و هر كس در دنيا پارسائى كند پس آرزويش در آن كوتاه گردد خدا باو دانشى بدون آموختن بخشد و هدايتى بغير رهنما و كورى را از او بزدايد و او را بينا قرار دهد، آگاه باش كه پس از من مردمانى باشند كه پادشاهى‏شان استوار نشود مگر بكشتن و ستم، ثروتشان پابرجا نشود مگر به بخل‏ورزيدن، محبت‏شان ثابت نشود مگر بپيروى هوا و سهل- انگارى در دين، آگاه باش آن كس كه اين زمان را دريابد و صبر بر تهى دستى كند در- صورتى كه ميتواند ثروتمند باشد و صبر بر خوارى كند با اينكه ميتواند عزيز باشد و صبر بر دشمنى مردم كند با اينكه او قدرت بر دوستى دارد و جز رضاى خدا هم از اين صبر اراده‏اى ندارد خداوند پاداش پنجاه راستگو باو عطا كند.پ 188- فرمود: زينهار بپرهيزيد فروتنى نفاق را كه آن اينست كه بدن‏

 

را فروتن ببينى در صورتى كه دل چنان نباشد.پ 189- فرمود: نيكوكار مذمت شده آمرزيده است.پ 190- بكرامت رو آوريد كه بهترين كرامت عطر است كه خرجش كمتر و بويش خوشتر است.پ 191- همانا نيكى براى صاحب دين يا صاحب حسب است و جهاد ناتوانان حج است و جهاد زن نيكو شوهردارى است و دوستى نصف دين است و هيچ گاه مرد ميانه‏رو فقير نميشود، روزى را بوسيله صدقه فرود آوريد و منع كرده است خداوند كه روزى بندگانش را از جايى كه گمان دارند برساند.پ 192- فرمود: نميرسد بنده را كه از پرهيزكاران باشد مگر اينكه واگذارد آنچه را كه به آن باكى ندارد از ترس آنچه كه به آن باك دارد.پ 2- عوالى اللئالى: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: هر گاه خداوند به بنده‏اى اراده نيكى دارد براى او وزير شايسته‏اى قرار مى‏دهد كه اگر فراموش كند بيادش آورد و اگر بيادش آورد او را كمك كرده به پيمائيد پيمودن ناتوانترين‏تان، فرار از چيزى است طاقت ندارى، هر كس دو روزش مساوى باشد كلاه سرش رفته، دنيا سراى اندوه است دنيا يك ساعت است آن را هم اطاعت قرار دهيد، با هر شادى غمى است.پ بر نيازمنديهايتان بواسطه‏ى پوشيدن آنها كمك بگيريد، براى هر چيزى بلنديى است و بلندى قرآن سوره بقره است، كسى كه يك ساعت بر خوارى آموختن صبر نكند هميشه در جهالت بجا ماند هر كس روش نيكى بجا گذاشته براى او است اجر آن روش و اجر كسى كه به آن عمل كرده، رفت و آمد امت من رحمت است، شروع بنفس خود كن، بدترين مردم كسى است كه تنها بخورد و جلوگيرى از كمكش كند، نوكرش را بزند، هر گاه پادشاه تغيير كرد زمان تغيير ميكند.

 

پ‏هر گاه درد از آسمان بود دارو فائده‏اى ندارد روحها سپاه‏هاى صف كشيده‏اند.

پس آنچه كه يك ديگر را بشناسند با هم انس ميگيرند و آنچه كه انكار كنند با هم اختلاف دارند، بخشنده نزديك بخداست، نزديك به بهشت و مردم است. از پنج چيز دورى كن: حسد، فال زدن، ستم، بدگمانى و سخن‏چينى؛ من در پيش گمان بنده‏ام نسبت بمن باشم آنكه در نيكى برايش باز شود بايد او را بپا دارد زيرا كه نمى‏داند كى آن در بسته مى‏شود كارها مى‏بايد به آخر رسد و كردار بپايان، با زنان مشورت كنيد، سپس مخالفت حرف آنها، دوست داشتن تو چيز را كر و كورت ميكند، زن مانند دنده‏ى چپ است، پيوند كنيد خويشانتان را گر چه بسلام باشد، گريز بجا پيروزى است، جوانى شعبه‏اى از ديوانگى است، خير در بيخيرى نيست و بيخيرى در خير نيست.پ همانا خدا فال نيك را دوست دارد، ريشه‏ى خرد بعد از ايمان دوستى به سوى مردم است مقدر واقع مى‏شود، همت برتريست، صدقه عمر را زياد ميكند و روزى را فرو مى‏آورد و از مرگ بد نگاه مى‏دارد، خشم خدا را خاموش ميكند واگذاردن فرصتها غصه است، فرصتها مانند ابر ميگذرد، تنگ‏ترين كار نزديكترين آن بفرج است نيك پيمانى از ايمانست، كسى كه از او حرفى آموخته‏اى خود را برايش بنده قرار ده، پيروزى به پشت كار دارى و دور انديشى است، هر گاه قضاى الهى بيايد فضا تنگ مى‏شود، دنيا زندان مؤمن است، جوينده‏ى دانش بلطف خدا پيچيده شده، پشيمانى توبه است، حسود خشمناك است بر كسى كه گناهى ندارد دورانديشى اراده را بجنبش در آورد، اراده به نگهدارى اسرار است.پ خردمندترين مردم نيكوكار بيمناك است و نادان‏ترين مردم بدكار آسوده است، جوينده‏ى دانش نمى‏ميرد تا باندازه‏ى زحمتش بهره ببرد، مؤمنان در گرو

 

وعده‏هايشان باشند، كعبه زيارت مى‏شود و زيارت نميكند، خاموش در وقت ضرورت بدعت است سلطان سايه خداست كه ستمديدگان بسويش روند، دادگرى سپرى نگهدارنده و بهشتى باقيست، وزيرت را شايسته قرار ده زيرا كه او كسى است كه ترا بسوى بهشت و جهنم ميكشد.پ رياست يكى از دو معاون است معاون ديگر مال است، كارها در گرو وقتهايند، هديه كينه را ميبرد، مصافحه كنيد كه كينه را ميبرد، هديه دوستى بار آورد و برادرى را محكم كند و كينه را ببرد، هديه بدهيد دوستى آورد، نيكو چيزى است هديه در پيشروى حاجت، هديه بده بكسى كه هديه بتو مى‏دهد، هديه باز ميكند در بسته را، نيكو كليد حاجتى است هديه، مرد پنهانست زير زبانش، آنچه كه براى آقا شايستگى دارد بر نوكر حرام است، هديه‏ها روزى خداست، كسى كه هديه‏اى برايش بياورند بايد بپذيرد، همانا اين دلها كسل ميشوند همان طور كه بدن‏ها كسل مى‏شوند پس بدل‏ها طرفه‏هائى از حكمت هديه كنيد.پ در حديث قدسى است كه اى داود خالى كن براى من خانه‏اى كه در آن جا بگيرم همانا براى خدا در دوران روزگارتان نسيم‏هائيست آهاى آنها را كمين كنيد، خوشبخت كسى است كه بغير خودش پند داده شود، اگر كسى در سرانجام كارها بنگرد از مصيبتها بسلامت ماند نه بخل و نه اسراف، نه بخل و نه نابود كردن بهترين كارها ميانه‏ى آنهاست، دانشى نيست مگر آنچه را كه سينه در بر دارد دنيا سراى بلاهاست، عمامه گذاريد كه حلم را زياد كند، عمامه از مروت است، طلا و ابريشم حرام است بر مردان امت من.پ 3- الدرة الباهرة: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: دانش امانت خداست در زمينش، دانشمندان امينان دانشند پس هر كه به دانشش عملكرد امانت را برگردانده و هر كس بعلمش عمل نكرد در ديوان خدا از خائنان نوشته شود.

 

پ‏رسول خدا فرمود: كه شما نميتوانيد مردم را بمال وسعت و گشايش دهيد پس باخلاقتان گشايش دهيد.پ و فرمود: تا ميتوانيد خود را از غمهاى دنيا آسوده داريد زيرا كه هر كس با دلش بخدا رو آورد خداوند دلهاى بندگانش را بسوى او بدوستى و مهربانى رام گرداند و خدا ميباشد كه در هر خير بسويش شتاب كندپ و فرمود كه قدر را بر نميگرداند مگر دعا و عمر را دراز نميكند مگر خوبى و همانا مرد را محروم از روزى كند خودپسنديى كه باو ميرسد،پ فرمود: گمان خوب بخداوند از عبادت است‏پ و فرمود: خيرى براى تو نيست در رفاقت كسى كه آنچه براى خودش ميبيند براى تو نبيند.پ 4- و با سلسله‏ى سند طولانى از رسول خدا روايت شده كه فرمود:

رحم‏كنندگان را رحمان رحمشان ميكند روز قيامت، رحم كن بهر كس كه در زمين است بر تو رحم كند هر كس كه در آسمانست.پ رسول خدا فرمود: روزه سپر است، و نيز رسول خدا فرمود: كفالت كنيد براى من شش چيز را كه براى شما بهشت را كفالت كنم: هر گاه يك نفر از شما سخن گويد دروغ نگويد: هر گاه امين شد خيانت نكند و هر گاه وعده داد خلاف نكند، چشمهايتان را ببنديد، دستهايتان را نگهداريد، فرجهايتان را حفظ كنيد.

احمد بن ابى الحوارى گفت آرزو كردم سليمانى دارانى را در خواب ببينم پس از يك سال او را در خواب ديدم سپس گفتم: اى آموزگار خداوند با تو چه كرد؟ گفت: اى احمد! از باب صغير مى‏آمدم قدرى هيزم در آنجا ديدم چوبى از آنها برداشتم نميدانم خلال كردم يا نه يك سال است كه براى حساب همان معطلم.پ 5- دعوات راوندى: اسود بن اصرم گفت: عرضكردم اى رسول خدا! مرا وصيت فرما فرمود: مالك دستت هستى؟ عرضكردم بلى. فرمود پس دستت‏

 

را جز بسوى نيكى نگشا و مگو با زبانت مگر خوبى را.پ 6- كنز كراجكى: پيامبر فرمود: هر كس خوبى او را شادمان و بدى اندوهناكش كند او مؤمن است. خير در زندگى نيست مگر براى دو مرد:

دانشمندى كه حرفش را بشنوند و شنونده‏اى كه در گوش گيرد. كافيست براى نفس بى‏نيازى و براى عبادت سرگرم بودن بآن. بكوچكى گناه نگاه نكنيد و ليكن نگاه كنيد كه بر چه كسى جرى شده‏ايد.پ رسول خدا فرمود: آفت سخن دروغ است، آفت دانش فراموشى، آفت عبادت سستى، آفت رساندن تكبر است، حسبى نيست مگر بفروتنى، برترى نيست مگر به پرهيزكارى، كردارى نيست مگر به نيت، عبادتى نيست مگر به يقين.پ و فرمود هر كس ميخواهد عزيزترين مردم باشد بايد بپرهيزد خداى عز و جل راپ و فرمود: هر كس از خدا بترسد نفسش را در دنيا خشمگين كند و هر كس از دنيا باندازه‏ى كفاف راضى باشد اندك چيزى از دنيا او را كفايت كندپ و فرمود: دنيا سبزه زاريست زيبا در اختيار شما پس نگاه كنيد چه ميكنيد درپ او و فرمود هر كس از بيم خدا ترك گناه كند خدا او را روز قيامت خوشنود كند و هر كس با ستمگرى برود كه او را يارى كند و بداند كه او ستمگر است از ايمان بيرون رفته.پ فرمود: واگذار آنچه را كه ترا بشك مى‏اندازد بسوى آنچه كه ترا بشك نمى‏اندازد زيرا كه تو پيدا نميكنى گم شدن چيز را كه براى خداى عز و جل واگذاردى‏پ و فرمود: در توبه باز است براى كسى كه خيال توبه دارد پس برگرديد بسوى خدا برگشتنى كه خالص است.پ و فرمود: بسوى كردار نيك پيشى بگيريد پيش از آنكه از او سرگرم شويد و بترسيد از گناهان زيرا كه بنده گناه را انجام مى‏دهد در نتيجه از روزى محروم مى‏ماند.

 

پ‏7- كنز كراجكى: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم روايت شده صفتى است كه هر كس دارا باشد دنيا و آخرت در اختيارش قرار گيرد و سود برد پيروزى در بهشت را، گفته شد: آن صفت چيست؟ اى رسول خدا فرمود: پرهيزكارى كسى كه اراده دارد عزيزترين مردم باشد پس بايد بپرهيزد خداى عز و جل را، بعد تلاوت كرد:

 «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» «1».پ و فرمود: مؤمن ميان دو ترس است مدتى كه گذشته نميداند در آن مدت خدا با او چه ميكند و مدتى كه باقيمانده نمى‏داند خدا در آن چه حكم مى‏كند.پ و فرمود: هر كس شر سه چيز را نگهدارد از تمام شرور خودش را نگهداشته: از زبان و شكم و شهوتش.پ و فرمود: چهار خصلت است كه از شقاوت باشد: خشكى چشم، دل سخت، اصرار بر گناه و آز بر دنيا.پ فرمود: پنج چيز است جز مؤمن در كسى گرد نيايد حق است كه خدا واجب كند براى او بواسطه‏ى آن‏ها بهشت را، دل نورانى، فقه اسلام، ورع، دوستى در ميان مردم، و نيكى چهره،پ و فرمود: شش چيز براى من ضمانت كنيد كه براى شما بهشت را ضمانت مى‏كنم هر گاه سخن مى‏گوئيد راست بگوئيد، هر گاه وعده ميكنيد وفا كنيد، هر گاه امين مى‏شويد خيانت مكنيد، شهوت خود را نگاهداريد، چشم‏تان را ببنديد، دستهايتان را نگهداريد.پ و فرمود: مرا پروردگارم به شش چيز سفارش كرد: باخلاص در نهان و آشكارا و درگذرم از كسى كه مرا ستم كرده، ببخشم به آنكه مرا نااميد كرده، پيوند كنم كسى را كه با من قطع كرده، سكوتم انديشه باشد، و نگاهم عبرت،

 

و هشت چيز از آن حضرت حفظ شده فرمود: آيا آگهى دهم شما را به شبيه‏ترين شما بمن از نظر خلقت! عرضكردند: بلى اى رسول خدا فرمود: خوشخوترين شما، بزرگترين شما از نظر بردبارى، مهربانترين شما بفاميلش، و مهربانترين شما ببرادران دينيش، فرو برنده‏ترين شما خشمش را، با گذشت‏ترين شما، با انصاف‏ترين شما.پ و فرمود: گناهان كبيره نه‏تاست بزرگترين آنها شرك بخداى عز و جل است، كشتن مؤمن، خوردن ربا، خوردن مال يتيم، نسبت زنا دادن بزنان شوهر- دار، فرار از جنگ، عاق پدر و مادر، محرم نشدن در خانه كعبه، سحر، پس كسى كه ديدار كند خداى عزّ و جل را و از اين نه تا بدور باشد با من در بهشت است كه لنگه‏هاى درش از طلا باشد.پ و فرمود: ايمان در ده چيز است: شناسائى، پيروى، دانش، كردار، ورع، كوشش، صبر، يقين، رضا، تسليم پس هر كدام را صاحبش از دست دهد نظامش درهم شود و از پيامبر روايت شده كه پيوند كن كسى كه از تو قطع كرده. نيكى كن بآن كه بتو بدى كرده.و فرمود: سخن حق را بگو اگر چه بر زيانت باشد و فرمود پند بگيريد كه گذشت مصيبتها و مرضهائى كه در پيشينيان شما بود، و فرمود: براى يتيم مانند پدر مهربان باش بدان كه تو هر چه كشت ميكنى همان طور هم درو مى‏نمائى.پ و فرمود: بياد آور خدا را در هنگام قصدت هر گاه كه قصد مى‏كنى و در پيش زبانت زمانى كه حكمت گوئى و در پيش دستت هر گاه كه قسمت مى‏كنى.پ رسول خدا فرمود: نيكو همسايگى كنيد نعمت‏ها را كه آنها را از دست ندهيد و آنها را كوچ ندهيد، چقدر مردمى بودند كه آنها را كوچ دادند سپس بسويشان برگردد.پ و فرمود هر كس بگويد زشت باد دنيا، دنيا ميگويد گناهكارتر ما بخدا زشت باد.پ و فرمود كه بر او درود و سلام باد، هر كس از محرمات خدا چشم‏پوشى كند

 

عابد باشد، هر كس به نصيب و بهره خدا راضى شود بى‏نياز شود، هر كس نيكى بهمسايه كند مسلمان باشد، و هر كس با مردم برخورد كند به آنچه كه برخوردش واجب است عادل باشدپ و فرمود كه درود بر او و آلش باد، هر كس عاشق بهشت است شهوتها را فراموش كند و هر كس از جهنم ميترسد از محرمات برگردد و هر كس در دنيا پارسا باشد مصيبت‏ها بر او آسان شود و هر كس بفكر مرگ باشد پيشى بگيرد در خوبيها.پ و فرمود: كه درود بر او و آلش باد، كوشش در كردار كنيد پس اگر ناتوانى مانع شد خوددارى از گناه نمائيد.پ 8- اعلام الورى: فرمود: زندگى نيست مگر براى دو نفر: دانشمند سخنور و مستمع شنوا.پ و فرمود: همانا براى دلها زنگيست مانند زنگ مس پس جلا دهيد آنها را باستغفار و خواندن قرآن.پ و فرمود: پارسائى باين نيست كه حلال را بخود حرام كنى ولى باين است به آنچه كه در دست خداست مطمئن‏تر باشى از آنچه كه در دست خودت باشد.پ فرمود: دو صفت است كه در مؤمن گرد نيايد بخل و گمان بد بروزى.پ و رسول خدا فرمود: هر كس زياد استغفار كند خدا براى او از هر غمى فرجى قرار دهد و از هر سختى بيرون آمدنى و روزى دهد او را از آنجا كه گمان ندارد.پ و فرمود: سخن حكمت آميزى كه مسلمان بشنود بهتر است از عبادت يك سال.پ و فرمود: كارهاى نيك نگه مى‏دارد بزمين خوردن‏هاى بد را، صدقه‏ى پنهانى خاموش مى‏كند خشم پروردگار را پيوند خويشاوندى عمر را زياد ميكند و مرگ بد را دفع مينمايد، فقر را نگه مى‏دارد و هر كس خشم خود را نگه‏

 

دارد و خوشنوديش را بگشايد و پيوند كند فاميلش را و بپردازد امانتش را، خداى تعالى او را در نورى بزرگ وارد كند و هر كس بعزت خدا عزيز نشود نفسش را اندوه‏ها جدا كرده و هر كس نداند كه براى خدا در نزد او نعمتى است مگر در سفره‏اش، كردارش اندك است و نادانيش بزرگ و آن كه چشم دارد به آنچه كه در دست مردم است غمش بدرازا كشد و اندوهش هميشگى گردد.پ و فرمود: خوى نيك، پيوند خويشاوندى، نيكى به نزديكان عمرها را دراز و كشورها را آباد كند اگر چه فاميلش فاجر باشند.پ و فرمود: خداوند پرهيزكاران گمنام را دوست دارد آنان كه هر گاه آشكار مى‏شوند شناخته نميشوند هر گاه پنهان شوند ناپديد نگردند، دلهايشان چراغ‏هاى هدايتند از هر تاريكى نجات پيداكنندگانند.پ و فرمود: تنهائى از همنشين بد، دورانديشى از اينكه مشورت كنى صاحب انديشه‏اى را و فرمانش را اطاعت كنى بهتر است.پ فرمود: نيكوئى كنيد بدان را بخويشان تا از فتنه‏هايشان بسلامت مانيد و دورى كنيد ايشان را بكردارتان تا از آنان شمرده نشويد.پ و فرمود: اگر مؤمن از تير راست‏تر شود همانا براى او از مردم ديداركننده‏ايست و بدانيد كه شما نميتوانيد مردم را بمالتان گشايش دهيد، پس بخويتان گشايش دهيد.پ و فرمود: كسى نيست كه زمامدار مسلمانان شود، به چيزى از كارهايشان را كه اراده كند خدا بآن خوبى را مگر اينكه خدا براى او وزيرى شايسته قرار دهد كه اگر فراموش كند بخاطرش آورد و اگر بخاطرش آورد كمكش كند و اگر ببدى همت گمارد نگاهش دارد و منعش كند خداوند دشمن دارد بخيل را در زندگى، بخشنده را هنگام مرگش.پ و فرمود: بخوانيد خدا را و حال اينكه شما يقين با جايت داريد بدان كه خداى‏

 

دعاى دل بيخبر را نمى‏پذيرد.پ و فرمود: آرزو رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود ما در بچه‏اش را شير نمى‏داد و باغبان نهالى نمى‏كاشت.پ و فرمود: هر گاه بسوى تو خردمند پند دهنده اشاره كرد بپذير و زينهار بپرهيز از مخالفت خردمندان كه در آن نابودى است.

و حضرت مردى از انصار را عيادت كرد سپس فرمود: آنچه گذشته كفاره‏ى گناه و اجر است و آنچه باقيست عافيت و شكر است.پ فرمود: دو خوى است كه در مؤمن گرد نيايد بخالت و گمان بد.پ و فرمود: واى به آنان كه دنيا را به دين ميكشند براى مردم جلد گوسفند مى‏پوشند از نرمى، زبان سخنشان شيرين‏تر از عسل و دلهايشان دل گرگ است خداى تعالى ميفرمايد: بمن مغرور مى‏شويد يا بمن جرى هستيد سوگند بعزت و جلالم فتنه‏اى برايتان برانگيزانم كه بردبار آنان را سرگردان گذارد.پ و بسوى بعضى از يارانش نوشت او را تسليت مى‏داد، اما بعد پس خداى جل اسمه پاداش ترا بزرگ قرار دهد و بر تو صبر الهام كند ما و ترا سپاسگزارى روزى فرمايد همانا نفسها و مالها و اهل ما بخشش گواراى خداست و عاريه‏هائيست كه برميگردد تا زمان معينى و براى وقت معلومى ميگيرد و خداى تعالى بر ما قرار داده سپاس را هر گاه مى‏بخشد و صبر را هر گاه گرفتار ميكند و بود فرزند تو از بخشش‏هاى خداى تعالى در رشك و شادى و گرفت آن را از تو بپاداش پس‏انداز شده اگر صبر كنى و حساب نمائى پس بيتابى مكن كه بيتابى تو اجرت را ميبرد و اينكه پشيمان ميكند فردا ترا بر پاداش مصيبتت زيرا تو اگر پاداشت جلو داده مى‏شد مى‏دانستى كه مصيبت كمتر است از ثواب. بدان كه بيتابى چيز از دست داده را بر نگرداند و دفع نكند قضا را پس بايد ببرد افسوس تو آنچه را كه او فرود آينده است بجاى پسرت و السلام.

 

پ‏9- الامامة و التبصرة: پيامبر فرمود: بدبخت كسى است كه در شكم مادرش بدبخت باشد.پ و از پيامبر است كه بدترين سخن، سخن دروغ و بدترين كارها بدعتها و كورترين كورها كور دلى است، بدترين پشيمانى‏ها پشيمانى روز قيامت است، بدترين كاسبى‏ها كسب ربا، بدترين خوردنى‏ها خوردن مال يتيم است به ستم.پ و فرمود: جوانى نمايندگى جنون است.پ و فرمود: پير جوانست بر دوستى يارش و درازى زندگى و فراوانى مال‏پ و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: دوست هر مردى خرد او و دشمنش نادانانى اوست.پ و فرمود: دوست دشمن من دشمن من است.پ و فرمود: دانش جلودار است، خرد كشاننده‏ى نفس سركش،پ فرمود:

خرد ارمغانست و فرمود: زندگى كن هر طور كه خواهى زيرا كه تو ميميرى، دوست بدار هر كس را كه خواهى همانا تو از آن جدا مى‏شوى، انجام بده هر چه خواهى كه پاداش آن را ديدار ميكنى.پ و فرمود: دانش اصل تمام خوبيها است و نادانى ريشه تمام بديها.پ و فرمود: بياموزيد و سركشى مكنيد زيرا كه آموزنده‏ى دانا بهتر است از سركش.پ و فرمود: دو چيز شگفت‏آور است: سخن حكمت از نادان پس آن را بپذيريد و سخن نادانى از حكيم او را ببخشيد. 10- اعلام الدين ديلمى چهل حديث ابن و دعان را روايت كرده: اول- از انس روايت شده كه رسول خدا سخنرانى كرد در حالى كه بر ناقه‏ى عضبا سوار بود پس فرمود اى مردم گويا مرگ در دنيا بر غير ما نوشته شده، گويا حق بر غير ما واجب شده، گويا آنچه از مردگان مى‏شنويم سفر است‏

 

بزودى بسوى ما برميگرديد و گذارش دهند ايشان را گورهايشان و ميخوريم ارث ايشان را، گويا ما پس از آنان جاويدانيم و فراموش كرديد هر پند دهنده‏اى را و ايمن شديم از هر آفتى، خوشا بر آنكه بخشيد آنچه را كه از حلال بدست آورده بود و همنشينى اهل فقه و حكمت را نمود و آميزش با فقرا كرد، خوشا بر آنكه نفسش را خوار و خويش را نيكو كرد و سرشتش را شايسته نمود و از مردم بد دورى كرد، خوشا بر آنكه زيادى مالش را انفاق و فزونى گفتارش را نگاه داشت، مستحبات را توسعه داد و به بدعت‏گذارى شهرت پيدا نكرد.پ دوم- قيس بن عاصم منقرى گفت: با گروهى از واردين بنى تميم بر رسول خدا وارد شديم سپس بمن فرمود: با آب سدر خودت را بشوى چنان كردم، بعد بسوى حضرت برگشتم عرضكردم اى رسول خدا ما را پندى ده كه از آن بهر ببريم سپس فرمود اى قيس همانا با هر عزتى ذلتى است، و همانا با زندگى مرگ است، با دنيا آخرت است، براى هر چيزى حسابگرى است بر هر چيزى نگهبانيست، براى هر نيكى پاداشى است، براى هر بدى مجازاتى، و براى هر مدتى نوشته‏اى. و همانا اى قيس ناچارى از دوستى كه با تو دفن شود و او زنده باشد و تو با او دفن شوى ولى تو مرده باشى اگر آن دوست گرامى باشد ترا گرامى دارد و اگر لئيم باشد سلامت نگهدارد برانگيخته نميشوى مگر با او واو نيز با تو و بازجوئى نميشوى مگر از او و- برانگيزنده نمى‏شوى مگر با او پس آن دوست را قرار مده مگر شايسته زيرا كه اگر او شايسته باشد انس و الفت نميگيرى مگر با او و اگر زشت باشد وحشت ندارى مگر از او و آن رفيق كردار تو است.پ قيس عرضكرد: اى رسول خدا اگر اين گفتار بقالب شعر درآيد افتخار مى‏كنم باين شعر بر كسانى كه بعد از ما از عرب بيايند، سپس مردى از يارانش كه نامش صلصال بود كه بهره‏اى از شعر داشت عرضكرد اى رسول خدا اگر اجازه فرمائى انشاد كنم. سپس شروع كرد و گفت:

 

         1- تخير قرينا من فعالك انّما             قرين الفتى في القبر ما كان يفعل‏

             «1» 2- فلا بد للانسان من ان تعدّه             ليوم ينادى المرء فيه فيقبل‏

             «2» 3- فان كنت مشغولا بشي‏ء فلا تكن             بغير الّذى يرضى به اللَّه تشغل‏

             «3» 4- فما يصحب الانسان من بعد موته             و من قبله الّا الّذى كان يفعل‏

             «4» 5- الا انّما الانسان ضيف لاهله             يقيم قليلا عندهم ثم يرحل «5»

پ سوم- ابى دردا گفت كه روز جمعه رسول خدا براى ما سخنرانى كرد سپس فرمود: اى گروه مردمان پيش از آنكه بميريد بسوى خدا برگرديد، پيشى گيريد بسوى كردار شايسته پيش از آنكه سرگرم دنيا شويد و اصلاح كنيد آنچه را كه ميان شما و پروردگارتان ميباشد تا خوشبخت شويد، صدقه بسيار بدهيد روزى داده ميشويد، فرمان به نيكى دهيد نگهدارى ميشويد، جلوگيرى از بدى كنيد يارى شويد، اى گروه مردمان زيرك‏ترين شما كسى است كه بيشتر بياد مرگ است، دورانديش‏ترين شما مهياترين شما است براى مرگ آگاه باشيد كه از نشانه‏هاى خرد دورى كردن از سراى فريب است و برگشت بسراى جاويدان و توشه گرفتن براى گورها و مهيّا شدن براى روز قيامت.

 

پ‏چهارم- ابن عباس گفت: شنيدم كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم در سخنرانيش فرمود:

اى گروه مردمان براى شما احكامى است برويد بسوى احكام‏تان و براى شما سرانجاميست برويد بسوى سرانجامتان، همانا مؤمن ميان دو ترس قرار گرفته يكى روزى كه بر او گذشته نميداند خدا در باره‏ى آن روز چه قضاوت ميكند و روزى كه باقيمانده نميداند خدا با او چه ميكند، پس بايد بنده از خودش براى خودش توشه برگيرد و از دنيايش براى آخرتش و از جوانيش براى پيريش و از دوران سلامتى براى بيماريش و از زندگيش براى مرگش سوگند بآن خدائى كه جانم در دست اوست و نيست بعد از مرگ خوشنودى و نيست پس از دنيا خانه‏اى مگر بهشت و جهنّم.پ پنجم- ابو سعيد خدرى گفت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم در سخنرانيش فرمود: زندگى نيست مگر براى دانشمند سخنور و شنونده‏اى كه بگوش گيرد، اى گروه مردمان شما در عصر بلائيد. گذشت شما تند است مى‏بينيد شب و روز را كه چگونه هر تازه‏اى را كهنه و هر دورى را نزديك بوعدگاهش ميكند، سپس مقداد عرضكرد:

اى پيامبر خدا هدنه چيست؟ فرمود: خانه بلاء و جدا كردن پس هر گاه كارها بر شما مانند پاره‏هاى شب تاريك بپوشاند شما را بر شما باد بقرآن كه شفاعت‏كننده شماست و راستگوى تصديق شده و هر كس قرآن را پيش رويش قرار دهد او را به بهشت ميكشاند و هر كس پشت سر قرار دهد او را بسوى جهنم كشاند و قرآن بهترين رهنماست بسوى بهترين راه و هر كس از او دم زند راستگوست و هر كس بآن عمل كند پاداش داده مى‏شود.پ ششم- فرمود: ايمان هيچ بنده‏اى كامل نميشود مگر در او پنج صفت باشد: توكل بخدا، واگذاردن كارش را بخدا، تسليم شدن بفرمان خدا. خوشنود شدن بقضا و قدر خدا، صبر كردن بر بلاى خدا همانا هر كس دوستيش براى خدا و دشمنيش براى خدا باشد، براى خدا به بخشد براى خدا جلوگيرى كند از بخشش مسلّم ايمانش بسر حد كمال رسيده.

 

پ‏هفتم- ابو هريره گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه در سخنرانيش ميفرمود: بنده از مسلمانان حساب نميشود مگر اينكه مردم از دست و زبانش سلامت بمانند و بدرجه‏ى مؤمنان نميرسد مگر اينكه برادرش از شرّش و همسايه‏اش از خشمش در امان باشند و از متقين شمرده نميشود مگر اينكه واگذارد چيزى را كه باكى به آن نيست از جهت ترسيدن از چيزى كه باكى بآنچيز است همانا هر كس بترسد از بيتوته كردن سير در شب ميكند و هر كس شب سير كند بمقصد ميرسد و همانا مى‏شناسيد سرانجام كارهايتان را اگر نامه‏هاى كردارتان پيچيده شود اى مرد نيت مؤمن از عملش بهتر و نيت فاسق از عملش بدتر است.پ هشتم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: هر كس كارش را بخدا واگذارد خدا او را در زندگيش كفايت ميكند اگر بدنيا واگذارد خدا او را كلّ بر دنيا كند و كسى كه كارى را واگذار بگناه كند دور كند آن را از مدت اميدش و نزديكتر شود از آنچه مى‏پرهيزد و هر كس ستايش مردم را بگناه كردن خدا بجويد ستايش‏كننده برگردد در حالى كه او را نكوهش‏كننده باشد و هر كس مردم را بخشم خدا خوشنود كند خداوند او را بمردم واگذارد و كسى كه بخشم مردم خدا را خوشنود نمايد خداوند او را از شر مردم نگهدارى و هر كس بين خود و خدا را اصلاح كند خداوند بين او و مردم را اصلاح كند و هر كس نهادش را اصلاح كند خداوند ظاهرش را اصلاح كند و هر كس براى آخرتش كار كند خدا كار دنيايش را اصلاح كند.پ نهم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: خداى بيامرزد بنده‏اى را كه سخن گويد غنيمت شمرد يا خاموش باشد و سلامت بماند، زيرا كه زبان مالكترين چيز است نسبت بانسان بدان كه سخن گفتن بنده تمامش بر ضررش باشد مگر ياد خداى تعالى يا فرماندادن بخوبى و مانع شدن از بدى يا اصلاح دادن ميان مؤمنان، معاذ بن جبل بحضرت عرضكرد: به سخن گفتن‏مان بازجوئى ميشويم فرمود مگر مردم را جز سخنانشان چيزى برو در جهنّم مياندازد هر كس ميخواهد سلامت بماند بايد

 

نگهدارد آنچه بر زبانش جارى شود و نگهبانى كند آنچه را دلش بر آن پيچيده مى‏شود، كردارش را نيكو، آرزويش را كوتاه بعد نگذشت مگر روزها تا اينكه اين آيه فرود آمد: لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ «1».پ دهم- رسول خدا فرمود: دنيا را فحش ندهيد كه نيكو مركبى است براى مؤمن كه بوسيله آن به نيكى‏ها ميرسد، بوسيله آن از بديها نجات پيدا ميكند همانا هر گاه بنده ميگويد خدا دنيا را لعنت كند دنيا ميگويد خدا نافرمانتر ما را نسبت بپروردگار لعنت كند، شريف همين معنا را در شعر خود گرفته:

         يقولون الزمان به فساد             فهم فسدوا و ما فسد الزمان «2»

پ يازدهم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: ديده مى‏شود پاداش آنچه پيش فرستاده و كمى بى‏نيازى آنچه پشت سر افكنده باشد از حقى جلوگيرى كرده يا از باطل گرد آورده.پ دوازدهم- رسول خدا فرمود: روزى بخش شده وانگذارد مرد آنچه را كه بهره‏اش شده پس بجوئيد و همانا عمر مدتش معلوم است هيچ كس از آن مدت مقدر شده نميگذرد پس پيشى‏گير پيش از نابودى، مدت و كردار شماره شده است.پ سيزدهم- ابن عباس گفت: از رسول خدا شنيدم در قسمتى از سخنرانى و پندهايش ميفرمود: آيا نديديد گرفتاران در غرور را، دورشدگان پس از آرامش را آنان كه بر شبهه‏ها ايستادند و ميل بسوى شهوتها كردند تا اينكه فرستادگان پروردگارشان آمدند نه به آرزويشان رسيدند و نه آنچه را كه از

 

دست دادند برگشت، پيشى گرفتند بر آنچه كه انجام دادند پشيمان شدند بر آنچه پشت سر افكندند و هرگز پشيمانى بى‏نياز نمى‏كند و قلم خشك گرديده، پس خداى بيامرزد مردى را كه به نيكى پيشى گرفت و در حال ميانه‏روى انفاق و بخشش كرد و راستى را گفت و بر خواستهاى شهوتش مسلط شد و خواسته‏ها بر او مسلط نشدند و نافرمانى فرمان نفسش را كرد و نفس بر او مسلط نشد.پ چهاردهم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: مردم حكمت را بنا اهلان نياموزيد كه در حق حكمت ستم ميكنيد و از اهلش جلوگيرى مكنيد كه بر آنان ستم ميكنيد و دنبال ستمگر نرويد كه برترى خود را تباه نموده‏ايد، بمردم نمايش ندهيد كه كردارتان تباه مى‏شود و آنچه را كه داريد جلوگيرى نكنيد كه نيكى شما اندك شود.

اى مردم چيزها سه قسم است: بخشى كه هدايت و رهنمائيش آشكار است پيروى كنيد و كارى كه گمراهيش روشن است دورى كنيد و كارى كه در آن اختلاف است بسوى خدا برگردانيد، مردم شما را بدو چيز سبك كه پاداش آن سنگين است آگهى ندهم كه مانند آن دو را ديدار نكرده‏ايد خاموشى و خوى نيك.پ پانزدهم- ابن عمر گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم بر ايمان سخنرانى كرد سخنرانى كه اشكها جارى و دلها از آن بيمناك شد، آنچه را كه از آن سخنرانى دارم اين است كه فرمود:

اى مردم بهترين مردم از نظر بندگى كسى است كه در بلندى فروتنى كند و از آنچه ميل دارد پارسائى كند و در حال قدرت انصاف دهد، در حال قدرت بردبارى كند، آگاه باش كه همانا بهترين بنده بنده‏ايست كه باندازه‏ى كفاف از دنيا بگيرد و همنشين عفت باشد و توشه براى كوچ كردن بر گيرد و آماده‏ى حركت باشد، آگاه باش همانا كه خردمندترين مردم بنده‏ايست كه پروردگارش را بشناسد و فرمانبردارى كند و دشمنش را بداند و نافرمانى كند، خانه‏ى زندگيش را بداند و اصلاح كند، بداند تندى حركتش را و توشه بر گيرد براى رفتن، آگاه‏

 

باش همانا كه بهترين توشه‏اى كه همراه اوست پرهيز كاريست، بهترين كردار آنست كه نيت پيش فرستادنش را دارد، بلندپايه‏ترين مردم بيمناكترينشان از خداست.پ شانزدهم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: گرفتارى مردم روز قيامت براى يكى از سه چيز است يا از شبهه‏اى كه در دين مرتكب شده‏اند، يا شهوتى كه براى لذت اختيار كرده‏اند، يا عصبيتى كه انجام داده‏اند پس هر گاه آشكار شد براى شما شبهه‏اى در دين آن را با يقين روشن كنيد، هر گاه شهوتى براى شما رو آورد با پارسائى ريشه كن كنيد.

هر گاه بر شما خشم آشكار شد آن را با بخشش برگردانيد كه همانا روز قيامت آواز دهنده‏اى آواز دهد هر كس در پيش خداوند پاداشى دارد برخيزد كسى جز آنان كه گذشت دارند مگر گفتن خداى تعالى را نشنيده‏اى: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ «1».پ هفدهم- عبد اللَّه بن مسعود ميگويد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: كه خداوند فرموده: اى فرزند آدم هر روز روزى تو مى‏رسد و تو اندوهگينى و هر روز از عمر تو كم مى‏شود تو شادمانى تو در آنى كه كفايتت ميكند و حال اينكه ميجوئى چيزى را كه بسركشى ميكشاند ترا نه باندك قناعت ميكنى و نه از بسيار سير مى‏شوى.پ هجدهم- از ابى هريرة نقل شده: در آن ميان كه رسول خدا نشسته بود ديدم لبخندى بر لبانش نقش بست كه دندانهايش نمايان شد.

سپس عرضكرديم رسول خدا چرا خنديديد فرمود: دو مرد از امت مى‏آيند در برابر پروردگارم يكى از آن دو عرض ميكند پروردگارا بگير حق مرا از ديگرى خداوند ميفرمايد حق برادرت را بده، سپس ميگويد پروردگارا از

 

كردار نيك من چيزى نمانده، سپس ميگويد: پروردگارا از گناهان من بر او تحميل كن سپس اشك در چشم پيامبر دوران زد و فرمود همانا آن روز روزيست كه مردم احتياج دارند بكسى كه كه گناهانشان را بگردن او گذارند.

سپس خداى تعالى بآن كه حقش را ميخواهد ميگويد چشمت را برگردان بسوى بهشت ببين چه ميبينى، سپس سرش را بلند ميكند مى‏بيند آنچه كه او را شگفت آورد از خوبى و نعمت عرض ميكند پروردگارا اينها براى كيست؟

ميفرمايد: براى هر كس كه بهايش را بمن بدهد عرض ميكند چه كسى مالك بهايش مى‏شود؟ مى‏فرمايد: تو. عرض ميكند چطور من مالك ميشوم. ميفرمايد بگذشت تو از برادرت عرض ميكند خدايا از او گذشتم سپس خداى تعالى ميفرمايد بگير دست برادرت را و وارد بهشت شويد، سپس رسول خدا فرمود: بپرهيزيد و ميان خود اصلاح كنيد.پ نوزدهم- انس بن مالك گفت: برسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم عرض كردند اولياء خدا آنان كه نه بيم نه اندوه بر آنانست كيستند؟ فرمود: آنان كه بباطن دنيا نگاه كردند هنگامى كه مردم بظاهر دنيا نگاه كردند، همت گماردند بآينده‏ى دنيا هنگامى كه مردم بنقدى دنيا همت گماردند پس كشتند آنچه را كه ترسيدند آنان را بكشد واگذاردند از دنيا آنچه را كه ميدانستند بزودى ايشان را وامى‏گذارد پس هر چه از دنيا بر آنان عارض ميشد دور مى‏افكندند و فريب نميداد آنان را كسانى كه دنيا بلند كرده فريب دهنده‏اى مگر اينكه آن را پست ميكردند آفريده شده بود دنيا پيش از ايشان پس آن را تازه نميكردند و ميانه‏شان خراب شده بود آبادش نميكردند دنيا در سينه‏هايشان مرده بود دوستش نميداشتند بلكه ويرانش ميكردند و آخرت‏شان را بوسيله‏ى دنيا بنا ميكردند، دنيا را ميفروختند و آخرت ميخريدند چيزى از دنيا بر ايشان نماند نگاه باهل دنيا كردند همه بزمين افتاده بلاها آنان را فرا گرفته پس امنيتى سواى آنچه اميدوارند نمى‏بينند بيمى جز همان كه ميترسند نمى‏بينند.

 

پ‏بيستم- ابو هريره گفت: شنيدم رسول خدا را كه ميفرمود: همانا شما بازماندگان گذشتگان و باقيمانده‏ى آيندگانى هستيد كه از شما بزرگتر و مقتدرتر بودند پس دور كردند از دنيا آرام‏تر چيزى را كه بودند بسوى دنيا و بيرون شدند از دنيا بمطمئن‏تر چيزى كه در دنيا بودند پس جلوگيرى نكردند ايشان را خويشاوندان و فاميل و نه هم از طرف آنها فدائى پذيرفته شد پس كوچ دهيد خود را بتوشه‏اى كه رساننده است پس از آنكه ناگهان گرفته شويد و شما از مهيا بودن غافليد.پ بيست و يكم- ابن عمر گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم بمن فرمود: در دنيا مانند غريب رهگذر باش و خودت را در شمار مردگان بياور، هر گاه شب را صبح كردى وعده‏ى شامگاه بخود مده و هر گاه روز را شام كردى وعده بامداد بخود مده، از دوران سلامتى براى بيماريت بگير، از جوانيت براى پيرى، از زندگى براى مردنت، زيرا تو نميدانى فردا چكاره‏اى.پ بيست و دوم- ابن عباس گفت: رسول خدا در قسمتى از سخنرانى يا پندهايش فرمود: اى مردم دنيا شما را از آخرت‏تان باز ندارد، هواى نفس را بر اطاعت پروردگار اختيار مكنيد و ايمانتان را وسيله گناه قرار ندهيد و بازجوئى كنيد نفسهايتان را پيش از آنكه بازجوئى كنند و آماده‏ى بازجوئى شويد پيش از آنكه عذاب شويد و توشه حركت برگيريد پيش از آنكه فرياد كشيد زيرا آنجا ايستگاه داد است و حكم كردن حق و پرستش از واجب و رسيده است بعذر خواهى كسى كه پيشى گرفته بترس.پ بيست و سوم- ابى سعيد خدرى گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه هنگام برگشتن از احد و مردم دورش را گرفته بودند و به طلحه تكيه كرده بود ميفرمود: اى مردم رو بياوريد بر آنچه مكلفيد از اصلاح آخرت‏تان و دورى كنيد از آنچه را كه دنياى شما برايتان ضمانت ميكند اعضا و جوارحى كه بنعمت خدا پرورده شده به خشم و نقمت خدا بكار نيندازيد سرگرمى خود را

 

بخواهش طلب آمرزش قرار دهيد، همت خود را مصرف طاعت خدا كنيد كه همانا كسى كه شروع كند به بهره‏اش از دنيا همانا بهره‏اش از آخرت است و نخواهد ديد آنچه را كه اراده دارد و كسى كه شروع كند به بهره‏اش از آخرت بدو وصل شود دنيا «1».پ بيست و چهارم- پيامبر فرمود: بپرهيزيد از پرخورى كه دل را مسموم بقساوت و سختى كند و اعضا را براى عبادت كند ميكند، همت‏ها را از شنيدن پند و اندرز كر نمايد، و بپرهيزيد زياد نگاه كردن را پيشى گيرد هوا را و بى‏خبرى و غفلت پديد آورد، بپرهيزيد كه طمع را شعار خود قرار دهيد زيرا كه دل را بآز مخلوط كند و دل را مهر زند به مهر دوستى دنيا و مهر دوستى دنيا كليد هر گناه و ريشه‏ى هر نافرمانى و سبب بردن هر خوبى است.پ بيست و پنجم- عبد اللَّه بن عمر گفت: شنيدم از رسول خدا كه ميفرمود: همانا او خوبى است كه اميد داشته مى‏شود يا شرى است كه پرهيز از آن مى‏شود يا باطلى است كه شناخته مى‏شود پس دورى كن يا حقى است مسلم پس بجو و آخرتى است كه سايه افكنده رو آوردنش پس بسويش كوشش كن و دنيا شناخته شده نابوديش پس از آن دورى كن چطور ميتواند براى آخرت كار كند كسى كه ميلش از دنيا قطع نميشود و شهوتش در دنيا بپايان نميرسد، همانا شگفت تمام شگفت براى كسى است كه تصديق كرده سراى باقى را و او كوشش براى سراى فانى ميكند و فهميده كه رضاى خدا در طاعت خداست ولى او كوشش بنافرمانى خدا ميكند.پ بيست و ششم- ابو ايّوب انصارى گفت: از رسول خدا شنيدم كه ميفرمود:

 

واجب كنيد بر خودتان طاعت را و بپوشيد نقاب مخالفت را و قرار دهيد آخرت‏تان را براى خودتان و كوششتان را بر آخرت بدانيد كه بزودى شما كوچ‏كنندگانيد و بسوى خدا بر ميگرديد و در آنجا شما را جز كردار شايسته كه جلو فرستاديد و ثواب نيكى كه نگهدارى كرديد بى‏نياز نميكند زيرا كه شما پيشى ميگيريد بآنچه كه پيش فرستاديد و كيفر ميشويد بآنچه كه گذشت و فريب ندهد شما را زينت دنياى پست از مرتبه‏هاى بهشت‏هاى بلند پس پرده برداشته خواهد شد و شك برطرف مى‏شود و هر مردى نتيجه كردارش را ملاقات كند و بشناسد جايگاهش را.پ بيست و هفتم- رسول خدا در يك سخنرانى فرمود: نباشيد از آنان كه دنيا فريبشان داده، آرزوها مغرورشان كرده، غرور بفريادشان در آورده سپس ميل بسوى سراى بد زود گذر و سريع الانتقال كرده‏اند، همانا از دنياى شما چيزى در برابر گذشته باقى نمانده مگر باندازه توقف يك مسافر يا دوشيدن يك شتر پس بر چه بالا ميرويد و چطور نگاه ميكنيد، پس گويا شما بخدا آنچه كه صبح ميكنيد وجود ندارد و آنچه كه بسوى آن ميرويد از آخرت ثابت است پس بگيريد توشه‏اى كه نابوديى براى انتقالش نيست و آماده كنيد توشه براى نزديك شدن حركت، بدان كه هر مردى بر آنچه كه پيش فرستاده وارد مى‏شود و بر آنچه پشت سر انداخته پشيمانست.پ بيست و هشتم- عبد اللَّه بن عباس گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه ميفرمود اى گروه مردمان گشايش دادن آرزو مقدمه‏ى رسيدن مرگ است و قيمت تصميم گرفتن كردار است، پس شادمانست كسى كه جمع كرده غنيمت را، اى گروه مردم طمع ناداريست، قطع اميد نيازمندى، قناعت راحتى، گوشه‏گيرى عبادت است، كردار گنج است، دنيا معدنست، بخدا سوگند برابر نيست دنياى شما اين دنيا به پست‏ترين جامه و براى آنچه بجا مانده از دنيا شبيه‏تر است بآنچه گذشته از آب بآب و تمام بسوى بقا سرعت ميكنند و حال اينكه نابودى نزديكست. پس پيشى‏

 

بسوى كردار گيريد در مهلت‏هاى نفس كشيدن و فرش تازه تهيه كنيد پيش از آنكه گلوى شما را بگيرند كه پشيمانى فايده‏اى ندارد.پ بيست و نهم- عبد اللَّه بن عمر گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه ميفرمود:

امّت من در دنيا سه طبقه ميباشند:پ دسته اول- جمع آورى مال را دوست ندارند پس گشايشى در كسب و نگهدارى آن نميدهند، همانا از دنيا باندازه‏ى جلوگيرى گرسنگى و پوشيدن عورت راضى شده‏اند و بى‏نياز كرده ايشان را در دنيا آنچه كه ايشان را بآخرت برساند پس ايشان در امانند كسانى هستند كه ترس و اندوهى بر ايشان نيست.پ دسته‏ى دوم- اينان دوست دارند گرد آوردن مال را از پاكترين راه و بهترين وجه كه با آنها پيوند خويشاوندى ميكنند، ببرادرانشان نيكى مى‏نمايند، با آن به مستمندان كمك ميكنند و ايستادن يكى از آنان بر روى سنگ داغ آسانتر است بر او از اينكه يكدرهم از حرام بدست بياورد يا اينكه جلوگيرى كند از حقّش تا اينكه براى او ذخيره باشد تا وقت مرگش پس ايشان آنانند كه اگر دقّت در حسابشان كنند عذاب شوند و اگر از آن درگذرند سلامت باشند.پ دسته‏ى سوم- آنانند كه گردآورى مال را دوست دارند چه از حلال و چه از حرام و جلوگيرى كرده‏اند واجبات آن را كه ببخشند، اسراف كنند و نه بخشند بخل ورزند و احتكار نمايند اينان كسانى باشند كه دنيا جلو دلهايشان را در اختيار گرفته تا اينكه بواسطه‏ى گناهانشان آنان را وارد جهنّم كند.پ سى‏ام- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: همانا از سستى يقين اين است كه مردم را بخشم خدا خوشنود كنى و اينكه آنان را بروزى خداى تعالى ستايش كنى، نكوهش كنى مردم را بآنچه كه خدا بتو نداده، همانا روزى خدا را آز آزمند نميكشد و بر نميگرداند كراهت و ناخوشايند او همانا خداى تبارك و تعالى بحكمتش قرار داده شادى را در رضا و يقين و قرار داده حزن و اندوه را در شك و خشم همانا تو چيزى را براى خدا وانميگذارى مگر اينكه خدا بهتر از آن را بتو مى‏بخشد

 

و عطا نمى‏كنى چيزى را براى خداوند تبارك و تعالى مگر اينكه خدا عطا ميكند براى تو پاداش آن را پس همّت خود را آخرت قرار دهيد كه پاداش آن نابود نميشود و نيز كيفر كسى كه بر او خشم شده قطع نخواهد شد.پ سى و يكم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: آنچه كه شما را از آتش دور ميكند يادآورى كردم و آنچه كه شما را به بهشت نزديك ميكند نيز خاطر نشان ساختم و شما را بر آن راهنمائى كردم همانا روح القدس بمن خاطر نشان ساخته كه هر گز نميرد بنده‏اى از شما مگر اينكه روزيش كامل شود، پس نيكى كنيد در طلب روزى و كندى نكنيد كه وادار شويد بر اينكه روزى را بجوئيد بنافرمانى خدا زيرا كه نميرسد كسى بآنچه كه در پيش خداست مگر به فرمانبردارى آگاه باش كه براى هر مردى روزى است كه خواهى نخواهى باو ميرسد اگر كسى به نصيبش راضى شد مبارك است براى او و وسعت پيدا ميكند و اگر راضى نشد گشايش در روزى پيدا نميشود و نامبارك است روزى مرد را جستجو ميكند مانند اجل.پ سى و دوم- معاويه گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه در سخنرانى دو تا عيد فرمودند دنيا سراى بلا و جايگاه زندگى و رنج است از دنيا نفسهاى خوشبختان كنده شده و كنده مى‏شود بفرار از دستهاى بدبختان، پس خوشبخت- ترين مردم در دنيا دورترين ايشانست از دنيا و سرگرمترين ايشان بدنيا مايلترين آنانست بدنيا و دنيا پوشاننده است براى كسى كه طلب اندرز كند و گمراه‏كننده است هر كسى را كه پيرويش كند و فريب دهنده است مر كسى كه رامش گردد و بهره دهنده براى كسى كه از آن دورى كند و تباه‏كننده است كسى را كه ميل بآن كند.

خوشا مر بنده‏اى را كه پرهيز كرده از دنيا پروردگارش را و پيروز بر شهوتش شده پيش از آنكه ديدار كند او را دنيا بسوى آخرت و بامداد كند در وادى وحشتناك زمين تاريك كه قدرت ندارد در نيكيش زياد كند و از گناهش كم كند بعد پخش كند پس برانگيخته شود يا بسوى بهشت كه نعمتش هميشگى است‏

 

و يا بسوى آتشى كه عذابش كم نميشود.پ سى و سوم- انس بن مالك گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه ميفرمود اى گروه مسلمانان شتاب كنيد كه مطلب جدى است، مهيا شويد كوچ كردن نزديك است، توشه بر گيريد كه سفر دراز است، بار را سبك كنيد زيرا كه پيش روى شما گردنه‏ى سختى است كه نپيمايند مگر سبكباران.

اى مردم همانا پيشاپيش ساعت كارهاى سختى است، هولهاى بزرگى است و زمانهاى سختى است كه آن زمان ستمگران مالك مى‏شوند و صادر مى‏شوند در آن فاسقان و ستم مى‏شوند در آن امركنندگان به نيكى و ظلم مى‏شوند نهى‏كنندگان از بدى.

پس آماده كنيد براى آن زمان ايمان را و فرو گذاريد بر آن دندان‏هاى آسيا را و پناه آوريد بسوى كردار شايسته و ناخوش داريد بر آن نفسها و بپايان رسانيد زندگى را بسوى نعمت‏هاى هميشگى.پ سى و چهارم- ابى سعيد خدرى گفت: شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم كه مى‏فرمود: بمردى كه او را پند ميداد ميل كن به آنچه كه پيش خداست كه خدا ترا دوست دارد، دورى كن از آنچه در دست مردم است كه مردم ترا دوست دارند كه همانا پارساى در دنيا در آسايش است و دل و بدنش در دنيا و آخرت راحت است، ميل‏كننده‏ى بدنيا دل و بدنش در دنيا و آخرت بزحمت است، گروهى روز قيامت مى‏آيند كه بر ايشان كردارهاى نيك مانند كوههاست پس فرمان ميدهند آنان را بجهنم، عرض شد: اى پيامبر خدا آيا نماز گذار باشند؟ فرمود: آرى بودند كه نماز ميخواندند و روزه ميگرفتند ساعتى از شب را براى عبادت ميگرفتند لكن ايشان هر گاه چيزى از كار دنيا آشكار مى‏شد بر آن ميپيوستند،پ سى و پنجم- از ابن عمر روايت شده كه شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمود: اى گروه مردمان دنيا سراى اندوه است نه سراى شادى، سراى‏

 

پيچيده نه سراى راست.

پس هر كس دنيا را بشناسد براى اميد شاد نمى‏شود و براى بدبختى اندوه‏ناك نميگردد، آگاه باش كه خداوند دنيا را سراى آزمايش آفريده و آخرت را سراى جاويدان، پس آزمايش دنيا را سبب ثواب آخرت قرار داده و ثواب آخرت عوض آزمايش آخرت است پس ميگيرد تا ببخشد و آزمايش ميكند تا پاداش دهد و همانا دنيا زود گذر و سريع الانتقال است بترسيد شيرينى شير دادنش را بواسطه تلخى از شير گرفتنش، دورى كنيد لذت شتابنده‏اش را بجهت مصيبت آينده‏اش و كوشش مكنيد در آباديى كه مسلم خدا فرمان خرابيش را داده پس بدنيا پيوند مكنيد كه خداوند از شما دور شدن دنيا را اراده فرموده پس ميباشيد به خشم خدا رو آورنده و براى كيفرش سزاوار.پ سى و ششم- انس بن مالك گفت: شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم كه مى‏فرمود:

اى مردم بپرهيزيد خدا را حق پرهيز كاريش، بكوشيد در خوشنودى خدا، و يقين كنيد بنابودى دنيا و جاودانى آخرت، عمل كنيد براى پس از مرگ پس گويا كه شما در دنيا نبوده و آخرت پا بر جاست.

اى مردم هر كس در دنياست ميهمانست و آنچه كه در دستش باشد عاريه است و همانا ميهمان كوچ‏كننده و عاريه بصاحبش برميگردد.

آگاه باش همانا دنيا سفره‏ايست آماده كه نيك و بد از آن ميخورند و آخرت وعده‏ى درستى است كه فرمان ميدهد در آن پادشاه دادگر نيرومند پس خداى بيامرزد مردى را كه نگاه بخودش كند و آماده‏ى گورش باشد.پ سى و هفتم- از ابى ذر روايت شده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم بمردى كه او را وصيت ميكرد فرمود: شهوتهايت را كم كن تهى دستى بر تو آسان شود، گناهانت را كم كن مردن بر تو آسان شود، ثروتت را پيش فرست كه پيوستن به آن شادمانت كند، قناعت كن به آنچه كه بتو بخشيده شده حسابت آسان شود، از واجبات خدا غفلت مكن بآنچه كه برايت ضمانت كرده زيرا كه از دست‏

 

نميرود آنچه كه برايت نصيب و بهره معين شده، آنچه را كه از آن دورشده‏اى به آن نمى‏رسى، كوشش مكن در آنچه كه از دست داده‏اى، كوشش كن براى ملكى كه آن را فنائى نيست و منزلى كه از آن بجائى نميروى.پ سى و هشتم- ابن عباس گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه مى‏فرمود:

همانا جانگرفت مهر دنيا در دل بنده‏اى مگر اينكه گرفتار سه بيمارى شد، كارى كه زحمتش تمامى ندارد، فقرى كه بثروتش نخواهد رسيد، آرزوئى كه بپايانش نرسد، آگاه باش كه دنيا و آخرت دو جوينده و دو جوينده شده‏اند پس جوينده‏ى آخرت را دنيا مى‏جويد تا روزيش را كامل كند و جوينده‏ى دنيا را آخرت مى‏جويد تا اينكه او را ناگهانى مرگ فرا رسد.

آگاه باش خوشبخت كسى است كه اختيار كند جاويدانى را كه نعمت آن جاويدانست بر نعمت نابودشدنى كه عذابش پايان ندارد و پيش فرستد براى آنچه كه پيش ميرود از آنچه كه در دست او است پيش از آنكه پشت سر گذارد براى كسى كه كوشش ميكند به انفاق آن و مسلم بدبخت كسى است كه آن را جمع ميكند.پ سى و نهم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: آگاه باش كه همانا دنيا كوچ كرده و پشت نموده و آخرت رو آورده، آگاه باشيد كه شما در روزى هستيد كه كردار است و حساب در آن نيست و نزديك مى‏باشد كه در روزى باشيد كه حساب باشد و در آن كردارى نيست.

همانا خدا دنيا را مى‏بخشد بهر كس كه دوست و يا دشمن دارد ولى آخرت را جز بكسى كه دوست دارد نمى‏دهد و همانا براى دنيا و آخرت فرزندانيست پس از فرزندان آخرت باشيد و نباشيد از فرزندان دنيا، همانا بدترين چيزى كه بر شما بيمناكم پيروى هوا و درازى آرزو است پس پيروى هوا دلهاى‏تان- را از حق باز دارد، آرزوى دراز همت‏هاى شما را مصرف دنيا كند و نيست بعد از دنيا و آخرت براى هيچ كس خيرى كه اميدوار باشد در دنيا و نه‏

 

در آخرت.پ چهلم- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: خانه‏اى نيست مگر اينكه فرشته‏ى مرگ روزى پنج مرتبه بر در آن توقف ميكند پس هر گاه بيابد كه انسان مرگش فرا رسيده و خوردنش قطع شده مرگ را بر او افكند پس فرا گيرد او را ناراحتى‏ها و سختى‏هاى مرگ پس فرزندانش مو پريشان كنند و بصورت زنند، فرياد وا ويلا كنند، در اندوهش گريه كنند.پ پس فرشته‏ى مرگ ميگويد: واى بر شما بيتابى چرا؟ گريه چرا؟ بخدا سوگند كه من مالى از شما نمى‏برم، مرگش را من نزديك نكردم، بدون فرمان خدا نيامدم، روحش را بدون فرمان او نگرفتم من بسوى شما نيز بازمى‏گردم بطورى كه يك نفر از شما را بجا نگذارم. بعد رسول خدا فرمود: سوگند بآن كسى كه جانم در دست قدرت اوست اگر جاى او را ببينند، سخنش را بشنوند از مرده‏ى خود فراموش كنند و بر حال خويش بگريند هر گاه مرده را در تابوت گذارند روحش بر فراز جسد قرار گيرد و صدا زند اى اهل و فرزندانم دنيا با شما بازى نكند چنانچه با من بازيكرد، گرد آوردم آن را از حلال و حرام و براى غير خودم گذاشتم گواراست براى او ولى گناهش براى من بترسيد از آن چه كه بر من فرود آمد.پ 11- شهيد دوم: كه خداى روحش را منزه دارد در كتاب غيبتش با سندهايش از عبد اللَّه بن سليمان نوفلى روايت كرده كه او گفته خدمت حضرت جعفر بن محمّد صادق عليه السلام بودم ناگاه غلام عبد اللَّه نجاشى وارد شد بر آن حضرت و سلام كرد نامه‏اى از عبد اللَّه بحضرت داد حضرت هم نامه را باز كرد و خواند ناگاه در اول نامه ديد خطى است در آن نوشته: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ خداوند دوام آقايم را طولانى كند و مرا در هر گرفتارى فدايش نمايد و از او ناخوشى بمن ننمايد زيرا كه خداى صاحبش باشد و تواناى بر اين كار است‏

 

بدان كه اى آقا و مولاى من! تا اينجا كه گفت: من گرفتار زمامدارى اهواز شده‏ام اگر آقا و مولايم صلاح بداند و مرا محدود بحدى كند يا اينكه منعكس كند براى من مثالى را كه بآن استدلال جويم بر آنچه كه مرا نزديك بخداى عز و جل و رسولش ميكند و خلاصه كند در نامه‏اش آنچه را كه براى من از كردار صلاح و شايسته مى‏داند بآن و در آنچه مى‏بخشم و ميگيرم زكاتم را كجا بدهم و بچه چيز مصرف كنم و با چه كسى انس بگيرم و با كى آسايش كنم و بكى مطمئن باشم و بسوى او براى رازم پناه آورم باشد كه خدا بواسطه‏ى رهنمائى تو مرا نجات بخشد زيرا كه تو حجت خدائى بر مردم و امين خدائى در زمين هميشه نعمت خدا است بر تو.پ عبد اللَّه بن سليمان گفت: پس حضرت ابى عبد اللَّه او را پاسخ داد و نوشت:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- خدا با رفتارش بتو نيكى فرمايد و باحسانش بتو لطف كند و تو را نگهبان رعيتش قرار داده زيرا كه ولى اين كار است، اما بعد فرستاده‏ى تو نامه‏ات را آورد سپس خواندم و آنچه را كه خاطرنشان كرده بودى فهميدم و دانستم كه گرفتار زمامدارى اهواز شده‏اى شادمان شدم و ناراحت و بزودى ترا آگهى دهم ان شاء اللَّه كه چرا ناراحت شدم و چرا شادمان، اما شادمانيم به زمامدارى تو اميدوارم كه خدا بواسطه‏ى تو گرفتارى را از دوستان آل محمّد پناه دهد و خوارى را بواسطه‏ى تو عزيز كند و برهنه‏ى آنان را بپوشاند، ناتوان آنان را توانا كند، و بواسطه‏ى تو آتش مخالفانشان را خاموش كند و آنچه سبب ناراحتى من شد از اين كار همانا پست‏ترين چيزى كه بر تو مى‏ترسم اين است كه طعنه‏اى بزنى بدوستى از دوستان ما كه بوى بهشت را استشمام نكنى پس همانا من آنچه را كه پرسيدى براى تو خلاصه كردم اگر تو بآن عمل كنى و تجاوز نكنى اميد است بسلامت بمانى ان شاء اللَّه.پ خبر داد مرا پدرم از پدرانش از على بن ابى طالب از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم كه‏

 

فرمود: كسى كه به برادر مسلمانش مشورت كند و نصيحت خالصش نكند خداوند عقلش را از او ميگيرد بدان كه من بزودى اشاره ميكنم برأيى كه اگر انجام دهى نجات پيدا ميكنى از آنچه مى‏ترسى انجام دادنش را بدان كه نجات تو از اين گرفتاريت، از نگهدارى خونها، آزار نرساندن بدوستان خدا، مداراى برعيت و تند نرفتن، معاشرت نيكو و نرمش در غير ناتوانى، سختى در غير مدارا، مدارا كردن همراهت را و كسى كه بر تو وارد مى‏شود از فرستادگان او، و اصلاح گرفتارى رعيتت باشد كه موافقت كنى آنان را بر آنچه كه موافق حق و دادگرى است ان شاء اللَّه، زينهار بپرهيز از سعايت‏كنندگان و سخن چينان، هيچ كس از آنان بتو نچسبد و ترا نبيند خدا نه در شب و نه در روز از آنان چيزى بپذيرى كه خدا بر تو خشمناك شود و پرده‏ات را بدرد، بپرهيز از فريب مردم خوزستان‏پ زيرا كه پدرم مرا خبر داد از پدرانش از امير المؤمنين كه ايمان در دل يهودى و خوزستانى هرگز ثابت نميماند اما كسى كه باو انس ميگيرى و آسايش ميكنى و كارهايت را باو واميگذارى پس آن مردى باشد كه آزمايش شده و بينا و امين و موافق براى تو در دينت باشد و كمك‏كارانت را علامت بگذار و هر دو دسته را تجربه كن اگر در اينجا پيشرفتى ديدى تو باش و او، زينهار مبادا درهمى ببخشى يا جامه خلعت بدهى يا تحميل بر جنبنده‏اى كنى براى غير رضاى خدا بواسطه‏ى شاعرى يا مسخره‏اى يا شوخى‏كننده‏اى مگر اينكه بهمان اندازه در راه خدا بدهى و بايد بخششها، جايزه‏ها، خلعت‏هاى نو براى اميران لشكر و فرستادگان و خبرها و صاحبان نامه‏ها پاسبانها و فريب دهندگان باشد و آنچه اراده كرده‏اى كه مصرف كارهاى نيك و آزادى بنده و حج و صدقه محل آب دادن و لباسى كه در آن نماز ميخوانى و پيوند خويشاوندى با آن ميكنى و هديّه‏اى بسوى خداوند عزّ و جل و رسولش اهداء ميكنى از پاكترين كسب و كارت باشد و از راه‏هاى هديّه‏ها باشد، اى بنده‏ى خدا كوشش كن كه طلا و نقره پس‏انداز نكنى كه از اهل اين آيه حساب نشوى الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ،

 

يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ «1».پ بايد چيزى را از شيرينى يا زيادى غذا كوچك نشمارى و بمصرف شكمهاى خالى برسانى پس آرام كن، خشم پروردگار تبارك و تعالى را بدان كه من شنيدم از پدرم كه از پدرانش حديث ميكرد از امير المؤمنين او از پيامبر شنيده كه روزى بيارانش ميفرمود: ايمان بخدا و روز قيامت نياورده كسى كه با شكم سير بخوابد و همسايه‏اش گرسنه باشد، سپس عرضكرديم نابود شديم ما اى رسول خدا»

 فرمود از زيادى غذاتان و از زيادى خرما و پولتان و خوى نيك‏تان و لباستان انفاق كنيد بآنها كه باين كردار خشم پروردگار را خاموش ميكنيد و بزودى ترا آگهى دهم به پستى دنيا و رنگهاى آن بر كسانى كه گذشت از پيشينيان و پيروانشان، بعد حديث امير المؤمنين را راجع بطلاق دنيا نقل كرد «3» تا آنجا كه فرمود:پ توجه دادم بسوى تو بخوبيهاى دنيا و آخرت از راستگوى تصديق شده رسول خدا، پس اگر تو بآنچه كه در نامه‏ى من است از نصيحت براى تو عمل كردى بعد بر تو باشد از گناهان و خطاها باندازه سنگينى كوه‏ها، موجهاى درياها اميد است خداوند بقدرتش دور كند از تو، اى عبد اللَّه بپرهيز كه مؤمنى را بترسانى زيرا كه پدرم محمّد بن على از پدرش از جدّش على بن ابى طالب مرا حديث كرد كه او ميفرمود: هر كس نگاهى بمؤمنى كند كه با آن نگاه او را بترساند خداوند او را روزى كه سايه‏اى جز سايه او نيست بترساند و او را محشور كند بصورت مورچه‏هاى‏

 

ريز كوچك گوشت و بدنش را و تمام اعضايش را تا وارد شود بجايگاهش. و حديث كرد مرا پدرم از پدرانش از على بن ابى طالب از پيامبر كه آن حضرت فرمود: هر كس گرفتارى از مؤمنان را پناه دهد، او را خدا روزى كه سايه‏اى نيست جز سايه او و ايمن نگهدارد او را روز قيامت و ايمن نگاهش دارد از بدى آن روز و هر كس حاجتى از برادر مؤمنش بر آورد خداوند حاجتهاى فراوانى از او برآورده كند كه يكى آنها بهشت باشد، هر كس برادر برهنه‏ى مؤمنش را بپوشاند خداوند او را از لباسهاى سندس و استبرق و ابريشم بهشت بپوشاند و هميشه در خوشنودى خداوند فرو رود تا زمانى كه آن برهنه زنده باشد. هر كس برادر گرسنه‏اش را سير كند خداوند او را از غذاهاى گواراى بهشت بخوراند، هر كس برادر تشنه‏اش را سير آب كند خداوند او را از شرابهاى سر بمهر بهشت بچشاند، اگر كسى خدمت برادرش را بكند خداوند از پسران زيباى بهشتى كه هميشه زيبايند خدمتگزارش قرار دهد و او را با دوستان پاكش همنشين قرار دهد، اگر كسى برادر مؤمنش را بر مركبى سوار كند خداوند او را بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشت سوار كند و فرشتگان مقرّب باو مباهات و نازش كنند در روز قيامت و اگر كسى ببرادر مؤمنش زنى كه باو انس داشته باشد و بازويش را محكم گرفته وسيله آسايشش را فراهم كند تزويج نمايد خداوند از حوريان بهشتى بعقدش در آورد و انس دهد او را با هر كس كه از راستگويان اهل بيتش و برادرانش دوست دارد، هر كس برادر مؤمنش را بر سلطانى ستمگر كمك كند خداوند او را در گذشتن از صراط و لغزش قدم‏ها كمك نمايد، و هر كس برادر مؤمنش را در خانه‏اش بدون حاجت زيارت كند از زائرين خداوند نوشته مى‏شود و بر خدا سزاوار است كه زيارت‏كننده‏اش را گرامى دارد.پ اى عبد اللَّه! حديث كرد مرا پدرم از پدرانش از على عليه السلام كه او از رسول خدا شنيد كه روزى بيارانش ميفرمود: اى گروه مردمان همانا مؤمن نيست كسى كه بزبانش ايمان بياورد ولى بدلش ايمان نياورد، پس لغزش مؤمنان را ببخشيد

 

زيرا كه هر كس لغزش مؤمن را نبخشد خداوند از لغزش او در نمى‏گذرد در روز قيامت و او را رسوا كند در خانه‏ى خودش و حديث كرد مرا پدرم از پدرانش از على عليه السلام كه آن حضرت فرمود: خداوند از مؤمن پيمان گرفته كه در سخنش تصديق نكند و بدشمنش انصاف ندهد و بر اينكه غضبش را مداوا نكند مگر برسوائى نفسش، زيرا كه هر مؤمنى دهنش بسته شده است و اين كار براى مدت كوتاهيست و آسايش طولانى و پيمان مؤمن را خدا بر چيزهائى گرفته كه آسان- ترين آنها مؤمنى است مانند خودش سخن او را ميگويد ستم ميكند و حسد مى‏ورزد او را و شيطان او را گمراه كند، سلطان دنبالش را ميگيرد لغزشهايش دنبال كند و نيز كافر بخدائى كه آن مؤمن باو ايمان آورده ريختن خون آن مؤمن را دين پندارد و مباح دانستن آبرويش را غنيمت شمارد پس بقائى بعد از اين گرفتارى‏ها براى مؤمن نيست.پ اى عبد اللَّه حديث كرد مرا پدرم از پدرانش از على از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم كه فرمود: جبرئيل بر من نازل شد، سپس گفت: اى محمّد همانا خداوند سلامت ميرساند و ميگويد دوست داشتم براى مؤمن نامى از نامهايم را او را مؤمن نام نهادم پس مؤمن از من است و من از اويم پس هر كس مؤمنى را توهين كند به من براى جنگ رو آورده.پ اى عبد اللَّه پيامبر بعلى فرمود: با مرديكه سرشت او را نمى‏دانى جدال مكن اگر پاك سرشت باشد خداوند دوستش را خوار نميكند و اگر ناپاك سرشت باشد همان سرشت پست او را كفايت ميكند زيرا اگر كوشش كنى كردارش را بيشتر كند در فرمان‏بردارى خداى عز و جل قدرت بر آن پيدا نميكنى.پ اى عبد اللَّه و نيز على از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل كند كه فرمود: كمترين كفر اين است كه مرد سخنى از برادرش بشنود آن سخن را بر زيان او نگهدارى كند اراده كند كه با آن سخن او را رسوا كند، بهره‏اى بر ايشان در آخرت نيست.

 

پ‏اى عبد اللَّه على عليه السلام فرمود: كسى كه بگويد در باره‏ى مؤمنى آنچه را كه ديدگانش ديده و گوشهايش شنيده كه او را پست كند و مروتش را درهم كوبد پس او از كسانى است كه خداى عز و جل فرموده: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «1».پ اى عبد اللَّه على عليه السلام فرمود: كسى كه سخنى از مؤمنى نقل كند كه مروتش را درهم كوبد و او را نكوهش كند خداوند او را بگناهش نابود كند تا اينكه از آن كرده بيرون آيد و هرگز از آن خلاصى ندارد و هر كس بر برادر مؤمنش شادى برساند بر آل پيامبر سرور و شادى رسانده و هر كس بر آل رسول سرورى وارد كند پس بر رسول خدا سرور وارد كرده و هر كس رسول خدا را شاد نمايد خدا را شادمان كرده و آنكه خدا را شاد كند پس بر خداست كه او را وارد بهشت كند. بعد من ترا وصيت ميكنم بپرهيزكارى خدا و اطاعتش و چنگ زدن بريسمانش زيرا كه هر كس بريسمان خدا چنگ زند بسوى راه راست راهنمائى شده، بپرهيز خدا را و اختيار مكن كسى را بر رضاى خدا زيرا كه آن وصيت خداى عز و جل است بسوى آفريدگانش پذيرفته نميشود از ايشان غير آن وصيت و جز آن وصيت چيزى بزرگ شمرده نميشود بدان كه مردم بچيزى بزرگتر از تقوى موظف نيستند زيرا كه تقوى وصيت ما اهل بيت است پس اگر ميتوانى كه نرسى بچيزى از دنيا كه بخواهى از آن چيز فردا پرهيزكار باش.پ 12- كتاب اربعين- در قضاء حاجتهاى مؤمنان با حذف اسنادش تا محمّد بن على بن الحسين كه فرمود چون حضرت امام حسين عليه السلام آماده سفر كوفه شد ابن عباس آمد و او را سوگند بخدا و رحم داد كه در كربلا كشته مى‏شود حضرت فرمود من آگاهترم از تو بقتلگاهم و روزى من از دنيا جز جدائى از آن نيست،

 

اى پسر عباس آيا ترا خبر دهم بحديث امير المؤمنين و دنيا؟ عرضكرد:

آرى بجان خودم دوست دارم بشنوم.پ سپس گفت: على بن الحسين فرمود كه شنيدم كه ابا عبد اللَّه ميفرمود حديث كرد مرا امير المؤمنين عليه السلام كه فرمود من فدك بودم كه ملك فاطمه بود ناگاه زنى آمد و بر من هجوم آورد و در دست من بيلى بود و سرگرم كار بودم چون بدو نگاه كردم عقلم پريد از آنچه كه از زيبائى او بر من وارد شد او را مانند بثينة دختر عامر جمحى ديدم و آن دختر از بهترين زنان قريش بود، پس گفت:

اى پسر ابو طالب آيا ميل ازدواج با من دارى كه ترا بى‏نياز كنم از اين بيل زدن و رهنمايت نمايم بر گنجينه‏هاى زمين كه تا زمانى كه زنده‏اى ملك تو و فرزندانت شود پس حضرت بدو فرمود: تو كى هستى كه از اهلت خواستگارى كنم گفت من دنيا هستم، بدو گفتم برو شوهرى غير من بجوى تو هم شأن من نيستى سپس بيلم را برداشتم و اين شعر را گفتم:

         1- لقد خاب من غرته دنيا دنية             و ما هى ان غرت قرونا بطائل‏

             2- اتتنا على زى العزيز بثينة             و زينتها في مثل تلك الشمائل‏

             3- فقلت لها غرى سواى فإنني             عزوف عن الدنيا و لست بجاهل‏

             4- و ما انا و الدنيا فان محمّدا             احل صريعا بين تلك الجنادل‏

             5- و هبها اتتنا بالكنوز و درها             و اموال قارون و ملك القبائل‏

             6- ليس جميعا للفناء مصيرنا             و يطلب من خزانها بالطوائل‏

             7- فغرى سوائى اننى غير راغب             بما فيك من عز و ملك و نائل‏

             8- قد قنعت نفسى بما قد رزقته             فشأنك يا دنيا و اهل الغوائل‏

             9- فانى اخاف اللَّه يوم لقائه             و اخشى عذابا دائما غير زائل‏

پ 1- نااميد است كسى كه دنياى پست او را فريب داده و آن دنيا فريب داده قرنهاى دراز را.پ 2- آمد ما را بصورت بثينة و زينت دنيا مانند زينت دختر عامر جمحى بود.

 

پ‏3- بدو گفتم غير مرا فريب ده كه من پارساى از دنيايم و نادان نيستم.پ 4- مرا با دنيا چكار همانا محمّد افتاد درين دنيا ميان سنگها و صخره‏ها.پ 5- بخشيد بما گنج‏هاى در و مال قارون و قبيله‏ها را.پ 6- مگر تمام ما برگشت‏مان بنابودى نيست و جسته مى‏شود از گنجينه دنيا دشمنى.پ 7- ديگرى را فريب ده كه من مايل بمال تو آرزومند و ملك تو نيستم.پ 8- همانا نفس من قناعت كرده بآنچه روزى شده‏ام تو هم شأن اهل فسادى اى دنيا.پ 9- همانا من مى‏ترسم خدا را روز ملاقات و ميترسم عذاب هميشگى جاويد را.

 

سپس بيرون مى‏شود از دنيا و در گردن او براى هيچ كس حقى نيست خدا را ديدار ميكند پسنديده نه ملامت شده و نه هم نكوهش گرديده بعد به پيشوايان اقتداء كرده بآنچه كه شما را رسيده كه آميخته‏ى بچيزى نيست از نافرمانى آنها كه بر آنان درود باو و نيكوست جايگاهشان.