پ1- ابى حمزه گويد: امام باقر (ع) به من فرمود: همانا كسى خدا را مىپرستد كه خدا را بشناسد ولى كسى كه خدا را نمى شناسد او را همين طور كه ملاحظه مىكنى به گمراهى مىپرستد، عرض كردم: قربانت، معرفت خدا چيست؟ فرمود: تصديق خداى عز و جل و تصديق رسول خدا (ص) و دوستداران على (ع) و پيروى از او و از امامان بر حق و بيزارى جستن به خدا از دشمن آنها، همچنين شناخته مىشود خداى عز و جل.پ 2- يكى از دو امام (باقر يا صادق ع) فرمود: بنده مؤمن نباشد تا خدا و رسولش و همه امامها را و امام زمانش را بشناسد و در
كارهايش به امام زمانش مراجعه كند و تسليم او باشد، و سپس فرمود: چگونه آخرى را بشناسد و او نسبت به اولى جاهل باشد.پ 3- زرارة گويد: به امام باقر (ع) گفتم: به من خبر بده كه آيا شناختن امام از شما بر همه خلق واجب است؟ فرمود: به راستى خداى عز و جل محمد (ص) را به همه مردم رسول فرستاده و او حجت خدا است بر همه خلق روى زمين، هر كه ايمان به خدا دارد و به محمد رسول خدا (ص)، و پيروى از او كند و او را تصديق نمايد معرفت امام از ما هم بر او واجب است، و هر كه ايمان به خدا و رسولش ندارد و پيرو او نيست و او را باور ندارد و حق خدا و پيغمبر را نشناسد چطور معرفت امام بر او واجب باشد با اينكه او ايمان به خدا و رسول او ندارد، و حق آنها را نمىشناسد.
گويد: گفتم: پس چه مىفرمائيد در باره كسى كه ايمان به خدا و رسولش دارد و رسول خدا (ص) را در همه آنچه خدا بدو فرستاده تصديق كند، بر اينان حق شما واجب است؟ فرمود: آرى، مگر اينان نيستند كه فلان و فلان را مىشناسند؟ گفتم: چرا، فرمود:
نظرت اين است كه خدا همان كسى است كه معرفت اينان را در دلشان انداخته به خدا معرفت آنها را در دلشان نيانداخته مگر شيطان، نه بخدا حق ما را خداى عز و جل به مؤمنان الهام كرده است.پ 4- جابر گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مىفرمود: همانا كسى خداى عز و جل را مىشناسد و مىپرستد كه خدا را شناسد و
امامش را شناسد كه از ما خاندان است و هر كه خدا را بحق بشناسد و امام از ما خاندان را نشناسد، همان جا آنچه شناسد و بپرستد جز خدا است اين طور كه ملاحظه مىكنيد به خدا از گمراهى است.پ 5- ذريح گويد: از امام صادق (ع) از امامان بعد از پيغمبر (ص) پرسيدم، فرمود: امير المؤمنين (ع) امام است و سپس امام حسن (ع) امام است، پس از او حسين (ع) امام است و بعد از او على بن الحسين (ع) امام است، سپس محمد بن على (ع) امام است، هر كه منكر اين حقيقت باشد چون كسى است كه منكر معرفت خدا تبارك و تعالى و معرفت رسول او است (ص).
بعد از اين ذريح گويد: عرض كردم: پس از آنها توئى، قربانت، سه بار اين گفته را باز گفتم، به من فرمود: همانا من اين حديث را به تو گفتم: تا تو از گواهان خدا تبارك و تعالى باشى در زمين او.پ 6- عبد الرحمن بن ابى ليلى از پدرش از امام صادق (ع) كه فرمود: به راستى شما مردمى صالح و شايسته نباشيد، تا معرفت پيدا كنيد و معرفت پيدا نكنيد تا باور كنيد و باور نكنيد تا تسليم شويد، چهار در است كه نخستين آنها شايسته نباشد جز به همراهى آخرشان آنها كه از سه در وارد شوند گمراه گردند و در سرگردانى و گمكاه دورى افتند.
به راستى خداى تبارك و تعالى جز كار شايسته نپذيرد، و جز وفاء به شرط و پيمان نپذيرد، هر كه براى خدا به قرار او بپايد و پيمانى كه وصف نمود بكار بندد بدان چه نزد خدا است برسد و آنچه
پرا وعده داده است كاملا دريابد، به راستى خدا تبارك و تعالى بندگان را به راههاى هدايت مطلع ساخته و چراغ روشن براى آنها در آن راهها بر افروخته و به آنها خبر داده كه چگونه آن را پيمايند و فرموده است (83 سوره طه): «به راستى من بسيار آمرزندهام براى كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند و سپس به راه حق رهبرى شود» و فرموده است (31 سوره مائده): «همانا خدا از پرهيزكاران بپذيرد» هر كه بپرهيزد از خدا نيست به آنچه به او دستور داده، خدا را ملاقات كند در حالى كه مؤمن است بدان چه محمد (ص) آورده است. واى، واى، مردمى از دست رفتند و پيش از آنكه رهبرى شوند مردند، معتقد بودند كه مؤمنند ولى از آنجا كه نمىدانستند مشرك بودند، به راستى مطلب اين است كه هر كه از در به خانه در آيد رهبرى شود و هر كه از در به سوى ديگر گرايد، به راه نيستى رود، خدا طاعت ولى امرش را به طاعت رسولش پيوسته و طاعت رسولش را به طاعت خودش، هر كه سر از طاعت واليان امر بپيچد، نه خدا را اطاعت كرده و نه رسولش را و همان است اعتراف بدان چه خدا عز و جل فرو فرستاده كه فرموده است (31 سوره اعراف):
«برگيريد زيور خود را در هر مسجدى» (36 سوره نور): «و خواهش كنيد خانههائى كه خدا اجازه داده است و اعلام فرموده كه بر فراز باشند و نامش در آنها برده شود، زيرا كه خدا گزارش داده است به شما» (دنبال همين آيه) «رادمردانى كه بازرگانى و داد و ستد آنها را از ذكر خدا باز ندارد و از بپا داشتن نماز و دادن زكاة، مىترسند از روزى كه دلها و ديدهها در آن زير و رو مىشوند». خدا رسولان خود را ويژه كار خويش برگزيد و تصديق دهندگان به آژيرهاى خود ساخت و فرمود (24 سوره فاطر): «هيچ امتى نيست جز آنكه در ميان آن بيم دهندهاى گذشته است» گم باد هر كه
پنادان است و رهجو باد هر كه بينا و خردمند است، به راستى خدا عز و جل مىفرمايد (46 سوره حج): «به راستى ديده آنها كور نيست ولى دلى كه در درون دارند كور است» چطور نابينا ره جويد و چگونه بينا شود كسى كه نيانديشد. پيروى كنيد از رسول خدا (ص) و خاندانش و اعتراف كنيد بدان چه از نزد خدا نازل شده و پيرو آثار هدايت شويد، زيرا كه آنان علامات امانت و تقوايند، و بدانيد كه اگر كسى عيسى بن مريم را انكار كند و به ديگر رسل اقرار كند مؤمن نباشد، راه را در پرتو چراغگاه پيمائيد و آثار پشت پرده را بجوئيد تا دين خود را كامل سازيد و به خدا پرورنده خود ايمان بياوريد.پ 7- امام صادق (ع) فرمود: خدا خود فرازى كرده است از اينكه هر چيزى را مجرى كند جز بوسيله اسباب، و براى هر چيز سببى ساخته و براى هر سببى گشايشى و براى هر گشايشى دانشى و براى هر دانشى باب گويائى، هر كس آن را شناخت چه خوش شناخت و هر كه آن را ندانست چه بد كه ندانست، آن رسول خدا است (ص) و ماها.
(براى هر سببى شرحى پرداخته و براى هر شرحى نشانهاى نهاده خ ل).پ 8- محمد بن مسلم گويد: شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود:
هر كه با پرستش براى خداى عز و جل ديندارى كند و گر چه خود را در آن به سختى و كوشش وادارد ولى رهبرى از طرف خداى براى او نباشد، كوشش او پذيرفته نيست، او گمراه و سرگردان است و خدا كردار او را بد شمارد، او به مانند گوسفندى است كه از چوپان و گله خود گمشده و تمام روز را مىدود و مىرود و مىآيد و
پشب هنگام گلهاى را مىبيند با چوپانش بدان دل مىدهد و فريب مىخورد و شب را در خوابگاه آن بسر مىبرد و چون بامداد چوپان گله خود را مىراند، آن گوسفند گمشده نه چوپان را مىشناسد و نه گله را و سرگردان مىدود به دنبال چوپان و گله خودش، باز گله گوسفندى را با چوپانش مىبيند و بدان دل مىدهد و فريب مى خورد ولى چوپان بر وى فرياد مىكند كه: به دنبال چوپان و گله خود برو، تو از چوپان و گلهات گم شدى و سرگردانى، و او هراسان، سرگردان، گم، مىدود و چوپانى ندارد كه او را به چراگاه خود راهنمائى كند و برگرداند، در اين ميان كه سرگردان است گرگ از گمشدنش فرصت را غنيمت مىشمارد و او را مىخورد.
به خدا اى محمد، هر كه صبح كند از اين امت و امامى از طرف خدا عز و جل كه هم امامت او روشن و عادل باشد نداشته باشد چنين است كه صبح كرده گمراه، و گم شده و اگر بر اين حالت بميرد در حال كفر و نفاق مرده است.
اى محمد، بدان كه پيشوايان جور و پيروانشان از دين خدا بر كنارند، گمراهند و گمراهكننده، و هر كردارى كنند چون خاكسترى است كه باد سخت در روز طوفانى به آن تاخته و از آنچه كردند نيروى سود بردن ندارند، اين است آن گمراهى هويدا.پ 9- مقرن گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود: ابن كوّاء حضور امير المؤمنين (ع) آمد و عرض كرد: يا امير المؤمنين (46 سوره اعراف): «بر اعراف مردانى باشند كه هر كس را از رخساره بشناسند» فرمود: ما هستيم اعراف و ياوران خود را از رخساره آنها بشناسيم، ما هستيم اعراف همان كه خدا عز و جل شناخته نشود جز
از راه شناختن ما. ما هستيم اعراف، روز قيامت بر صراط خداى عز و جل ما را معرف مقرر سازد، به بهشت نرود مگر كسى كه ما را بشناسد و ما او را بشناسيم و به دوزخ نرود مگر كسى كه ما او را نشناسيم و او هم ما را نشناسد، به راستى خدا تبارك و تعالى اگر مىخواست بىواسطه خود را به بندگان مىشناسانيد ولى ما را باب و صراط و راه خود مقرر كرده و آن سوئى كه از آن بايد روى به وى داشت، هر كه از ولايت ما رو برتابد يا ديگرى را بر ما برترى دهد محققاً آنها از صراط به سر در افتند، كسانى كه مردم خود را بدانها وابسته و به آنها پناهنده شوند برابر نيستند، اين دو وضعيت برابر نيست كه:
1- مردم به چشمههاى تيره روند كه از يك ديگر باز گرفته شده و در هم ريخته شدهاند.
2- كسانى كه به ما روى كنند به چشمههاى زلالى رسند كه به امر پروردگارشان روانند و تمامى و انقطاع ندارند.پ 10- ابى حمزه گويد: امام باقر (ع) فرمود: اى ابا حمزه، يكى از شماها براى مسافرت چند فرسخ راه روى زمين راه نما مى طلبد، تو به راههاى آسمان نادانترى از راههاى زمين، براى خويش راه نمائى بجوى.پ 11- ابو بصير گويد: امام صادق (ع) در تفسير قول خداى عز و جل (273 سوره بقره): «به هر كه حكمت داده شد محققاً خير فراوانى داده شده» فرمود:
طاعت خدا و معرفت امام مقصود است.پ 12- ابو بصير گويد: امام باقر (ع) به من فرمود: آيا امام خود را شناختى؟، گويد: گفتم: آرى به خدا پيش از آنكه از كوفه بيرون آيم، فرمود: در اين صورت تو را بس است.پ 13- بُرَيْد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مىفرمود در تفسير قول خدا تبارك و تعالى (123 سوره انعام): «آيا كسى كه مرده بوده و ما زندهاش كرديم و براى او پرتوى نهاديم كه با آن ميان مردم راه مىرود» (دنبال آيه) «مانند كسى است كه در ظلمات باشد و نتواند از آن به در آيد» مقصود از مرده نادانى است كه چيزى نمىفهمد و مقصود از نورى كه با آن ميان مردم راه مىرود همان امام است كه از او پيروى مىكند و مقصود از كسى كه در ظلمات گرفتار است و نتواند از آن به در آيد، آن كسى است كه امام را نشناسد.پ 14- امام باقر (ع) فرمود: ابو عبد الله جدلى بر امير المؤمنين (ع) وارد شد، امير المؤمنين (ع) فرمود: اى ابو عبد الله، تو را از تفسير قول خداى عز و جل (91 سوره نمل): «هر كه حسنهاى آورد، بهتر از آن را پاداش برد و هم آنها از هراس روز كذائى در آسايشند و هر كه گناهى ورزد به رو در دوزخ افتد، مگر مىشود جز طبق آنچه شما بكنيد پاداش يابيد؟» آگاه سازم؟ گفت: آرى يا امير المؤمنين، قربانت گردم. فرمود: اين حسنه معرفت ولايت و دوستى ما خانواده است و گناهى چنين انكار ولايت و بغض ما خانواده است. و سپس اين آيه را بر او خواند.