باب 80 در باره فكر و انديشيدن و پند و اندرز گرفتن از عبرت‏ها

. [آيات‏]

پ‏بقره 219 و 266 كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ  فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.

اين چنين آيات و نشانه‏هاى خود را براى شما روشن بيان ميكنيم باشد كه شما در باره زندگى دنيا و آخرت تفكر و انديشه نمائيد.

و نيز در آيه 269 ميفرمايد.

وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ. متذكر و پندپذير نميشوند مگر صاحبان عقل و خرد.

آل عمران 13 إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ.

در اين موضوع براى صاحب‏نظران عبرت و موعظه است.

و در آيه 137 ميفرمايد قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ پيش از شما روشها و امتهائى بوده و رفته‏اند پس در اين زمين گردش كنيد پس ببينيد پايان كار منكران خدا و پيامبران چگونه شد؟

و در آيه 191 فرمود. وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا و در آفرينش آسمانها و زمين تفكر نموده و مى‏انديشند و ميگويند پروردگارا اين خلقت عظيم را باطل و بيهوده نيافريده‏اى.

آيه 11 قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ گردش كنيد و به‏بينيد پايان تكذيب‏كنندگان چگونه بود؟

و در آيه 36 فرموده إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى‏ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ فقط آنان كه داراى گوش شنوائى هستند اين دعوت را اجابت مينمايند و مرده‏هائى كه درك و شعور ندارند مبعوث شده و بسوى او رجوع مينمايند و در آيه 50 فرموده.

قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ.

آيا نابينا و بينا با هم برابرند؟ چرا نمى‏انديشيد.

و در آيه 152 در مورده ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ‏

.

اين مطالب توصيه و سفارش الهى است بشما باشد كه شما يادآور شويد.

اعراف 3 قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ.

 

تذكرات و پندپذيرى شما خيلى كم است.

در آيه 176 آمده‏پ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. سرگذشت‏ها را بيان كن شايد اينها بخود آمده و بفكر افتند.

در آيه 185 آمده أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ. آيا آنها در حكومت و نظام آسمانها و زمين و آنچه خدا آفريده است نظر و دقت نمى‏كنند و اينكه شايد اجل و مرگ آنها نزديك شده باشد (با وجود اين كتاب روشن آسمانى) بكدام سخن و داستانى بعد از آن ايمان خواهند آورد.

و در آيه 201 202 فرموده.

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ.  وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ. پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‏هاى شيطانى شوند بياد خدا و پاداش و كيفر او مى‏افتند و در اين صورت بينا ميگردند.

ولى برادران اين كفار يعنى شياطين اين مشركان را بگمراهى ميكشانند و در اضلال و گمراه سازى آنها كوتاهى نميكنند.

يونس 24 كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

آيات و دلائل را تفصيلا براى مردم انديشمند بيان ميكنيم.

در آيه 73 فرموده فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ نظر كن ببين پايان كار هشدارشدگان چگونه شد (نپذيرفتند و نابود شدند).

در آيه 101 فرمود. قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ.

بگو. شما در آفرينش آسمانها و زمين نظر كنيد (تا حقيقت روشن شود) ولى اين آيات و دلائل و اين هشدارها بحال اين گروه بى‏ايمان سودى ندارد.

يوسف 109 أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ.

آيا در زمين سير و گردش نكردند تا پايان كار مردمان پيش از اينها را ببينند كه چگونه شد.

در آيه 111 فرموده.

 

لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ. در سرگذشت آنها براى خردمندان عبرت. اندرزى هست.پ رعد 3 إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

در اين مطلب آيات و نشانه‏هائى است براى مردم انديشمند.

حجر 7- 77 إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ.  وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ.  إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ. در اين سرگذشت نشانه‏هائى است براى هوشياران. و اين ويرانه‏ها بر سر راه عبور اينها برقرار است. كه در اين قصه نشانه‏اى است براى مؤمنين.

نحل 11 إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

و در آيه 36 است.

فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ.

مؤمنون 86 قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ.

بگو آيا بخود نمى‏آئيد.

فرقان 50 وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً.

ما اين باران رحمت را ميان آنها در نقاط مختلف ميريزيم و ميگردانيم ولى توجه ندارند و اكثر مردم جز ناسپاسى و ناشكرى چيزى ندارند.

و در آيه 73 آمده وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً.

بندگان حق هنگامى كه آيات الهى بآنها تذكر داده مى‏شود با حالت كرى و كورى با آنها مواجه نميشوند و بى‏تفاوت نيستند بلكه از اين آيات بهره‏بردارى ميكنند.

نحل 62 قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ.

كم است پندپذيرى شما.

و در آيه 69 است.

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ.

بگو. در زمين گردش كنيد و ببينيد پايان كار تبه‏كاران چگونه شد.

العنكبوت 20 قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.

به آنان بگو. در روى زمين سير كنيد و دقت نمائيد كه ابتدا خلقت و آفرينش چگونه بوده (خداوند موجودات را از نيست به هست آورده) سپس همان خدا مجددا در عالم آخرت اين موجودات را مى‏آورد. قطعا خداوند متعال بهر آفرينشى توانا است.

 

و در آيه 24 است. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. مسلما در اين موضوع نشانه‏هائى هست براى افراد با ايمان.پ و در آيه 35 است وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.

از اين قصه دليل روشنى براى اهل خرد بجا گذاشتيم.

و در آيه 43 است وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ.

و ما اين مثلها را براى مردم مى‏آوريم ولى جز عالمان و دانشمندان اين‏ها را مورد تعقل و تفكر قرار نميدهند.

روم 98 أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ.  أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. آيا اينها در نزد خود فكرى نكردند و در درون خود متوجه اين حقيقت نشدند كه خداوند متعال آسمانها و زمين و آنچه كه ما بين آنها است نيافريده است بر اساس هدف حق و تا يك مدت معين؟ ولى بطور مسلم اكثريت اين مردم منكر معاد و روز ملاقات پروردگار هستند. آيا در روى اين زمين سير و گردش نكردند تا به‏بينند پايان كار پيشينيان چگونه شد و اثرى از آنها نماند با اينكه آنها نيرومندتر از اينها بودند و زمين را زير و رو نموده و بيشتر از اينها آباد و عمرانى داشتند و براى ارشاد و هدايت آنها پيامبران با دليل و برهان آمدند (كه بمخالفت با آنها برخاستند) اين خود بودند كه بر خود ستم كردند و بهيچ وجه خدا بر آنها ظلم نكرد و در آيه 21 فرموده.

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

در اين مطالب آيات و نشانه‏هائى است براى انديشمندان.

مؤمن 13 85 وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ فقط كسى كه انابه با حق و ارتباط با او دارد بخود مى‏آيد.

و قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ.

و در آيه 82 فرموده.

أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ.

آيا در زمين گردش نكردند تا به بينند پايان كار امتهاى پيشين چگونه شد و آنها بيشتر و قدرت آنها و آثار و عمليات آنها در روى زمين بهتر و محكم و استوارتر بود ولى اين‏

 

دستاوردها سودى براى آنها نداشت.پ سجده 53 54 سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ.  أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ.

ما بزودى آيات و دلائل خود را كه در روى زمين و در وجود خودشان هست بآنها ارائه خواهيم نمود تا اينكه كاملا روشن شود كه او حق است. آيا براى اثبات وجود خدا اين كافى نيست كه او بر هر چيز شاهد و حاضر است. آگاه باش كه آنها راجع بمعاد و لقاء الهى در شك و ترديدند. قطعا او بهمه چيز احاطه دارد.

جائيه 3 تا 5 إِنَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ.  وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ.  وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.

مسلما در آسمانها و زمين نشانه‏هاى شناخت براى مؤمنين هست و همچنين در آفرينش خود شما و در جنبنده‏هائى كه در زمين پخش ميشوند براى اهل يقين نشانه‏هائى است و همچنين درآمد و شد شب و روز و در ريزش باران از آسمان كه براى رزق و روزى مى‏آيد و زمين مرده را زنده كرد و در وزيدن بادها آياتى است براى كسانى كه مى‏انديشند.

و در آيه 13 فرموده. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

محمد 10 أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها. آيا در زمين سير نكردند تا پايان كار پيشينيان را به‏بينند كه خدا آنها را نابود كرد و چنين پايانى در انتظار كافران است.

ذاريات 10 21 وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ.  وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ.

در زمين و در وجود خودتان آياتى است براى اهل يقين آيا نمى‏بينيد؟

قمر 4 تا 15 وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ.  حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ- الى قوله تعالى وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ.  فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ.  وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ.

سرگذشتهائى براى آنها گفته شد كه در آنها موجبات تذكر و خوددارى از گناه براى آنها بود. حكمت و موعظه رسا و كاملى است ولى اين هشدارها سودى نداد تا آنجا كه فرمود.

پس عذاب و هشدارهاى من چگونه است و ما اين قرآن را آسان و فهمش را سهل نموده‏ايم پس آيا پندپذيرى هست؟

 

حشر 2 فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ.

اى صاحبان بينش و چشم پند و عبرت بگيريد. و در آيه 21 فرموده است.پ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.

ما اين مثلها را براى مردم ميزنيم شايد انديشه كنند.

حاقه 12 لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ

.

كه تا اين داستان نجات مؤمنان و غرق كافران در دريا تذكره و يادآورى باشد و افرادى كه داراى گوش دل و نگهدارنده هستند اين مطالب را حفظ و ضبط مينمايند.

مزمل و دهر 19 29 إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ. فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا.* اين آيات قرآنى تذكرات و اندرزهائى است پس انتخاب با اين مردم است. هر كس كه بخواهد راهى را بسوى پروردگار برميگزيند.

 

اخبار اين باب‏

پ‏1- كافى. از على بن ابراهيم از پدرش از توكلى از سكونى از حضرت صادق عليه السّلام كه امير مؤمنان عليه السّلام ميفرمود.

نه بالتفكر قلبك. و جاف عن الليل جنبك. و اتق اللَّه ربك.

با فكر و انديشه دل خود را بيدار كن. شب‏ها پهلوى خود را از بستر تهى كن. و از اللَّه كه پروردگار تو است بپرهيز.

بيان. تنبيه يعنى بيدار شدن از خواب و از غفلت. و در قاموس است.

نبه بضم نون يعنى زيركى و بلند شدن از خواب و انبهته- نبهته- فتنبه و انتبه. و هذا منبهه على كذا.

يعنى توجه داده شده بر فلان مطلب و لفلان.

يعنى متوجه بارزش فلانى شده و او را بالا برد. و ما نبه له يعنى فطانت نداشت و متوجه نشد. و اسم مصدر مى‏شود نبه .. و تفكر يعنى بكار بردن فكر در چيزى كه فهميدن او موجب تقويت ايمان و يقين و زهد در دنيا و ميل بآخرت گردد.

و غزالى گفته. حقيقت تفكر اين است كه از يك مقدمات روشن و ارزيابى آنها به يك مطلب غير بديهى كه خيلى آشكار نيست انسان برسد مثلا فكر كند كه آخرت باقى و جاودانى است و دنيا فانى و نماندنى است كه در اين صورت باين حقيقت ميرسد كه پس بنا بر اين آخرت بهتر از دنيا است و اين باعث مى‏شود كه عمل خود را براى آخرت قرار دهد پس تفكر سبب چنين علمى شده است و اين علم حالتى نفسانى و روحى كه همان توجه بآخرت است و اين حالت ايجاب مى‏كند كه براى آخرت عمل كند و همين طور ... بنا بر اين تفكر موجب روشنائى دل و بيرون آمدن از حالت غفلت است و ريشه و اساس همه خوبيها و موفقيتها است محقق طوسى قدس سره چنين گفته. تفكر يعنى سير و حركت روح و درون است از مقدمات بطرف اهداف و مقاصد كه با واژه نظر قريب المعنى است. و هيچ كس از نقص به كمال نميرسد مگر از همين راه سير باطن. و اين مقدمات را از آفاق (موجودات زمينى و آسمانى) يعنى آيات آفاقى و از انفس (ويژه‏گيهاى وجود خويش) يعنى آيات انفسى بايد گرفت.

مثلا در اجزات و ذرات اين جهان تفكر و انديشه نمايد و همچنين در كرات آسمانى و ستارگان و حركات آنها و در مقدار و حجم آنها و اختلافات و نزديكى و دورى آنها و تاثيرات و تغييرات آنها در پرورش موجودات زمينى و همچنين در اوضاع مختلف كره زمين‏

 

و تغييرات و گردش آن و چگونگى آن و در معدنيات و نباتات و حيوانات ... كه اينها همه آيات آفاقى است.پ و همچنين تفكر كند در اجزاء انسان و اعضاء و جوارح، استخوانها. عضلات.

اعصاب و عروق و غير اينها كه قابل احصاء و شمارش نيست كه اينها هم آيات انفسى است.

و بوسيله اين موجودات و حكمتها و مصالحى كه در اينها هست استدلال بر وجود و كمالات آفريدگار نموده و بعظمت و علم و قدرت حق و بى‏ثباتى ما سواى او پى ببرد. خلاصه اينكه فكر و انديشه در اين چيزها از لحاظ اصل خلقت و آفرينش آنها و حكمت و تدبيرى كه بكار رفته و مصالح و فوائد وجودى آنها موجب علم و پى بردن بوجود صانع و آفريدگار ميگردد.

و فكر و انديشه در تغيرات و دگرگونى و فناء و زوال آنها موجب اين مى‏شود كه از همه اينها بريده و باو پيوندد و دلبستگى باينها نداشته باشد و بكلى متوجه بسوى حق گردد (حكمت علمى و حكمت عملى) و از اين قبيل است فكر و انديشه در حالات گذشتگان و كوتاه شدن دستشان از دنيا و هر چه در او است و بازگشتشان بآخرت كه چنين توجه و تفكرى موجب اين مى‏شود كه انسان علاقه و محبت خود را از غير خدا قطع نموده و بسوى او متوجه شده و راه تقوى و اطاعت را پيش گيرد و از اين جهت است كه خداوند پس از دستور تفكر امر بتقوى و اطاعت فرموده. و البته ممكن است معناى تفكر را تعميم داد بطورى كه شامل تفكر و تعمق در آيات قرآنى و اخبار نبوى و احاديث ائمه اطهار عليهم السلام و مسائل شرعى و حقائق و مطالب دينى هم بشود. و كلا آنچه كه شارع مقدس دستور تعمق و تامل در آنها و تحصيل علم بآنها را داده است و اما جمله و جاف عن الليل جنبك.

جفاء يعنى بعد و دورى جاف عنه كذا يعنى دورى كرد از او. و در صحاح گويد.

جفا السرج عن ظهر الفرس و اجفيته يعنى زين را از پشت اسب برداشتم. و در آيه شريفه آمده است.

تتجافى جنوبهم عن المضاجع يعنى دور ميكنند پهلوهاى خود را از بستر (نماز شب) اينجا هم منظور اين است كه شبها براى عبادت از بستر برخيزد. و جمله سوم اتق الله ربك معناى تقوى قبلا گفته شد و لفظ رب كه پس از لفظ الله آمده از جهت بيان علت است يعنى چون الله رب تو و مدبر و پرورش دهنده تو است پس بايد نسبت باو تقوا داشته باشى.پ 2- كافى. از على بن ابراهيم ... از صيقل كه گفت از حضرت صادق عليه السلام سؤال كردم اينكه مردم روايت ميكنند كه:

 

تفكر ساعه خير من قيام ليله.

يك لحظه فكر از يك شب عبادت تا صبح بهتر است. يعنى چطور فكر كند؟ فرمود.

مثلا از ويرانه‏اى و يا خانه‏اى كه عبور ميكند توجهى بكند و بگويد. اى ويرانه. ساكنان تو و بانيان تو كجا هستند؟ چرا پاسخ نميگوئى؟پ بيان. خير من قيام ليله.

يعنى بپا ايستادن در شب براى عبادت. البته چون فكر و انديشه از كارهاى دل است و و كار دل است و كار دل از كار اعضاء و جوارح بهتر است علاوه اثر و نتيجه تفكر مهمتر و دائمى‏تر است چون ممكن است يك لحظه فكر سبب توبه از گناه و ملازمت اطاعت انسان شود تا آخر عمر. و اينكه در بيان تفكر فرمود (بويرانه‏اى عبور كند) بعنوان مثال براى فهماندن مطلب فرموده و يا از جهت مراعات فهم سائل فرموده چون شايد سائل اين نوع فكرها و را ميتوانسته است بكند. و مقصود از خانه خانه آبادى در مقابل ويرانه است ولى خانه‏اى كه كه بناكننده‏اش مرده باشد و ديگران ساكن شده باشند. و مقصود از خرابه همان ويرانه‏اى است كه اكنون ساكن ندارد و ترديدى كه در اين حديث است (ويرانه يا خانه) بعيد است كه از راوى باشد. ولى لفظ يا در اينجا براى تنويع است نه ترديد. و ممكن است اين دو جمله كه در حديث است (ساكنان تو. بانيان تو) اولى مربوط به ويرانه و دوم مربوط بخانه باشد.

ولى هر دو مربوط به هر دو باشد بهتر است و جمله.

مالك لا تتكلمين.

چرا حرف نميزنى؟ اين گفتارها بزبان حال است و مقصود اين است كه حال و وضع خيلى روشن است يعنى تابلو عبرت و پند آشكار است بطورى كه كانه جا دارد حرف بزنى.

و گفته شد اين جمله از قبيل ذكر لازم و اراده ملزوم است پس نفى تكلم يعنى نفى گوش دادن يعنى غافلان اين زبان حال تو را نمى‏شنوند. و گفته شد استفهام استفهام انكارى است. يعنى تو اى ويرانه حرف ميزنى و موعظه ميكنى ولى غافلان توجهى ندارند پس سخن گفتنت بيجا و بى‏فائده است گرچه اين احتمال بعيد است و ممكن است با اين جمله توبيخ و ملامت غافلان را برساند. يعنى اين مغرورين كه گول دنيا را خورده‏اند با اين ويرانه‏هاى گويا چرا بيدار نميشوند و عبرت نميگيرند كه برگشت مطلب به توبيخ و سرزنش جهال است.

مثلا انسان جوان فاسق و فاسدى را مى‏بيند و در حضور اين شخص فاسد بپدرش ميگويد چرا پسرت را موعظه نميكنى. با اينكه پدر او را موعظه ميكند. ولى اين جمله را بمنظور سرزنش پسر ميگويد.پ 3- كافى. از عده مشايخ .... از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود.

 

افضل العباده ادمان التفكر في الله و في قدرته.

بهترين عبادت ادامه تفكر و انديشه است در باره خدا و قدرت خداوندى.پ بيان. ادمان يعنى ادامه تفكر و انديشه است در باره خدا و قدرت خداوندى.

بيان. ادمان يعنى ادامه دادن. و جمله (و في قدرته) ظاهرا عطف تفسيرى است براى كلمه (في الله) چون انديشيدن در ذات و كنه حق ممنوع است همان طورى كه اخبارش در باب توحيد گفته شد زيرا چنين تفكرى جز حيرت و سرگردانى و سرگمى عقل هيچ اثرى ندارد بنا بر اين مقصود از تفكر في الله تفكر در افعال او و آفريده‏هاى عجيب و شگفتيهاى آفرينش است كه اين توجه و انديشه‏ها دليل بر عظمت و بزرگى و والائى و تقدس و تنزه او است و دليل بر كمال علم و حكمت او و بر نفوذ مشيت و اداره او و بر قدرت و احاطه و سلطه او است بر همه اشياء و از اين علم و حكمت بى‏پايان الهى متوجه اين حقيقت ميشويم كه آن ذات حكيم اين خلقت و آفرينش را عبث و بيهوده نيافريده كه هيچ تكليف و شناخت پاداش و كيفرى در بين نباشد پس بايد جهان ديگرى جاويدان غير اين دنياى فانى كه مشحون از مصائب و گرفتاريها و رنجها است باشد كه نيكان و بدان بپاداش و كيفر برسند و گر نه اين خلقت و آفرينش عبث و بيهوده خواهد بود همچنان كه فرموده.

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ.

مؤمنون 115 آيا چنين تصور ميكنيد كه ما شما را عبث و بيهوده آفريده‏ايم و شما بسوى ما بازگشت نداريد؟

و چنين تفكرى تفكر صاحبان عقل و خرد است همچنان كه خداوند متعال در آيات 190 و 191 از سوره آل عمران ميفرمايد. بطور مسلم در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز آيات و نشانه‏هائى است براى خردمندان. آنان كه در حال ايستادن و نشسته و در حالت خوابيدن (در تمام حالات) در ياد خدا هستند و در خلقت آسمانها و زمين فكر و انديشه دارند كه خداوند اين آفرينش را باطل و بى‏هدف نيافريده‏اى. تو از كار عبث و بيهوده منزه هستى پس ما را از عذاب دوزخ حفظ كن. و همچنين در موارد بسيارى از قرآن فرموده و من آياته- و من آياته ... و همين آيات است كه مجرى و منشأ تفكر صاحبان عقل در امور مربوط بخدا و صفات او است (نه ذات الله)پ كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود. در نعمتهاى خدا فكر كنيد كه شما نميتوانيد ميزان او را تقدير نمائيد.پ 4- كافى. از محمد بن يحيى از ابن عيسى از ابن خلاد كه گفت از حضرت رضا عليه السلام شنيدم كه فرمود. عبادت اين نيست كه بسيار نماز خواند و روزه زياد گرفت. همانا عبادت تفكر و انديشيدن در امر و دستور خداوند متعال است.

توضيح. مقصود اينست كه عبادت منحصر به نماز و روزه نيست. يعنى عبادت كامل‏

 

تفكر در امر الهى است با همان معانى كه قبلا بيان شد. و گفته مى‏شود كه منظور از تفكر در امر خدا علم و آگاهى به كيفيت و چگونگى عمل و آداب و شرائط اعمال و عبادت كه اين اعمال بدون ملاحظه اين علم و آگاهى باطل است و خلاصه مطلب اينكه نماز و روزه زياد بدون ملاحظه شرائط و كيفيت و احكام آنها عبادت نيست.

مؤلف. اين احتمال هم هست كه نماز و روزه زياد تفكر در مسائل شناخت خدا و شناخت رسول او و شناخت ائمه هدى عليهم السلام همچنان كه مخالفان و عامه چنين هستند پذيرفته نيست و موجب بعد و دورى از حق است.پ 5- از محمد بن يحيى ... از ربعى از حضرت صادق كه امير مؤمنان عليهم السلام فرمود التفكر يدعو الى البر و العمل به تفكر و دعوت به نيكى و عمل مينمايد.

بيان. ظاهرا تفكرى كه در اين حديث آمده شامل جميع انواع تفكرات صحيحى كه بآنها اشاره كرديم مى‏شود. مثلا تفكر در عظمت خدا كه موجب خوف و خشيت و اطاعت الهى مى‏شود. و تفكر در فناء دنيا و لذات دنيوى كه موجب ترك آن لذت است. و تفكر در عواقب كار گذشتگان كه فكر پايان سعادتمندانه صالحان موجب پيروى از روش آنها است و فكر در عواقب شوم و شقاوتمندانه مجرمين باعث اجتناب از روش آنها است. و فكر در عيوب نفسانى و آفات آن باعث توجه بآن و اصلاح نفس است. و فكر در اسرار و نتائج عبادت كه موجب سعى و كوشش در تكميل عبادت و برطرف كردن نواقص آن مى‏شود. و فكر در ارزش درجات اخروى كه باعث تحصيل و بدست آوردن آن درجات مى‏شود و فكر در مسائل دينى و شرعى كه موجب مى‏شود هر مسأله در مورد خود عملى گردد. و فكر در ارزش اخلاق حسنه و پسنديده كه انسان را دعوت تخلق بآنها مينمايد و فكر در اخلاق نكوهيده و آثار زشت آنها كه باعث دورى از آنها ميگردد. و فكر در نواقص و معايب اعمال خويش كه موجب دقت در اصلاح آن مى‏شود. و فكر در گناهان و نتائج شوم و كيفرهاى اخروى آن و اينكه باعث بعد و دورى از خدا و محروميت از سعادت مى‏شود كه موجب خوددارى از گناه و جبران گذشته از راه توبه و ندامت مى‏شود. و فكر در صفات و افعال الهى و در الطاف و احسانش به بندگان و نعمتهاى ارزنده او و فراوانى آنها و آسان بودن تكاليف و وعده پاداش زياد در مقابل عمل اندك و مسخر بودن آنچه در آسمانها و زمين است براى انسان و گردش و حركت آنها بنفع انسان و نظائر اين افكار كه او را وادار ميكند باحسان و اعمال نيك و رغبت در اطاعت و خوددارى از اعمال زشت. و ارزش فكر در مسائل و موارد ديگر و آثار سازنده آن با مقايسه با اين مطالب روشن ميگردد.

 

و الله الموفق الخيرات مؤلف قسمتى از اخبار مربوطه در باب سكوت و سخن گفتن نقل شد.پ 6- خصال. از ابن وليد ... از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود. اكثر اوقات و بيشترين عبادت ابو ذر رحمه اللَّه عليه تفكر و عبرت گرفتن بود.پ 7- معانى الاخبار. در حديث ابى ذر است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود. بر شخص عاقل لازم است كه اوقات خود را بر سه قسمت تقسيم كند يك قسمت بپردازد براى مناجات خدا و عبادت پروردگار و مقدارى از وقت خود را بمحاسبه نفس و بررسى خويش و مقدارى از وقت خود را صرف در تفكر و انديشه در مخلوقات. و قسمتى هم مشغول بهره- بردارى از لذائذ نفسانى البته از راه حلال‏پ 10- (شماره 8 و 9 در كتاب نيست) امالى. مفيد ... از ابن ياسين از امام دهم از پدرانش عليهم السلام كه فرمود. علم و دانش ارث پر بهائى است و ادب و اخلاق زينت و زيور خوبى است. و فكر آئينه روشن و صافى است. كه مطالب و حقائق در او منعكس مى‏شود.پ 11- امالى. امير مؤمنان عليه السلام در وصاياى خود بحضرت مجتبى عليه السلام فرمود.

هيچ عبادتى همانند فكر و انديشه در آفرينش نيست.پ 12- معانى الاخبار. از حضرت صادق عليه السلام كه رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود.

غافلترين مردم كسى است كه از دگرگونى دنيا پند و اندرز بگيرد.پ 13- امالى صدوق. از امام ششم از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود. خوشبخت و سعادتمند كسى است كه موعظه و پند و از ديگران را بپذيرد.پ 14- امالى صدوق. از پدرش ... از اسماعيل بن بشر كه هارون الرشيد براى حضرت موسى بن جعفر عليهم السلام نوشت كه مرا موعظه‏اى كوتاه بنما حضرت در پاسخ نوشت. هيچ چيز نيست كه در مراى و منظر تو قرار گيرد مگر اينكه در آن موعظه و اندرزى است.پ 15- محاسن. از پدرش از شخصى كه نام برده از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود.

بطور كلى خير و خوبى در سه خصلت است. نظر و تفكر- سكوت و خاموشى- كلام و سخن- هر نظرى كه در آن عبرت نباشد آن سهو و اشتباه است. و هر سكوتى كه در آن فكر و انديشه نباشد. آن غفلت است. و هر سخن و كلامى كه در آن ذكر خدا نباشد آن لغو و بيهوده است.

بنا بر اين خوشا بحال كسى كه نظرش عبرت. سكوتش فكر و سخنش ذكر باشد. و بر گناهش بگريد و مردم از شرش در امان باشند.پ 16- محاسن. از پدرش ... از حسن صيقل كه گفت بحضرت صادق عليه السلام عرض.

كردم. نقل ميكنند يك لحظه از ايستادن يك شب در عبادت بهتر است.

 

حضرت فرمود. آرى. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود يك لحظه فكر از عبادت يك شب بهتر است. عرض كردم چگونه فكر كند؟ فرمود مثلا به ويرانه‏اى كه عبور ميكند. بگويد ساكنان و بانيان تو كجا هستند؟ چه شده؟ چرا جواب نميدهى و سخن نميگوئى؟پ 17- تحف العقول از حضرت عسكرى عليه السلام كه فرمود. عبادت به زيادى نماز و روزه نيست. همانا عبادت و تفكر در امر الهى است.پ 18- محاسن. او بعضى از اصحاب ... كه حضرت باقر عليه السلام فرمود. خداوند كسى را كه با دوستان مزاح كند (البته بدون حرف زشت و ركيك) دوست دارد. و هنگام تنهائى مشغول فكر و انديشه باشد و متصف بصفت صبر باشد و در سحرگاهان و شبانه نماز بخواندپ 19- فقه الرضا. از عالم (حضرت كاظم عليه السلام) روايت ميكنم كه فرمود. خوشا بحال كسى كه سكوتش تفكر و نگاهش عبرت و سخنش ذكر الهى باشد و خانه‏اش بمقدار نيازش باشد و بر گناهش بگريد و مردم از دست و زبانش سالم باشند.پ و نيز روايت ميكنم كه يك لحظه فكر از عبادت يك سال بهتر است. از عالم سؤال كردم. فرمود مثلا به ويرانه‏اى و بخانه‏هاى خالى از سكنه كه عبور كند بگويد بناكنندگان تو و ساكنان تو كجا هستند؟ چرا پاسخ نميدهى؟ و عبادت منحصرا نماز و روزه زياد نيست. عبادت كامل تفكر و انديشيدن در امر خداوند متعال است.پ و نيز روايت ميكنم كه تفكر آئينه‏اى است كه بديها و خوبيهاى تو را بتو نشان ميدهد.پ 20- مصباح الشريعه. حضرت صادق عليه السلام فرمود. از گذشته دنيا عبرت بگيريد.

آيا كسى را نگاه داشت؟ همه رفتند. و آيا از رئيس و ما فوق و زير دست. از ثروتمند و مستمند از دوست و دشمن كسى باقى ماند؟ پس آينده دنيا هم نظير گذشته است كه از همانندى آب به آب شبيه‏تر است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود. براى وعظ و اندرز مرگ بس است براى دلالت و راهنمائى عقل و فكر بس است براى زاد و توشه تقوى و پرهيزكارى براى اشتغال عبادت براى انس و همراهى. خدا.

براى توضيح و بيان حقائق. قرآن كافى و بس است و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود.

از دنيا جز فتنه و گرفتارى چيزى باقى نمانده و كسى نجات پيدا نميكند جز از طريق التجاء و پناه با صدق و صفا بخدا حضرت نوح عليه السلام فرمود. دنيا را مانند يك خانه دو درى (در دخول و در خروج) ديدم كه از يك در داخل و از در ديگر خارج شدم.

اين وضع و حال و برداشت نوح صفى الله و برگزيده خدا است. چگونه خواهد بود وضع و حال كسى كه بدنيا تكيه و اعتماد كند و عمر گرانبها را در تعمير و مرتب ساختن آن صرف نمايد و در دستيابى بآن دين خود را از دست بدهد؟ و فكر و انديشه آئينه كارهاى‏

 

نيك و كفاره و جبران بديها و روشنى دلها و ميدان وسيعى است براى مردم و عامل رسيدن بسعادت اخروى و باعث مطلع شدن بعواقب كارها و سبب زياد شدن علم و آگاهى و خصلتى است كه خداوند متعال بعبادتى بهتر از آن عبادت نشد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود يك ساعت تفكر و انديشه از عبادت يك سال بهتر است. و بمقام والاى تفكر نميرسد مگر كسى كه خداوند او را بر روشنائى بينش و توحيد مخصوص گردانيده.پ 21- مصباح الشريعه. حضرت صادق عليه السلام فرمود. كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده زندگى كسى كه در دنيا عبرت گرفته مانند زندگى كسى است كه در خواب باشد اشياء و مطالب را مى‏بيند ولى با آنها در حقيقت لمس و تماس ندارد. و چون زشتى و رفتار و روش گول خوردگان بدنيا را مى‏بيند از دل و روح خود آنچه را كه موجب حساب و كيفر اخروى است (عشق و علاقه بدنيا) جدا ميسازد و بجاى آنچه را كه موجب تقرب بخدا و رسيدن بخشنودى و عفوش مى‏شود انتخاب مينمايد و با آب شستن و زدودن علاقه دنيوى آرايش و جلوه‏گرى دنيا را كه ميخواهد با اينها انسان را بخود دعوت نمايد. تمامى اين آرايشها را شسته و محو و نابود ميسازد. بنا بر اين عبرت و پندپذيرى سه چيز ارزنده را بصاحبش ميدهد 1- آگاهى بآنچه كه بايد عمل كند 2- انجام دادن و عمل بآنچه كه ميداند 3- توفيق علم و آگاهى بآنچه كه نميداند. و اصل و اساس عبرت توجه باين است كه دنيا اولى است كه بايد از آخرش ترسيد و آخر و نهايتش بگونه‏اى است كه موجب زهد و بى‏رغبتى بآن ميگردد (بالاخره از همه چيز جدا مى‏شود) و عبرت صحيح و مفيد فقط براى اهل بصيرت و پاكدلان ميسر ميگردد خداوند متعال فرموده.

فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ.

اى صاحبان بينش عبرت بگيريد و نيز فرموده.

فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ حج 46 چشم‏هاى سر كور نيست ولى دلهائى كه در سنيه است كور مى‏شود و بنا بر اين.

كسى كه خداوند متعال چشم دل و ديده بصيرتش را براى عبرت‏گيرى باز نموده در واقع مقام رفيع و مرتبه قرب و با عظمتى باو عنايت فرموده.پ 22- تفسير عياشى. از ابو العباس از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود. يك ساعت تفكر از عبادت يك سال بهتر است (همانا صاحبان عقل و خرد متذكر ميشوند رعد 19).پ 23- مجالس مفيد. احمد بن وليد ... از اسماعيل حضرت صادق از امير مؤمنان عليهما السلام كه ميفرمود.

نبه بالتفكر قلبك. و جاف عن النوم جنبك. و اتق الله ربك.

 

كه ترجمه و شرحش قبلا گفته شد.پ 24- كتاب صفين. هنگامى كه على عليه السلام بطرف صفين ميرفت بساط با مدائن رسيد سپس بشهر بهر سير وارد شد. در اين هنگام يكى از ياران حضرت بنام حريز بن سهم در حالى كه با آثار و يادگار كسرى نظر ميكرد اين شعر ابن يعفر تميمى را بر زبان جارى كرد. (بجايگاه آنان باد ميوزد- مثل اينكه يك مدت محدود وعده‏گاه معينى داشته‏اند- يعنى آمدند و رفتند). امير مؤمنان عليه السلام فرمود چرا اين آيات گوينده قرآن را نمى‏خوانى؟

كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ.

تا آخر چند آيه از سوره دخان 25 تا 30 باين مضمون. چقدر باغات و چشمه زارها از آنها بجاى ماند. و زراعت و كشت‏زارها و پست‏هاى بالا. و نعمتهائى كه در كنار آن خوش و خرم بودند. و همين طور اينها را بديگران ارث داديم. (آنها مردند) و نه آسمان و نه زمين بحال رقت‏بار آنها گريه نكرد و كوچكترين مهلتى بآنها داده شد. حضرت فرمود.

اين گروه وارث ديگران بودند كه اكنون موروث شد و دسته ديگر ارث اينها را برده و بجاى آنها نشستند. اينها شكر نعمتها را نكردند و بكيفر گناه مبتلا گشته و اين نعمتها از دستشان رفت. بترسيد از كفران نعمت كه مبادا گرفتار نكبت شويد.پ 25- نهج البلاغه. هنگامى كه مطالب بر تو مشتبه شد آخر و پايان كار را ميزان اولش قرار بده (هميشه نتيجه و پايان كار را معيار و ميزان بدان)پ و فرمود. كسى كه عبرت گيرد بينا مى‏شود.

و كسى كه بينا گردد ميفهمد. و آن كس كه فهم دارد دانا مى‏شود.پ و فرمود. اسباب عبرت چه بسيار ولى عبرت‏گيرنده كم است‏پ و فرمود. فكر و انديشه آئينه صاف و روشنى است. و عبرت هشداردهنده خيرخواهى است. و براى مؤدب بودن اين بس است كه آنچه را از ديگران زشت ميشمارى از او اجتناب نمائى.پ قلب انسان كتاب ديده است.پ و نيز در سفارشات خود بحضرت مجتبى فرمود. استدلال كن براى چيزهائى كه هنوز تحقق پيدا نكرده با چيزهائى كه بوقوع پيوسته است كه اوضاع و احوال و امور نظائر و مانند هم هستند. و مباش از كسانى كه موعظه و هشدار بحال آنها سودى ندارد مگر در صورتى كه تحت اذيت و آزار قرار گيرند. چون عاقل و خردمند با همان موعظه و هشدار پند ميپذيرد ولى بهائم و حيوان تا زدن و شلاق در ميان نباشد روبراه نميشود.پ 26- كز كراجكى. از مفيد ... از حفص بن قرط از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود. آن كس كه مواعظ الهى را بپذير پس خوشا بحال او. و آن كس كه نپذيرد و سرپيچى نمايد پس آتش دوزخ براى او سزاوارتر است.پ 27- مشكاة الانوار. حسن صيقل گويد از حضرت صادق عليه السلام سؤال كردم كه اين‏

 

روايت تفكر ساعه خير من قيام ليله.

 

چطور مى‏شود كه يك لحظه تفكر بهتر از يك شب عبادت باشد؟ فرمود. آرى. پيامبر فرمود. عرض كردم چگونه فكر كند؟ فرمود مثلا به خرابه‏اى و بخانه‏اى كه عبور ميكند به انديشه فرو رود و بگويد ساكنان و بانيان تو چه شدند؟ چرا حرف نميزنى و ساكتى؟پ و از حضرت صادق عليه السّلام است كه امير مؤمنان عليه السّلام در ضمن سخنى فرموده. اين بشر چيست؟. تفكر و انديشه انسان را بطرف نيكى و كار نيك دعوت ميكند. و ندامت و پشيمانى از كار زشت انسان را به ترك آن وادار مينمايد. و آنچه كه بالاخره فانى مى‏شود (دنيا) گر چه خيلى زياد هم باشد سزاوار نيست كه ترجيح داده شود بر آنچه كه باقى و جاودان است (آخرت) گر چه دستيابى بآن دشوار باشد.