بخش بيست و چهارم سفارشات حضرت صادق (ع) باصحاب خود

پ‏1- تحف العقول: وصيت امام صادق (ع) بعبد الله بن جندب، روايت شده كه بعبد الله بن جندب فرمود يا عبد الله، شيطان دامهاى خود را در دنيا گسترده و هدف او اولياء و دوستان ما هستند، آنچنان آخرت در نظر دوستان ما بزرگ و با اهميت است كه هرگز چيز ديگرى را بجاى آن نمى‏پذيرند سپس فرمود: آه آه بر دلهائى كه پر از نور شده و دنيا در نظر آنها همچون مار بزرگ و مسموم و دشمن نفهم است انس بخدا گرفته‏اند و از هر چه دنيا پرستان بآن دل بسته‏اند بيزارند آنهايند دوستان واقعى ما كه بوسيله ايشان هر آشوبى برطرف مى‏شود و هر بلائى رفع ميگردد.پ اى پسر جندب لازم است براى هر كس كه عارف بحق ما است عمل خود را در هر شب و روز رسيدگى كند و از خود حساب بخواهد. اگر كار خوبى مشاهده كرد اضافه كند و اگر گناهى انجام داده بود از آن استغفار نمايد تا روز قيامت خوار نشود خوشا بحال آن بنده‏اى كه افسوس خطاكاران را نخورد بواسطه مال دنيائى كه بآنها داده شده، خوشا بحال بنده‏اى كه در جستجوى آخرت است و كوشش براى آن مى‏كند خوشا بحال كسى كه دلبسته بآرزوهاى دروغ نيست سپس فرمود خدا رحمت كند آن گروهى را كه چراغ درخشان و راهنماى مردم بودند. مردم را بوسيله اعمال خود

 

بسوى ما دعوت ميكردند و تمام قدرت خويش را بكار مى‏بردند و از كسانى نبودند كه اسرار ما را فاش نمايند.پ اى پسر جندب مؤمنين كسانى هستند كه از خدا ميترسند. و بيم آن دارند كه نعمت هدايتى كه بايشان ارزانى شده از آنها سلب شود. وقتى بياد نعمتهاى خدا مى‏افتند ميترسند و بيمناكند و گاهى كه آيات خدا بر آنها تلاوت مى‏شود ايمانشان افزوده ميگردد، بواسطه آنچه مشاهده ميكنند از نفوذ قدرت پروردگار بر پروردگار خويش توكل دارند.پ پسر جندب، از دير زمانى است كه مردم بنادانى گرايش دارند و پايه‏هاى جهل را استوار مينمايند، آن هم بواسطه اينست كه دين خدا را بازيچه انگاشته‏اند بطورى كه ميخواهند با اعمال خود بخدا تقرب جويند منظورشان خدا نيست اينهايند ستمگران.پ پسر جندب، اگر شيعيان ما استقامت بورزند ملائكه با آنها مصافحه خواهند نمود و ابر بر سرشان سايه ميافكند و روزهاى روشن و تابان دارند و از بالا و پائين نعمت بر آنها فرو ميريزد و هر چه از خدا بخواهند بايشان مى‏بخشد.پ پسر جندب، در باره گنهكاران از همكيشان خود جز سخن نيك مگو از خدا براى آنها توفيق بخواه و توبه تقاضا نما هر كس بما توجه كند و ما را دوست بدارد و با دشمنان ما رابطه دوستى نداشته باشد و آنچه ميداند بگويد و از آنچه نميداند يا چيزى كه بر او مشتبه است ساكت باشد اهل بهشت است.پ پسر جندب هر كه بر عمل خود تكيه داشته باشد هلاك مى‏شود و آن كس كه بى‏باكانه گناه ميكند و دل برحمت خدا بسته نجات نخواهد يافت عرضكردم پس چه كسى نجات مى‏يابد؟ فرمود كسانى كه بين اميد و ترسند مثل اينكه دلهايشان در چنگال پرنده‏ايست. بواسطه اشتياقى كه بثواب و ترسى كه از عذاب دارند.پ پسر جندب هر كه خوشحال مى‏شود از اينكه خداوند حوريه را بازدواج او در آورد و با چهره‏اى درخشان بيايد. شادى بر دل برادر مؤمن خود كند.پ پسر جندب هر چه ميتوانى خواب شب و صحبت كردن روز را كم كن. در بدن انسان عضوى كمتر شكرگزارتر از چشم و زبان نيست مادر سليمان به فرزندش گفت پسرم، بپرهيز از خواب چون خواب ترا محتاج و نيازمند ميكند در روزى كه مردم باعمال خود نياز دارند.

 

پ‏پسر جندب شيطان دامهائى براى صيد دارد خود را از گرفتار شدن بدامها و ريسمانهاى او نگه داريد.

عرضكردم يا ابن رسول الله، دامهاى شيطان چيست؟ فرمود دامهاى شيطان جلوگيرى كردن اوست از نيكى به برادران اما ريسمانهايش خوابيدن از انجام نمازهاى واجب است. بدان كه خدا پرستش نشده باندازه قدم برداشتن براى نيكى به برادران و زيارت و ديدار آنها واى بر كسانى كه نمازها را بدست سهو و و (نسيان) مى‏سپارند. آنها كه در خلوت بخواب ميروند. و در ضعف و سستى‏ها خدا و آياتش را به مسخره ميگيرند آنها كسانى هستند كه در آخرت نصيبى ندارند و خداوند با ايشان سخن نخواهد گفت و نه بآنها توجه دارد و اعمالشان را تزكيه نميكند و دچار عذابى دردناك ميشوند.پ پسر جندب، هر كس اندوهش براى غير آزار نمودن خويش (از آتش جهنم) باشد آنچه اهميت زياد دارد در نظرش بى‏اهميت آمده و در رابطه با خدا بچيز بى‏ارزشى دل بسته. هر كه به برادر خود خيانت كند و او را تحقير نمايد و باو ستم كند، خداوند جهنم را جايگاهش قرار ميدهد و هر كه نسبت به مؤمنى حسد ورزد ايمان او نابود مى‏شود چنانچه نمك در آب حل ميگردد.پ پسر جندب به شيعيان ما ابلاغ كن و بآنها بگو: اين طرف و آن طرف نرويد بخدا سوگند بولايت ما نميرسيد مگر با ورع و كوشش در دنيا و مواسات با برادران در راه خدا و از شيعيان ما نيست كسى كه بمردم ستم روا دارد.پ پسر جندب شيعيان ما با امتيازاتى شناخته ميشوند. سخاوت و بخشش نسبت به برادران و خواندن پنجاه ركعت نماز در شبانه‏روز. شيعيان ما مانند سگ زوزه نمى‏كشند و نه چون كلاغ حرص و طمع دارند و همنشين با دشمنان ما نيستند و از كينه‏توز ما درخواست نميكنند گرچه از گرسنگى بميرند. شيعيان ما ماهى بى‏فلس نميخورند و بر روى كفش مسح نميكنند و مواظب نماز ظهر هستند و شراب نميخورند عبد الله بن جندب گفت چنين اشخاصى را از كجا بيابم؟ فرمود از قله كوهها و اطراف شهرها وقتى وارد شهرى شدى جويا شو از كسى كه با كسى رفت و آمد ندارد اوست مؤمن چنانچه خداوند فرموده است: وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعى‏ «1»

 

بخدا قسم آن مرد كه آمد تنها حبيب نجار بود (كه با شتاب آمد و مردم را متوجه پيروى از پيامبران كرد).پ پسر جندب تمام گناهان بخشيده مى‏شود مگر نافرمانى و تمرد از هم كيشان و هر نوع نيكوكارى مقبول است مگر ريا.پ پسر جندب دوست بدار در راه خدا و دشمن بدار در راه او و چنگ بدست آويز محكم بزن. و متمسك بهدايت شو تا عملت پذيرفته شود خداوند ميفرمايد:

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏ «1» پس قبول نميكند مگر با ايمان و ايمانى نيست مگر با عمل و عملى نيست مگر با يقين و يقينى وجود ندارد مگر با خشوع و كوچكى و ملاك همه اينها هدايت است هر كس راه يافت عملش پذيرفته مى‏شود و پرواز بملكوت با اعمال پذيرفته مينمايد وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «2».پ پسر جندب، اگر مايلى همسايه خدا شوى و ساكن بهشت فردوس در جوار خدا گردى بايد دنيا در نظرت بى‏ارزش باشد. و پيوسته مراقب مرگ باشى. و چيزى را براى فردا ذخيره نكنى بدان مال تو آنها است كه جلوتر بفرستى و بضرر تو است هر چه باقى بگذارى.پ پسر جندب، هر كس خود را محروم نمايد از كسب و كار خويش براى ديگران جمع ميكند و هر كه پيرو هواى نفس خويش شود پيرو دشمن خود شده و هر كه اعتماد بخدا نمايد كار دنيا و آخرتش را كفايت ميكند و در غيبت او خدا حافظ و نگهبان منافع اوست. ناتوان است هر كه براى هر پيش‏آمدى صبرى آماده نكرده و براى هر نعمتى شكرى و براى هر سختى آسانى. خود را شكيبا بدار در هر بلا يا مصيبتى كه در فرزند يا مال تو پيش آيد خدا امانت خود را ميگيرد و آنچه داده است بازپس ميگيرد تا در مورد آنها صبر و شكر ترا بيازمايد، چنان اميدوار بخدا باش كه ترا بمعصيت و گناه واندارد و چنان از خدا بترس كه از رحمت او مأيوس نباشى مبادا فريب حرف نادانان را بخورى و نه از مدح و ستايش او گول بخورى و موجب تكبر و خودخواهى تو شود و خودپسند شوى زيرا بهترين اعمال عبادت و تواضع است مبادا ثروت خود را بياد دهى و مال ديگران اصلاح نمائى بوسيله آنچه بعد از خود ميگذارى. قانع باش بآنچه خدا روزيت كرده و توجه نداشته باش مگر بآنچه نزد تو است آرزوى آنچه بآن نميرسى نداشته باش. هر كه قانع باشد سير مى‏شود و هر كه‏

 

قانع نباشد سير نميشود بهره خود را از آخرت خويش بگير. در ثروت متكبر مباش و در فقر ناراحت.پ درشت‏خو و سخت‏گير نباش كه مردم از نزديك شدن بتو بپرهيزند و نه فرو مايه و پست باش كه هر كه ترا ميشناسد تحقيرت كند. با بالاتر از خود نزاع مكن و پائين‏تر از خود را مسخره نكن.پ و با كسانى كه بحق چيزى را دارند نزاع منما پيرو سفيهان مشو و نه خوار و بيمقدار زيردست هر كس باش. باعتماد هر كس متكى نباش، در مقابل هر كارى توقف نما تا ورود و خروج آن را تشخيص دهى پيش از آنكه دچار پشيمانى گردى، دل خويش را همچون خويشاوندى قرار ده كه با او مشورت ميكنى و عمل خود را چون پدرى كه از پى او ميروى. و نفس خود را دشمنى كه باو پيكار ميكنى و يك عاريه‏اى كه بايد آن را برگردانى. تو خود طبيب خويشى. علامت تندرستى را مى‏شناسى و درد را تشخيص ميدهى و به دوا واردى. متوجه وظيفه خود باش، اگر بكسى كمكى كرده‏اى آن را با منت نهادن زياد و پيوسته يادآورى كردن نابود مكن. ولى دنباله آن را با نيكى بهترى ادامه بده.پ اين كار شايسته‏تر است برايت از نظر اخلاقى و موجب ثواب در آخرت مى‏شود خاموش باش تا بردبار باشى چه بدانى و چه ندانى زيرا خاموشى تو در نزد دانشمندان زينت است و در مقابل نادانان پرده‏ايست.پ پسر جندب. عيسى بن مريم به ياران خود گفت. اگر شما در راه برخورد به برادر خود كنيد و ببينيد كه جامه‏اش از روى عورتش كنار رفته آيا تمام لباسش را كنار ميزنيد تا عورتش كاملا ديده شود يا آن را مى‏پوشانيد؟ گفتند مى‏پوشانيم عيسى گفت نه همه آن را آشكار ميكنيد فهميدند عيسى منظورش مثلى بوده عرض كردند منظور شما چيست؟ گفت يكى از شما متوجه عورت برادر خود مى‏شود ولى آن را نمى‏پوشاند. اين يك واقعيت است كه ميگويم بآرزو و هدف خود نميرسيد مگر اينكه ترك كنيد آنچه را كه بآن علاقه داريد و بآرزوى خود نميرسيد مگر با صبر بر آنچه ناپسند شما است از نگاه كردن خوددارى كنيد كه تماشا در دل شهوت را مى‏پاشد و كافى است كه از اين راه گرفتار فتنه شويد خوشا بحال كسى كه بينش خود را در دل قرار دهد نه در ديده، به عيبهاى مردم همچون اربابها نگاه نكنيد ولى عيبهاى خود را چون بندگان‏

 

در نظر بگيريد. مردم دو نوعند گرفتار و آسوده، بكسى كه گرفتار است رحم كنيد و خدا را سپاس‏گزارى نمائيد بر سلامتى و آسايش.پ پسر جندب بديدار خويشاوندى برو كه با تو قطع رابطه كرده و بكسى ببخش كه ترا محروم نموده و نيكى كن بكسى كه بتو بدى نموده و با دشمن خويش انصاف داشته باش و ببخش كسى را كه بتو ستم روا داشته همان طورى كه مايلى از تو بگذرند عبرت بگير از گذشتى كه در باره تو مينمايند، وقتى بكسى چيزى مى‏بخشى سعى كن با دست راست خود دادى دست چپت مطلع نشود آن صدقه‏اى كه در پنهانى ميدهى در روزى كه اشكالى ندارد مردم مطلع از صدقه تو شوند (روز قيامت) در مقابل اهل محشر بدرد تو خواهد خورد. صداى خود را كوتاه كن خداوند بر اسرار پنهانى و تمام مسائل آشكار مطلع است. ميداند چه ميخواهيد قبل از درخواست، وقتى خاموشى بودى غيبت كسى را نكن و روزه خود را بستم آلوده مگردان مانند آن شخص نباش كه براى نشان دادن بمردم روز ميگيرد. با چهره‏اى غبارآلود و سرهاى ژوليده و دهان خشك تا مردم بفهمند آنها روزه هستند.پ پسر جندب همه خوبيها و همه بديها در پيش روى تو است نتيجه خوبى و بدى را نخواهى ديد مگر بعد از آخرت زيرا خداوند تمام نتايج خوبيها را در بهشت و همه بديها را در جهنم قرار داده. چون اين دو پايدار و باقى هستند لازم است سپاسگزارى نمايد كسى كه خداوند او را هدايت بخشيده و بايمان گرامى داشته و ارشادش كرده و باو بينشى عطا كرده كه نعمتهاى پروردگار را درمى‏يابد و علم و حكمتى بخشيده كه تدبير امر دنيا و آخرت خود را مينمايد و كفران اين نعمتها را ننمايد. بياد خدا باشد و فراموش نكند و مطيع او باشد و مخالفت نكند بواسطه لطفى كه از پيش بتو داشته و نعمت و عنايتى كه جديدا بتو ارزانى نموده و بوجودت آورده و آن گران الطافى كه بتو وعده عنايت داده و مشمول فصل خويش نموده باين طور كه بيش از قدرت و طاقتت تكليف نكرده و ضامن كمك شده براى تو نسبت بهمين مقدارى كه تكليف كرده و تشويق بكمك نموده بر همين مقدار كم تكليف با اينكه بنده از دستور او سرپيچى ميكند و بعجز و ناتوانى تن درميدهد لباس خوارى بر تن مى‏پوشد در پيشگاه پروردگار. دل بسته بهواى نفس خويش است و پيوسته دچار شهوات. دنيا را مقدم داشته بر آخرت در عين حال با چنين اعمالى آرزوى بهشت برين را دارد. با اينكه سزاوار نيست انسان مقام ابرار را با عمل‏

 

مجاز آرزو كند متوجه باش وقتى قيامت برپا شود و هنگام محشر فرارسد و ترازوى عدالت براى داورى برپا گردد و مردم براى حساب آماده شوند، خواهى فهميد مقام و موقعيت متعلق به چه شخصى است و حسرت و ندامت مربوط به كيست. امروز عملى را در دنيا انجام ده كه اميد رستگارى بوسيله آن در آخرت دارى.پ پسر جندب، خداوند در بعضى از وحى‏هاى خود فرموده. من نماز كسى را مى‏پذيرم كه در مقابل عظمتم تواضع كند و از شهوتها بخاطر من چشم بپوشد و روزيش را بياد من بپايان برد و بر مردم فخر نفروشد و گرسنه را سير و برهنه را بپوشاند و گرفتار را رحم كند و غريب را پناه دهد چنين شخصى نورش مانند خورشيد ميدرخشد. در تاريكيها برايش نور و در جهالت حلم و بردبارى قرار ميدهم بوسيله عزت خود او را حفظ ميكنم و با ملائكه خويش محفوظش ميدارم. مرا صدا ميزند جوابش را ميدهم، از من درخواست مى‏كند عطايش مى‏كنم. چنين بنده‏اى در نزد من همچون بهشت برين است كه ميوه‏اى بهتر از آن وجود ندارد و تغييرپذير نيست.پ پسر جندب اسلام عريان است لباس آن حيا است و زينتش وقار و مروتش عمل صالح و پايه‏اش ورع است، هر چيزى اساسى دارد و اساس اسلام محبت با ما اهل بيت است.پ پسر جندب، خدا را ديوارى از نور است كه با زبرجد و حرير محفوظ شده و با سندس و ديبا آراسته گرديده اين ديوار را فاصله بين دوستان ما و دشمنانمان قرار ميدهند وقتى مغزها بجوش آمد و جان بگلوگاه رسيد و كبدها سوخت از طول اقامت در محشر در اين جايگاه اولياى خدا وارد ميشوند و در پناه خدا در امان خواهند بود. در اين جايگاه هر چه ميل كنند و از هر چه لذت ببرند وجود دارد.

اما دشمنان خدا عرق لجام و افسار براى آنها شده و از هم جدا هستند آنها مى‏بينند خداوند چه گرفتاريها و عذاب براى آنها آماده كرده. ميگويند ما لَنا لا نَرى‏ رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ «1».

كجايند و چرا مشاهده نميكنيم آن كسانى را كه ما ايشان را از اشرار و تبهكاران ميشمرديم. دوستان خدا آنها را تماشا ميكنند و از اين سخنشان خنده مينمايند.

 

اين آيه اشاره بهمان مطلب است أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ «1» و اين آيه ديگر فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ.  عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «2» باقى نميماند احدى از كسانى كه كمك به مؤمنى نموده‏اند با كلمه‏اى مگر اينكه خداوند او را داخل بهشت مينمايد بدون حساب.پ 2- تحف العقول صفحه 307 سفارش امام صادق (ع) بابى جعفر احول. ابو جعفر گفت حضرت صادق (ع) بمن فرمود: خداوند گروهى را سرزنش نموده در قرآن بافشاگرى عرضكردم فدايت شوم در كجا؟ فرمود اين آيه وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ «3» وقتى در مسير كارى اطمينان‏بخش يا هراس‏انگيز قرار گيرند فورى آن را برملا مى‏سازند.پ سپس فرمود كسى كه اسرار ما را فاش نمايد مانند شخصى است كه با شمشير به جنگ ما پرداخته. خداوند رحمت كند بنده‏اى را كه از علم پنهان ما استفاده كند و آن را زير پايش دفن نمايد. بخدا قسم من مردمان شرور شما را از دام‏پزشك كه چهارپايان بيمار را مى‏شناسد بهتر مى‏شناسم. مردمان شرور شما كسانى هستند كه قرآن نميخوانند مگر بصورت هذيان و نماز نميخوانند مگر با تاخير و زبان خويش را نگه نميدارند.پ بدان وقتى حسن بن على (ع) را مجروح كردند، و مردم در باره او اختلاف نموده. فرمانروائى را بمعاويه واگذاشت. شيعيان وقتى باو سلام ميكردند ميگفتند السلام عليك يا مذل المؤمنين سلام بر تو اى خواركننده مؤمنين او در جواب آنها ميفرمود من خواركننده مؤمنان نيستم من عزيزكننده آنهايم، وقتى ديدم توان مقابله با آنها را نداريد. مقام را باو واگذار كردم تا موجب بقاى خود و شما باشم، چنانچه خضر كشتى را معيوب كرد تا آن را براى صاحبان كشتى نگهدارد همين طور من نيز خود و شما را نگهداشتم تا ميان آنها بايستم و نابود نشويم.پ پسر نعمان، من براى يكى از شماها حديثى نقل ميكنم. او آن حديث را نقل ميكند از قول من با همين كار سزاوار لعنت من و بيزارشدنم از او ميگردد، پدرم ميفرمود چه چيز بيشتر از تقيه موجب خوشحالى است تقيه سپر بلاى مؤمن است اگر تقيه نبود خدا پرستش نميشد. و در اين آيه خداوند مى‏فرمايد: لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي‏

 

شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً «1».

نبايد مؤمنين با كافران طرح دوستى داشته باشند و اين دوستى مخصوص مؤمنين كه با يك ديگر داشته باشند هر كس چنين كارى را بكند هيچ ارتباطى ديگر با خدا ندارد مگر از ترس و تقيه چنين كارى را انجام دهد.پ پسر نعمان بپرهيز از بحث و مجادله زيرا بحث بى‏خود اعمالت را از ميان مى‏برد و از جدال نيز پرهيز كن كه موجب خواريت مى‏شود و از دشمنى زياد بپرهيز كه خصومت زياد انسان را از خدا دور ميكند سپس فرمود كسانى كه قبل از شما بودند خاموشى را ياد ميگرفتند ولى شما حرف زدن را ياد ميگيريد هر كدام مى‏خواستند عبادت از پيش گيرند ده سال قبل خاموشى را فرامى‏گرفتند اگر ميتوانست از عهده اين كار برآيد و صبر ميكرد پارسا بود و گر نه عابد نميشد و ميگفت من خود را شايسته آنچه ميخواهم نمى‏بينم نجات كسى مى‏يابد كه مدتها خاموش از كارهاى زشت و شكيبا باشد در دولت باطل بر آزار و اذيت، آنهايند برگزيدگان پاك و دوستان واقعى خدا و مؤمنين حقيقى. از همه شما در نظر من منفورتر كسى است كه رياست طلب و سخن‏چين و حسود نسبت به برادران خود باشد آنها با من رابطه‏اى ندارند منهم با آنها. دوستان ما كسانى هستند كه تسليم دستور ما باشند و پيرو آثارمان و در هر كار از ما ياد بگيرند سپس فرمود بخدا قسم اگر يكى از شما باندازه تمام روى زمين طلا در راه خدا ببخشد ولى بعد نسبت بيك مؤمن حسد بورزد، همان طلاها وسيله داغ كردن پشت و پهلوى او در جهنم خواهد شد.پ پسر نعمان، افشاگر اسرار ما شبيه كسى نيست كه با ما بوسيله شمشير پيكار ميكند بلكه گناهش از او بيشتر است بلكه گناهش بيشتر بلكه گناهش بيشتر است (سه مرتبه تكرار فرمود).پ پسر نعمان هر كس بزيان ما حديثى را نقل كند او از كسانى است كه با ما عمدا بجنگ پرداخته نه اشتباها.پ پسر نعمان، وقتى حكومت در اختيار ستمگران قرار گرفت با هر كس برخورد كردى و از او ميترسى باو تحيت بگو و سلام كن زيرا كسى كه با دولت درآويزد باعث قتل خود شده و خويشتن را از ميان برده خداوند ميفرمايد: وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ «2» با دست خود موجب هلاكت خويش نشويد.

 

پ‏اى پسر نعمان: ما خانواده‏اى هستيم كه شيطان در ميان ما وارد ميكند كسانى را كه از ما نيستند و معتقد بدين مايند همين كه او را بمقامى رسانيد و مردم متوجهش شدند شيطان وادارش ميكند بما دروغ ببندد همين كه يك نفر رفت ديگرى جاى او را ميگيرد.پ پسر نعمان، هر كس از او چيزى بپرسند و بگويد نميدانم داراى نيمى از علم مى‏شود و مؤمن كينه مى‏ورزد تا در مجلس حضور دارد وقتى از جاى حركت كرد و رفت كينه او از بين ميرود.پ پسر نعمان عالم نميتواند آنچه ميداند بتو بگويد زيرا آن اسرار خدا است كه بجبرئيل سپرده‏اند و او بحضرت محمد و آن جناب بعلى و على (ع) به امام حسن و ايشان بحضرت حسين و آن جناب بعلى بن الحسين و ايشان به محمد بن على و آن جناب بكسى كه بايد سپرده، مبادا عجله كنيد بخدا قسم اين امر سه مرتبه نزديك شد و افشا كرديد خداوند آن را تاخير انداخت، خدا را سوگند ياد ميكنم كه شما اسرارى نداريد مگر اينكه دشمن شما بهتر از آن اطلاع دارد.پ پسر نعمان، جان خود را حفظ كن مخالفت با من مكن و سرم را فاش مگردان مغيره بن سعيد بپدرم دروغ بست و سرش را فاش كرد خداوند او را مبتلا بحرارت آهن كرد و ابو الخطاب بمن دروغ بست و سرم را فاش كرد مبتلا بحرارت آهن شد هر كه كتمان امر ما را بنمايد خداوند او را مى‏آرايد در دنيا و آخرت و پاداشش را ميدهد و او را از گرفتار شدن بحرارت آهن و زندانهاى تنگ نگه ميدارد بنى اسرائيل گرفتار قحط سالى شدند بطورى كه چهارپايان آنها از بين رفت و نتاج نابود شد موسى بن عمران دست بدعا برداشت خداوند باو فرمود موسى آنها آشكارا بزنا و رباخوارى مشغول شدند معبدها را آراستند و زكات را از ميان بردند.

گفت خدايا به لطف كرم خويش بر آنها عنايت فرما آنها مردمانى نادانند.

خداوند باو وحى كرد من باران ميفرستم و بعد از چهل روز آنها را آزمايش ميكنم.

آنها اين سر را فاش كردند خداوند چهل سال از آنها باران را قطع نمود شما نيز فرجتان نزديك شد ولى در مجالس افشاگرى گرديد.

اى ابا جعفر، شما را چه بمردم از آنها دست برداريد، هيچ كس را دعوت به اين اعتقاد نكنيد بخدا قسم اگر همه اهل آسمانها و زمين جمع شوند تا يك نفر را كه خدا مى‏خواهد او را هدايت كند گمراه نمايند نمى‏توانند از مردم دست‏

 

برداريد نگوئيد برادر من يا عمو يا همسايه من است. خداوند وقتى در باره كسى نيكى را اراده كرده باشد روح او را پاك ميكند هر كار نيكى را شنيد مى‏پذيرد و هر كار زشت را زشت ميشمارد بعد خداوند بر دل او كلمه‏اى الهام مى‏كند كه باعث پيشرفت كارش مى‏شود.پ اى پسر نعمان اگر ميخواهى برادرت بواقع تو را دوست داشته باشد با او شوخى نكن و نه بمراء و مباحثه بپرداز و نه بر او افتخار كن و نه با او به مخاطبت بپرداز و دوست خود را بر اسرارت آگاه نكن مگر اسرارى كه اگر دشمن بر آن مطلع شد موجب ضررى نميشود زيرا دوست نيز گاهى دشمن مى‏شود.پ پسر نعمان شخص مؤمن نيست مگر اينكه در او سه روش باشد يكى را از خدا فراگيرد و يكى را از پيامبر و سومى را از امام. اما روشى را كه از خدا مى‏آموزد اينست كه سر نگهدار باشد خداوند ميفرمايد: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً «1».

اما آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله فرامى‏گيرد مدارا كردن با مردم است و با آنها با اخلاق شايسته رفتار نمودن و آنچه از امام مى‏آموزد شكيبائى در گرفتاريها (جنگها) و ناراحتيها است تا خداوند فرج را برساند.پ پسر نعمان بلاغت به تيززبانى و ياوه‏سرائى نيست ولى بلاغت دريافت معنى و رسيدن به حجت و دليل است.پ پسر نعمان، هر كه همنشينى كند با كسانى كه دوستان خدا را فحش ميدهند معصيت خدا را كرده هر كس خشمى را فرو برد در راه ما كه نميتواند در مقابل آن نظر خود را انجام دهد با ما خواهد بود در درجات عالى بهشت و هر كه روزش را با افشاى اسرار ما شروع كند گرفتار خنجر تيز و زندان تنگ خواهد شد.پ پسر نعمان، علم را براى سه كار مجو. 1- براى ريا و تظاهر نمودن. 2- براى مباهات و افتخار كردن. 3- و نه براى اينكه به بحث و جدل بپردازى و نه علم را براى سه چيز واگذار. 1- براى علاقه بنادانى. 2- بى‏ميلى بعلم. 3- خجالت از مردم. علمى كه آن را نگهدارى مانند چراغى است كه روى آن سرپوش بگذارند.

 

 

پ‏اى پسر نعمان: خداوند عزيز هر گاه بنده‏اى را بخواهد مورد لطف خويش قرار دهد در دل او نقطه‏اى سفيد قرار ميدهد. دل بجانب حق حركت ميكند او به تشيع و اعتقاد بامامت از كبوتر كه به آشيانه خود دل‏بند است و با سرعت بآن طرف ميرود سريعتر است.پ پسر نعمان، محبت ما اهل بيت را خداوند از آسمان از گنجينه‏هائى زير عرش مانند گنج طلا و نقره با مقدار معين نازل ميكند و نمى‏بخشد مگر به بهترين خلق خود و اين محبت ابرى است مثل ابر باران‏زا وقتى خداوند بخواهد اين امتياز را بيكى از محبوبترين خلق خود ببخشد بآن ابر اجازه ميدهد مانند ابر باران‏دار ببارد و جنينى كه در رحم مادر است مشمول اين بارش قرار ميگيرد.پ شماره 3- در شماره 93 از كافى ترجمه شد كه بسيار مفصل است و در اينجا مختصرى از آن را مؤلف نقل كرده.پ 4- عمرو بن سعيد بن هلال گفت بحضرت صادق (ع) عرضكردم مرا سفارشى فرما فرمود ترا سفارش بتقوى و ورع و كوشش ميكنم بدان كه كوششى كه ورع و پرهيزكارى در آن نباشد فايده‏اى ندارد نگاه كن بكسى كه پائين‏تر از تو است نگاه به كسى كه بالاتر از خودت هست نكن خداوند به پيامبرش چند مرتبه فرموده: فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ «1» و در اين آيه ميفرمايد: وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا «2».